#خاطرات_دختر_14_ساله_ای_که_او_را_با_چادر_خفه_کردند و #شهید شد. (شهیده زینب کمایی )
#قسمت_دوم
💞زینب علاقه زیادی به شهدا داشت. هر بار که برای تشییع به گلزار شهیدان اصفهان میرفت. مقداری از خاک قبر شهید را میآورد و تبرکی نگه میداشت
💞.زینب هفت تا میوه کاج و هفت خاک تبرکی شهید را در بین وسایلش نگه میداشت. یک روز وقتی برای زیارت شهدا به تکیه شهدا در اصفهان رفتیم، مرا سر قبر زهره بنیانیان(یکی از شهدای انقلاب) برد
❤️ و گفت مامان، نگاه کن ❗️ فقط مردها شهید نمیشوند. زنها هم شهید میشوند.💔» زینب همیشه ساعتها سر قبر زهره بنیانیان مینشست و قرآن میخواند
💚بعد از مدتی از محله دستگرد اصفهان به شاهینشهر رفتیم.
💖دبیرستان او از خانه ما فاصله داشت.من هر ماه پولی بابت کرایه ماشین به او میدادم که با تاکسی رفت و آمد کند اما زینب پیاده به مدرسه میرفت😔، و با پولش کتاب برای مجروحین میخرید و هفتهای یکی دوبار به بیمارستان عیسی بن مریم یا بیمارستان شهدا میرفت و کتابها را به مجروحین هدیه میکرد. چند بار هم با مجروحین مصاحبه کرد و نوار مصاحبه را توی مدرسه سر صف برای دانشآموزان پخش میکرد.
💖تا آنجا بفهمند و بشنوند که مجروحین و رزمندهها از آنها چه توقعی دارند، مخصوصاً سفارش مجروحین را درباره #حجاب پخش میکرد.در زمستان اصفهان که وسیله گرمکننده درست و حسابی نداشتیم و همگی در یک اتاق که با یک تکه موکت فرش شده بود میخوابیدیم.
💞 یک شب که هوا خیلی سرد بود بیدار شدم دیدم زینب در جایش نخوابیده.😳 آرام بلند شدم و دیدم رفته در اتاق خالی در آن سرما مشغول خواندن نماز شب است. بعد از نماز وقتی مرا دید با بغض به من نگاه کرد.😢 دلش نمیخواست که من در حال خواندن نماز شب او را ببینم. در تمام عمرم کمتر کسی را دیدم که مثل زینب از نمازخواندن آن قدر لذت ببرد.
❤️زینب شبی که دعای نور حضرت زهرا (س)را حفظ کرد، خواب عجیبی دیده: «یک زن سیاهپوش در کنارش مینشیند و دعای نور را برای او تفسیر میکند. آن قدر زیبا تفسیر را میگوید که زینب در خواب گریه میکند😭.زینب در همان عالم خواب وقتی تفسیر دعا را یاد میگیرد، به یک گروه کودک تفسیر را یاد میدهد، کودکانی که در حکم انبیا بودند. زینب دعا را میخواند، رودخانه و زمین و کوه هم گریه میکردند.» زینب آن شب در عالم خواب حرفهایی را شنیده و صحنههایی را دیده بود که خبر از یک عالم دیگری میداد. او از خواهرش شهلا که این خواب را تعریف میکند سفارش میکند که خوابش را برای هیچ کس تعریف نکند.👌
💞 یک شب سر نماز، سجدهاش خیلی طولانی شد و حسابی گریه کرد. بلندش کردم. گفتم «مامان، تو را به خدا این همه گریه نکن. آخر تو چه ناراحتی داری⁉️» با چشمهای مشکی و قشنگش که از شدت گریه سرخ شده بود. گفت: «مامان، برای امام خمینی گریه میکنم، امام تنهاست. به امام خیلی فشار میآید. به خاطر جنگ، مملکت خیلی مشکل دارد. امام بیشتر از همه غصه میخورد.»
💞زینب هر روز ظهر که از مدرسه برمیگشت اول به مسجد المهدی میرفت، نماز میخواند و بعد به خانه میآمد، در اول فروردین سال ۱۳۶۱ هنگام برگشت از مسجد توسط منافقین ربوده شد😱
💔 و با #خفه_کردن_او_با_چادرش_او را به شهادت رساندند🕊 و پیکر پاکش بعد از سه روز جستجوی نیروهای امنیتی و خانواده کشف گردید.😢
❤️منافقین در طی ارسال نامه و تماس تلفنی مسئولیت ترور زینب را برعهده گرفتند. #زینب_چهارده_ساله و اولین دبیرستانی همراه با شهدای عملیات فتحالمبین (۱۶۰ شهید) در اصفهان تشییع شد و در گلستان شهدای اصفهان به خاک سپرده شد.🌹
💖 بعد از دفن زینب با تعجب دیدم که قبر زینب زیر یک درخت کاج قرار دارد و تازه رمز جمعآوری درخت میوه کاج را توسط زینب فهمیدم.😢😭
❣بیاد همه شهدای عزیزمان #صلوات❣
#لطفا_با_وضو_وارد_شوید.
