✍ خانم سهساله شما طعم جاموندن رو کشیدی! نذار دیر شه! 😭
راوی گوید:
چون اسراء را به سمت شام میبردیم، در نزدیکی شهر «عسقلان» هوا بسیار گرم شد؛ لشکر پیوسته به اسبان خود آب میدادند و بقیه آب را بر روی زمین میریختند و به اسراء نمیدادند.
دختر خردسال حسین (علیهالسلام) که فاطمه صغری (رقیه سلاماللهعلیها) نام داشت، خود را به سایه بوتهٔ خاری رسانید و در زیر همان سایه خوابش برد.
▪️لشکر از آن وادی کوچ کرده و آن دختر را فراموش کردند.😭
در مسیر، ناگهان زینب کبری سلاماللّهعلیها متوجه شد که آن نازدانه از قافله جا مانده است،
▪️لذا صدای گریه آن بانو بلند شد و فریاد برآورد:
یٰا قَوم! بِاللّهِ عَلیکم إصبِروا هُنَیئةً، فَقَد افتَقَدَتْ إبنَةُ أخی و قُرّةُ عَینی
▪️ای قوم! شما را به خدا قسم میدهم که کمی صبر کنید؛ دختر برادر و نور چشمم گم شده است.
همهمه در بین لشکر بالا گرفت؛ در آن اثنا، ملعونی به نام «زجر بن قیس» صدایش را بلند کرد و گفت:
من میروم و هر گونه باشد آن دخترک را میآورم.
🔻 راوی گوید:
من همراه زجر به عقب قافله به راه افتادیم؛ از همان دور، نگاهم به آن دخترک افتاد؛ از جای برخاسته بود و دست بر روی سرش گذاشته بود؛ گاهی به اطراف نگاه میکرد و گاه مینشست؛ گاه میدوید و بر روی زمین میافتاد و فریاد میکشید:
یٰا عمّاه! یٰا عَمّتاه! یا أبتاه! یا أُختاه! یا أخاه....
گاه دیگر نمیتوانست راه برود و بر روی ریگهای گرم بیابان میغلطید و پاهایش را با دست میگرفت.
دیدم که تکهای از لباسش را پاره کرد و از شدت حرارت ریگها، به کف پای خود پیچید. 😔
🔻در همین حال بود که زجر به او رسید و با تازیانهاش بر تن آن دختر زد و بر سر او فریاد کشید:
برخیز که اسبم هلاک شد تا تو را پیدا کردم!
بعد دیدم که بر صورت آن دختر سیلی زد و آن دختر ناله « وا أبتاه! وا علیاه!» سر میداد.
در آخر آن دخترک را بر عقب اسب خود انداخت و حرکت کرد.
چون به قافله رسید آن دختر را از همان بالای اسب ، در عقب قافله بر روی زمین انداخت.😭
📚بحرالمصائب ج۷ ص۲۹۹
📚سرورالمومنین (نسخه خطی) ص۱۶۳
#روضه
#محرم_خوانی
#امام_حسین
#حضرت_رقیه
#شهادت_حضرت_رقیه
#بغض_قلم
🆔 @bibliophil
02.Baqara.127.mp3
1.4M
🎧 تفسیر صوتی قرآن کریم
🌺 قسمت صد و بیست و هفت | سوره بقره |
🎤 آیتالله قرائتی
👇هر روز تفسیر قرآن: 6mint
#قرآن
#تفسیر_قرآن_صوتی
#کتاب
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
🆔 @bibliophil
این روزها چه روزهای عجیبی ست.
حالت به حال ماهی میماند که از داخل تُنگ تَنگ خود به دریای آبی رنگ مینگرد اما به دریا رسیدن را خودش هم نمیداند که میرسد یا نه!
این ماهی افتاده در تنگ تماشا را
پس کی به آن دریای آبی رنگ خواهی برد
قفس دنیا این روزها تنگتر از همیشه شده. این روزها اشک چشمها التماس میکند برای باز شدن در قفس!
پس زمان پرواز کی میرسد؟
آیا کسی هست که در قفس را به رویم بگشاید؟!
باید شکست!
باید شکست تمام قفسهای دوری از حسین را
قلب این پرنده تو قفس اسیر
این قفس رو بشکن تا که پر بگیره
#پشت_پرچم_قرمز
#اربعین
#کربلا
#بغض_قلم
🆔 @bibliophil
بغض قلم
و جلسه نقد این کتاب که روایت محرم کرونایی در مسجد ارگ ساعت ۱۷ تا ۱۹ حوزه هنری تهران، اتاق ۴۰۷
صوت جلسه نقد کتاب پرچم در اهتزاز
و خطبهخوانی دمام
-1533075712_-2062922388.mp3
30.1M
📒صوت جلسه نقد کتاب پرچم در اهتزاز
💥 منبع کانال بانوی فرهنگ
🆔 @bibliophil