eitaa logo
#کارتون و #فیلم های #قدیمی #نوستالژی
2.7هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
5.4هزار ویدیو
12 فایل
جهت پیام و تبادل با این آیدی در تماس باشید. 👇 @admin_ghadimiii « کپی برداری از مطالب و فیلم و کارتون ها، حرام است.»
مشاهده در ایتا
دانلود
47.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
1 یک انگیز و به یاد ماندنی این پسری به نام محسن(اکبر عبدی) هست که هر روز به دلایلی دیر به مدرسه میرسه این در سال ۱۳۶۲ ساخته شده و برای خیلی از شان می باشد که قطعا از دیدن آن بسیار لذت می برند. : و در ارتباط با و در قالب : اکبر عبدی – اسماعیل داور فر – مهین شهابی – عنایت ا… شفیعی – مجید رزاز هنری : حسین افصحی 🙈@cartoon_ghadimy🙊
28.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
1 یک انگیز و به یاد ماندنی این پسری به نام محسن(اکبر عبدی) هست که هر روز به دلایلی دیر به مدرسه میرسه این در سال ۱۳۶۲ ساخته شده و برای خیلی از شان می باشد که قطعا از دیدن آن بسیار لذت می برند. : و در ارتباط با و در قالب : اکبر عبدی – اسماعیل داور فر – مهین شهابی – عنایت ا… شفیعی – مجید رزاز هنری : حسین افصحی 🙈@cartoon_ghadimy🙊
34.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
… یک انگیز و به یاد ماندنی این پسری به نام محسن(اکبر عبدی) هست که هر روز به دلایلی دیر به مدرسه میرسه این در سال ۱۳۶۲ ساخته شده و برای خیلی از شان می باشد که قطعا از دیدن آن بسیار لذت می برند. : و در ارتباط با و در قالب : اکبر عبدی – اسماعیل داور فر – مهین شهابی – عنایت ا… شفیعی – مجید رزاز هنری : حسین افصحی 🙈@cartoon_ghadimy🙊
46.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
… یک انگیز و به یاد ماندنی این پسری به نام محسن(اکبر عبدی) هست که هر روز به دلایلی دیر به مدرسه میرسه این در سال ۱۳۶۲ ساخته شده و برای خیلی از شان می باشد که قطعا از دیدن آن بسیار لذت می برند. : و در ارتباط با و در قالب : اکبر عبدی – اسماعیل داور فر – مهین شهابی – عنایت ا… شفیعی – مجید رزاز هنری : حسین افصحی 🙈@cartoon_ghadimy🙊
46.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
… یک انگیز و به یاد ماندنی این پسری به نام محسن(اکبر عبدی) هست که هر روز به دلایلی دیر به مدرسه میرسه این در سال ۱۳۶۲ ساخته شده و برای خیلی از شان می باشد که قطعا از دیدن آن بسیار لذت می برند. : و در ارتباط با و در قالب : اکبر عبدی – اسماعیل داور فر – مهین شهابی – عنایت ا… شفیعی – مجید رزاز هنری : حسین افصحی 🙈@cartoon_ghadimy🙊
47.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
… یک انگیز و به یاد ماندنی این پسری به نام محسن(اکبر عبدی) هست که هر روز به دلایلی دیر به مدرسه میرسه این در سال ۱۳۶۲ ساخته شده و برای خیلی از شان می باشد که قطعا از دیدن آن بسیار لذت می برند. : و در ارتباط با و در قالب : اکبر عبدی – اسماعیل داور فر – مهین شهابی – عنایت ا… شفیعی – مجید رزاز هنری : حسین افصحی 🙈@cartoon_ghadimy🙊
45.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
