📘 معرفی کتاب
📚کتاب «دانش ایمنی در اسلام»
🔸همواره یکی از چالشهای اساسی برای محققان، قلمرو دین بوده است، این که گستره دین تا کجاست و گزارههای آن تا کجا نفوذ دارد؟ سوالی که از عصر رنسانس جهت ایجاد محدودیت برای دین پرسیده شده است و پاسخ خود را با سکولاریسم تا محدود شدن به برخی عرصههای زندگی بشری گرفته است.
🔹اما در اسلام، قرآن تبیان کل شیء معرفی شده است و اهل بیت علیهم السلام تبیان قرآن هستند و باور داریم بر خلاف ادیان تحریف شده، ثقلین در همه حوزهها میتوانند ورود داشته باشند و محدود سازی قرآن به هدایت، ظلمی بزرگ به این کتاب عظیم و بر خلاف نصوص وارده است.
🔸در دهه 80 شمسی با تاسیس دانشکده ایمنی و بهداشت کار این شبهه ایجاد شد که اینک آنهایی که داعیهدار ورود دین به همه عرصهها بودند حداقل جزوهای در مورد ایمنی در اسلام بنویسند.
🔹این توقع موجب گردید آیت الله مرتضی رضوی به این امر اهتمام ورزیده و کتاب «دانش ایمنی در اسلام» را در 653 صفحه تالیف نمودند که به تصریح خودشان میتوانستند در موضوع و محتوا توسعه داده و کتاب را به چند مجلد برسانند.
🔸کتاب «دانش ایمنی در اسلام» که جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی را دریافت کرد در دوازده فصل از جمله ایمنی و محیط زیست، ایمنی و محیط شهر، ایمنی در محیط خانواده، ایمنی و بهداشت و حفاظت فردی، ایمنی محیط کار و موضوعات دیگر تدوین گردیده و در اختیار علاقهمندان قرار داده شده است.
🔺مطالعه این کتاب میتواند ما را با یکی از وجوه اعجاز علمی اسلام آشنا کند.
📖 مطالعه و دانلود
📦 سفارش کتاب
#معرفی_کتاب
#دانش_ایمنی_در_اسلام
🌐 https://binesheno.com
🆔 @binesheno
🆔 بینش نو | شبکه اطلاع رسانی و نشر آثار آیت الله مرتضی رضوی
📙 برشی از یک کتاب
✅ اندازه معابر در اسلام
🔻در اسلام سه نوع معبر و هرکدام با مشخصات خود توصیه شده است و میدانیم ویژگی مهم و اساسی معبر در اندازه عرض آن است.
🟢 الف) کوچه: عرض کوچه دستکم باید 3.5متر باشد.
🔸عن ابی عبدالله- علیه السلام-: ان رسول الله- صلی الله علیه و آله- قال:… الطَّرِيقُ يَتَشَاحُ عَلَيْهِ أَهْلُهُ فَحَدُّهُ سَبْعَةُ أَذْرُعٍ: امام صادق(ع) فرمود: رسول خدا(ص) فرموده است:… اگر اهل معبر و افراد ذی حقوق در آن، اختلاف کنند پس عرض آن هفت ذراع (3.5متر) است.
❗️توضیح:
🔹1- مراد تعیین اندازه «حداقلّ» عرض معبر است. یعنی در اسلام هیچ معبری کوچکتر و کم عرض تر از 3.5متر، نباید وجود داشته باشد خواه کوچه شهری، خواه پیاده رو کنار خیابان، خواه معبر برای باغ و زراعت و… هر کسی می تواند به کوچه ای که کمتر از 3.5 متر عرض داشته باشد اعتراض کند و مالک همجوار آن را به عقب نشینی ملکش وادار کند. دادگاه اسلام در این قبیل دعوی ها و «تشاح» ها باید حکم عقب نشینی را صادر کند.
🔸2- عرض 3.5متر وقتی کافی است که عابرین آن متضرر نشوند و گرنه براساس قاعده «لاضرر» عرض کوچه و معبر و پیاده رو باید در حدی باشد که رفع ضرر شود.
🔹3- کوچه های تنگ قدیمی کمتر از 3.5متر یا بیش از آن لیکن دارای ضرر اسلامی نبوده و در اثر عدم ایمنی اجتماعی و سیاسی، رایج شده بودند.
🔸4- حکومت باید حداقل مذکور را و نیز کاربرد قاعده «لاضرر» را در شهرسازی و شهرک سازی توصیه نماید و در صورت عدم عمل به توصیه، اجبار نماید.
🔹5- حکومت می تواند فراتر از اقتضای قاعده «لاضرر» برای رفاه عمومی و حفاظت و بهداشت اجتماع «ایمنی جامعه» را نیز اجباری کند البته در حد معقول.
🔸6- در مبحث خیابان خواهیم دید که پیاده رو کنار خیابان بنفسه یک معبر حساب می شود پس باید کمتر از 3.5 متر نباشد.
🟢 ب) جاده و خیابان:
اندازه جادّه (اعم از داخل شهر که خیابان نامیده می شود و خارج شهر) در جامعه موردنظر اسلام حداقل 30 متر است. معمولاً ویژگیهای جامعه آرمانی اسلام در حدیثهای مربوط به امام زمان (عج) و جامعهای که آن حضرت خواهد ساخت، مطرح شده است:
ابوجعفر- علیه السلام-: إِذَا قَامَ الْقَائِمُ… وَ يُوَسِّعُ الطَّرِيقَ الْأَعْظَمَ فَيَصِيرُ سِتِّينَ ذِرَاعاً: امام باقر- علیه السلام- فرمود: آنگاه که قائم- علیه السلام- قیام کند راه بزرگ (جاده و خیابان) را توسعه داده و آن را با پهنای (حداقل) 30 متر، قرار می دهد.
❗️توضیح:
🔹1- همانطور که در مورد کوچه گذشت، این حدیث نیز در مقام بیان حداقل است و اگر نیاز و ضرورت بیش از 30 متر را ایجاب کند باید به میزان نیاز توسعه یابد.
🔸2- حداکثر عرض جاده چقدر باید باشد؟ پاسخ این سؤال در اسلام واضح است: به اندازهای که «اسراف» نباشد و همین طور است در مورد معابر زراعی، صنعتی، و نیز کوچه.
🔹3- وظیفه حکومت و اختیاراتش در اینجا نیز همان است که در مورد کوچه بیان گشت.
🟢 ج) معابر یکطرفه:
اصل در راه و معبر، دو طرفه بودن است لیکن وقتی که ضرورت ایجاب کند برخی از معابر یک طرفه می شود. شاید در عصر ائمه- علیهم السلام- راه یک طرفهای وجود نداشته با این همه طرح آن توصیه شده است.
الکاظم- علیه السلام- قال: قال رسول الله- صلی الله علیه و آله-… وَ الطَّرِيقُ إِلَى الطَّرِيقِ إِذَا تَضَايَقَ عَلَى أَهْلِهِ سَبْعَةُ أَذْرُعٍ: پیامبر اکرم- صلی الله علیه و آله- فرموده است: ما بین دو راه در صورت تضایق و تنگنا، هفت ذراع (3.5 متر) است.
❗️توضیح:
🔸1- سخن از دو راه است که هرکدام از آنها برای عبور و مرور دو طرفه تنگ و ناکافی باشد (اذا تضایقا) و به همین دلیل الزاماً در کنار یک راه، راه دوم ایجاد می شود و رسول خدا- صلی الله علیه و آله و سلم- می فرماید: میان آن دو 3.5 متر فاصله بگذارید.
🔹2- خواه هرکدام از دو جاده دو طرفه باشند و خواه یکی برای رفت و دیگری برای برگشت، فاصله (بلوار) مذکور لازم است، امّا بدیهی است که یکی برای رفت و دیگری برای بازگشت است.
🔺بزرگراه: با توجه به حدیث بالا میزان عرض استاندارد بزرگراه در داخل شهر و بین شهری حدود 63.5 متر میشود یعنی هرکدام از دو جانب بلوار بعرض 30 متر و بلوار وسط 3.5 متر.
📚 برگرفته از کتاب دانش ایمنی در اسلام/ ایمنی و محیط شهر.
📖 مطالعه و دانلود
📦 سفارش کتاب
#برشی_از_یک_کتاب
#دانش_ایمنی_در_اسلام
🌐 https://binesheno.com
🆔 @binesheno
🆔 بینش نو | شبکه اطلاع رسانی و نشر آثار آیت الله مرتضی رضوی
✅ نکات
اصالت ذهن و مفهوم
🔶وجود اصيل است و ماهيت اعتباري. اين حكم و داوري در عرصه ذهن درست و صحيح است؛ امّا در واقعيت و خارج چنين قضيهاي سالبه به انتفاء موضوع است و در عينيات و موجودات خارج از ذهن چنين مسألهاي امكان بحث ندارد زيرا هر موجود در خارج تنها يك شي است.
🔷تسرّي اين قضيه به عينيات عين همان بينش «اصالة الذهن واعتبارية العين» ميشود و همه موجودات خارجي خيال و توهم و دست آخر مصداق «فرض» ميگردند.
🖌 نقد مبانی حکمت متعالیه
#نکات
#نقد_مبانی_حکمت_متعالیه
📦 سفارش کتاب
🌐 https://binesheno.com
🆔 @binesheno
🆔 بینش نو | شبکه اطلاع رسانی و نشر آثار آیت الله مرتضی رضوی
✅ نکات
❓فرق نظام اقتصاد اسلامی و سرمایه داری لیبرالیسم، چیست؟
🔹سرمایه عبارت است از مال منقول و غیر منقول که در جهت به دست آوردن سود، به کار گرفته می شود.
🔸پس سرمایه مال است و مالکیت در اسلام محترم و از اصول و مبانی اساسی مکتب است به شرط مشروعیت منشأ مال.
🔹تصرف مالک در مال مشروع خود نیز مطلق نیست و قید هائی دارد به طوری که برخی ها گفته اند: قاعدۀ «النّاس مسلّطون علی اموالهم» به قدری تخصیص خورده که مصداق «تخصیص اکثر» شده و کارائی خود را از دست داده است؛ قید هائی از قبیل: حرمت ربا، حرمت قمار، حرمت تضییع، حرمت اسراف، حرمت تبذیر، حرمت معاملاتی که به نفع کفار و به ضرر مسلمانان باشد، حرمت مزاحمت مال به مال دیگران، حرمت مصرف در مشروبات الکلی، حرمت تأسیس میخانه، حرمت تأسیس کاباره و قمارخانه و…و… بویژه حرمت بکارگیری مال در جهت تضییق عرصۀ فعالیت اقتصادی بر دهک های پائین جامعه.
🔺در ادامه بحث انواع سرمایه در اسلام نسبت به کاربردش مورد بحث قرار می گیرد.
🖌 #سرمایه_در_اسلام
#نکات
🌐 https://binesheno.com
🆔 @binesheno
🆔 بینش نو | اطلاع رسانی و نشر آثار آیت الله مرتضی رضوی
🌴 یک روایت
🕯 عَنِ اَلْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ: قَالَ اَلصَّادِقُ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ : كَذَبَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ مِنْ شِيعَتِنَا وَ هُوَ مُتَمَسِّكٌ بِعُرْوَةِ غَيْرِنَا.
🔸مفضّل بن عمر گفت: امام صادق عليه السّلام فرمود: دروغ مىگويد كسى كه گمان مىكند از شيعيان ماست، در حالى كه به غير ما تمسّك مىجويد.
---------------------------------------------------------
🔹مقصود از تمسک شناخت مکاتب دیگر نیست بلکه معتقد شدن به آنهاست.
امروز برخی فریفته علوم غربی شده و نسبت به علوم و آموزه های دینی بدبین شده اند و عده ای هم به فلسفه ارسطو معتقد شده اند و گمان کرده اند ثقلین بدون آن بی دفاع خواهد بود.
این هر دو گروه مصداق کسانی هستند که به ریسمان غیر چنگ زده اند و ادعای شیعه بودنشان دروغ است.
#یک_روایت
🌐 https://binesheno.com
🆔 @binesheno
🆔 بینش نو | اطلاع رسانی و نشر آثار آیت الله مرتضی رضوی
🔘مبانی
📌امر و خلق
🔸خداوند جسم نیست تا دست داشته باشد، تعبیر «دست خدا»- یدالله- برای رسانیدن معانیای است که موضوع بحث ما یکی از آن معانی است. قرآن در موارد متعدد چنین تعبیر کرده است. از جمله:
يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْديهِم. فتح10
بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ. آل عمران26
🔹در برخی دیگر از جمله در آیه زیر «دو دست» آمده است:
قالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْديهِمْ وَ لُعِنُوا بِما قالُوا بَلْ يَداهُ مَبْسُوطَتان. (مائده64): یهودیان گفتند دست خدا بسته است، دست هایشان بسته باد، به خاطر این سخن از رحمت خدا دور شدند بل که هر دو دست خدا باز است.
🔸قالَ يا إِبْليسُ ما مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِيَدَيَّ. (ص75): خدا فرمود ای ابلیس چه چیز مانع تو شد بر آن (آدم) که با دو دست خودم خلق کردم سجده کنی؟
🔹مراد از «دو دست»: یعنی خدا دو نوع فعل دارد:
1- خلق.
2- اَمر.
لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْر(اعراف54): برای اوست خلق و امر.
🔸خلق: یعنی پدید آوردن چیزی از چیزی که قبلاً وجود داشته. به آیه های زیر توجه فرمائید:
وَ اللَّهُ خَلَقَ كُلَّ دَابَّةٍ مِنْ ماء (نور45): خداوند هر جنبنده را از آبی آفرید.
خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ كَالْفَخَّار (الرحمن14): خلق کرد انسان را از گل (گلی که ظاهرش خشک و باطنش نرم بود) شبیه سفال، آفرید.
🔹امر: یعنی «ایجاد»، «انشاء»، «اِحداث»، «ابداع».
امر یعنی «ایجاد یک چیز»: به وجود آوردن چیزی نه از چیز دیگر.
🔸چیزی را که با کار امری به وجود میآورد یک «ابداع» است آن را از چیز دیگر به وجود نمیآورد. تنها با فرمان «باش» آن چیز باشنده و موجود می شود:
إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُون (یس82): امر خدا غیر از این نیست که هر وقت اراده کند به چیزی بگوید باش می باشد.
#مبانی
#امر_و_خلق #ایجاد #دو_دست_خدا
📦 سفارش کتاب
🌐 https://binesheno.com
🆔 @binesheno
🆔 بینش نو | شبکه اطلاع رسانی و نشر آثار آیت الله مرتضی رضوی
📙برشی از یک کتاب
✅ فيض اقدس و فیض مقدس
❗️توضیح: جهان و اشياء آن و نيز خدا، يك جا يك وجود هستند و آن وجود خداست. وجود خداست كه در همه چيز سريان دارد اگر اين وجود سارى را با صرف نظر از اعيان اشياء لحاظ كنى مىشود فيض اقدس. واگر اين وجود سارى را همراه با اعيان اشياء لحاظ كنى مىشود فيض مقدس.
🔹اما اين توضيح در مورد فيض اقدس ناقص است به ويژه از ديدگاه مكتب محىالدين. در اين بينش فيض اقدس معادل و مساوى است با «صادر اول» ارسطوئيان.
🔸جريان و سريان وجود كه همان فيضان فيض است از وجود خدا به صادر اول رسيده و مىرسد و اين فيض اقدس است. سپس به توسط او به ساير اشياء جريان، سريان و فيضان مىكند. و اين فيض مقدس است. و اين سريان وجود و جريان فيض از خدا به پيامبر(ص) و از پيامبر به ساير اشياء دائمى است كه ديديم محى الدين با «تجلى دائم» از آن ياد كرد.
🔸فلسفه قرآن و اهل بيت(ع) مىگويد: نه تنها وحدت وجود صحيح نيست و وجود موجودات، سريانى از وجود خدا نيستند خداوند از وجود خود چيزى به هيچ كس و هيچ شيئى نمىدهد. بل وجود اشياء را «ايجاد» كرده است (عالم امر = كن فيكون). پس از ايجاد موجود اوليه، جريان خلق يعنى پديد آوردن اشياء از همديگر را به راه انداخته است (عالم خلق).
🔹امروز هم، خلق و امر در كنار هم در جريان هستند: «له الخلق و الامر» و نيز آيههائى كه در آنها «كن فيكون» آمده است.
🔸خداوند در همه جا و با همه اشياء هست. اما: مع كل شىء لا بمقارنة، و غير كل شىء لا بمزايلة: با همه چيز است اما نه به مقارنت و قرين بودن، و غير از هر شىء است نه به معنى دور بودن مكانى. و دهها آيه و حديث كه در تبيين فلسفه و عرفان اهل بيت(ع) آمدهاند از جمله فرمايش حضرت زهرا(ع) است: انشأ الاشياء لا من شىء كان قبله: خداوند اشياء را انشاء كرد نه از چيزى كه قبلا بوده باشد.
🖌
برشی از کتاب محی الدین در آئینه فصوص/ ج1/ فص آدم📖 مطالعه و دانلود 📦 سفارش کتاب #برشی_از_یک_کتاب #محی_الدین_در_آئینه_فصوص 🌐 https://binesheno.com 🆔 @binesheno 🆔 بینش نو | شبکه اطلاع رسانی و نشر آثار آیت الله مرتضی رضوی
💡 تازه های کتاب
📚 «تک نگارهها»
🖋 حضرت آیت الله مرتضی رضوی
🔹این کتاب حاوی تک نگاره هایی در زمینه های علمی، فرهنگی، تربیتی و ذکر برخی خاطرات استاد می باشد.
📥 دانلود و مطالعه
📦 سفارش کتاب
#⃣ #معرفی_کتاب #تک_نگاره_ها
🌐 https://binesheno.com
🆔 بینش نو | اطلاع رسانی و نشر آثار آیت الله مرتضی رضوی
📗برشی از یک کتاب
✅ حسن بصری ولی الله یا کابالیست
🔸حسن بصري كه اولين خشت تصوف را در ميان مسلمانان بنا نهاد، در زمان حضرت علي(ع) خيلي جوان بود و به شدت به زهد و عبادت مي پرداخت.
🔹پس از ماجراي جمل كه علي(ع) در بصره بود، حسن را ديد كه وضو مي گيرد فرمود: حسن وضو را اسباغ كن (درست به جا بياور) گفت: همين ديروز شخصيتهائي را در ميدان جنگ كشتي كارشان اسباغ وضو و عبادت بود. امام گفت: اگر آنان را بر حق ميدانستي چرا به ياريشان برنخاستي؟
حسن گفت: شمشير و اسلحه برداشتم و به سويشان رفتم، وقتي كه به «خريبه» رسيدم هاتفي صدا زد حسن به كجا ميروي قاتل و مقتول هر دو در دوزخاند، برگشتم. روز ديگر باز مسلح شده و ميرفتم كه باز در همان جا همان ندا تكرار شد برگشتم.
امام(ع) فرمود: آن ندا راست گفته است قاتل و مقتول از لشكر جمل هر دو در دوزخ هستند و گوينده برادر تو شيطان بود.
1️⃣ حسن بصري چگونه عارف است كه هرگز ولايت علي(ع) را نشناخت بل به قول شيخ عطار خودش را ولي الله ميدانسته كه عطار او را در رديف اول اولياء در «تذكرة الاولياء» آورده است.
2️⃣ امام(ع) سخن حسن بصري را دربارة آمدن نداي غيبي تأييد ميكند و ندا كننده را شيطان ميداند.
3️⃣ حسن بصري در اصل يك مسيحي زاده بود، ابليس او را از رفتن به جنگ باز داشت تا كشته نشود. زيرا به وجود او نيازمند بود. به وسيله او تصوف را در ميان مسلمانان بنا نهاد. او حدود 110 سال عمر كرد و هنگام مرگش تصوف كاملاً جان گرفته بود.
🔸برخي ها حسن بصري را يك فرد دوستدار علي(ع) ميدانند و دربارة موضوع بالا ترديد ميكنند. آن چه اينان را به اين فكر انداخته دو چيز است:
🔺الف: اينان ميبينند كه حسن بصري بر عليه معاويه سخنانی گفته است. و توجه نمي كنند (بل توان تحليل تاريخ را ندارند) كه آن سخنان را وقتي گفته است كه در دمشق پس از مرگ يزيد، ميان آل سفيان و آل حكم، درگيري شديد براي تصاحب خلافت بود و حسن بصري ميديد كه مروان و آل حكم پيروز ميشوند، شروع كرد بر عليه معاويه و به نفع آل حكم سخن گفتن، كه مورخين گفتهاند «لو لا الحسن لمات خلافة آل مروان في المهد».
🔺ب: اينان مشاهده ميكنند كه در برخي از مسائل فقهي كه از او پرسيده شده، با تكيه بر نظر حضرت علي(ع) فتوي داده است. و توجه ندارند كه هر مدعي فقاهت در ميان امت، در برخي مسائل فقهي به علي(ع) استناد ميكرد. زيرا بر همگان مسلّم بود كه علي(ع) اعلم امت است و اساساً در تمسك به نظر علي(ع) نوعي افتخار براي هر كس بود حتي براي دشمنان او.
🔹حسن بصري علاوه بر علي(ع) در برابر امام حسن(ع)، امام حسين(ع) و امام سجاد(ع) نیز كاملاً دكان باز كرده و مزاحم جدي بود.
🖌
برشی از کتاب کابالا و پایان تاریخش📖 مطالعه و دانلود #برشی_از_یک_کتاب #کابالا_و_پایان_تاریخش 🌐 https://binesheno.com 🆔 @binesheno 🆔 بینش نو | اطلاع رسانی و نشر آثار آیت الله مرتضی رضوی
✅ نکات
قرار گیری هفت آسمان
🔹امام رضا ـ عليه السّلام ـ هر دو دستش را باز كرد سپس دست راست را بر روي دست چپ قرار داد و فرمود: اين زمين پائين است كه آسمان اول در بالاي آن قبّه است. و زمين دوم روي آسمان اول است كه آسمان دوم روي آن قبّه است. ـ تا اينكه همين طور زمين چهارم و پنجم و ششم را نيز بيان كرد ـ سپس فرمود: و زمين هفتم روي آسمان ششم است كه آسمان هفتم عرش رحمان است. و اين است فرمايش خداوند: سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ.(بحارالانوار: ج60، ص74)
🔸در اين حديث كل جهان مخلوقات به هشت قسمت تقسيم ميشود. اگر از پايين به طرف بالا بشماريم چنين ميشود: زمين اول، زمين دوم، زمين سوم، زمين چهارم، زمين پنجم، زمين ششم، زمين هفتم و آسمان هفتم. و اگر از بالا رو به سوي پايين شمرده شود بدين صورت خواهد بود: آسمان هفتم، آسمان ششم، آسمان پنجم، آسمان چهارم، آسمان سوم، آسمان دوم، آسمان اول و زمين اول.
🔹يعني به جز آسمان هفتم هر يك از آسمانها در عين حال كه آسمان هستند نسبت به آسمان بالاتر زمين ميباشند و همچنين به جز زمين اول، هر يك از زمينها در عين حال كه زمين هستند نسبت به زمين پايينتر از خود، آسمان هستند.
1️⃣ زمين اول عبارت است از مجموع كهكشانها و فضاهای ميان آنها.
2️⃣ پس از هر دوره زمانی در زمین اول انفجاری رخ می دهد و پس از آن از مرکز، آسمان و زمین جدیدی به وجود میآید، درست مانند لایه های داخل درخت.
📖 مطالعه و دانلود
🖌 #تبیین_جهان_و_انسان
#نکات
🌐 https://binesheno.com
🆔 @binesheno
🆔 بینش نو | شبکه اطلاع رسانی و نشر آثار آیت الله مرتضی رضوی
✅ نکات
تثلیث و همه چیز خدایی
🔸فلاسفه اسكولاستيك پاسداران مسيحيت بودند و اگر مورد هجمه استدلالهای عوامانه قرار میگرفتند بيشتر از ناحيه غير مسيحيان يا ناقدانی بود كه از اساس مسيحيت انتقاد میكردند، اما ارسطوئيان مسلمان از ناحيه خود مسلمانان و اسلام شناسان مورد انتقاد و هجوم قرار گرفتهاند و به همين جهت گاهي ماجرا شكل «تكفير» به خود میگرفت.
