⚫️روشنفکری در ایران؛ فرزند چکمهپوشان خارجی و سرنیزهداران داخلی
🔆در حاشیه روز حجاب و عفاف
🔸در سده اخیر یکی از جریانات مهم کشور بودهاند. کسانی که بر خلاف #روحانیت_اصیل که هیچگاه سر سازگاری با دربار نداشت، به راحتی در #کاخ_پهلوی حضور مییافتند و بدون اینکه فعالیت مثبتی برای #ملت خود داشته باشند به پیادهسازی طرحهای غربپسند و شاهساخت مشغول میشدند.
روشنفکری در ایران ناقص متولد شد و آنقدر ارتباط نزدیکی با سلطنت و غرب داشت که میتوان گفت مستکبرین و #چکمهپوشان_خارجی برای آنها نقش پدر داشتند و مستبدین و #سرنیزهداران_داخلی نقش مادر و البته جریان شبهروشنفکری هم فرزند خوبی برای آن دو بود.
🔻یکی از طرحهای مشترکی که این جریان با پهلوی و غرب در ایران پیاده کرد؛ جنایت #کشف_حجاب بود که البته به علت منافات آن با #فرهنگ_اصیل_ایرانی شکست خورد. در رابطه با پیوند عمیق جریان شبهروشنفکری با غرب و پهلوی در زمینه کشف حجاب میخوانیم:
«🔹یکی از راه های آماده سازی مردم برای کشف حجاب در ایران نشر افکار اروپایی بود و این کار از راه های مختلفی صورت می گرفت. گاه غربی ها در نوشته های خود انتقاداتی ازحجاب مینمودند و گاه ایرانیانی که به شکل های مختلف به غرب علاقهمند می شدند اندیشه های غربیان را در میان ایرانیان مطرح می کردند. رژیم #رضاشاه ماحصل تلاش های منور الفکران پس از مشروطه بود آنان به دنبال اجرای برخی شیوههای حکومت غربی شامل سکولاریسم و قضاوت بر اساس معیارهای دنیای مدرن بودند و چنین حاکمیتی با سلطنت پهلوی در ایران انجام پذیرفت و غرب زدگان و استعمارگران را به آرزوی خود رساند.
🔻عبدالحسین تیمورتاش، علی اکبر داور و نصرت الله فیروز از جمله افراد بی اعتقادی بودند که همگام با رضا خان مقدمات کشف حجاب را فراهم می کردند.
کار مهم تری که تیمور تاش در صدد آن بود و پادشاه افغانستان راه آن را هموار می کرد، قبولاندن کشف حجاب زنان و تغییر لباس مردان به رضاشاه بود. در این کار به حرفهای مخبر السلطنه و دیگران که از واکنش مردم مسلمان و معتقد نگران بودند وقعی نمی نهاد. شاه هم کم کم داشت نرم می شد. امور فرهنگی از جمله مشغولیات مهم تیمور تاش بود. بر پا داشتن #کنسرتی_عمومی که برای نخستین بار زنی در آن با لباس باز بخواند، بر پا داشتن گاردن پارتی ها و مجالس جشن، سینما و.. ازجمله این اقدامات بود. در این کار تنها زنی که وی را همراهی میکرد" ایران "دخترش بود که بی پروا گیسوان خود و لباس های خوش دوخت خود را به نمایش گذاشته بود و در مراسم رسمی حضور مییافت.»(فصلنامه پانزده خرداد، ش۱۴، زمستان۸۴)
#حجاب
@Bonyadtarikh
بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.
💢 اولین اعتراضها به هتک حجاب اسلامی؛ از منابر حسینی
◀️عزاداری امام حسین علیهالسلام سدی در برابر توطئه بیحجابی/1
🔹یکی از معضلات فرهنگی امروز بیحجابی است که #میراث_دیکتاتوری_پهلوی محسوب میشود. جامعه انقلابی دغدغه اساسی در این زمینه دارد و مجموعهای طرحها نیز در این زمینه پیاده شده است.