… یک انگیز و به یاد ماندنی این پسری به نام محسن(اکبر عبدی) هست که هر روز به دلایلی دیر به مدرسه میرسه این در سال ۱۳۶۲ ساخته شده و برای خیلی از شان می باشد که قطعا از دیدن آن بسیار لذت می برند. : و در ارتباط با و در قالب : اکبر عبدی – اسماعیل داور فر – مهین شهابی – عنایت ا… شفیعی – مجید رزاز هنری : حسین افصحی 🙈@cartoon_ghadimy🙊
44.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
(قسمت آخر) یک انگیز و به یاد ماندنی این پسری به نام محسن(اکبر عبدی) هست که هر روز به دلایلی دیر به مدرسه میرسه این در سال ۱۳۶۲ ساخته شده و برای خیلی از شان می باشد که قطعا از دیدن آن بسیار لذت می برند. : و در ارتباط با و در قالب : اکبر عبدی – اسماعیل داور فر – مهین شهابی – عنایت ا… شفیعی – مجید رزاز هنری : حسین افصحی 🙈@cartoon_ghadimy🙊
📚 😇 (دست از ترنج نشناخت‌) این ضرب‌المثل را در جایی به کار می‌برند که کسی به علت حواس‌پرتی و عدم تمرکز کافی، در انجام کاری غفلت کرده و کار را خراب کند. این ضرب‌المثل به   و زلیخا برمی‌گردد که زلیخا برای اینکه به همه زنانی که او را بابت به شماتت می‌کردند ثابت کند که آنها نیز اگر جای وی بودند گرفتار چنین عشقی می‌شدند، همه آن‌ها را به یک دعوت کرد و به هر کدام از آنان یک چاقو و یک ترنج داد. سپس یوسف را برای کاری فراخواند. تمام زنان در حال پوست کندن ترنج با بودند که با دیدن یوسف محو زیبایی چهره او شده و به جای ترنج خویش را بریدند. 🙈@cartoon_ghadimy🙊
📚 😇 (مثل سگ پشیمان شدن) این در مواقعی استفاده می‌شود که شخصی به علت طمع برای به دست آوردن چیزی بیشتر، آنچه که دارد را نیز از دست بدهد. البته امروزه در مورد هر اشتباه بزرگی هم که جبران آن امکان‌پذیر نبوده و یا خیلی سخت باشد و پشیمانی بزرگ ببار آورد از این استفاده می‌شود. این مثل از جامی برگرفته شده است. در سلسله الذهب جامی چنین آورده: سگکی می‌شد استخوان بدهان کرده ره برکنار آب روان بسکه آن آب صاف و روشن بود عکس آن استخوان در آب نمود برد بیچاره سگ گمان که مگر هست در آب استخوان دگر لب چو بگشود سوی او بشتاب استخوانش فتاد اندر آب نیست را هستئی توهم کرد بهر آن نیست، هست را گم کرد 🙈@cartoon_ghadimy🙊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این مستقیم من رو میبره به یه تابستونیِ پرستاره... همون خونه دار نقلیمون. وقتی که فقط پنج سالم بود. تو ایوون به اصرار ما بچه ها برامون تشک انداخته بود. بابا یه داشت که شبا باهاش به های شب بخیر گوش می‌کردیم. یادمه که شروع شد، به آسمون نگاه کردم و سعی کردم رو سازی کنم، کم کم چشمم شد و رو چرخیدم و خنکی یه جون به جونام اضافه کرد. مامان که فکر کرد خوابمون برده، رو برداشت و رفت تو خونه اما من هنوز صدای رو میشنیدم که میگفت: بر همه خوش تا 🌙 🙈@cartoon_ghadimy🙊
یه دهه شصتی ناب😁 ارتباط برقرار کردن اون موقع ها خیلی سخت بود. معمولا می‌نوشتن. اینکه اون رو چه جوری برسونن به دست طرف مقابل خودش یه دیگه داشت. اصلا اگه اون و $قلب تیر خورده و .... این چیزها تو قید نمیشد انگار اون خالی بود و اعتباری نداشت.‌ 🙈@cartoon_ghadimy🙊