🔹من با كمال احترام و ارزشی كه به منطق ارسطويی بهويژه به «اسلامی شده آن» قائل هستم و از برخورد متحجرانه با هر فلسفهای بیزارم پرسش زير را عنوان میكنم:
❓چه فرقی هست ميان «اعتقاد به تثليث» فلاسفه اسكولاستيك مسیحیت و اعتقاد فيلسوف بزرگ ما صدرای شيرازی كه میگويد: «انّ واجب الوجود تمام الاشياء وكل الموجودات: خداوند تمام اشياء و كل موجودات است. اسفار ج 6 ص 110» هر دو باور به وسيله برهان و براهين ارسطوئی و بر اساس منطق ارسطوئی توضيح و توجيه شدهاند. اگر مسلمانی بگويد: توجيه و توضيح ارسطوئی كه بوسيله فلاسفه اسكولاستيك ارائه شده، نادرست است يك مسيحی نيز خواهد گفت: توجيه و توضيح ملا صدرا نادرست است.
🖌 #نقد_مبانی_حکمت_متعالیه
#نکات
🌐 https://binesheno.com
🆔 @binesheno
🆔 بینش نو | شبکه اطلاع رسانی و نشر آثار آیت الله مرتضی رضوی
📗برشی از یک کتاب
✅ ایمنی ساختمان
🔸در اسلام ساختمان نامطمئن و خانه ای که احتمال آوار شدنش هست، صلاحیت سکونت و عنوان «مسکن» را ندارد حتی خانه ای که واجد همه شرایط هست لیکن تنها فاقد درب است:
🔹عن جعفر- علیه السلام- عن ابیه عن علی- علیه السلام-: أَنَّهُ كَرِهَ أَنْ يَبِيتَ الرَّجُلُ فِي بَيْتٍ لَيْسَ لَهُ بَاب: امام صادق از امام باقر- علیه السلام- نقل می کند که امیرالمؤمنین- علیه السلام- «شب در خانه بی درب به سر بردن» را تقبیح می کرد.
❗️توضیح:
از پیام این حدیث استفاده می شود که شب را در محیط آزاد- با همه خطرهایش- به سر بردن بهتر است از خانه ای که فاقد درب است. زیرا ممکن است هر نوع حیوان وارد آن شود و آسیب رساند. چهار دیواری بدون دربی که بتوان آن را بست هنگام حمله حیوان یا هر حادثه دیگر نه تنها عامل ایمنی نیست بل ابزاری برای به دام افتادن است.
🔸 قال النبی- صلی الله علیه و آله-: ثَلَاثَةٌ لَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ لَهُمْ بِالْحِفْظِ رَجُلٌ نَزَلَ فِي بَيْتٍ خَرِبٍ وَ رَجُلٌ صَلَّى عَلَى قَارِعَةِ الطَّرِيقِ وَ رَجُلٌ أَرْسَلَ رَاحِلَتَهُ وَ لَمْ يَسْتَوْثِقْ مِنْهَا: رسول اکرم- صلی الله علیه و آله- فرمود: خداوند حفاظت از سه کس را به عهده نمی گیرد: کسی که در خانه خرابه منزل کند، و کسی که در وسط راه نماز بخواند. و کسی که مرکب (یا خودرو) خود را بدون قید و بند (یا بدون قفل) رها کند.
❗️توضیح:
1️⃣ مسئله ایمنی در ساختمان در طول تاریخ یک روند نسبی را طی کرده است. پرداختن به ایمنی در حد امکانات علمی و صنعتی جامعه واجب است. زمانی بشرها برای تأمین ایمنی ساختمان، امکانات اندکی داشتند و امروز از عوامل بیشتری برخوردار هستند و در آینده از عوامل و امکانات برتر بهره مند خواهند بود. با پیشرفت امکانات، دایره «وجوب شرعی» نیز وسعت می یابد.
2️⃣ پرداختن به اصول ایمنی و وجوب آن در محور وظایف فردی نیز بسته به توان مالی فرد است.
3️⃣ حکومت می تواند (و در مواقعی موظف است) مقرراتی را برای ایمنی در خانه سازی مردم، مقرر دارد.
4️⃣ در همه چیز باید به خداوند توکل کرد. امّا در مواقعی که شخص به وظایف خود عمل نکند و به خدا توکل کند، این توکل نیست بل (نعوذ بالله) استخدام خدا برای کارهای فردی خویشتن است و خداوند اجلّ است از این تصورات نابخردانه.
🔺گفت پیغمبر به آواز بلند
🔺 با توکل زانوی اشتر ببند
📖 مطالعه و دانلود
#معرفی_کتاب
#دانش_ایمنی_در_اسلام
🌐 https://binesheno.com
🆔 @binesheno
🆔 بینش نو | شبکه اطلاع رسانی و نشر آثار آیت الله مرتضی رضوی
✳️ نکات
🔶 رویکرد حدیثی
🔹 مبنای متقدمین در بررسی روایات با مبنای متاخرین متفاوت است به نحوی که متقدمین سند و محتوا را در بررسی روایات مورد توجه قرار می دادند (سند، بخشی از مراحل اعتبارسنجی روایات است) اما متاخرین که از حوزه حله آغاز می شود تنها بررسی سند روایت را لازم دانسته و براساس آن حکم به صحیح، حسن، موثق و ضعیف بودن روایات می کنند.
📍نظر آیت الله مرتضی رضوی به نظر متقدمین نزدیک تر است و محتوا را در اعتبارسنجی روایت بسیار مهم می دانند.
از دیدگاه ایشان که هم به متن و هم به سند اهمیت می دهند، در روایات فقهی بررسی سندی بر بررسی محتوایی می چربد اما در روایات غیر فقهی محتوا بر سند میچربد.
#⃣ #نکات #حدیث
🌐 https://binesheno.com
🆔 @binesheno
🆔 بینش نو | اطلاع رسانی و نشر آثار آیت الله مرتضی رضوی
📘 معرفی کتاب
📚 کتاب «مکتب در فرایند تهاجمات تاریخی»
🔸این کتاب که در نقد کتاب «مکتب در فرایند تکامل»، نوشته آقای سید حسین مدرسی طباطبایی نگاشته شده، به صورت رایگان در سایت بینشنو برای دانلود و مطالعه قرار داده شده است.
🔹مدرسی یزدی که در کتاب خود، تشیع را پدیدهای منشعب از متن مسلمین میداند تلاش میکند اصالت تشیع را زیر سوال ببرد، این در حالیست که اصطلاح «شیعیان علی» مربوط به پیش از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله است و از روز برگزاری سقیفه، اسلام راستین با عنوان «شیعه علی» قد علم کرد و پس از فتنه جمل، مسلمانان به دو گروه شیعه علی و شیعه عثمان تقسیم شدند.
🔸استاد که در مقام نقد کل کتاب برآمده بود با حجم زیادی از شبهات وارده روبرو شد که نهایتا به نقد بخش اول این کتاب (که البته ریشه انحرافات و شبهات مباحث بعدی هم در این بخش بود) اکتفا نمود.
🔹آقای مدرسی که خود مقیم پرینستون آمریکا است برخی از همفکرانش را در ایران به کار گرفته است تا افکار و اندیشههای وی را منتشر نمایند.
🔺 مطالعه این کتاب ارزشمند میتواند علاوه بر آشنا نمودن مخاطبین با نحوه نفوذ دادن عقاید انحرافی در دین و ایجاد شبهات خزنده، وی را با مبانی اعتقادی شیعه که از سوی لیبرالها و شیعیان وصایتی به عنوان «غلو» معرفی میشوند آشنا سازد.
📖 مطالعه و دانلود
#معرفی_کتاب
#مکتب_در_فرایند_تهاجمات_تاریخی
🌐 https://binesheno.com
🆔 @binesheno
🆔 بینش نو | اطلاع رسانی و نشر آثار آیت الله مرتضی رضوی
✳️ نکات
🛑 سرقت بزرگ علمی
🔸در اواخر دهۀ شصت برای تدریس به «دانشکده بهداشت و حفاظت کار» رفتم و چندین سالی در آن مرکز علمی تدریس میکردم و جزوههای تدریسی را در اختیار دانشجویان قرار میدادم.
🔹روزی یکی از کارکنان بخش آموزش با شادی و شعف به من گفت: حاج آقا جزوه های شما به اروپا هم رسیده؛ به سوئد، به انگلیس.
🔸اعتراف می کنم من هم شاد و مشعوف شدم با خودم گفتم: الحمدلله بخشی از علوم قرآن و اهلبیت علیهمالسلام را به اروپا هم رسانیدم.
🔹سالها پیش از آن پی برده بودم که غربیان از مکتب قرآن و اهلبیت علیهمالسلام میترسند و همیشه در کتمان و پوشیده نگاه داشتن آن میکوشند و ما را به پرستش ارسطوئیات تشویق و مشغول میکنند. اما نمیدانستم که این قدر بیآزرم و بیحیا باشند که به اصطلاح در روز روشن و پیش چشم جهانیان به سرقت مفتضحانۀ علمی دست بزنند.
🔸آقای دکتر نورمحمدی رئیس دانشکده مرا به دفترش دعوت کرد و گفت: چه کار میکنی؟ باختی آقا باختی! گفتم چه شده؟ گفت: خانم فلانی جزوههای شما را به اروپا میفرستد. گفتم: پس باید ازش تشکر کنم. گفت من میگویم باختی تو میگویی تشکر کنم؟ گفتم: منظورت را متوجه نمیشوم. گفت: این هستیشناسی و کیهانشناسی که تو تدریس میکنی ابتکارات بزرگ علمی است من سال ها در فضای علمی امریکا کار کردهام، این مطالب را سرقت میکنند و به نام خودشان منتشر میکنند.
🔹با تعجب گفتم: سرقت؟! به نام خودشان؟! گفت تو گمان میکنی آنان که در مجامع علمی غرب کار میکنند همهشان مریم مقدس هستند؟
🔸گفتم به نظر شما باید چه کار کرد من که نمیتوانم مسائل اساسی علمی قرآن و اهلبیت علیهمالسلام را کتمان کرده و تدریس نکنم.
🔹گفت: پیشنهاد من این است که این مطالب را به صورت کتاب تنظیم و پخش کنی، من هم به برخی از دانشگاههای غرب تعدادی از نسخه کتاب را میفرستم تا به نام خودت ثبت شود.
🔸کتاب با عنوان «تبیین جهان و انسان» چاپ شد و نسخههائی از آن به برخی دانشگاههای اروپا و امریکا از آن جمله دانشگاه کمبریج ارسال شد، که اعلام وصول هم کردند به ویژه کمبریج با تشکر و امتنان اعلام وصول کرد سندش موجود است.
🔹پس از گذشت زمانی جریان سرقت شروع شد؛ استیفان هاوکینگ و نیل تروک (از کمبریج) یکی از اصول کتاب را در نشریه «ساندی تایمز- 1998- FEBRUARY -22 » به عنوان ابتکار علمی و کشف بزرگ علمی به نام خودشان اعلام کردند...
🖌 ادامه مطلب
#️⃣ #تبیین_جهان_و_انسان #نکات
🌐 https://binesheno.com
🆔 @binesheno
🆔 بینش نو | اطلاع رسانی و نشر آثار آیت الله مرتضی رضوی
✅ سوال و پاسخ
🔻فناپذیری و قانون بقای ماده و انرژی(1)
❓با توجه به اصل بقای انرژی و اینکه انرژی فانی نمیشود، خواهشمند است درباره (بحث نفخ صور اول و فانی شدن موجودات) فنای انرژی را برای حقیر توضیح دهید. چرا که در کتاب تبیین جهان و انسان فرمودهاید که بعد از نفخ صور اول همه چیز فانی میشود و بعد از انفجار و برپا شدن قیامت و رخ دادن بیگ بنگ هفتم چیزی به جز گاز و مواد مذاب نمیماند. خوب در این صورت نمیشود این گاز و مواد مذاب را بدون انرژی در نظر گرفت و با توجه به این امر آیا انرژی فانی نمیشود؟
❓حال با توجه به آیه (لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ) میبینیم که خداوند در قرآن بیان فرموده که هیچ چیز جز ذات او باقی نمیماند. با توجه به این اصل که هیچ معدومی وجود نمیشود و هیچ وجودی معدوم نمیشود خواهشنمد است برای حقیر این مطالب را توضیح دهید.
☑️ جواب: معنای فنا در مقابل بقا است نه عدم؛ وقتی میگوییم انسان فانی است یعنی خواهد مرد اما معدوم که نمیشود چرا که وجود عدم نمیشود در بحث مذکور نیز چنین است، همانگونه که دانشمندان گفتهاند ماده انرژی فشرده و انرژی ماده بسیط است وقتی از فنای آنچه هست صحبت میشود مقصود این است که شاکله خلقت در درون آسمان اول پس از انفجار در هم ریخته و به مذاب و گاز تبدیل میشود و انرژی که نیروی موجود در ماده است، در شکل گاز و مذاب ماده وجود خواهد داشت.
🔸آیه شریفه لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ را به آخرت معنا کردهاند: روزی که همه آنان آشکار میشوند و چیزی از آنها بر خدا پنهان نخواهد ماند؛ (و گفته میشود:) حکومت امروز برای کیست؟ برای خداوند یکتای قهّار است!
این آیه که اشاره به آخرت دارد در مقام آن است که به انسان بگوید در آن روز همه چیز به دست خداوند است؛ استاد در پاسخ به کسانی که آیه 16 سوره غافر را به معنای زوال زمان و مکان در نظر گرفتهاند موارد ذیل را متذکر میشوند:
🔹آيه «واحد قهار» را به معني « واحدي كه همه كثرتها را از بين خواهد برد» معني ميكنند و يك نتيجه هندوئيزم، از آن ميگيرند كه بر خلاف دهها آيه بل بر خلاف كل قرآن و كل احاديث ميشود. زيرا:
1️⃣ خود قرآن در موارد متعدد هم از نفخه اول و هم از نفخه دوم و گاهي از هر دو يكجا، و نيز از روز محشر با «يوم» تعبير كرده است. مگر «يوم» غير از «زمان» معني ديگري ميتواند داشته باشد؟! اگر عمري در تاويل و توجيه صرف كنيم باز بالاخره «يوم» يك مقوله زماني است.
2️⃣ حتي درباره برزخ (پس از مرگ انسان تا قيامت) ميفرمايد«إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا» يا «لَبِثْنَا يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ» . قليل زمان، باز زمان است، باز يوم است. در كتاب مذكور توضيح دادهام: وقتي كه روح از بدن جدا است گذشت زمان براي او كمتر محسوس ميشود.
ادامه دارد.....
#️⃣ #سوال_و_پاسخ #بقای_ماده_و_انرژی
🌐 https://binesheno.com
🆔 @binesheno
🆔 بینش نو | اطلاع رسانی و نشر آثار آیت الله مرتضی رضوی
✅ سوال و پاسخ
🔻فناپذیری و قانون بقای ماده و انرژی(2)
3️⃣ حشر، نشر، حساب، كتاب، رسيدگي به اعمال در محشر، همگي فعل، كار، تغيير و تغيّر هستند. و از بديهيات است كه هيچكدام از اينها بدون مكان و زمان قابل تحقق نيستند. زيرا «زمان» عين «تغيير» است، عين «حركت» است. اگر در معاد، زمان و تغيير نباشد، چه معنائي براي التذاذ در بهشت و عذاب در دوزخ ميماند؟ حتي در بينش غلط «وصال» نيز«التذاذ» مطرح است كه لازم گرفته صوفي عارف پس از وصال به وجود خداوند و مخلوط شدن با او، لذت ببرد، و اين يعني تغيير ذات وجود خداوند (نعوذ بالله).
4️⃣ احوال قيامت، احوال محشر، آن همه هياهو، واويلا، وانفسا، حتي جستجوي سايه براي آسودن از حرارت، تشنگي، نالهها، التماسها، گفت و شنودها و... و... آيا بدون مكان و زمان، معني دارد؟ امكان عقلي دارد؟ محال عقلي نيست؟
5️⃣ محشر مكان است (به نصّ قرآن). و انسانها در آن، مكانمند هستند (باز بنص قرآن). و حتي درباره تنگي جا و تزاحم مكاني مردم در آن جا، آن همه حديث آمده است.
6️⃣ از مسلمات دين يهود، مسيحيت و اسلام است كه در پايان برنامه، انسانها از عرصات محشر به بهشت يا دوزخ منتقل خواهند شد. آيا «انتقال» و خروج از جائي و ورود به جائي، بدون «جا» و بدون «مكان بودن هر سه آنها»، معقول است؟ قابل تعقل است؟ اگر كسي اين قبيل اصول را تاويل و توجيه كند، خيال پرداز نيست؟ كه باز شعار ميدهد كه: «قرآن و حديث منقول هستند اما مكتب ملاصدرا معقول است».
7️⃣ در برزخ، در نفخه اول، در نفخه دوم و در محشر، چگونه ممكن است كثرتها از بين بروند، در حالي كه در همه آنها ابوذر ابوذر است و ابوجهل ابوجهل.
عرض كردم «بنصّ قرآن» . تنها و فقط به عنوان نمونه آيههاي51، 52، 53، از سوره سباء را يادآور ميشوم كه حتي لفظ «مكان» سه بار در آنها آمده است: « وَلَوْ تَرَى إِذْ فَزِعُوا فَلَا فَوْتَ وَأُخِذُوا مِنْ مَكَانٍ قَرِيبٍ ـ وَقَالُوا آمَنَّا بِهِ وَأَنَّى لَهُمُ التَّنَاوُشُ مِنْ مَكَانٍ بَعِيدٍ ـ وَقَدْ كَفَرُوا بِهِ مِنْ قَبْلُ وَيَقْذِفُونَ بِالْغَيْبِ مِنْ مَكَانٍ بَعِيدٍ» . نه دنيا ميتواند بيمكان شود نه آخرت.
ادامه از قبل
#️⃣ #سوال_و_پاسخ #بقای_ماده_و_انرژی
🌐 https://binesheno.com
🆔 @binesheno
🆔 بینش نو | اطلاع رسانی و نشر آثار آیت الله مرتضی رضوی
❇️ خاطرات
حماقت ساواک
🔸جوان بودیم هوس گردش کردیم به همراه مرحوم حجت الاسلام آقای دانشپایه و حجت الاسلام آقای سید جواد موسوی به شهر اشنویه رفتیم، فصل گیلاس بود و گیلاس اشنُویه (اشنَویّه که رایج شده غلط است) معروف است به باغ رفتیم برای نماز ظهر به مسجد آمدیم، حوالی ساعت ۳ بعد از ظهر بود که ژاندارمها آمدند ما را به همراه پیش نماز مسجد بردند.
🔹گفتم: اتهام ما چیست؟ گفتند: ما نمیدانیم از ساواک مرکز به ما دستور دادهاند، میگویند شما سیاسی و خرابکار هستید.
گفتم: به تو دستور دادهاند که ما را دستگیر کنید، این آقای پیشنماز را چرا آوردهاید؟
گفت: شما را با هم یافتیم.
گفتم: اگر این آقا فردا شکایت کند برایت پرونده میشود این را بدان.
مکثی کرد و گفت: آقای پیشنماز برود.
🔸ماشین ما ژیان بود، از پنجره نگاه کردم ژندارمها همه جای ماشین را میگشتند تا اعلامیههای سیاسی پیدا کنند حتی به درون اگزوز هم نگاه کردند صدای بیسیم میآمد؛ هر از گاهی ساواک ارومیه با آنان تماس میگرفت و گاهی ژاندارمها با ساواک، تا ساعت سۀ شب ما را نگه داشتند آنگاه گفتند بروید.
🔹قبلاً برنامه داشتیم که از اشنویه از طریق جاده قاسملو به ارومیه برویم، از فرط خستگی و بیخوابی گفتیم نقده نزدیک است برویم استراحت کنیم. در وسط راه دیدیم پرویز کاشی رئیس ساواک نقده به تنهایی با یک ماشین بنز آمده در آن تاریکی شب منتظر ماست، با دستش علامت ایست داد به سید گفتم نگهدار.
🔸نزدیک آمد گفت: پشت سر من بیایید. پس از حدود ۲۰۰ متر ایستاد و گفت شما به جلو بیفتید.
او ترسید که ما اسلحه داشته باشیم در آن تاریکی شب او را بزنیم اگر ما جلوتر برویم برایش امنتر میشود.
🔹ابتدا ما را به ژاندارمری برد، در جلوی ژاندارمری پشیمان شد خیابانها را گشت به سر کوچه ساواک رسیدیم، باز پشیمان شد بالاخره وارد حیاط شهربانی شدیم.
🔸با صدای آمرانه و خشن داد زد: اینها را بگیرید، ماشینشان را هم بگردید. پاسبانها فعال شدند دوباره ما را بررسی بدنی کردند، داخل ساختمان شدیم، فریاد کشید: این رحمتی (رئیس شهربانی) کجاست؟ به معاون من هم بگویید بیاید.
رحمتی چنان با عجله آمده بود که با کت و کلاه فرم، شلوار غیر فرم پوشیده بود. معاونش نیز آمد.
🔹خطاب به من گفت: مثل اینکه تبعید به نفعت تمام شده آن همه برنج و قند و روغن و گوسفند و بز برایت آوردهاند.
دستور داد برای بار سوم ما را بازرسی بدنی کنند، پاسبانی آمد از مرحوم دانشپایه شروع کرد، هرچه کاغذ، نامه و... در جیب او بود روی میز ریختند.
🔸به معاون گفت: بخوان. معاون برگی را برداشت محتوای آن «نیابت در امور حسبیه» بود که مرحوم آیت الله مرعشی مهر کرده و به آقای دانشپایه اعطا کرده بود.
🔹معاون خواند به آخر رسید گفت:
ببین آقای کاشی نه اندیکاتور دارد نه شماره اندیکاتور، نه بایگانی، کارشان چهقدر سهل و آسان است!؟
کاشی با آرنجش کوبید به شکم معاون (که خفه شو) معاون در اثر ضربه هقی کرد و ساکت شد.
🔸معاون کاغذ بزرگی را برداشت که چند بار تا شده بود، باز کرد؛ به بزرگی یک پوشه، خط کشی شده و با ارقام ردیفی در آن نوشته شده بود:
یتیمان فلانی، یک گونی برنج، یک حلب ۵ کیلویی روغن و یک گونی کله قند.
و همچنین ردیفهای دیگر با کالاهای مختلف به خانه فقرا ارسال شده بود.
🔹کاشی خطاب به آقای دانشپایه گفت: اینها چیست نوشتهای.
من جواب دادم: اینها همان هدیههایی است که گفتی مردم برای من آوردهاند.
🔸معاون گفت: این است مردم دوستشان دارند.
باز نوک آرنج کاشی به شدت به شکم معاون خورد، این بار هق معاون عمیقتر و پرصدا بود.
🔺 حماقت ساواک: یک سفر تفریحی ما این همه برایشان مشکل میآفرید.
📖 مطالعه و دانلود
#️⃣ #خاطرات
#تکنگارهها
🌐 https://binesheno.com
🆔 @binesheno
🆔 بینش نو | اطلاع رسانی و نشر آثار آیت الله مرتضی رضوی
🇮🇷فرارسیدن دهه فجر انقلاب اسلامی گرامی باد.
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَالْفَـــرج
🌐 https://binesheno.com
🆔 @binesheno
🆔 بینش نو | اطلاع رسانی و نشر آثار آیت الله مرتضی رضوی
📗 برشی از یک کتاب
✅ زبان بشري و زبان انسانی
🔸بايد برگرديم به زمان قبل از آفرينش آدم و به روزي كه اعلاميه آفرينش آدم از ناحيه خداوند تازه صادر ميگشت آن روز به همه ملائكه اعلام گرديد كه: إِنِّي خالِقٌ بَشَراً مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ:[59] من اراده كردهام بشري را از گِل سياه بيافرينم. در اين اعلاميه، موجود مورد نظر دو بار «بشر» ناميده شده و يك بار هم «خليفه»: إِنِّي خالِقٌ بَشَراً مِنْ طِين[60] ـ إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً[61] ـ يعني نام «عام» او آمده بود، و به نام «خاص» او كه «انسان»، است اشاره نشده بود.
🔹به همين دليل فرشتگان گمان كردند كه اين موجود هم نوعي از همان بشرهاي منقرضه خواهد بود. و چون قبلاً انواعي از آن بشر را ديده بودند[62] تعجب كردند و چون عدم كارآيي و نقص تكاملي آنها را قبلاً ديده بودند. حكمت آفرينش يك نوع ديگر از آنها برايشان روشن نگشت. گفتند: أَتَجعَلُ فِيهَا مَن يُفسِدُ فِيهَا وَيَسفِكُ ٱلدِّمَآءَ : آيا قرار ميدهي در روي زمين موجودي را كه فساد ميكند در آن و خونها را ميريزد؟[63]
🔸كشتار افراد يك نوع به وسيله نوع ديگر ـ مثلاً كشتار گوسفندان به دست پلنگها ـ در اين طبيعت امري رايج و طبيعي بوده است و هست. و منظور فرشتگان از خون ريزي، اين قسم از خون ريزي نبود. بلكه مراد آنها «كشتار افراد يك نوع همديگر را» بود. اين پديده در اين شكل خاص تنها منحصر به بشر است.[64] ممكن است گرگي، گرگ ديگري را بكشد، پلنگي پلنگ ديگري را بدرد، گربهاي بچه گربهاي را بخورد. ليكن اين خصلت در ميان انواع حيوانات يك خصلت رايج نيست. و از اين گستردگي برخوردار نيست كه مصداق «سفاك خون همنوع» باشد. همنوع كشي خصلت رايج آن بشرها بود.
🔹فرشتگان براي اين تعجب خودشان مثال روشني هم ميآوردند. آنان در يك طرف بشرهاي منقرضه را ميديدند و در طرف ديگر خودشان را. و چون خودشان را معصوم ميديدند، لذا سئوال ميكردند: چرا موجودي مثل ما نميآفريني كه نه فساد كند و نه خونها را بريزد؟[66]. كه پاسخ شنيدند: إِنِّيٓ أَعلَمُ مَا لَا تَعلَمُونَ[67] من ميدانم آنچه را كه شما نميدانيد.
🔸ميبينيم كه در اين مباحثه ميان خدا و فرشتگان، انتقادي كه از «بشر» ميشود، از ناحيه خدا ردّ نميشود. يعني اين عيب و نقص در مورد بشرهاي گذشته، تائيد ميگردد، و در مورد بشري كه ارادة آفريدن آن اعلام شده بدون توضيح مسكوت ميماند.
🔹يك توضيح ديگر براي فرشتگان داده شد كه برايشان روشن ميكرد اين موجود با بشرهاي قبلي تفاوت اساسي خواهد داشت.
🔸در اواخر زماني كه آدم در آن پوشش زرهي سخت پوستي، سپري ميكرد، روزي به هنگام خواب روح انساني را بر وي دميدند.
🔹تحولي در وجودش رخ داد. عطسه كرده و بيدار شد. در اين هنگام خداوند به فرشتگان فرمود: أَنبـُٔونِي بِأَسمَآءِ هَـٰٓؤُلَآءِ: بشماريد اسامي (همة) اين چيزها را.
🔸يعني اسم همة پديدهها را يك به يك بشماريد، آسمان، زمين، آب، خاك، درخت، آهو، پلنگ، كوه، دره و… و…
🔹و نيز همة «اسم فعل»ها را بشماريد، رفتن، گفتن، ديدن، شنيدن، بوئيدن، خوردن، خوابيدن، كار، صنعت[69] و… و….
🔸فرشتگان گفتند: سُبحَٰنَكَ لَا عِلمَ لَنَآ إِلَّا مَا عَلَّمتَنَآ: پاك خدايا، دانش نداريم مگر آنچه خودت برايمان آموختهاي. چه بگوئيم هر چه ميدانيم يا نميدانيم براي خودت روشن است.
🔹خداوند به آدم فرمود «أَنبَأَهُم بِأَسمَآئِهِمۡ»: تو بشمار براي اين فرشتگان اسامي اين اشياء را.
🔸ملائكه ناظر صحنه بودند. بلكه نقش زيادي در اين صحنه داشتند. ديدند كه آدم شروع كرد به نامگذاري براي اشياء محيط اطرافش.
🔹اين مسأله برايشان سخت عجيب بود. آنان گمان نكرده بودند كه مراد از اين «بشر» يك بشر استثنائي است كه سزاوار نام «انسان» خواهد شد. و روح سومي[70] به او داده خواهد شد كه به انواع بشرهاي منقرضه در روي كره زمين داده نشده بود.
🔸بشرهاي قبلي سالها طول ميكشيد كه بر اساس «قرارداد» ميان خودشان نامي را براي چيزي بگذارند. زبان در ميان آنان يك صنعت بود كه ميبايست كلمه به كلمه بر اساس قرارداد تعيين گردد. آنگاه جمله بندي اين كلمات برايشان آن قدر سخت و دشوار بود كه پس از مرحله نامگذاري در پيوند اسمهاي اشياء با اسمهاي افعال، باز ميماندند. سير تحول زبان به حدي در ميانشان بطيئ و كند بود كه در طي دورههاي مديدي از عمر زمين، تنها توانسته بودند داراي يك زبان خيلي محدود باشند.
🔹اما اين بشر كه در همان روز به نام «انسان» موسوم گرديد، استعداد استثنايي داشت. نامگذاري بر اشياء و تقطيع صدا برايش يك امر ابتدايي، و خصلت ذاتي و نيروي نهادي، است.[71]
🖌
برشی از کتاب تبیین جهان و انسان📖 مطالعه متن کامل این بخش با پاورقیهای تفصیلی #️⃣ #برشی_از_یک_کتاب #تبیین_جهان_و_انسان 🌐 https://binesheno.com 🆔 @binesheno 🆔 بینش نو | اطلاع رسانی و نشر آثار آیت الله مرتضی رضوی
❇️ خاطرات
خاطره ای دیگر از ساواک
🔸جوان بودیم جوانی هم عالمی دارد؛ هفتهای یکی دو بار برای آبتنی به رودخانه «گادار» میرفتیم، آن روز با مرحوم آقای دانشپایه نشسته بودیم، گفت: برویم به آبتنی.
🔹برخاستیم برویم گفتند: ژیان را بچهها برای کاری بردهاند. خواستیم بنشینیم، پسر خالهام گفت: ژیان مهاری من اینجاست با آن بروید. آقای دانشپایه پشت فرمان نشست از شهر خارج شدیم. به ساواک گزارش میدهند که آخوندها از شهر رفتند اما با ماشین دیگر.
🔸به طرف قصبۀ راهدهنه رفتیم پس از ۷ کیلومتر از جاده خارج شده از چمنزار راهدهنه عبور کرده به طرف رودخانه میرفتیم آخر چمنزار نهر آبی بود بدون پل لیکن به جای پل در آن قسمت پهنای نهر را بیشتر کرده بودند که ارابهها و تراکتورها بگذرند.
🔹نهر پر از آب بود آقای دانشپایه ترمز کرده گفت نمیشود عبور کرد. گفتم: اینجا را من میشناسم عمقش کم است برو. رفت در وسط آب موتور خاموش شد، هرچه استارت زد روشن نشد. بلی: تقصیر من بود.
🔸پاچهها را بالا زدیم، پیاده شده از آب گذشتیم، روی چمن نشسته به مرحوم حاج نورالله دوستی پیغام دادیم که تراکتور را آورده و ماشین را بیرون بکشد.
🔹برادران صمدی (اوستا محمد حسین، مصطفی و عیسی همراه با دو دوست دیگر رسیدند) اسلحهساز و شکارچی بودند. اوستا گفت: سلام امروز اینطوریه چه میتوان کرد ما دست خالی از شکار برگشتیم شما هم در آب گیر کردید.
🔸جلسه شیرین، گپ دوستانه گرم بود، اگر اشتباه نکنم آقای دهقان بود که در آن نزدیکی باغ داشت کتری چای آورد گرمی جلسه روی چمن داغتر شد.
🔹تراکتور آمد ژیان مهاری را از آب بیرون کشید. مرحوم عیسی و اکبر آقا برخاستند که درد ماشین را درمان کنند، صنعتگر ماهر بودند.
🔸گزارش به ساواک میرسد: آخوندها با اسلحه سازان در کنار باغات جلسه دارند.
🔹ماشین درست شد، رفتیم زیر درختان مشدی احد یونسی به شنای دو ساعته پرداختیم. برگشتیم، میخواستیم از همان راه که آمده بودیم برگردیم قدری رفته بودیم شخصی گفت: کجا میروید نزدیک جاده ژاندارمها منتظر شما هستند.
🔸گفتم: بهتر است درگیر نشویم از این راه برو گرچه خیلی ماشین رو نیست.
🔹آن راه (به اصطلاح) کوچه باغها، بود، آن را طی کرده وارد محله دوستی راهدهنه شدیم از کوچه فرعی گذشتیم به کوچه اصلی رسیدیم که به بازار روستا (بازار بزرگی بود) وارد شده به طرف جاده برویم که باز شخص دیگری گفت: کجا میروید بازار پر از ماشینهای ژاندارمری شده میگویند آمدهاند شما را دستگیر کنند.
🔸به آقای دانشپایه گفتم: آن راه که یک ماشین ژاندارمری ایستاده بهتر از این مسیر است که چندین ماشین ایستاده، برو.
🔹رفتیم، سمت راستمان دیوارهای باغات بود در آخر دیوارها باید به طرف جاده اصلی میچرخیدیم. به محض چرخیدن صدای ترمز زیر پای آقای دانشپایه به صدا درآمد؛ پیش روی ما دو استوار ژاندارم در ماشینی نشسته منتظر ما بودند. کمی مانده بود که دو ماشین به هم برخورد کنند.
🔸نگاهی به استوار کردم دستم را به تندی تکان دادم که بروید کنار، با دندۀ عقب با سرعت کنار کشیدند.
🔹معروف شده بود که ماها معمولاً مسلح هستیم (البته پیاز داغش زیاد شده بود) اما ژاندارمها جواز تیر نداشتند از ما ترسیدند و راه را باز کردند.
🔸رفتیم وقتی که میخواستیم وارد جاده اصلی شویم باز ماشین خاموش شد. آقای دانشپایه نگاه کرد دستی به سینه ماشین زد و گفت: بنزین تمام کردیم.
🔹ماشین را به کنار جاده هول دادیم، ایستادیم تا ماشینی بیاید ما را نیز ببرد. دقایقی نگذشته بود که مرحوم شهید سید جعفر طاهری با یک ماشین نو به رنگ قرمز رسید سوار شدیم رفتیم.
🔸به ساواک گزارش داده بودند که آخوندها ماشینشان را عوض کردند. گمان میکردند این نیز یک تاکتیک است.
به سید گفتم ما را از کوچه پس کوچهها به خانه برسان ممکن است مسئله پیش بیاید.
🔹شهر پر از ماشینهای پادگان پسوه شده بود.
بگذار بماند؛ این سینه پر از این گونه خاطرات است.
#️⃣ #خاطرات #تک_نگاره_ها
📖 مطالعه و دانلود
🌐 https://binesheno.com
🆔 @binesheno
🆔 بینش نو | اطلاع رسانی و نشر آثار آیت الله مرتضی رضوی
📗 برشی از یک کتاب
✅ مشكل بزرگ اديان و نبوتها
🔸 اغلب گمان ميكنند اگر كسي غيبگوئي كند لابد از اولياءالله است و به مقام بالایی رسيده است. بويژه اگر چنين شخصي به عنوان روحاني نيز شناخته شود. شگفت اين كه برخي از روحانيان ما كه در فقه خوانده و تدريس هم كردهاند كه كهانت گناه كبيره و كفر است با اين همه هر وقت ميشنوند كه فلاني غيبگوئي ميكند، او را از اولياءالله ميدانند و شگفتتر از همه، امروز ما كساني را داريم كه اعتقاد به علم غيب انبياء را منحصر و محدود به وحي ميدانند، و ائمه طاهرين را فاقد علم غيب ميدانند، و اينگونه باورها را خرافه ميپندارند، اما همينها غيبگوئي افراد غيرمعصوم را به عنوان «تقرب الی الله» باور ميكنند.
🔹 شايد در تاريخ بشر احمقانهتر از چنين انديشهاي وجود نداشته باشد؛ شايد توضيح چرائي چنين بينشي سخت دشوار باشد كه چرا اين حضرات علم غيب ائمه(ع) را نمي پذيرند و آن را محال ميدانند اما غيبگوئي افراد معمولي را ميپذيرند؟ ليكن اگر اندكي دقت كنيم پاسخ اين پرسش به خوبي روشن ميشود: چون غرب كاباليست آن را نميپذيرد و اين را ميپذيرد.
🔸 غرب كاباليست و پيش از آن كاباليسم در شرق، در همه جا با نبوتها جنگيده و پيامبران را كذاب و مفتري كه ادعاي وحي و نبوت را به خداوند افترا بستهاند، معرفي كرده و كهانت را تبليغ كرده است.
🔹 به عنوان نمونه بیاندیشید که چرا غربیان اين همه كار باصطلاح علمي در آثار كاهنان غيبگو انجام دادهاند، امّا نبوت را از عرصههاي فكري، علمي و فرهنگي تا جائي كه توانستند كنار زدهاند؟ چرا آقاي «نيكلسون» آن همه وقت گذاشته، زحمت كشيده و «تذكرة الاوليا»ي عطار نيشابوري را تصحيح و منتشر كرده است كه آن همه كاهن را اولياءالله ناميده و در فرهنگ مسلمانان جاي داده است!؟ چرا مركز باصطلاح تحقيقاتي استراسبورك آثار محيالدين را اين همه نشر و ترويج كرده است!؟! آنان كه درباره پيامبر اسلام(ص) كاريكاتورهاي توهينآميز و فيلمهای موهن ساختند و سلمان رشدي را از جان و دل دوست داشتند.
🔸 نميدانم كي قرار است بفهميم؟ كي مسائل اظهر من الشمس را درك كنيم؟ تا كي بايد آب به آسياب دشمن كاباليست بريزيم؟ تا كي بايد لقب مقدس «عارف» و «وليّالله» را به اولياء ابليس بدهيم؟!
🔹 در آينده، در جائي كه سخن از نفوذ كاباليسم در امت اسلام بحث خواهد شد، مداحیهای حسن بصري، مولوي، سنائي، محيالدين و… را درباره ابليس و شيطان پرستي، خواهيم ديد.
🔺 شنونده اين سخن حق دارد باصطلاح از تعجب شاخ در بياورد زيرا كاباليسم از آغاز تاريخ در يك جريان واحد به طور كاملاً موفق كوشيده است كه اولياء ابليس را جايگزين اولياءالله كند. لطفاً تعجب نكنيد و تا آن مبحث صبر كنيد تا دلايل شيطان پرستي افراد مذكور را از زبان خودشان بشنويد.
🖌
برشی از کتاب کابالا و پایان تاریخش📖 مطالعه و دانلود #برشی_از_یک_کتاب #کابالا_و_پایان_تاریخش 🌐 https://binesheno.com 🆔 @binesheno 🆔 بینش نو | اطلاع رسانی و نشر آثار آیت الله مرتضی رضوی
❇️ خاطرات
خاطره ای دیگر از مبارزات
🔸 در یکی از دستگیریهای ساواک، پرویز کاشی رئیس ساواک شخصاً با خشونت تمام بازپرسی میکرد. در پاسخ به یکی از سخنانش گفتم: خودتان میدانید شوروی همیشه چشم طمع به کشور ما دارد، کشور در خطر کمونیسم است قویترین نیرو در مقابل این خطر ما روحانیون هستیم.
🔹 از روی صندلی برخاست با لحن خشنتر گفت: دولت شاهنشاهی میتواند از خودش دفاع کند، چه نیازی به شما مرتجعها دارد شما بروید دنبال نماز و روزۀ تان، ما نه از ارتجاع سرخ میترسیم نه از ارتجاع سیاه.
#️⃣ #خاطرات #تک_نگاره_ها
📖 مطالعه و دانلود
🌐 https://binesheno.com
🆔 @binesheno
🆔 بینش نو | اطلاع رسانی و نشر آثار آیت الله مرتضی رضوی