🔸تاریخ معاصر ایران به ما نشان میدهد که یکی از پایگاههای مهم برای مبارزه با #توطئه_بیحجابی هیئات مذهبی و روضههای حسینی است. ظرفیتی که از ابتدای موج بیحجابی در زمان #رضاخان فعال شده بود و اولین اعتراض به این ناهنجاری اجتماعی و دینی از منابر حسینی بلند شد:
🔹«خانواده #رضاشاه در نخستین روز فروردین 1307ش بدون حجاب و پوشش اسلامی به اتفاق جمعی از همراهان وارد صحن مطهر حضرت معصومه (س) گشتند. این حرکت به منظور اجرای طرح بیحجابی زنان ایرانی انجام شد. با مشاهده چنین وضعی ابتدا یکی از منبریهای قم به نام سیدناظم روضهخوان به منبر رفت و در صحن مطهر، زائران را علیه این هتک حرمت و جلوگیری از رفع بیحجابی توسط خانواده رضاشاه تحریک نمود. سپس زمانی که خبر این واقعه به #شیخ_محمدتقی_بافقی رسید فورا خود را به حرم رساند و با تحکم، خانواده شاه را ملزم به رعایت آداب اسلامی و حفظ حجاب نمود.» (فصلنامه 15 خرداد، شماره 46، ص83)
@Bonyadtarikh
بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.
🔴سندی کمتر دیده شده از دخالت انگلیسیها در طلیعه قرن گذشته ایرانی/2
🔹آلیفنت سپس می افزاید:
«افکار عمومی در ایران کماکان بر این اعتفاد باقی است که این ما بودیم که #رضاشاه را بر تخت سلطنت نشاندیم.
در این باره شکی نیست که دولت انگلستان نخستین دولتی بود که سلطنت او را به رسمیت شناخت و باعث این پیشقدمی، تلگرافات مکرر #سرپرسی_لرن (Sir Percy Lorain)، وزیرمختار سابق ما در تهران بود که چنین سیاستی را جدا توصیه میکرد. اما این عقیدهای که به ذهن ایرانیان فرو رفته که ما رضاشاه را خلق کردهایم، با توجه به حقایق اوضاع، کاملا صحیح نیست.» (ترجمه به نقل از شیخالاسلامی، جواد، قتل اتابک و شانزده مقاله تحقیقی دیگر، مقاله «گوشهای از فعالیتهای سیاسی شکرالله خان صدری(قوامالدوله)و روابط نزدیک او با سفارت انگلیس در تهران»، ص194)
🔸 آنچه در ابتدای نقل قول آمده است، اعتراف صریحی از سوی یک #مجرم است مبنی بر تلاش همیشگی بریتانیا برای اثرگذاری بر رخدادهای درونی ایران به منظور کسب منافع نامشروع. اما آنچه در قسمت دوم آمده، ادعایی است از سوی این کارگزار اخلالگر و تبهکار انگلیسی جهت پاک کردن ردپای بریتانیا در کودتای انگلیسی.
اما بر خلاف این سندنگاریها، مدارک دیگری وجود دارد که نشان میدهد ادعای #آلیفنت، کذب محض بوده و یا اینکه او از اقدامات مقامات منسوب به بریتانیا در تهران اطلاعی نداشته است!
🔹 اما برخلاف اظهارات آلیفنت، یکی دیگر از مقامات رسمی سفارت تهران در زمانه روی کار آمدن پهلویها، اعترافات جالبی در زمینه دخالتهای انگلستان در ایران دارد.
#هارولد_نیکلسون، متولد 1886 (پسر آرتور نیکلسون، کاردار سفارت بریتانیا در تهران در سالهای 1885 تا 1888)، در سال 1925 به مقام رایزن ارتقا یافته و پس پایان ماموریت سر پرسی لورن در تهران و انتقال پادشاهی از قاجار به پهلوی به سمت کاردار سفارت بریتانیا میرسد. ارتباطات وثیق و اشراف اطلاعاتی وی در ماجرای کودتا و برآمدن سلسله منحوس پهلوی به گونهای است که همسر وی #ویکتوریا_ماری(به اختصار «ویتا»)سکویل-وست (Victoria Marry(Vita)Sackville-West)که همانند او یکی از نویسندگان در حوزه ادبیات بریتانیا است، به گفته برخی از منابع در برگزاری مراسم تاجگذاری رضاخان شرکت و یا بر آن نظارت داشته است. هارولد نیکلسون، با چنین پسزمینهای از مسئولیت و اطلاعات در سفارت بریتانیا، آن هم در زمانه تغییر پادشاهی ایران، در کتابی با عنوان صبحهای جمعه (Friday Mornings, 1941-1944)در این رابطه مینویسد:
🔸 It was to Lord Ironside that Reza owed his elevation from the ranks. The British general, inspecting one morning a detachment of the Persian Cossacks, was pardonably impressed by the martial bearing and the determined features of the trooper from Savad Kuh. It was as Sartib Reza that, but a few months later, he dashed with his Cossacks along the road from Kasvin and arrested the whole Persian Cabinet in Teheran. It was largely owing to another Englishman, Sir Percy Loraine, that he owed his subsequent rise to power. After the collapse of Lord Curzon’s Anglo-Persian Treaty of 1919 it was evident that Persia was heading for complete disintegration;the only hope was that she could be renovated under strong leadership from within;Sir Percy rightly foresaw that Reza Khan was capable of such regeneration. And thus it came about that the Q^ajar dynasty was deposed by the Majlis, and Reza Khan was able to affix the great diamond of the Moghuls, the Darya-i-Nur, to his khaki hat.
◀️ ترجمه متن
@Bonyadtarikh
بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.
روایت تاریخی امام خمینی در خصوص بیعدالتیها پیش از انقلاب اسلامی
🔻#صحیفه_خوانی | 24 فروردین
🔹شما ملاحظه کردید سابق هم در ایران چه جور بود وضع، وضع حکومتها در هر بلادی چه بود. بنده در جوانی، خوب، آن حکومتهای زمان #قاجار را دیدم، بعد هم حکومتهای زمان اینها را.
🔸یک حکومت در یک بلدی که می آمد، مالک جان و مال مردم کانّه بود و مردم [باید] در مقابل او باید هیچ حرف نزنند. من خودم مشاهده کردم که حکومتی که در، مال ولایت #ثلاثها بود، در مرکزش #گلپایگان بود و آمده بود خمین. من بچه بودم. یکی از تجار درجه یک #خمین را که یک آدم بسیار متدین بود، بسیار آدم خوبی بود؛ حالا چه بهانه ای این مرد خبیث پیدا کرد، [نمی دانم] توی اتاقش رفته بودند، نشسته بودند، کشیدنش آوردندش توی حیاط، بستندش به چوب و به کف پایش چوب زدند، بعد هم آن فراش خبیثی که همراهش بود ـ من توی دالان وقتی داشت می رفت، دیدم ـ با چک به پشت گردنش زد تا بردند.
🔸حالا چی از او گرفتند، آن را دیگر من نمیدانم. وضع حکومتها اینطور بود. وضع آن بالاتر از حکومتها [را] هم که شما میدانید. خودتان که ادراک کردید زمان #رضاشاه چه بود، حالا چه بود. و شما نمیتوانید الآن پیدا کنید یک رئیس جمهوری در تمام رؤسای جمهور، مثل این رئیس جمهوری که ما داریم* ؛ که روحانی باشد و واقعاً روحانی باشد، واقعاً علاقه مند به روحانیت باشد، یا یک دولتی که مردم همراهش باشند.(24 فروردین 61، صحیفه امام، ج 16، ص185)
* این سخنرانی در زمان ریاستجمهوری آیتالله سیدعلی خامنهای انجام شده است.
