eitaa logo
استاد بنیسی و فرزندشان Benisiha.ir
280 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
1 ویدیو
24 فایل
کانال زندگینامه و آثار مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی، و سخنرانی‌ها و آثار فرزندشان: حاج‌آقا اسماعیل داستانی بنیسی کانال‌ سخنرانی‌ها و کلیپ‌هایم: @benisi. کانال دیگرم: @ghatreghatre. وبگاه بنیسی‌ها: benisiha.ir. صفحۀ شخصی‌‌ام: @dooste_ketaab.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 #تصویر عالم عارف، حجّةالحق، مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در کنار مزار شریف حضرت سکینه ـ علیها السّلام. ـ در شهر دِمشق سوریّه در فروردین 1377. 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
🔴 درباره‌ی مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ‌ : ✅ 🖋 به قلم فرزندشان، حاج‌آقا اسماعیل داستانی بنیسی: 🔸یک روز فرمودند: «هر گاه قلبم ناآرام می‌شود، قرآن را روی آن می‌گذارم و دلم آرام می‌شود.» 💻 مشاهده‌ی «خاطرات و نکاتی خواندنی درباره‌ی حضرت استاد بِنیسی»، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسی‌ها: http://benisiha.ir/2019/05/289/ 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
🔴 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ‌ : 🌷 ! دین مقدّس اسلام را معیار گفتار و کردارت قرار بده. 📖 پند پیران بر پوران (پندنامه‌ی ایشان به فرزندشان: حاج‌آقا اسماعیل). ، 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
🔴 (به گزینش حاج‌آقا اسماعیل داستانی بِنیسی) 🌹در باغ ما به لاله، می ناب می‌دهند 🌹صد خار از برای گلی آب می‌دهند 📝 از: 💻 مشاهده‌ی این مطلب و «ابیات زیبا»ی دیگر، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسی‌ها: http://benisiha.ir/2017/05/14/ 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
استاد بنیسی و فرزندشان Benisiha.ir
🔴 ! 💠 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در کتاب «همیان بِنیسی یا تاریخ گویای گذشته» نوشته‌اند: 🔹در قوم بنی‌اسرائیل عابدی زندگی می‌کرد. روزی شنید که مردم پیش درختی می‌روند و آن را عبادت می‌کنند؛ پس خشمگین شد و از روی تعصّب دینی و برای خدا، تبری برداشت و به سوی آن درخت راه افتاد تا آن را از ریشه بکَند. 🔹ابلیس به شکل انسان آشکار شد و به او گفت: «برگرد و به عبادتت مشغول باش. تو را چه کار به این کار؟» عابد، عصبانی شد و با او سخت درآویخت و او را بر زمین زد و روی سینه‌اش نشست! 🔹ابلیس گفت: «از من دست بردار تا سخنی نیکو به تو بگویم.» عابد او را رها کرد. 🔹ابلیس گفت: «این، کار پیامبران است؛ نه تو.» عابد گفت: «من از این کار برنمی‌گردم.» و دوباره با او درگیر شد و او را بر زمین زد. 🔹ابلیس گفت: «ای عابد! تو مردی هستی که مردم هزینه‌های زندگی‌ات را پرداخت می‌کنند. اگر تو بریدن درخت را بر عهده‌ی دیگران بگذاری، من هم روزی دو دینار بر بالین تو می‌گذارم تا هم هزینه‌ی زندگی خودت را با آن تأمین کنی و هم از آن به عابدان دیگر بدهی.» 🔹عابد با خود گفت که یک دینار آن را برای خودم خرج می‌کنم و دینار دیگر را صدقه می‌دهم و این کار، به‌‌تر از کندن آن درخت است. من که پیامبر نیستم و به این کار، مأمور نشده‌ام و در نتیجه، از ابلیس دست برداشت. 🔹پس از آن، ابلیس هر روز دو دینار برای او می‌آورد؛ امّا پس از چند روز، دیگر نیاورد. عابد باز خشمگین شد و دوباره تبری برداشت و به سوی درخت راه افتاد. 🔹این بار نیز ابلیس جلو او را گرفت و با هم درآویختند؛ امّا ابلیس او را بر زمین زد و روی سینه‌اش نشست! عابد گفت: «چرا من که دو بار تو را بر زمین زده بودم، این بار زمین خوردم؟» ابلیس گفت: «آن دو بار برای خدا و حفظ دین او، خشمگین شدی و به این کار اقدام کردی و در نتیجه، خدا تو را نیرومند ساخت و تو مرا بر زمین زدی؛ ولی این بار برای دنیا و خودت خشمگین شدی و از هوای نفست پیروی کردی و برای همین شکست خوردی.» ، 💻 مشاهده‌ی داستان‌های دیگر این کتاب، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسی‌ها: http://benisiha.ir/2019/05/153/ 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
