@Maddahionlinمداحی آنلاین - زانوی غم بغل کرده حسین - بنی فاطمه.mp3
زمان:
حجم:
9.14M
🔳 #شهادت_امام_علی(عليهالسلام)
🌴زانوی غم بغل کرده حسین
🌴داره خون میباره از چشم حسن
🎙 #سید_مجید_بنی_فاطمه
⏯ #روضه
👌بسیار دلنشین
🆔 @bibliophil
✍ خانم سهساله شما طعم جاموندن رو کشیدی! نذار دیر شه! 😭
راوی گوید:
چون اسراء را به سمت شام میبردیم، در نزدیکی شهر «عسقلان» هوا بسیار گرم شد؛ لشکر پیوسته به اسبان خود آب میدادند و بقیه آب را بر روی زمین میریختند و به اسراء نمیدادند.
دختر خردسال حسین (علیهالسلام) که فاطمه صغری (رقیه سلاماللهعلیها) نام داشت، خود را به سایه بوتهٔ خاری رسانید و در زیر همان سایه خوابش برد.
▪️لشکر از آن وادی کوچ کرده و آن دختر را فراموش کردند.😭
در مسیر، ناگهان زینب کبری سلاماللّهعلیها متوجه شد که آن نازدانه از قافله جا مانده است،
▪️لذا صدای گریه آن بانو بلند شد و فریاد برآورد:
یٰا قَوم! بِاللّهِ عَلیکم إصبِروا هُنَیئةً، فَقَد افتَقَدَتْ إبنَةُ أخی و قُرّةُ عَینی
▪️ای قوم! شما را به خدا قسم میدهم که کمی صبر کنید؛ دختر برادر و نور چشمم گم شده است.
همهمه در بین لشکر بالا گرفت؛ در آن اثنا، ملعونی به نام «زجر بن قیس» صدایش را بلند کرد و گفت:
من میروم و هر گونه باشد آن دخترک را میآورم.
🔻 راوی گوید:
من همراه زجر به عقب قافله به راه افتادیم؛ از همان دور، نگاهم به آن دخترک افتاد؛ از جای برخاسته بود و دست بر روی سرش گذاشته بود؛ گاهی به اطراف نگاه میکرد و گاه مینشست؛ گاه میدوید و بر روی زمین میافتاد و فریاد میکشید:
یٰا عمّاه! یٰا عَمّتاه! یا أبتاه! یا أُختاه! یا أخاه....
گاه دیگر نمیتوانست راه برود و بر روی ریگهای گرم بیابان میغلطید و پاهایش را با دست میگرفت.
دیدم که تکهای از لباسش را پاره کرد و از شدت حرارت ریگها، به کف پای خود پیچید. 😔
🔻در همین حال بود که زجر به او رسید و با تازیانهاش بر تن آن دختر زد و بر سر او فریاد کشید:
برخیز که اسبم هلاک شد تا تو را پیدا کردم!
بعد دیدم که بر صورت آن دختر سیلی زد و آن دختر ناله « وا أبتاه! وا علیاه!» سر میداد.
در آخر آن دخترک را بر عقب اسب خود انداخت و حرکت کرد.
چون به قافله رسید آن دختر را از همان بالای اسب ، در عقب قافله بر روی زمین انداخت.😭
📚بحرالمصائب ج۷ ص۲۹۹
📚سرورالمومنین (نسخه خطی) ص۱۶۳
#روضه
#محرم_خوانی
#امام_حسین
#حضرت_رقیه
#شهادت_حضرت_رقیه
#بغض_قلم
🆔 @bibliophil
قصۀ کربوبلا را دختری تغییر داد
کاخها ویرانه شد، ویرانهاش شد بارگاه
#ریحانه_الحسین
#روضه
🆔 @bibliophil
امامحسن چیزهایی رو
دید که امام حسین ندید.
عبداللهبنالحسن
هم چیزهایی رو
دید که حضرت زینب
ندید. 😭😭😭
همین یک خط روضه:
عبدالله، اباعبدالله شد. 😭😭
چقدر روضه امشب سنگینه...
#عبدالله_بن_الحسن
#روضه
حرمله خیر نبینی گل من نورس بود
چیدنش تیر نمیخواست نسیمی بس بود
#روضه
🆔 @bibliophil
چه زود داریم میرسیم
به صفحههای آخر داستان😭
ما با شنیدن این داستان عاشق شدیم...
بمیرم برای بچههایی که باید
دل بکنند از داستانی
که خودشون زندگیش کردند.
بچههایی که باید از قهرمانهاشون دل بکنند:
از علیاکبر (عليهالسلام)
از عباس (عليهالسلام)
از حسین (عليهالسلام)
#روضه
🆔 @bibliophil