🖌 سبکشناسی داستان کوتاه ایرانی
📒 قسمت بیست و نهم/ نکات کلی درباره داستان پسامدرن
یکی از ویژگیهای داستان پسامدرن مرگ مولف است. مرگ مولف نه به معنی اینکه مولف بعد از اثر دیگه در آن نمیتونه دخل و تصرفی بکنه یا اثر بعد نوشته شدن دیگه نویسندهای کنارش نیست که توضیح ش بده. بلکه به این معنی که در داستان پسامدرن این نویسنده نیست که اثری تولید میکند بلکه نویسنده متنی مینویسه که اون متن به وسیله خواننده به جایی میرسه.
مثلا ممکن متن داستان چندتا پایان داشته باشه و شاید اصلا پایان نداشته باشد.
خواننده می تونه مشارکت کنه، میتونه انتخاب کنه.
فرمی که نویسنده پسامدرن انتخاب میکنه اینکه ممکن در یک خط چند زاویه دید استفاده کنه، از چند مدل فونت استفاده کنه، از گرافیک، موسیقی، بینامتن، تصاویر بهره ببره. از سه نقطه، نقطهچین و....
📒کتابداستانکوتاهدرایران/ ج ۳
#ادامهدارد
🆔 @bibliophil
JLC_Volume 2_Issue 3_Pages 164-141.pdf
248.3K
مبحث داستان پسامدرن دکتر پاینده
🆔 @bibliophil
بغض قلم
👇هم اکنون بنده 🌸شما در چه حالی هستید؟! 🆔 @bibliophil_a
خانم ناصری عزیزم
با ارسال این عکس
حجت را بر همه تمام کردند.
مبارک تولد دختر گلتون!
آفرین به شما مامان کتابخوان!
زیر سایه خانم امالبنین باشید.
#کتابخوانی
#در_هر_شرایطی
#بغض_قلم
🆔 @bibliophil
02.Baqara.267.mp3
1.8M
🎧 تفسیر صوتی قرآن کریم
🌺 قسمت ۲۶۷ | سوره بقره | يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا كَسَبْتُمْ وَمِمَّا أَخْرَجْنَا لَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ ۖ وَلَا تَيَمَّمُوا الْخَبِيثَ مِنْهُ تُنْفِقُونَ وَلَسْتُمْ بِآخِذِيهِ إِلَّا أَنْ تُغْمِضُوا فِيهِ ۚ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ
🎤 آیتالله قرائتی
👇هر روز تفسیر قرآن: ۹min
#قرآن
#تفسیر_قرآن_صوتی
#کتاب
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
🆔 @bibliophil
📢 #روایت_دیدار | روایت ماجرای «اتوبوس ۲۴ عِین ۲۳۹»
✍ حاشیههایی از همسفری مردم خوزستان برای دیدار با رهبر انقلاب
🔹ما سر خانه و زندگیمان بودیم. در به در دنبال یک لقمه نان حلالِ زیر پای فیل. هر کداممان یک سر شهر، توی سر و کلهی خودش و بقیه میزد که این گلیم لاکردار زندگی را از گندآب مشکلات بیرون بکشد. که زد و از خانه شما زنگ زدند!
🔹راستش را بخواهید اولش خندهام گرفت. مثل یک شوخی بود؛ آن هم سه ساعت قبل از شروع شب چله.
🔹اما دل را کندیم و زدیم به دریا و آمدیم. به قول ما عربها «آدمِ خیس که از باران نمیترسد!» هر چه بادا باد.
🔹اتوبوسها که راه افتادند حساب کار دستمان آمد که رفتنیایم. هر کدامشان با یک پلاک. رنگشان ثابت بود؛ یک سرخ، یک سفید، یک زرد؛ یک سرخ، یک سفید، یک زرد. انگار که مثلاً غروب را به جای آسمان، روی زمینِ صبح جمعه اهواز پاشیده باشند. واقعاً شوخی شوخی، جدی شد! داشتیم میآمدیم سمت خانه شما و من باید در اتوبوس پلاکِ ۲۴، عِین، ۲۳۹ سوار میشدم...
🔍 ادامه را بخوانید:
khl.ink/f/54724
بغض قلم
📢 #روایت_دیدار | روایت ماجرای «اتوبوس ۲۴ عِین ۲۳۹» ✍ حاشیههایی از همسفری مردم خوزستان برای دیدار با
روایت دیدار مردم خوزستان و کرمان
با رهبر انقلاب به قلم دوست عزیزم
خانم حنان سالمی