از دیشب خیلی با خودم کلنجار رفتم ، چندتا جمله درباره حضرت زینب بنویسم ، هر کاری کردم نشد. تبلت رو با گریه انداختم گوشه اتاق و رفتم انارها رو دانه دانه کنم .
ظرف بلوری رو روی میز گذاشتم. خون انارها چکید دور تا دور ظرف . بوی گلاب و گلپر تمام دریچه های ریه ام رو پر کرد.
هنوز تو فکر نوشتن بودم ، کلمه کم داشتم ، انگار یه قطره بخواد دریا رو توصیف کنه.
گفتم بنویسم این خانه فقط یک دختر کم داشت . بعد از مجتبی مهربان فاطمه ( سلام الله علیها) و حسین یکتای علی ( علیه السلام ) این خانه یک دختر کم داشت .
این جمله راضی ام کرد ،حالا دانه های انار روی هم جمع شده بود...و ادامه دادم .
دختری شبیه فاطمه ( سلام الله علیها) ، ام ابیهای پدر و شبیه خدیجه ( سلام الله علیها) ، بخشنده تمام دارایی و هستی برای خدا .
،
فاطمه زینت رسالت بود و زینب زینت امامت .....یاد جمله استاد شجاعی افتاد " زینب نه حسین در آینه تأنیث"
زینب نه گوهر نایاب که تمام قهرمان های دنیا آرزوی سربازی ش را دارند
درست مثل عباس علمدار ...
خوشبحال صاحبان سربندهای #کلنا_عباسک_یازینب
هنوز خون انارها جاری بود که صدای دختر #حاج_قاسم از تلویزیون پخش شد....
#آه_مرگ_خونین_من
#زیبای_من
#عزیز_من
#خانم_زینب #ولادت_حضرت_زینب
#انار #یلدا #عیدتون_مبارک
@bibliophil