تابستان ۱۳۸۹ بود؛ #چهار_ماه قبل از شهادت استاد. روزی برای کاری رفتم خدمت دکتر. اصلا سر حال نبود. گفتم شاید کاری کردم که از دست من ناراحت است. پنج شنبه ها می رفتیم کلاس #کتاب_مصباح_الهدی . بیانات #حاج_اسماعیل_دولابی .
پنج شنبه بعد از کلاس علت ناراحتی اش را پرسیدم.
سفره دلش را باز کرد: «دیگر خسته شده ام. با تمام عشقم به معلمی از آن هم #خسته شده ام. گاهی فکر می کنم هیچ خبری نیست. کلا توی دنیا هیچ خبری نیست. دلم می خواهد #تمام شود».
کلام استادمان را به ایشان تذکر دادم: «مگر استادمان نگفته آن قدر “یا ربّ” بگویید تا نفَس تان بند بیاید. کنایه از این که سالک باید آن قدر بدود تا نفسش بند بیاید و به عجز و درماندگی برسد».
گفت: «بند آمد… بند آمد. دیگر نفسی نمانده که بند بیاید».
وقتی به خانه آمدم توی دفتر خاطراتش نوشتم: «امروز احساس کردم دنیا برای استادم دیگر #تنگ شده است».
وداعش با دنیا چهار ماه بیشتر طول نکشید.
#شهید_مجید_شهریاری
#راهکار_شهادت
#سیره_تهذیبی_شهدا
#کتاب_استاد ؛ خرده روایت های زندگی شهید مجید شهریاری. نویسنده: فاطمه شایان پویا. ناشر: نشر شهید کاظمی. نوبت چاپ: اول-بهار ۱۳۹۸؛ صفحه ۲۱۳ -۲۱۴.
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
خوشا آنان که جانان می شناسند
طریق عشق و ایمان می شناسند
بسی گفتیم و گفتند از #شهیدان
#شهیدان را شهیدان می شناسند
شاعر: علیرضا قزوه
#شعر_مقاومت
@boreshha
هدایت شده از روی خط شهادت
روی خط شهادت
مرجع سخنرانی ، مداحی، نماهنگ، مستند درباره فرهنگ جهاد و شهادت
#بنر
https://eitaa.com/khateshahadat
رفته بودم #خواف ؛ تبعید گاه پدرم. به آقا گفتم: نمی شد کاری بکنید که از این #زندان بیغوله نجات پیدا کنید.
گفت: چرا! خیلی هم آسان است. همین یک ماه پیش #رضا_خان پیام داده بود که به شرط عدم دخالت من در #سیاست ، از این جا آزاد می شوم و می توانم در عتبات عالیات ساکن شوم.
به او پیغام دادم: «وظیفه من دخالت در سیاست است. اتفاقا در اینجا خیلی هم به من خوش می گذرد. تو را روزی انگلیسی ها کنار گذاشته و پرتت می کنند. اگر قدرت داشتی و توانستی بیا اینجا. هر چه باشد از تبعیدگاه ها و زندان های خارج از کشور بهتر است. من می دانم که در وطنم به قتل خواهم رسید؛ اما تو در #غربت، در سرزمین بیگانه خواهی مرد».
#شهید_سیدحسن_مدرس
#عنایات_و_کرامات_شهدا
#مرگ_آگاهی
#مرگ_رضا_خان
راوی: سید عبد الباقی مدرس؛ فرزند شهید
#کتاب_تنها_در_محراب ؛ برگ هایی از زندگی شهید آیت الله سید حسن مدرس ؛ پدید آورنده: مؤسسه فرهنگی خاکریز ایمان و اندیشه؛ ناشر: خیزش نو ؛ نوبت چاپ: اول-۱۳۹۵؛ صفحه ۸۹.
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
. عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ أَبِيهِ، عَنِ النَّوْفَلِيِّ، عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام، قَالَ: «قَالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله:
مَنِ اغْتَابَ مُؤْمِناً غَازِياً، أَوْ آذَاهُ، أَوْ خَلَفَهُ فِي أَهْلِهِ بِسُوءٍ، نُصِبَ لَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ، فَيَسْتَغْرِقُ حَسَنَاتِهِ، ثُمَّ يُرْكَسُ فِي النَّارِ إِذَا كَانَ الْغَازِي فِي طَاعَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ».
(کتاب کافی، جلد 9 (چاپ دار الحدیث) صفحه 368)
امام صادق (ع) از رسول خدا (ع) روایت کرده که فرموند:
كسى كه در باره مؤمن رزمندهاى که در راه خدا و طاعت او جهاد کرده و بر آن عهد استوار باشد، #غيبت كند، و يا به او #آزار برساند، و يا در غياب او با افراد خانوادهاش بد رفتارى نمايد، در روز #قيامت اين كار او را عَلَم كنند تا همه خوبي هاى او را از بين ببرد، آنگاه او را در آتش سرنگون مىسازند.