#با_ذکر_یک_صلوات
💢🌟💢🌟💢
💞شهیدروحالله قربانی
💞 (زندگینامه زیبای شهدا )👌👌👌 #زندگینامه_شهیدروحالله_قربانی
#قسمت_اول
💖«زینب فروتن» همسر شهید روح الله قربانی از مردانگی و غیرت همسرش می گوید و اینکه همسرش در دلش زنده است و با منش او زندگی اش ادامه دارد.
نام و نام خانوادگی: روحالله قربانی
محل تولد: تهران،
دانشجوی کارشناسی زبان
محل شهادت: سوریه، دمشق، حلب
محل دفن: بهشتزهرا قطعه ۵۳
🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟
💞شهید روح الله قربانی در اولین روز خرداد ماه ۱۳۶۸در خانواده ای مومن و مجاهد به دنیا آمد. پدرش از سرادران سپاه و از مجاهدان ۸ سال دفاع مقدس است. مادر او زنی پارسا بود که ۱۰ سال پیش از روح الله، او از مهر و محبتش محروم شد.😔
💖خانواده قربانی دومین فرزندشان را عباس نامگذاری کردند، اما پس از رحلت بنیانگذار انقلاب اسلامی در ۱۴ خرداد ۶۸ نام روح الله را در شناسنامه پسرشان ثبت کردند.😍
❤️مادر روح الله آرزو داشت که پسرش #طلبه_یا_شهید شود و روح الله با نشان شجاعت مدافع حرم در ۱۳ آبان ۹۴ در دفاع از #حرم_حضرت_زینب کبری(س) آرزوی مادرش را محقق کرد.❣
💞در حومه حلب خودروی حامل “شهید روح الله قربانی”، “شهید قدیر سرلک” و دو سوری با “قبضه آمریکایی کرنت” مورد اصابت قرار گرفت و روح الله و همراهانش در راه دفاع از اسلام ناب محمدی(ص) به شهات رسیدند.😭
💖«زینب فروتن» همسر شهید از مردانگی و غیرت همسرش می گوید و اینکه همسرش در دلش زنده است و بامنش او زندگی اش ادامه دارد. او همراه جمعی از همسران شهیدان مدافع حرم، مؤسسهای فرهنگی هم برای ادامه راه همسرانشان راهاندازی کردهاند.
💞صحبت های همسر شهید:
💖پدرم نظامی است و سال ۱۳۹۱ با روحالله پای سفره عقد نشستم. زندگیام با او کوتاه بود ولی طعم خوشبختی را با او چشیدم. آنقدر که خودم را خوشبختترین دختر دنیا میدانم.
❤️من میخواهم پرچمدار راه روحالله باشم. اگر او حسینگونه رفت من زینبوار صبر میکنم.
💞 خانم زینب مرا سرپا نگه داشته است. یاد او مصیبتم را کوچک میکند. من دیگر آن زینب قبل نیستم. زینبی که یک جا بند نبود و شور و هیجانش مثالزدنی بود. من فرق کردهام. حالا کوهی از مسئولیت بر دوش دارم. مسئولیت من پیروی از راه روحالله است. مسئولیتم رسیدن به تقوایی است که بتوانم امثال روحالله را پرورش دهم. مسئولیت من حرف زدن از مردانی است که همه آرزوهایشان را گذاشتند و برای حفظ اعتقادات و ارزشهایشان رفتند. من با روحالله بزرگ شدم و پر و بال گرفتم و با شهادتش به بار نشستم.🌹
💞همسری که هدیه امام هشتم بود😊
💖آقا روحالله #هدیه_امام_رضا(ع) به من بود. همسری که امام هشتم به آدم هدیه میدهد و امام حسین(ع) او را میگیرد وصف نشدنی است، 😍من عروس چنین مردی بودم. با بچههای دانشگاه رفته بودیم مشهد. آنجا برای نخستین بار برای ازدواجم دعا کردم.
💞 گفتم: (یا امام رضا(ع) اگر مردی متدین و اهل تقوا به خواستگاریام بیاید قبول میکنم.)😍
💖 یک ماه بعد از اینکه از مشهد برگشتیم روحالله آمد خواستگاریام. 😊از طریق یکی از اقوام با هم آشنا شدیم. پدر او از سرداران سپاه و از مجاهدان هشت سال دفاع مقدس و مادرش هم فرهنگی بود.
❤️ البته روحالله در 15سالگی مادرش را از دست داده بود. 😔تدارک ازدواج را در حد و اندازه آبروی خانواده برگزار کردیم. همه چیز خیلی زود سر و سامان گرفت. البته میدانستم قرار نیست به خانه مردی بروم که همه امکانات زندگیام از همان اول تأمین باشد اما معتقد بودم که با هم کار میکنیم و زندگیمان را میسازیم.👌
💖 رفتیم حوالی میدان امام حسین(ع) خانهای 47 مترمربعی اجاره کردیم و زندگیمان شروع شد. با اینکه خانهام کوچک بود ولی برای من حکم کاخی را داشت که من ملکهاش بودم. از همان ابتدا میدانستم با چه کسی ازدواج کردهام.😍 یعنی میدانستم شهادت و دفاع از کشور حرف اول روحالله است. 👌حرف شهادت در خانهمان بود ولی فکرش را نمیکردم روحالله روزی شهید شود.😢
#ادامه_دارد......................
#لطفا_با_وضو_وارد_شوید.
#با_ذکر_یک_صلوات