eitaa logo
بیت‌ الغزل
1.2هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
15 ویدیو
33 فایل
🌺عکس‌ها و اشــــعار زیبا🌺 جهت دریافت عکس‌ها به صورت خام و با کیفیت اصلی پیام دهید🍁 👇👇👇 @SlmnFarsi
مشاهده در ایتا
دانلود
یک لحظه دلم زائر ایوان نجف شد دل رفت به پابوسی ومهمان نجف شد به به چه جلال وچه شکوه وجبروتی سر تا قدم من همه حیران نجف شد ذکر لب هر ذره علی بود در آن شب دیدم در و دیوار غزل‌خوان نجف شد ناد علیً یا علی، آمد به دل وجان ذکرش ز شعف سلسله جنبان نجف شد بارید مرا اشک ز چشمان گنهکار ناگاه دلم غرقه‌ی باران نجف شد دل رفت به یاد علی و فرق پر از خون از غصه فلک دست به دامان نجف شد یادم به غم و غربتِ مولا علی افتاد محراب هم از غصه پریشان نجف شد @beytolghazal
ولی تمام نشد مرتضی؛ دوباره تپید به سینه‌ی من و ما رفت و نام او دل شد❤️ @beytolghazal
جز دیدن روی تو مرا رای دگر نیست جز وصل توام هیچ تمنای دگر نیست این چشم جهان بین مرا در همه عالم جز بر سر کوی تو تماشای دگر نیست وین جان من سوخته را جز سر زلفت اندر همه گیتی سر سودای دگر نیست یک لحظه غمت از دل من می‌نشود دور گویی که غمت را جز ازین رای دگر نیست یک بوسه ربودم ز لبت، دل دگری خواست فرمود فراق تو که: فرمای، دگر نیست هستند تو را جمله جهان واله و شیدا لیکن چو منت واله و شیدای دگر نیست عشاق تو گرچه همه شیرین سخنانند لیکن چو عراقیت شکرخای دگر نیست @beytolghazal
از دوست قاصدی که پیام آورد به دوست انصاف می‌دهم که کم از جبرئیل نیست @beytolghazal
ای همه شکل تو مطبوع و همه جای تو خوش دلم از عشوه شیرین شکرخای تو خوش همچو گلبرگ طری هست وجود تو لطیف همچو سرو چمن خلد سراپای تو خوش شیوه و ناز تو شیرین، خط و خال تو ملیح چشم و ابروی تو زیبا، قد و بالای تو خوش هم گلستان خیالم ز تو پر نقش و نگار هم مشام دلم از زلف سمن‌سای تو خوش در ره عشق که از سیل بلا نیست گذار کرده‌ام خاطر خود را به تمنای تو خوش شکر چشم تو چه گویم که بدان بیماری می‌کند درد مرا از رخ زیبای تو خوش در بیابان طلب گر چه ز هر سو خطری‌ست می‌رود حافظ بی‌دل به تولای تو خوش @beytolghazal
به عُذر و توبه توان رَستن از عذاب خدای ولیک می‌نتوان از زبان مردم جست @beytolghazal
امشب که در آخرین فرازم یا رب از غصه پر از سوز و گدازم یارب چون حسرت یک ماه چنین تلخ بُود با حسرت یک عمر چه سازم یا رب؟! @beytolghazal
عید رمضان آمد و ماه رمضان رفت صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت @beytolghazal
با تمام ابر‌های در سفر همراه ما گفته‌ایم از اینکه پایانی ندارد راه ما زنده‌ایم و از نظرها غالبا پنهان، بناست بر همه پوشیده باشد راز مخفیگاه ما ما کبوترهای چاهی، گاه بی‌هم‌صحبتیم هرکه دلتنگ است گاهی سر کند در چاه ما ما رفیق وعده‌های قبل و بعد خرمنیم ذرّه‌ای جریان ندارد آب زیرِ کاه ما ما غروب جمعه‌های بی‌تفاوت نیستیم در دل هرکس نمی‌افتد غم ناگاه ما ما به روی بام می‌میریم همچون آفتاب بر سر پیشانی ما می‌درخشد ماه ما نعش ما پروانه‌ها را باد با خود می‌برد می‌رود از دست گاهی فرصت کوتاه ما ما سوار اسب‌های بال‌دارِ عزّتیم در زمین پیدا نمی‌شد مرکب دلخواه ما غُرّشی کردیم روزی آنچنان‌که سال‌هاست هیچ کفتاری نمی‌آید به جولانگاه ما دل در آتش، سینه خاکستر، جگرهامان مذاب آه اگر روزی بگیرد دامنی را آه ما... @beytolghazal
تسبیح شیخ پاره شد و دانه دانه شد از بس که استخاره زدم تا ببینمت! @beytolghazal
چند سال است دو ديوانه به هم خيره شدند دست‏ها را زده بر چانه به هم خيره شدند از پس پنجره‏ای رو به هم اما بسته چون دو همسايه‏ی بيگانه به هم خيره شدند تا مبادا که به هم خورده ترک بردارند از همان دور دو پيمانه به هم خيره شدند طاقت شيشه‏ایِ پنجره از هم پاشيد بس که يک عمر جسورانه به هم خيره شدند عشق در نقطه‏ی پايان خود آرام گرفت روي قافی که دو افسانه به هم خيره شدند @beytolghazal
علاج درد مشتاقان طبیب عام نشناسد مگر لیلی کند درمان، غم مجنون شیدا را... @beytolghazal