روایت تاریخی امام خمینی در خصوص بیعدالتیها پیش از انقلاب اسلامی
🔻#صحیفه_خوانی | 24 فروردین
🔹شما ملاحظه کردید سابق هم در ایران چه جور بود وضع، وضع حکومتها در هر بلادی چه بود. بنده در جوانی، خوب، آن حکومتهای زمان #قاجار را دیدم، بعد هم حکومتهای زمان اینها را.
🔸یک حکومت در یک بلدی که می آمد، مالک جان و مال مردم کانّه بود و مردم [باید] در مقابل او باید هیچ حرف نزنند. من خودم مشاهده کردم که حکومتی که در، مال ولایت #ثلاثها بود، در مرکزش #گلپایگان بود و آمده بود خمین. من بچه بودم. یکی از تجار درجه یک #خمین را که یک آدم بسیار متدین بود، بسیار آدم خوبی بود؛ حالا چه بهانه ای این مرد خبیث پیدا کرد، [نمی دانم] توی اتاقش رفته بودند، نشسته بودند، کشیدنش آوردندش توی حیاط، بستندش به چوب و به کف پایش چوب زدند، بعد هم آن فراش خبیثی که همراهش بود ـ من توی دالان وقتی داشت می رفت، دیدم ـ با چک به پشت گردنش زد تا بردند.
🔸حالا چی از او گرفتند، آن را دیگر من نمیدانم. وضع حکومتها اینطور بود. وضع آن بالاتر از حکومتها [را] هم که شما میدانید. خودتان که ادراک کردید زمان #رضاشاه چه بود، حالا چه بود. و شما نمیتوانید الآن پیدا کنید یک رئیس جمهوری در تمام رؤسای جمهور، مثل این رئیس جمهوری که ما داریم* ؛ که روحانی باشد و واقعاً روحانی باشد، واقعاً علاقه مند به روحانیت باشد، یا یک دولتی که مردم همراهش باشند.(24 فروردین 61، صحیفه امام، ج 16، ص185)
* این سخنرانی در زمان ریاستجمهوری آیتالله سیدعلی خامنهای انجام شده است.
@Bonyadtarikh
بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم
انگیزه رژیم پهلوی از برگزاری جشنهای اشرافی 2500 ساله
سالروز جشنهای ننگین 2500 ساله/5
🔹انگيزه و انديشه نهان و آشكار برگزاركنندگان و كارگردانان جشن يادشده در «شرح وظايف شوراى مركزى جشن» تا پايهاى خود را نمايان ساخته است و با نگاهى گذرا به آن، مىتوان دريافت كه شاه با راه انداختن اين برنامه، بر آن بوده است:
🔸1. حركتى را كه از سوى #روشنفكران از دوران #قاجار آغاز شده بود تا با شاهبازى، «زرتشتىنمايى»، باستانگرايى و انديشه تنگنظرانه ناسيوناليستى كار اسلام را بسازند ـ و نتوانستند ـ او با بيرون كشيدن #كوروش و #داريوش از دل گور و باليدن به استخوان پوسيده شاهان
خونآشام، دامن زدن به تعصبات قومى و نژادى، رواج ايدئولوژى شاهنشاهى و... آن حركت استعمارى و واپسگرايانه را به بار نشاند!...
🔹2. شاهبازى، طاغوتمآبى، خودكامگىها و نابكارىهاى دوران باستان را با مجد و شكوه بنماياند و از #شاهان_خونآشام و جنايتپيشه آن دوران الگو بسازد تا بتواند رفتار وحشيانه، نابخردانه و طاغوتمآبانه خود را در ديد ملت آگاه و فروهيده ايران درست، باارزش، درخورپذيرش و شكوهمند وانمود كند و بدينگونه از بدبينى و پشت كردن تودهها به شاه و رژيم شاهنشاهى پيشگيرى كند و از آنجا كه كوروش با #يهوديان اسير در زندان #بختالنصر خوشرفتارى كرده و زمينه رهايى آنان را فراهم آورده بود، بىترديد اگر او براى مردم امروز ايران الگو مىشد، ارتباط خائنانه شاه با صهيونيستها و بازگذاشتن دست اشغالگران فلسطين در همه شئون سياسى، اقتصادى و فرهنگى ايران، نه تنها شرمآور و خيانتبار شمرده نمىشد بلكه پسنديده و در خور ستايش نيز بود! از اين رو سياستگذاران و كارگردانان جشنهاى يادشده، يكباره بيش از 150 سال از تاريخ ايران را كه به دوران سلسله مادها مربوط مىشد ناديده گرفتند و كوروش را به عنوان بنيانگذار «شاهنشاهى ايران» وانمود كردند...
🔸3. خودنمايى و برترىجويى از ديگر انگيزههاى شاه براى برگزارى جشن يادشده بود. شاه در برابر هماوردان سرشناس و با شخصيتى كه از پايگاه مردمى فراوانى برخوردار بودند، مانند #جمالعبدالناصر، #سوكارنو، #قوام #نكرومه، #فيدل_كاسترو و... سخت خود را ناتوان و ناچيز مىديد و هيچ امتيازى نداشت تا در برابر آنان به خود ببالد. او ديرزمانى بود كه تلاش داشت تا اين «عقده حقارت» خود را به گونهاى جبران كند، رفرم «انقلاب سفيد» و ناميدن خود به عنوان رهبر اين انقلاب و به يدك كشيدن عنوان «آريامهر» و... نتوانست شخصيتى جهانى براى او بيافريند و محبوبيت مردمى براى او به ارمغان آورد.
🔹شاه در پى ساليان درازى سرخوردگى و درماندگى بر اين اميد بود كه با گره زدن رژيم خود به كوروش و داريوش و راه انداختن جشنهاى دو هزار و پانصدمين سال شاهنشاهى، خود را در برابر ديد جهانيان به شكل فرعونى بىمانند و امپراتورى مقتدر و بىهمتا به نمايش گذارد و براى خود اعتبارى به دست آورد.
🔸اين واقعيت در نوشته برخى از عناصر وابسته به رژيم شاه چنين بازگو شده است:
🔹 ... از اوايل دهه 1960 (1339) اين فكر بر سر شاه افتاده بود كه براى تثبيت پيوندش با سلاطين قبل از اسلام، به برگزارى مراسم پر زرق و برقى نياز دارد و بعد هم كه در تدارک جشنهاى 2500 ساله در #تخت_جمشيد برآمد، احساس مىكرد كه با اجراى اين مراسم خواهد توانست تداوم شاهنشاهى در طول تاريخ ايران را به نظر سران دنيا برساند و به تمام پادشاهان، رؤساى جمهور و حكام جهان ـ كه توالى نوع حكومت امروزشان هرگز به دوران باستان نمىرسيد ـ ثابت كند كه پس از 2500 سال محمدرضا پهلوى وارث برحق كوروش، بنيانگذار شاهنشاهى ايران است....
🔸4. به نمايش گذاشتن افسانه «جزيره ثبات» ايران و انگيختن سرمايهداران و سياستمداران بيگانه به سرمايهگذارى در ايران و گماشتن شاه در خليجفارس به عنوان ژاندارم منطقه و سرازير كردن سلاحهاى سنگين و پيشرفته به سوى ايران
🔹5. سرگرم كردن تودههاى نادار و ستمديده كه جانشان از بيكارى، تهيدستى و گرسنگى به لب رسيده بود و بازداشتن آنان از انديشيدن پيرامون عوامل بدبختى و بىنصيبى خويش و عقبماندگى كشور
🔸6. رواج دادن فساد و فحشا و بىبند و بارى
🔹7. برجسته نشان دادن نقش شاهان در تاريخ ايران و قداست بخشيدن به آنان
🔸8. درخشان نماياندن دوران تاريک پيش از اسلام و ايران باستان
🔹انگيزه ريشهاى و نخستين رژيم شاه از برگزارى جشن دوهزار و پانصدمين سال «شاهنشاهى»...جهشى در راه اسلامزدايى و رواج دادن انديشه ... ناسيوناليستى و زندهكردن ايدئولوژى واپسگرايانه ايران باستان بود ...(نهضت امام خمینی، 787-782)
🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇
https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
انگیزه رژیم پهلوی از برگزاری جشنهای اشرافی 2500 ساله
سالروز جشنهای ننگین 2500 ساله/5
🔹انگيزه و انديشه نهان و آشكار برگزاركنندگان و كارگردانان جشن يادشده در «شرح وظايف شوراى مركزى جشن» تا پايهاى خود را نمايان ساخته است و با نگاهى گذرا به آن، مىتوان دريافت كه شاه با راه انداختن اين برنامه، بر آن بوده است:
🔸1. حركتى را كه از سوى #روشنفكران از دوران #قاجار آغاز شده بود تا با شاهبازى، «زرتشتىنمايى»، باستانگرايى و انديشه تنگنظرانه ناسيوناليستى كار اسلام را بسازند ـ و نتوانستند ـ او با بيرون كشيدن #كوروش و #داريوش از دل گور و باليدن به استخوان پوسيده شاهان
خونآشام، دامن زدن به تعصبات قومى و نژادى، رواج ايدئولوژى شاهنشاهى و... آن حركت استعمارى و واپسگرايانه را به بار نشاند!...
🔹2. شاهبازى، طاغوتمآبى، خودكامگىها و نابكارىهاى دوران باستان را با مجد و شكوه بنماياند و از #شاهان_خونآشام و جنايتپيشه آن دوران الگو بسازد تا بتواند رفتار وحشيانه، نابخردانه و طاغوتمآبانه خود را در ديد ملت آگاه و فروهيده ايران درست، باارزش، درخورپذيرش و شكوهمند وانمود كند و بدينگونه از بدبينى و پشت كردن تودهها به شاه و رژيم شاهنشاهى پيشگيرى كند و از آنجا كه كوروش با #يهوديان اسير در زندان #بختالنصر خوشرفتارى كرده و زمينه رهايى آنان را فراهم آورده بود، بىترديد اگر او براى مردم امروز ايران الگو مىشد، ارتباط خائنانه شاه با صهيونيستها و بازگذاشتن دست اشغالگران فلسطين در همه شئون سياسى، اقتصادى و فرهنگى ايران، نه تنها شرمآور و خيانتبار شمرده نمىشد بلكه پسنديده و در خور ستايش نيز بود! از اين رو سياستگذاران و كارگردانان جشنهاى يادشده، يكباره بيش از 150 سال از تاريخ ايران را كه به دوران سلسله مادها مربوط مىشد ناديده گرفتند و كوروش را به عنوان بنيانگذار «شاهنشاهى ايران» وانمود كردند...
🔸3. خودنمايى و برترىجويى از ديگر انگيزههاى شاه براى برگزارى جشن يادشده بود. شاه در برابر هماوردان سرشناس و با شخصيتى كه از پايگاه مردمى فراوانى برخوردار بودند، مانند #جمالعبدالناصر، #سوكارنو، #قوام #نكرومه، #فيدل_كاسترو و... سخت خود را ناتوان و ناچيز مىديد و هيچ امتيازى نداشت تا در برابر آنان به خود ببالد. او ديرزمانى بود كه تلاش داشت تا اين «عقده حقارت» خود را به گونهاى جبران كند، رفرم «انقلاب سفيد» و ناميدن خود به عنوان رهبر اين انقلاب و به يدك كشيدن عنوان «آريامهر» و... نتوانست شخصيتى جهانى براى او بيافريند و محبوبيت مردمى براى او به ارمغان آورد.
🔹شاه در پى ساليان درازى سرخوردگى و درماندگى بر اين اميد بود كه با گره زدن رژيم خود به كوروش و داريوش و راه انداختن جشنهاى دو هزار و پانصدمين سال شاهنشاهى، خود را در برابر ديد جهانيان به شكل فرعونى بىمانند و امپراتورى مقتدر و بىهمتا به نمايش گذارد و براى خود اعتبارى به دست آورد.
🔸اين واقعيت در نوشته برخى از عناصر وابسته به رژيم شاه چنين بازگو شده است:
🔹 ... از اوايل دهه 1960 (1339) اين فكر بر سر شاه افتاده بود كه براى تثبيت پيوندش با سلاطين قبل از اسلام، به برگزارى مراسم پر زرق و برقى نياز دارد و بعد هم كه در تدارک جشنهاى 2500 ساله در #تخت_جمشيد برآمد، احساس مىكرد كه با اجراى اين مراسم خواهد توانست تداوم شاهنشاهى در طول تاريخ ايران را به نظر سران دنيا برساند و به تمام پادشاهان، رؤساى جمهور و حكام جهان ـ كه توالى نوع حكومت امروزشان هرگز به دوران باستان نمىرسيد ـ ثابت كند كه پس از 2500 سال محمدرضا پهلوى وارث برحق كوروش، بنيانگذار شاهنشاهى ايران است....
🔸4. به نمايش گذاشتن افسانه «جزيره ثبات» ايران و انگيختن سرمايهداران و سياستمداران بيگانه به سرمايهگذارى در ايران و گماشتن شاه در خليجفارس به عنوان ژاندارم منطقه و سرازير كردن سلاحهاى سنگين و پيشرفته به سوى ايران
🔹5. سرگرم كردن تودههاى نادار و ستمديده كه جانشان از بيكارى، تهيدستى و گرسنگى به لب رسيده بود و بازداشتن آنان از انديشيدن پيرامون عوامل بدبختى و بىنصيبى خويش و عقبماندگى كشور
🔸6. رواج دادن فساد و فحشا و بىبند و بارى
🔹7. برجسته نشان دادن نقش شاهان در تاريخ ايران و قداست بخشيدن به آنان
🔸8. درخشان نماياندن دوران تاريک پيش از اسلام و ايران باستان
🔹انگيزه ريشهاى و نخستين رژيم شاه از برگزارى جشن دوهزار و پانصدمين سال «شاهنشاهى»...جهشى در راه اسلامزدايى و رواج دادن انديشه ... ناسيوناليستى و زندهكردن ايدئولوژى واپسگرايانه ايران باستان بود ...(نهضت امام خمینی، 787-782)
🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇
https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db