#روایات_جهاد_و_شهادت
#جایگاه_رزمندگان
@boreshha
هدایت شده از روی خط شهادت
کتاب گویای قرار بی قرار در قالب #روایی شامل داستان هایی از نزدیکان و دوستان شهید مصطفی صدر زاده است که به قلم فاطمه سادات افقه نوشته شده است . شهید در آبان ماه سال 1394 روز تاسوعا در عملیات محرم در حومه حلب به شهادت رسید .
#قطعه_صوتی
#کتاب_گویا
#کتاب_قرار_بی_قرار
#شهید_مصطفی_صدر_زاده
#شهدای_مدافع_حرم
@khateshahadat
هدایت شده از روی خط شهادت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 امام خمینی(ره): آنها از #مدرس میترسیدند
انتشار به مناسبت سالروز شهادت عالم و مجاهد آيت الله سيد حسن مدرس" به دستور "رضاخان"
#فیلم
#سخنرانی
#امام_خمینی
#شهید_سید_حسن_مدرس
@khateshahadat
مدتی بود که احمد #انجمن_خیریه ای بین بچه های پایگاه #کرمانشاه تشکیل داده بود و به برخی خانواده های فقیر کمک مالی می کرد.
یک شب که به همین قصد داشت می رفت بیرون پایگاه، با اصرار همراهش شدم. روی صندلی عقب بسته های حاوی قند، روغن، لوازم التحریر بود. در طی مسیر وارد جاده خاکی فرعی شدیم. احمد گفت: اینجا روستای “ #تازه_آباد ” کرمانشاه است. امشب چهره اصلی و بی نقاب این مملکت را می بینی.
وقتی وارد روستا شدیم. احمد در خانه ها را می زد و صاحب خانه ها را به اسم می شناخت و بسته ها را تحویل شان می داد.
داخل خانه ای شدیم. پر از بچه های قد و نیم قد بود. به من گفت به درس و مشق بچه ها رسیدگی کنم.
داخل خانه پیر مرد و پیر زنی شدیم. پیر مرد بیمار بود و حال تکان خوردن نداشت. احمد بالای سرش نشست و سرش را بوسید و نوازشش کرد. پیر مرد دستان احمد را با محبت گرفته بود و رها نمی کرد. بدون اینکه متوجه شود، احمد مقداری پول زیر بالشتش گذاشت و به پیر زن گفت: مادر! #سماور ی که قولش را داده بودم آوردم.
یکی از فقرا با گرفتن بسته، به جان #شاه دعا می کرد. احمد گفت: این کمک ها از طرف آیت الله #خمینی است نه از طرف شاه.
در راه برگشت احمد گفت: این کارها را دوست دارم؛ اما تا حکومت کشور عوض نشود، این کارها سودی ندارد. وضعیت مملکت خراب تر از این حرف هاست.
#شهید_احمد_کشوری
#سیره_اقتصادی_شهدا
#انفاق_و_دست_به_خیری
راوی: محمد نیک رهی
#کتاب_خانه_ای_کوچک_با_گردسوزی_روشن؛ خاطرات شهید احمد کشوری؛ نوشته ایرج فلاح و مسعود آب آذری، ناشرز: نشر یا زهرا، چاپ اول-۱۳۹۰؛ صفحه ۴۹-۵۰.
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
سید بعد از بازگشت از سفر #عتبات عالیات، در شیراز مشغول به تبلیغ و اقامه جماعت شد؛ اما مسجدی که سید در آن مشغول به تبلیغ بود، کوچک بوده و ظرفیت لازم را نداشت. یکی از پیش نهادها باز سازی #مسجد متروکه عتیق بود.
سید به همراه جمعی برای بازدید، به آن مسجد مخروبه مراجعه کرد. سید گفت «باید اینجا را بازسازی و تمیز کنیم». اما کسی دستش به کار نمی رفت و بهانه هم می آوردند.
سید عبایش را کناری گذاشت، شالش را در کمرش محکم کرد و دست به کار شد. مردم که دیدند سید مشغول جمع کردن زباله هاست، شروع کردند به تمیز کردن مسجد.
با دعوت سید و کمک مردم مسجد جامع عتیق باز سازی شده و به مرکز فعالیت های انقلابی شیراز بدل گشت.
گزارشگر #ساواک در این زمینه می نویسد: «نامبرده در آغاز، روی مسجد جامع که خراب بوده، شخصا مانند یک #عمله شروع به کار کرده و سایرین را تشویق به تعمیر این مسجد نموده است».
#شهید_سیدعبدالحسین_دستغیب
#سیره_مدیریتی_شهدا
#پیشگامی_در_اجرای_تصمیمات_عملیاتی
#سیره_اخلاقی_شهدا
#استقبال_از_گزینه_های_سخت
#کتاب_شاهد_عتیق ؛ نگاهی به زندگانی شهید آیت الله دستغیب؛ نویسنده: علی نور آبادی؛ ناشر: انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، نوبت چاپ: اول-۱۳۸۳؛ صفحه ۲۲-۲۰.
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
#دیدگاه
#خانواده_شهدا
آیت الله العظمی بهجت: #شهادت نزدیکان انسان، خودش یک کرامتی از سوی خداست.
@boreshha