@Bonyadtarikh
بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم
رضاخان و محمدرضا بازیچه ابر قدرت ها
🔻#صحیفه_خوانی | 22 اردیبهشت
🔹... شما میدانید که در ظرف پنجاه و چند سال در #ایران چه گذشت. مسلماً همه شما شاهد نبودید، از باب اینکه جوان هستید اغلب؛ لکن من از همان زمان، از #کودتای_رضاخان تا امروز، شاهد همه مسائل بودهام. #رضاخان آمد و ابتدا با چاپلوسی و اظهار #دیانت و سینه زدن و روضه بپا کردن و از این تکیه به آن تکیه رفتن در ماه محرّم، مردم را #اغفال کرد. پس از آنکه مستقر شد حکومتش، شروع کرد به مخالفت با #اسلام و# روحانیین، به طوری که مجالس #روضه ما هیچ امکان نداشت که منعقد بشود. اگر بعضی مجالس میخواست منعقد بشود، قبل از اذان صبح منعقد میشد که اول اذان تمام بشود. مأمورین دور میگردیدند برای اینکه نگذارند مجالسی باشد.
🔸#روحانیین را در هر جا که بودند یا به #حبس کشید، و یا بعضی را تلف کرد، کُشت. و در همان وقت آنهایی که #قیام کردند بر ضد رضا شاه، روحانیون بودند؛ که یک دفعه #مشهد قیام کرد و قضیۀ مسجد #گوهرشاد پیش آمد و قتل عموم، قتل عامی که در مسجد گوهرشاد واقع شد؛ و یک دفعه از #تبریز #قیام واقع شد و دنبال آن علمای بزرگ تبریز را گرفتند و #تبعید کردند؛ و ظاهراً به سُنْقُر تبعید کردند؛ و بعدش علمای #اصفهان قیام کردند؛ که در این قیام سایر علمای بلاد هم از همه جاها به #قم آمدند و مرکز را قم قرار دادند؛ لکن باز با حیله و با فشار این را هم ساکت کرد و خفه کرد؛ و دیدید که در مدت چندین سال که این مشغول به فعالیت بود و مشغول به سلطنت بود با مردم چه کرد و با ذخایر ما چه کرد؛ که شاید نتواند تاریخ درست اطلاع در آن پیدا بکند.
🔹و آن وقت که بنا شد برود، و رفت، #انگلستان اعلام کرد به وسیله رادیو دهلی ـ که آن وقت تحت نظر انگلستان بود ـ که #رضاشاه را ما آوردیم؛ و بعد از اینکه #خیانت کرد به ما، او را بردیم! وقتی که بردند او را، جواهرهای #ایران را در چمدانها گذاشتند و در کشتی گذاشتند او را، و خود او هم، یعنی جواهرها را خود او جمع کرد، چمدانها را پر کرد از جواهر. و با کشتی حرکتش دادند برای بیرون از ایران و در بین دریا ـ آنطوری که به ما آن وقت اطلاع دادند ـ در بین دریا یک کشتی دیگری آوردند و متصل به این کشتی کردند، و به او گفتند بیا توی این کشتی. رفت و گفت پس چمدانها چه؟ گفتند خوب آن هم میآید. او را بردند به جزیره موریس، و چمدانها هم به #انگلستان رفت!
🔸و بعد از او بر حسب، آنطوری که خود محمدرضا در یکی از کتابهایش نوشت «اینکه #متفقین که آمدند به ایران، صلاح دیدند که من باشم!» اعتراف کرد که متفقین او را #تحمیل کردهاند منتها بعد این را ـ از قراری که گفتند ـ از کتاب حذف کرده اند .. . این هم که خیانتش را دیگر همه شما و جنایتهایی که کرده ـ خصوصاً در این چند سال اخیر ـ همه اطلاع دارید. جنایاتی که او کرده است نمیشود همه مطلع باشند همه جنایات را؛ برای اینکه بعضی از جنایات همچو مخفی بوده است که کسی اطلاع از آن پیدا نکرده جز خود او، و بعضی از اشخاصی که خواص بودند؛ و کارش را هیچ کس مطلع نشده است غیر از خودش، و مثلاً کارتر یا امثال آنها. این هم وقتی که میخواست برود، ... جواهرات را جمع کرد؛ و علاوه بر آن، قرضهای زیاد در ایران گذاشته است از بانکها. هر چه توانستند اینها قرض کردند و رفتند. ... (22 اردیبهشت 58، صحیفه امام، ج 7، ص 249-251)
@Bonyadtarikh
بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.
🔴تبعیض رضاخان میان فرزندان دختر و پسر
اشرف پهلوی:
من تلگرامی به پدرم فرستادم و خواهش کردم اگر اجازه دهد بمانم و در مدرسهای اروپایی تحصیل کنم. پاسخ تلگراف او تند و کوتاه بود:
«دست از این مزخرفات بردار و بلافاصله به ایران برگرد.»
هیچ توضیح دیگری نبود ولی همین نیز خاص #رضاشاه بود. مهم نبود که پدرم تا چه اندازه اجازه تحصیل در ایران به من میدهد وقتی که پی بردم برای همیشه از فرصتهایی که به برادرهایم میدهد محروم هستم عصبانی و سرخورده و آزرده شدم. با اینکه نومید و خشمگین بودم فکر نافرمانی را هم نمیتوانستم بکنم.(اشرف پهلوی، چهرههایی در یک آینه، ص49-48 - درج شده در سخن سردبیر فصلنامه تخصصی پانزده خرداد، ش66-65)
🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇
https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
🔴سندی کمتر دیده شده از دخالت انگلیسیها در طلیعه قرن گذشته ایرانی/٢
🔹آلیفنت سپس می افزاید:
«افکار عمومی در ایران کماکان بر این اعتفاد باقی است که این ما بودیم که #رضاشاه را بر تخت سلطنت نشاندیم.
در این باره شکی نیست که دولت انگلستان نخستین دولتی بود که سلطنت او را به رسمیت شناخت و باعث این پیشقدمی، تلگرافات مکرر #سرپرسی_لرن (Sir Percy Lorain)، وزیرمختار سابق ما در تهران بود که چنین سیاستی را جدا توصیه میکرد. اما این عقیدهای که به ذهن ایرانیان فرو رفته که ما رضاشاه را خلق کردهایم، با توجه به حقایق اوضاع، کاملا صحیح نیست.» (ترجمه به نقل از شیخالاسلامی، جواد، قتل اتابک و شانزده مقاله تحقیقی دیگر، مقاله «گوشهای از فعالیتهای سیاسی شکرالله خان صدری(قوامالدوله)و روابط نزدیک او با سفارت انگلیس در تهران»، ص١٩۴)
🔸 آنچه در ابتدای نقل قول آمده است، اعتراف صریحی از سوی یک #مجرم است مبنی بر تلاش همیشگی بریتانیا برای اثرگذاری بر رخدادهای درونی ایران به منظور کسب منافع نامشروع. اما آنچه در قسمت دوم آمده، ادعایی است از سوی این کارگزار اخلالگر و تبهکار انگلیسی جهت پاک کردن ردپای بریتانیا در کودتای انگلیسی.
اما بر خلاف این سندنگاریها، مدارک دیگری وجود دارد که نشان میدهد ادعای #آلیفنت، کذب محض بوده و یا اینکه او از اقدامات مقامات منسوب به بریتانیا در تهران اطلاعی نداشته است!
🔹 اما برخلاف اظهارات آلیفنت، یکی دیگر از مقامات رسمی سفارت تهران در زمانه روی کار آمدن پهلویها، اعترافات جالبی در زمینه دخالتهای انگلستان در ایران دارد.
#هارولد_نیکلسون، متولد ١٨٨۶ (پسر آرتور نیکلسون، کاردار سفارت بریتانیا در تهران در سالهای ١٨٨۵ تا ١٨٨٨)، در سال ١٩٢۵ به مقام رایزن ارتقا یافته و پس پایان ماموریت سر پرسی لورن در تهران و انتقال پادشاهی از قاجار به پهلوی به سمت کاردار سفارت بریتانیا میرسد. ارتباطات وثیق و اشراف اطلاعاتی وی در ماجرای کودتا و برآمدن سلسله منحوس پهلوی به گونهای است که همسر وی #ویکتوریا_ماری(به اختصار «ویتا»)سکویل-وست (Victoria Marry(Vita)Sackville-West)که همانند او یکی از نویسندگان در حوزه ادبیات بریتانیا است، به گفته برخی از منابع در برگزاری مراسم تاجگذاری رضاخان شرکت و یا بر آن نظارت داشته است. هارولد نیکلسون، با چنین پسزمینهای از مسئولیت و اطلاعات در سفارت بریتانیا، آن هم در زمانه تغییر پادشاهی ایران، در کتابی با عنوان صبحهای جمعه (Friday Mornings, 1941-1944)در این رابطه مینویسد:
🔸 It was to Lord Ironside that Reza owed his elevation from the ranks. The British general, inspecting one morning a detachment of the Persian Cossacks, was pardonably impressed by the martial bearing and the determined features of the trooper from Savad Kuh. It was as Sartib Reza that, but a few months later, he dashed with his Cossacks along the road from Kasvin and arrested the whole Persian Cabinet in Teheran. It was largely owing to another Englishman, Sir Percy Loraine, that he owed his subsequent rise to power. After the collapse of Lord Curzon’s Anglo-Persian Treaty of 1919 it was evident that Persia was heading for complete disintegration;the only hope was that she could be renovated under strong leadership from within;Sir Percy rightly foresaw that Reza Khan was capable of such regeneration. And thus it came about that the Q^ajar dynasty was deposed by the Majlis, and Reza Khan was able to affix the great diamond of the Moghuls, the Darya-i-Nur, to his khaki hat.
◀️ ترجمه متن
🔻 رسانه رسمی بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی👇
https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
فاجعه خونین فیضیه/بخش دوم
نهضتخوانی؛ بازخوانی گزیدهای از کتاب نهضت امام خمینی/22
🔸يک جوان پرشور روحانى به اسم « #سيدرضا_موسوى_اردستانى» كه نزديک منبر نشسته بود، مردى را ديد كه در كنارش نشسته، مرتب صدا به صلوات بلند مىكند، به گمان آنكه تمام اين بساط زير سر همين يک نفر است به او حمله كرد و مشت محكمى به دهان او كوبيد كه يكباره صدها مشت از چپ و راست بر سر و صورت آن #سيد_روحانى فرود آمد كه بكلى او را گيج و از خود بیخود ساخت! عمامه از سرش افتاد و همانند توپ با مشتهاى سنگين نابكارانى كه اطراف منبر را تا شعاع وسيعى اشغال كرده بودند به هر سو پرت شد و با زحمت، خود را از آن صحنه بيرون كشيد!
🔹مردم كه متوجه روى دادن حادثهاى در پاى منبر شده بودند، از هر طرف سر مىكشيدند تا ببينند چه جريانى روى داده است و بعضى از جاى خود برمىخاستند و مىكوشيدند خود را به محل حادثه نزديک كنند، ليكن آقاى انصارى كه سخت كوشش داشت آرامش مجلس به هم
نخورد، كوشيد كه با شوخى و بذلهگويى جريان را به اصطلاح «ماست مالى كند»! از اين رو مردم را دعوت به آرامش و سكوت كرد و اظهار داشت: «بنشينيد! چيزى نيست، چند نفر پاى منبر ما، سر يک دانه سيگار كشمكش داشتند! تمام شد»! و از آنجا كه دريافت تمام افرادى كه دور منبرش چمپاتمه زده با چشمان شرارتبار به او خيره شدهاند، به گفته خودش «عوضى»! هستند كه براى برهمزدن مجلس و آشوبگرى به آنجا آمدهاند، كمى وحشت كرد و لحن سخن را عوض كرد و با زبان نرم خواست آن دژخيمان وحشى را رام و آرام ساخته، از شرارت و آشوبگرى بازدارد! از اين رو با لحنى ملايم اظهار كرد: «ما كه با كسى سر جنگ نداريم، ما در اينجا جمع شدهايم تا براى ششمين پيشواى شيعيان، ذكر مصيبتى بكنيم و اگر حرفى مىزنيم، سخنى مىگوييم، جز نصيحت مشفقانه منظورى نداريم، ما وظيفه داريم خير و صلاح ملك و ملت را ...» صداى صلوات..
🔸بار ديگر طنين افكند! او كه از اين صلوات فرستادنها و در حقيقت «پارازيت» دژخيمان شاه به ستوه آمده بود، يكباره فرياد كشيد: «آى مردم! آى مسلمانهايى كه از صدها فرسنگ راه به اين شهر مقدس آمدهايد، به شهر و ديار خود كه بازگشتيد به همه برسانيد كه ديگر به روحانيت، اجازه ذكر مصيبت براى رئيس مذهب جعفرى هم نمىدهند...» كه بار ديگر صداى صلوات، رشته سخن را از كفَش ربود! او كه مىديد به هيچوجه نمىتواند سخن بگويد و اوضاع وخيمتر از آن است كه فكر مىكرده است، فوراً سر و ته مطلب را جمع كرد و از منبر پايين آمد.
🔹به محض آنكه آقاى انصارى قدم از منبر پايين گذاشت، يكى از دژخيمان شاه از جا پريد و ميكروفن را گرفت و عربده سرداد: «به روح پرفتوح اعليحضرت فقيد #رضاشاه كبير»! بلندگو قطع شد و صدايى از ميان جمعيت برخاست كه: خفهشو!
🔸مجلس بر هم ريخت، داد و فرياد، حمله و فرار، حركات ديوانهوار و وحشتانگيز، عربده مستانه، صداى دلخراش بگير، بگير، بزن، بزن! و ... مردم را بكلى كلافه و حيرتزده كرده بود! كسى نمىدانست چه خبر است؟ حمله و گريز براى چيست؟ و حمله از طرف كيست؟ وحشت و دلهره
همه را گرفته بود و از آنجا كه بيشتر شركتكنندگان در مجلس، اهل دهات و روستاها بودند و از اينگونه مناظر غيرعادى و مرموزانه كمتر ديده و شايد هرگز نديده بودند، سخت وحشت كرده، پا به فرار گذاشتند!
🔹هجوم مردم به سوى درب خروجى مدرسه به اندازهاى شديد بود كه حركت به كندى و زحمت صورت مىگرفت و خارج شدن را دشوار مىكرد. هركس مىكوشيد به هر صورتى كه هست پاى خود را از مهلكه و معركه بيرون بكشد! و جان خود را نجات دهد! ديرى نپاييد كه مدرسه از جمعيت خالى شد! فقط روحانيان و عدهاى از مردم باقى ماندند با مشتى دژخيمان خونآشام شاه كه همانند درندگان جنگل، مرتب نعره مىزدند و حمله مىكردند.
🔊 رسانه رسمی بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی👇
https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
🔴سندی کمتر دیده شده از دخالت انگلیسیها در طلیعه قرن گذشته ایرانی/٢
🔹آلیفنت سپس می افزاید:
«افکار عمومی در ایران کماکان بر این اعتفاد باقی است که این ما بودیم که #رضاشاه را بر تخت سلطنت نشاندیم.
در این باره شکی نیست که دولت انگلستان نخستین دولتی بود که سلطنت او را به رسمیت شناخت و باعث این پیشقدمی، تلگرافات مکرر #سرپرسی_لرن (Sir Percy Lorain)، وزیرمختار سابق ما در تهران بود که چنین سیاستی را جدا توصیه میکرد. اما این عقیدهای که به ذهن ایرانیان فرو رفته که ما رضاشاه را خلق کردهایم، با توجه به حقایق اوضاع، کاملا صحیح نیست.» (ترجمه به نقل از شیخالاسلامی، جواد، قتل اتابک و شانزده مقاله تحقیقی دیگر، مقاله «گوشهای از فعالیتهای سیاسی شکرالله خان صدری(قوامالدوله)و روابط نزدیک او با سفارت انگلیس در تهران»، ص١٩۴)
🔸 آنچه در ابتدای نقل قول آمده است، اعتراف صریحی از سوی یک #مجرم است مبنی بر تلاش همیشگی بریتانیا برای اثرگذاری بر رخدادهای درونی ایران به منظور کسب منافع نامشروع. اما آنچه در قسمت دوم آمده، ادعایی است از سوی این کارگزار اخلالگر و تبهکار انگلیسی جهت پاک کردن ردپای بریتانیا در کودتای انگلیسی.