🔴 (به گزینش حاج‌آقا اسماعیل داستانی بِنیسی) ✅ 🔸حضرت آقا [= آیت‌الله العظمی محمّدتقی بَهجت ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ ]… فرمودند: «مرحوم علّامه [حلّی]، صاحب کتاب “قواعد”، نسبت به فرزندش، فخرالمحقّقین، بسیار با احترام برخورد می‌کرد؛ کَما این که مرحوم فخرالمحقّقین هم نِهایت ادب را نسبت به پدر بزرگوارش رعایت می‌کرد. 🔸فخرالمحقّقین وقتی نام پدرش را می‌بَرد و کلامی از او نقل می‌کند، در تکریم مقام پدرش، جَناب علّامه، به طور مکرّر می‌فرماید: “علیه منّی السّلام.” [= بر او از من سلام باد.] و آن پدر عالم و بزرگوار هم درباره‌ی فرزندش عبارت عجیبی به کار برده و آن، کلمه‌ی “مولای” است؛ یعنی: آقا و مولا و سَرورم، فخرالمحقّقین!» 📖 حدیث دلتنگی، ص ۱۴۳. ، ، 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
🔴 💠 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ‌ : 🌷 ! عزّت نفْست را با ذلّت مال عِوض نکن. 📖 حرف‌های طِلایی (پندنامه‌ی ایشان به تنهادخترشان). ، 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
🔴 #برگزیده‌ ی کتاب «چهل قدم تا ملکوت» به شکل #متن_PDF 🔍 موضوع: خاطراتی از حضرت آیت‌الله محمّدباقر باقری کنی. دامت برکاته. 🖊 نویسنده: عادل حسین‌قربان. 🖋 برگزیده‌نویسی: حاج‌آقا اسماعیل داستانی بِنیسی. 📖 فایل PDF این برگزیده‌ی دلنشین را در این نشانی ببینید: http://benisiha.ir/2019/05/40/ #آثار_حاج_آقا_بنیسی، #علما 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
🔴 ی مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ به ، قسمت 21: 🔸پدرم براى خواندن نماز صبح آماده شد و من در كَنارش قرار گرفتم. 🔸مادرم گفت: «صبر كنيد من هم بيايم؛ نماز جماعت بخوانيم.» پدرم گفت: «اگر حالت خوب نيست، تو نشسته، سر جاى خود، نمازت را بخوان.» مادرم گفت: «مىتوانم پا شوم. وقتى كه مىتوانم، چرا نشسته بخوانم؟»؛ سپس «يا اللّه» گفت، پا شد، آرامآرام به حياط رفت و وضو گرفت، برگشت، پشت‌سر پدرم ايستاد. 🔸اوّل، دو رَكعت نافله‌ی نماز صبح را خوانديم و بعد، سهتايى نماز صبح را دسته‌جمعى خوانديم. 🔸وقتى آدم اين صحنه‌ها را از زمان كودكی‌اش به خاطر می‌آورَد، خيلى لَذّت می‌برد. نماز صبح در گوشه‌ی اتاق يک دِه دورافتاده، با جماعت كه جمعاً سه نفر بوديم. پدرم جلو ايستاد و من در كنارش و مادرم پشت‌سر پدرم. نماز جماعت خوانديم. بعد از خواندن نماز صبح، پدرم دعاهاى زيادى با صداى بلند خواند و ما هم هر چه او می‌گفت، مىگفتيم تا اين كه هوا گرگ‌و‌ميش شد. 📖 شیرخدای آذربایجان، ص 33 و 34. 🖇 گذشته و ادامه‌ی این زندگینامه را با هشتک دنبال کنید. 💻 مشاهده‌ی مطالب دیگر این کتاب، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسی‌ها: http://benisiha.ir/2019/04/176/ 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
🔴 #پرسش_و_پاسخ (پاسخ‌های حاج‌آقا اسماعیل داستانی بِنیسی به پرسش‌ها) ❓پرسش: سر قبر مرحوم پدرتان، چه اعمالی انجام می‌دهید؟ [بگویید تا ما هم سر قبور اموات خودمان انجام دهیم.] 🔍 پاسخ: معمولاً برای ایشان، پدربزرگم و مادربزرگم که در یک قبر سه‌طبقه دفن شده‌اند، برای هر کدامشان، یک سوره‌ی مبارکه‌ی حمد و چهار سوره‌ی مبارکه‌ی توحید قِرائت می‌کنم و سه بار صلوات می‌فرستم؛ سپس برای مرحوم پدرم ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ یازده بار سوره‌ی مبارکه‌ی قدر را می‌خوانم؛ آن‌گاه برای آنان، دیگران، خودم و ظهور دعا می‌کنم. #ذکر، #زیارت_اموات 💻 مشاهده‌ی «پرسش‌ها و پاسخ‌های شخصی»، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسی‌ها: http://benisiha.ir/2018/02/254/ 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
🔴 #تصویر عالم عارف، حجّةالحق، مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در تاریخ 1381/5/15. 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir