#حلال_و_حرام_خدا
حواسش به همه دستورات دینی بود، از همه مهم تر اینکه همه حلال خدا را حلال و حرام های خدا را حرام می دانست.
برای استفاده از امکانات بیت المال مسائل شرعی را رعایت می کرد و هیچ زمانی خواستار امکانات بیشتر از بیت المال نبود. نمازهای خود را به جماعت می خواند و در زمانهایی که منطقه نبود روزه می گرفت.
💠گروه #به_یاد_شهدا
#وصیت_نامه
در بخشی از وصیتنامه این شهید والا مقام آمده است : اصل وصیتم همین شهادتم هست. خدا کند آمرزیده باشم و با خونم از ارزش های والای اسلام حراست کنم. با خونم از ولایت فقیه حمایت کنم. با خونم همیشه از روحانیت همیشه مبارز حمایت کنم. با خونم از قرآن و اهل بیت حمایت کنم، دنیای پست را بفروشم و به مقدس شهدا بپیوندم.
💠گروه #به_یاد_شهدا
#شهادت
سردار محسن عينعلي پس از سال ها تلاش و كوشش در دفاع از ایران اسلامی، در بیست و هفتم اردیبهشت سال 1365 در منطقه عملیاتی جزيره مجنون مورد اصابت ترکش های خمپاره های دشمن قرار گرفت و به مقام والای شهادت نائل شد.
💠گروه #به_یاد_شهدا
شادی روح شهدای گلگون کفن و به خصوص شهید #دفاع_مقدس #شهید_محسن_عینعلی فاتحه و صلواتی ختم کنیم🌹🍃
💠گروه #به_یاد_شهدا
🌷شهادت گل معطری است که جز دست برگزیدگان خداوند در میان انسان ها به آن نمی رسد.
💐معرفی #مدافع_حرم #شهید_محسن_حیدری
🌏 زمینی شدن : ۶۳.۰۱.۰۳، خمینی شهر، مصادف با ایام #فاطمیه و شهادت #حضرت_زهرا (س)
💫 آسمانی شدن : ۹۲.۰۵.۲۸، سوریه
💠 ارائه : خانم خادم شهدا
📆 دوشنبه ۹۸.۰۴.۲۴
⏰ ساعت ۱۹:۰۰
🕊گروه به یاد شهدا
http://eitaa.com/joinchat/2098397195C755e168b84
💠گروه #به_یاد_شهدا
🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین🍃🌷
سلام و عرض ادب خدمت امام زمان (عج)
سلام خدمت شهدای حاضر و ناظر؛ و شهدای این روز
💐 سلام و عرض ادب خدمت مهمانان عزیز شهدا و خانواده ی معزز شهدا که در گروه حاضر هستند
امشب در خدمت #مدافع_حرم #شهید_محسن_حیدری هستیم
در حین معرفی پستی ارسال نفرمایید🌹
💠گروه #به_یاد_شهدا
#کودکی
اوایل فروردین 1363، ایام فاطمیه و شهادت حضرت زهراء (سلام الله علیها) بود، مادرش صاحب فرزند جدیدی شده بود، نامش را محسن گذاشتند. محسن فقط 9 سال داشت که از نعمت پدر محروم شد. پدرش یک روستایی ساده دل، پرتلاش و خادم روضه سید الشهداء (ع) بود.
💠گروه #به_یاد_شهدا
#خانواده
شریط جنگ، فشار اقتصادی شدیدی بر جامعه وارد کرده بود و وضعیت خانواده ی محسن به مراتب پایین تر از دیگران. خرج زندگی روی دوش مادر بود. مادر مثل دیگر زن های محله قالی بافی می کرد و بچه ها نیز کمکش میکردند، آنروزها محسن قالی بافی و نقشه زدن را به خوبی یاد گرفته بود.
💠گروه #به_یاد_شهدا
#اوقات_فراغت
بعضی اوقات فراغت دوران ابتدایی اش در کلاس قرآن بسیج میگذشت، در کلاس حفظ شرکت کرده و در طی مدت کوتاهی حافظ چند جزء از قرآن شده بود. صدای خوبی داشت. از کودکی عضوگروههای سرود هیئت، پایگاه و مدرسه بود و بعضاً در هیئآت نوحه خوانی می کرد. موذن مسجد بود، حتی تاریکی کوچه ها و سوز سرمای زمستان هم مانع حضور مکبّر نوجوان در نماز جماعت صبح مسجد جامع نمی شد.
💠گروه #به_یاد_شهدا
#آموزش
دوره دبستان را به خوبی طی میکرد. در جشن هایی مثل دهه فجر که مدرسه به شاگرد اولی ها جایزه میداد محسن دست پر به خانه میآمد. درسش خوب بود به طوری که وقتی به دوره راهنمایی رسید مدیر مدرسه پیشنهاد کرد به غیرانتفائی برود. سال اول راهنمایی را رفت ولی با این که سن کمیداشت متوجه هزینه مدرسه غیرانتفائی برای خانواده شد، پافشاری کرد که در مدرسه معمولی درس بخواند و زیر بار اصرار خانواده نرفت.
💠گروه #به_یاد_شهدا
#فعالیت
دبیرستانی شده بود که با بچههای قرآنی پایگاه بسیج گروه تواشیح تشکیل دادند و علاوه بر اجرای برنامههای فرهنگی محله در سطح شهر و استان نیز مطرح بودند، در مسابقات استانی تواشیح سازمان تبلیغات، مقام اول را کسب کردند. محسن صدای خوبی داشت و معمولاً تک خوان گروه بود.
علاقه مند و عاشق شهداء بود. زندگی نامه شهداء را مرتب مطالعه میکرد، سیره زندگی شهید سید حسین مهدوی و دائی شهیدش رضا کرمی در شکل گیری شخصیت اجتماعی او بسیار موثر بود. آن زمان قسمتی با نام «دارالشاهد» را در کانون بسیج تعریف کرده بودند که محسن عهده دار آن شد. در اجرای یادواره ها و برنامههای مربوط به شهداء همیشه پیش قدم بود.
💠گروه #به_یاد_شهدا
#افسر_جنگ_نرم
مربی قرآن و گروه تواشیح بود. کانون فرهنگی هنری مسجد را اداره می کرد. در جلسات و برنامه های فرهنگی مجری می شد. هیأتی بود، از فاصله میان برخی هیئات با انقلاب و برخی حزب اللهی ها با هیئات مذهبی رنج می برد. معتقد بود دین و نظام ما از هم جدا نیستند. به مسائل روز آشنا و یک افسر جوان جنگ نرم بود.
💠گروه #به_یاد_شهدا
#سپاه
سال 81 در کنکور سراسری شرکت کرد، استعداد خوب علمی و توان پذیرفته شدن در دانشگاههای مطرح را داشت اما پاسداری از انقلاب و تحصیل در دانشکده افسری دانشگاه امام حسین (ع) را انتخاب و دورههای کاردانی، کارشناسی و دوره عالی را با موفقیت طی کرد. محسن در رشته نظامی متخصص توپخانه و بعد وارد سازمان رزم لشکر 8 نجف اشرف شد. با اینکه دورههای مختلفی طی کرده بود احساس کرد برای تکمیل آموخته هایش نیاز به کار بیشتر است پس با برنامه ریزی به صورت آزاد، در کلاسهای دانشگاه صنعتی اصفهان که در تخصصش کاربرد داشت شرکت میکرد. شد یک متخصص، یک افسر و کارشناس توپخانه به تمام معنا.
💠گروه #به_یاد_شهدا
#آموزش
به تحصیل در دانشکده افسری اکتفا نکرد و در کنار همه مشغله هایش در دانشگاه ثبت نام کرد. با توجه به علاقه ای که در زمینه مسائل اجتماعی و تربیتی داشت رشته علوم تربیتی را انتخاب و تا مقطع کارشناسی پیش رفت. به طوری که چند سال بعد همزمان از هر دو دانشگاه فارغ التحصیل شد.
💠گروه #به_یاد_شهدا
#تعهد_کاری
مسائل حفاظتی را رعایت می کرد. وقتی از نوع کارش سوال میشد با بذله گویی جواب و چیزی لو نمی داد، مثلا گاهی با شوخی میگفت ما کفشهای رزمنده ها را واکس میزنیم.
💠گروه #به_یاد_شهدا
#عشق_به_امام_و_شهدا
از سال 82 هر سال برای سالگرد رحلت حضرت امام خمینی (ره) مسیر اصفهان تا تهران را همراه با دانشجویان دانشکده افسری به صورت دوی امدادی طی میکرد، دو سال آخر نیز مسئول بخشی از کاروان شده بود. از برنامههای این کاروان سر زدن به خانوادههای شهدا در مسیر پیاده روی بود. محسن گاهی میایستاد همه بروند و با پدر و مادر شهید صحبت میکرد یکی از دوستانش دیده بود وقتی همه رفتند پای مادر شهید را بوسید.
💠گروه #به_یاد_شهدا
#ولایتمداری
به اتفاق جمعی از فامیل به پارک رفته بودند، محسن همراه خود رادیویی آورده بود که خطبههای نماز جمعه تهران را که حضرت آقا میخواند حتماً گوش کند. رهبری فرمود: « از هرکس با اسرائیل مبارزه کند حمایت میکنیم. در جنگ 33 روزه و جنگ 22 روزه علیه اسرائیل، کمک کردیم و اگر در بحرین دخالت می کردیم اوضاع جور دیگری میشد.» محسن از جایش بلند شد دستانش را بالا برد و تکبیر میگفت. شوق عجیبی داشت. در قضایای فتنه 88 رهبر انقلاب در آخر آن خطبه معروف نماز جمعه تهران خطاب به امام زمان(عج) گفتند: «ای سید و ای مولای ما... من جان ناقابلی دارم. جسم ناقصی دارم، اندک آبرویی دارم... همه اینها را من کف دست گرفتم، در راه این انقلاب و در راه اسلام فدا خواهم کرد، اونها هم نثار شما... » محسن از تلوزیون به سخنان رهبرش گوش می داد و اشک بر گونه هایش جاری بود.
💠گروه #به_یاد_شهدا
#ازدواج
بیست و چهار ساله بود که ازدواج کرد. جشن عقدی بسیار ساده برگزار شد. از تجملات و تشریفات دست و پاگیر در زندگیش خبری نبود. مدت زیادی از عروسی نگذشته بود که بخشی از جهیزیه منزل را که ضروری نبود دست نخورده به عروس دم بختی هدیه کردند.
شب عقدش با قرآن استخاره گرفت، آیه جهاد آمد، شب عروسی باز همین تکرار شد. گاهی که بر سر مزار دایی شهیدش میرفت قرآن باز میکرد و آیات جهاد و شهادت میخواند.
معمولا هرکجا در برنامه ای مجری می شد اولین جمله اش آیات سوره مبارکه توبه بود «.. أَجَعَلْتُمْ سِقَايَةَ الْحَاجِّ وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَجَاهَدَ فِي سَبِيلِ اللّهِ ... »
💠گروه #به_یاد_شهدا
#خصوصیات
خیلی اهل صله رحم بود و به آن اهمیت میداد، دائماً به مادر و فامیلهای نزدیکش سر میزد. وقتی قرار بود هدیه ای برای کسی ببرند اگر حس می کرد بوی چشم و هم چشمی و حرف مردم می دهد نمیبرد و در مجالس این چنینی شرکت نمی کرد. برعکس جایی که اصلاً به چشم نمیآمد صرف دیدار و شادی مومن هدیه ای شایسته میبرد.