اما بر خلاف این سندنگاریها، مدارک دیگری وجود دارد که نشان میدهد ادعای #آلیفنت، کذب محض بوده و یا اینکه او از اقدامات مقامات منسوب به بریتانیا در تهران اطلاعی نداشته است!
🔹 اما برخلاف اظهارات آلیفنت، یکی دیگر از مقامات رسمی سفارت تهران در زمانه روی کار آمدن پهلویها، اعترافات جالبی در زمینه دخالتهای انگلستان در ایران دارد.
#هارولد_نیکلسون، متولد ١٨٨۶ (پسر آرتور نیکلسون، کاردار سفارت بریتانیا در تهران در سالهای ١٨٨۵ تا ١٨٨٨)، در سال ١٩٢۵ به مقام رایزن ارتقا یافته و پس پایان ماموریت سر پرسی لورن در تهران و انتقال پادشاهی از قاجار به پهلوی به سمت کاردار سفارت بریتانیا میرسد. ارتباطات وثیق و اشراف اطلاعاتی وی در ماجرای کودتا و برآمدن سلسله منحوس پهلوی به گونهای است که همسر وی #ویکتوریا_ماری(به اختصار «ویتا»)سکویل-وست (Victoria Marry(Vita)Sackville-West)که همانند او یکی از نویسندگان در حوزه ادبیات بریتانیا است، به گفته برخی از منابع در برگزاری مراسم تاجگذاری رضاخان شرکت و یا بر آن نظارت داشته است. هارولد نیکلسون، با چنین پسزمینهای از مسئولیت و اطلاعات در سفارت بریتانیا، آن هم در زمانه تغییر پادشاهی ایران، در کتابی با عنوان صبحهای جمعه (Friday Mornings, 1941-1944)در این رابطه مینویسد:
🔸 It was to Lord Ironside that Reza owed his elevation from the ranks. The British general, inspecting one morning a detachment of the Persian Cossacks, was pardonably impressed by the martial bearing and the determined features of the trooper from Savad Kuh. It was as Sartib Reza that, but a few months later, he dashed with his Cossacks along the road from Kasvin and arrested the whole Persian Cabinet in Teheran. It was largely owing to another Englishman, Sir Percy Loraine, that he owed his subsequent rise to power. After the collapse of Lord Curzon’s Anglo-Persian Treaty of 1919 it was evident that Persia was heading for complete disintegration;the only hope was that she could be renovated under strong leadership from within;Sir Percy rightly foresaw that Reza Khan was capable of such regeneration. And thus it came about that the Q^ajar dynasty was deposed by the Majlis, and Reza Khan was able to affix the great diamond of the Moghuls, the Darya-i-Nur, to his khaki hat.
◀️ ترجمه متن
🔻 رسانه رسمی بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی👇
https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
جریان حجــابزُدایی در تـــاریخ معــاصــر ایــران
🔹مبارزه با حجاب زنان مسلمان کشور که اصطلاحاً به #کشف_حجاب معروف شده، حاصل یکی از باورهای رضاخان پهلوی است؛ باور به دینزدایی، اسلامستیزی و مبارزه با اعتقادات مذهبی مردم.
🔸«کشف حجاب» مهمترین سوغات سفر #رضاشاه به #ترکیه بود. گرچه از ۱۳۱۴ که فرمان کشف حجاب صادر شد تا مدت ۶ سال دستگاه حکومتی رضاخان تلاش کرد، با زور و سرکوب و ارعاب به مقابله با حجاب زنان بپردازد؛ ولی این تلاش موفق نبود و بهمحض سقوط رضاشاه آنچه در جامعه عیان مینمود، بازگشت خیل عظیم زنان مسلمان به سمت حجاب بود.
🔹درباره تاریخ حجاب در ایران، از جمله مسئله کشف حجاب در دوره رضاشاه و نیز وضعیت حجاب در دوره #پهلوی_دوم کتابهای بسیاری نوشته شده است؛ در متن پیش رو به سیر جریان حجابزُدایی در تاریخ معاصر ایران پرداخته است که در ادامه مرور میکنیم...
متن کامل در خبرگزاری رسمی حوزه علمیه
🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇
https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db