📌 بررسی دیپلماسی عمومی امریکا در تحولات بیداری اسلامی خاورمیانه
🔷 #دیپلماسی ابزار اصلی سیاست خارجی است و از گذشته تا کنون برای کسب منافع ملی به کار رفته است. پس از جنگ سرد، دیپلماسی دستخوش تحولات عظیمی شد؛ از جمله حرکت به سمت چندجانبهگرایی، افزایش نقش متخصصان، اهمیت یافتن اقتصاد جهانی و ظهور بازیگران غیردولتی، و رشد تکنولوژی و رسانهها. این تغییرات به پیدایش دیپلماسی عمومی منجر شد که برخلاف دیپلماسی سنتی (مبتنی بر قدرت سخت)، بر قدرت نرم و فرهنگی تکیه دارد و به کسب احترام و اعتماد کشورها کمک میکند.
🔶 ایالات متحده از جنگ جهانی اول از دیپلماسی عمومی استفاده کرده است. این کشور فعالیتهای دیپلماسی عمومی خود را بر منطقه خاورمیانه متمرکز کرده است، زیرا این منطقه به دلیل وجود احساسات شدید ضدآمریکایی، دارای تهدیدهای بالقوهای برای #آمریکا محسوب میشود.
🔷 دیپلماسی عمومی شامل فهم تودههای مردم در کشورهای مخاطب، ارسال پیام به آنها، تلاش برای تأثیرگذاری بر آنها و توسعه گفتوگو بین شهروندان و نهادهای یک کشور با مخاطبان خارجی است. هدف این فرآیند، تقویت منافع ملی و گسترش ارزشهای مورد نظر است. به طور کلی، میتوان آن را فرآیند دولتی ارتباط با مردمان خارج برای ایجاد درک متقابل از ایدهها، نهادها، فرهنگ و اهداف سیاسی یک ملت دانست.
🔶 دیپلماسی عمومی به طور رسمی از جنگ جهانی اول به عنوان ابزاری مهم در سیاست خارجی آمریکا شناخته شد. وودرو ویلسون با تأسیس کمیته اطلاعات عمومی و سپس فرانکلین روزولت با تشکیل کمیتههای علمی و فرهنگی، به اهمیت آن پی بردند. در سالهای پیش از جنگ جهانی دوم و در طول آن، وزارت امور خارجه آمریکا بخشهای مرتبط با روابط فرهنگی و عمومی را ایجاد کرد و تلاشهایی برای تشریح سیاست خارجی آمریکا برای مردم سایر کشورها صورت گرفت که نشاندهنده اهمیت یافتن ارتباط با افکار عمومی خارجی بود.
🔷 در دوران ترومن، فعالیتهای دیپلماسی عمومی برای مقابله با کمونیسم و ترویج دموکراسی، عمدتاً از طریق مبادلات فرهنگی، کتابخانهها و مراکز آموزشی انجام میشد. در دوره ریگان، «اداره اطلاعرسانی ایالات متحده» با هدف بهبود وجهه آمریکا در جهان و مبارزه با کمونیسم فعالیتهای خود را گسترش داد. ریگان به نقش تلویزیون در شکلدهی تصویر آمریکا در اروپا نیز اهمیت زیادی میداد.
🔶 پس از جنگ سرد و در دهه ۱۹۹۰، دیپلماسی عمومی از اولویت کمتری برخوردار شد و حتی سازمان اطلاعرسانی ایالات متحده در سال ۱۹۹۹ منحل شد و وظایف آن به وزارت خارجه واگذار شد. اما حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ نقطه عطفی بود که بار دیگر اهمیت دیپلماسی عمومی را در سیاست خارجی آمریکا برجسته کرد. پس از این حملات، دولت بوش به طور همزمان دیپلماسی نظامی و عمومی را برای مقابله با تروریسم به کار گرفت. این رویداد بر لزوم درک تفاوتهای فرهنگی و آموزش کارکنان سیاست خارجی در زمینه دیپلماسی عمومی تأکید کرد. آمریکا پس از ۱۱ سپتامبر، برای ترمیم وجهه خود و مقابله با چالشهای پیش رو، استفاده از ابزارهای دیپلماسی عمومی مانند برندینگ و روابط عمومی را تسریع بخشید.
🔷 روابط آمریکا با #اعراب و #مسلمانان_خاورمیانه پس از ۱۱ سپتامبر با تنشهایی مواجه شد. بسیاری از ملتهای منطقه، دیپلماسی عمومی آمریکا را به حمایت از فرآیندهای غیر دموکراتیک متهم میکنند، به ویژه با توجه به ماهیت ضداستکباری و ضدصهیونیستی بیداری اسلامی. جنبشهای اعتراضی در خاورمیانه ناشی از عواملی چون استبداد، استعمار، عقبماندگی اقتصادی، فساد دولتی و حمایت آمریکا از رژیمهای خودکامه است. عواملی مانند محرومیت از درآمدهای نفتی، اشغال سرزمینهای اسلامی، تنفر از حضور نظامی آمریکا و تلاش برای تخریب چهره اسلام، بر این تنشها افزودهاند. با از بین رفتن حکومتهای مستبد، آمریکا تلاش میکند با تشویق دموکراسی و حفظ ائتلافهای امنیتی، منافع خود را در منطقه تأمین کند و در این راستا، نقش رسانههایی مانند رادیو اروپای آزاد را بسیار مهم میداند.
🖇 متن کامل را در وبسایت رسمی بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی مطالعه فرمائید
#فصلنامه_۱۵_خرداد #مصطفی_محمدی #بیداری_اسلامی #دیپلماسی_عمومی #جنبشهای_خاورمیانه #سیاست_خارجی_امریکا #دیپلماسی #آمریکا #اعراب #خاورمیانه #مسلمانان_خاورمیانه
🆔 @Bonyadtarikh