💠گروه #به_یاد_شهدا
#خادم_الشهدا
ایام نوروز اغلب خانه نبود. به صورت داوطلب خادم زائران شهداء میشد. در راهیان نور بیشتر مسئولیت پشتیبانی و خدماتی داشت. حتی گاهی سرویسهای بهداشتی را تمیز میکرد. میگفت من دوست دارم چنین کاری بکنم. وقتی همسرش باردار بود باز هم رفت. محسن گفته بود من وعده داده ام که بروم، عمل من روی دخترم تأثیر دارد و شاید کنار شهداء بودن وظیفه و مسئولیت من را در قبال «مرضیه» جبران کند، حتی آن عید نوروز نیز در کنار خانواده نبود.
💠گروه #به_یاد_شهدا
#تربیت_فرزند
خیلی اهل محبت به همسر و فرزند بود. توجه خاصی به دخترش داشت. خیلی با او بازی میکرد، به روحیات و به خواستههایش توجه داشت. نوازشش می کرد. همراه خود به مسجد می برد ولی این دوره طولانی نبود.
💠گروه #به_یاد_شهدا
#انس_با_شهدا
کتاب در مورد شهدا و دفاع مقدس زیاد مطالعه میکرد، تقریباً هر چه کتاب داشت را خوانده بود. کتاب هم زیاد میخرید. موقع خواب آن طرف اتاق مینشست مطالعه میکرد، میخواست هم کنار خانواده باشد هم باعث آزار دیگران نشود. تصمیم داشت سیره شهدا را بنویسد به همین جهت در کارگاه های آموزشی شرکت می کرد. عجیب با شهداء مأنوس بود. در همه حال مداحیهای شهدا زمزمه لبش بود. هنگام رانندگی نیز همین نواها را پخش میکرد.
💠گروه #به_یاد_شهدا
#نماز_اول_وقت
اعتقاد داشت اذان که میگویند باید آماده نماز باشی. به نماز اول وقت خیلی اهمیت میداد. عادت داشت اول، نمازش را بخواند. با کسی تعارف نداشت در میهمانی ها مواقع نماز اول نمازش را میخواند بعد سر سفره میآمد. قرآن هم زیاد میخواند، هربار چند آیه و بعد بر آن تأمل میکرد.
💠گروه #به_یاد_شهدا
#انجام_وظیفه
در حل مسائل فرهنگی و اجتماعی در محیط اطرافش با تمام توان تلاش می کرد. اهل تحقیق و مشورت بود مسیر صحیح را تشخیص می داد و با قدرت طی می کرد خودش را مأمور به وظیفه میدانست تا نتیجه.
💠گروه #به_یاد_شهدا
#ورزش
برای ورزش وقت می گذاشت، به فوتبال، شنا، والیبال و ورزش های رزمی علاقه داشت. کوچکتر که بود با تیم مدرسه نایب قهرمان مسابقات فوتبال مدارس شهر شده بود. بلند پرواز بود و اهل حمله! هیچوقت دفاع یا دروازبان نمی ایستاد، معمولا بعد از مسابقه یک جایی از سرش شکسته بود! به دو نوع شنا مسلط و در مسابقات دانشجویان دانشکده افسری مقام کسب کرده بود. مسابقات ورزشی که جنبه ملی داشت را از تلوزیون پیگیری می کرد. در حین تماشای یکی از بازی های حساس جام باشگاه های آسیا که در اوج قضایای بحرین برگزار می شد، افسوس می خورد که چطور وقتی جهان استکبار از همه ابزارها برای تبلیغ علیه اسلام استفاده می کند ما نمی توانیم از ورزش و ظرفیت 80 هزار نفری استادیوم در برابر تیمی سعودی استفاده کنیم.
💠گروه #به_یاد_شهدا