eitaa logo
🇮🇷غواص‌ها بوی نعنا می‌دهند🇮🇷
108 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
44 ویدیو
4 فایل
مرد غسال به جسم و سر من خرده مگیر چند سالیست که از داغ حسین لطمه زنم سر قبرم چو بخوانند دمی روضه‌ی شام سر خود با لبه‌ی سنگ لحد می شکنم ملا شدن چه اسان آدم شدن محال است...
مشاهده در ایتا
دانلود
حاج علی در سال ۱۳۶۲ ازدواج کرد و ثمرۀ ازدواج تنها فرزند او محمدصالح است که از آن پدر قهرمان به یادگار مانده است. شهید باقری در سال ۱۳۶۵ جهت حضور در مراسم سیاسی عبادی حج، عازم عربستان شد و درکنار روضۀ مطهر حضرت رسول (صلی ا… علیه و آله و سلّم) و قبرستان شریف بقیع، عاشقانه بر مظلومیت اهل بیت پیامبر (صلی ا… علیه و آله و سلّم)، به ویژه حضرت زهرا (سلام الله علیها) اشک ریخت و ناله‌ها سرداد و در طواف خانۀ دلبر و کعبه عشق، از حضرت حق جواز شهادت گرفت.
🌹خاطرات از زبان همرزمان شهید
در عملیات محرم در خدمت مسوولیت یکی از گروهان‌های گردان تحت امر ایشان را بر عهده داشتم. شهید باقری در این عملیات از ناحیه دست زخمی شد ولی به هیچ وجه راضی نشد به عقب برود و پس از پانسمان در بیمارستان صحرایی درحالی که دست باندپیچی‌اش را به گردن انداخته بود تا آخر عملیات در منطقه، هدایت گردان را بر عهده داشت.
مدتی بود گردان ما در کردستان بود. هوای کردستان به علت موقعیت جغرافیایی منطقه بسیار سرد بود؛ بطوری که بچه‌ها برای خوابیدن از کیسه خواب استفاده می‌کردند، حتی بعضاً از شدت سرما پارچه‌ای روی صورت خود می‌انداختند و در چنین شرایط سختی این سردار مهذب اسلام، شهید حاج علی باقری بود که نیمه‌های شب برای نماز شب وضو گرفته بود و در حال خواندن نماز شب بود.
قبل از عملیات کربلای ۴ بود، حاج علی تمام غنائمی که در دست گردان بود، تحویل تسلیحات لشکر داد و تسویه حساب کرد حتی یک قبضه کلت کمری را که به امانت نزد ایشان بود، تحویل داد. یکی از دوستانش تعریف می‌کند: یک هفته قبل از عملیات، خواب دیدم که به زودی به شهادت می‌رسد.
گردان به منظور آمادگی برای شرکت در عملیات، مشغول تمرین های نظامی بود. آن ایام مقارن بود با ایام عزاداری (گویا ایام عزاداری حضرت زهرا سلام االله علیها). شب هایی بود که سه، چهار ساعت در اروندرود مشغول مانور و رزم شبانه بودیم و پس از آن بچه‌ها استراحت می‌کردند و آن موقع بود که حاج علی می‌گفت: به هر ترتیبی شده بچه‌ها را تشویق کنید تا برای عزاداری از سوله‌ها و استراحتگاه‌ها بیرون بیایند درحالیکه ایشان خودشان در عزاداری پیشاپیش همه بودند. قبل از عملیات به بچه‌ها سفارش می‌کرد منطقه عملیاتی حساس است، سعی کنید از نظر معنوی خود را تقویت کنید و رابطه‌تان را با ائمه اطهار علیهم السلام زیاد کنید.
عصری روزی که قرار بود پس از نماز مغرب و عشاء به سمت منطقه عملیاتی حرکت کنیم، شهید باقری تکه پارچه‌ای را که قبلاً بچه‌های اطلاعات لشکر با ضریح امام حسین (علیه السلام) متبرک کرده بودند، تکه تکه می‌کرد و به بچه‌ها می‌داد و می‌گفت: «اینها را داخل جانمازتان بگذارید.»
وضوی آخر را گرفت و آخرین نماز را خواند. نماز مغرب و عشاء را به او اقتدا کردیم درحالی که حالات عرفانی عجیبی داشت. به سمت قایق ها حرکت کردیم تا پس از سوار شدن بر قایق‌ها به منطقه عملیاتی برویم. حاج علی در فاصله رسیدن به قایق‌ها که مسافتی در حدود چهار، پنج کیلومتر بود، به علت جراحات قبلی چندین بار حالت تهوع پیدا کرد ولی هیچ چیز نمی‌توانست مانع او در رسیدن به معشوق خویش شود. ماموریت گردان ما در جزیره بلجامیه بود. جزایر ماهی، بوارین و ام الرصاص روی تنگه تسلط داشتند و ما باید تنگه را پشت سر می‌گذاشتیم و وارد بلجامیه می‌شدیم. قرار بود ابتدا گردان یونس توسط برادران غواص عمل کند و پس از آن گردان ها با قایق وارد عمل شوند.
حاج علی برای آخرین بار از شهرک دار خوئین بیرون آمد و به آرامی نگاه خود را به این میعادگاه عاشقان امام حسین (علیه السلام) دوخت و گفت: «برای همیشه خداحافظ…» شب عملیات کربلای ۴ که او را برای میهمانی دعوت کرده بودند، کنار ستون گردان در مسیر عملیات حرکت می‌کرد. الله اکبر از صلابت…، از اقتدار…، دستور سوار شدن بر قایق ها را که در نهر عرایض مستقر بودند، صادر کرد و خود میان یکی از قایقها ایستاد. با بی‌سیم‌چی و پیک و … نحوه حرکت را یادآوری کرد و تذکرات لازم را به فرماندهان و نیروها داد. این آخرین جملات او بود و آخرین دیدار و همین قایق بود که با سرعت به پیش می‌رفت و در امواج خروشان اروند «زورق عشق» نامیده شد و بالاخره عملیات کربلای ۴ و آبهای اروندرود، معراج این انسان وارسته بود و این سردار عاشورایی پس از حضور در تمامی عملیاتها و بعد از سالها مقاومت، مبارزه و جهاد در راه خدا، در تاریخ ۶۵.۱۰.۰۴ به درجه رفیع شهادت نائل آمد و به جمع همسنگران شهیدش میهمان شد. شهید بزرگوار حاج حسین خرازی با حضور در منزل این شهید گفت : «حاج علی چشم و چراغ لشکر بود.»
آمریکای زبون از شما رزمندگان و شما مردم شهیدپرور می‌ترسد. از سخنان امام عزیز وحشت دارد. در همه جا هوشیار باشید و گوش به سخنان امام دهید. مبادا آن را تنها گذارید. آن فرزند حسین علیه السلام است. جدش محمد صلی الله علیه و آله و سلّم است. مادرش فاطمه سلام الله علیها است و امیدش، شما مردم هستید. برادران! همچون که در جنگ با دشمنان داخلی می‌جنگید، سعی کنید که در داخل، دشمنان داخلی را از بین ببرید. ما هر چه ضربه می‌خوریم، از دشمنان داخلی است. دشمن داخلی ضربه‌اش سنگینتر از دشمن خارجی است، «پشتیبان ولایت فقیه باشید که به این مملکت ضربه‌ای نخورد». «امام خمینی»
شادی روح شهدای گلگون کفن به خصوص شهدای امروز و شادی روح سردار فاتحه و صلواتی ختم کنیم 🌷🌷💐💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا