eitaa logo
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
19.1هزار دنبال‌کننده
780 عکس
404 ویدیو
7 فایل
عضو انجمن رمان آنلاین ایتا🌱 https://eitaa.com/anjoman_romam_eta/7 رمان به قلم‌ زهرا حبیب اله #لواسانی جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم کپی از رمان حرام تبلیغ👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2009202743Ce5b3427056
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
16.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دیدار امام خامنه‌ای با همافران ۱۹ بهمن ۱۴۰۳
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
\╭┓ ╭‌🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\ #قسمت_۱۸ #رمان_آنلاین_نرگس به قلم #زهرا_حبیب‌اله(لواسانی) این چند درصد ناشنوایی نا
\╭┓ ╭‌🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\ به قلم (لواسانی) نخیر! خراب نکردم. همه رو به شکل قلب درآوردم. خیلی هم خوشگل شده بودن. عزیز نگاهشو داد به من: – مامان، ای کاش می‌نشستی همه رو می‌نوشتی ،خاطرات جذابیه. هر چند وقت یه‌بار یکی‌شو برامون تعریف می‌کردی که یه خورده بخندیم. – اتفاقاً نوشتم – خب بده، ما بخونیم – همشو نمی‌خوام بخونید. خودم هر از گاهی براتون بعضی از شاهکارامو میگم. امیرحسین از روی مبل خودشو جلو کشید. – کنجکاو شدم ببینم چی بوده که نمی‌خوای بخونیم. نگاهی به ناصر انداختم و دوباره سر چرخوندم سمت امیرحسین: –اون موقع‌ها با عمت درگیری داشتم، خوندنش غیبت میشه. خنده شیطنت‌آمیزی زد پس عمه ناهید برات خواهر شوهر بازی در می‌آورد، آره؟ ناصر نذاشت من جواب بدم و گفت: "ببین، مامانتون یه الف بچه بود، ولی به خواهر من زور میگفت. ناهید اینو اذیت می‌کرد، ولی تا مامانتون جوابشو نمی‌داد، به قول کشتی‌گیرها، فیتیله پیچش نمی‌کرد، بی‌خیال نمیشد." عزیز رو کرد به من و گفت: آره مامان؟! کشدار جواب دادم: ای همچین... ناصر سرش رو چرخوند سمت من ابرو داد بالا ببینمت، می‌گی ای همچین! خدا وکیلی غیر از این بود؟ شروع‌کننده نبودم، ولی خب بیشتر وقت‌ها جواب می‌دادم. عزیز رو کرد به باباش: حالا بابا، تو یه خورده از خاطراتت بگو. ناصر شروع کرد از خاطرات دوران مجردیش گفتن و پسرها می‌خندیدن. نشست خیلی گرمیه. یه لحظه تو دلم خدا رو به خاطر این نشاطی که به زندگی من انداخته، شکر کردم. مجبور بودم شام درست کنم. از جمعشون بلند شدم و همونطور که تو آشپزخونه مشغول درست کردن شام هستم، گاهی هم به این جمع صمیمی پدر و پسرها نگاه میکنم و لذت می‌برم. صدای زنگ خونه بلند شد. یه لحظه دلم ریخت. به خودم گفتم: "یا ابالفضل، محمد نباشه!" گوشی آیفون رو برداشتم و پرسیدم کیه؟ صدای مامانم و بچه‌ها از پشت آیفون اومد: اسمم زهره است... سوم راهنمایی بودم که پسر همسایمون، رضا، اومد خواستگاریم. تا اون موقع، حتی به ازدواج فکر هم نکرده بودم، اما وقتی فهمیدم رضا دوستم داره... یه دل که نه، صد دل عاشقش شدم! اما بابام... به خاطر یه کینه قدیمی با، بابای رضا گفت "نه!" رضا برام نامه نوشت: "من تو رو می‌خوام! اگه تو هم دوستم داری، صبر می‌کنیم تا بابات راضی بشه..." و من جواب دادم: "منم دوستت دارم..." اما یه روز، وقتی رفتم مدرسه که جواب کارنامه‌م رو بگیرم، برگشتم خونه چیزی دیدم بابام عصبانی در حالی که نامه های رضا در دستش هست منتظر منه، وقتی نگاهم به چهره عضبناک بابام افتاد خشکم زد که بابام... https://eitaa.com/joinchat/4132962888Ce54afeabfb این داستان برای سال ۱۳۵۶ هست اون موقع گوشی همراه که هیچ تو روستاها خط تلفن هم نبود. برای همین از نامه نگاری استفاده میکردند😍 جمعه ها و روزهای تعطیل پارت نداریم🙏 ⛔️کُپی حَرام اَست⛔️ و پیگرد الهی و قانوی دارد❌ پارت اول👇👇 ╲\╭┓ ╭‌🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
10.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلم جالب بوسیدن همنام آفریقایی رهبر انقلاب توسط خود ایشان خانواده آفریقایی که فرزندان خود را با اسم امام خمینی (ره)، شهید بهشتی، شهید مطهری و مقام معظم رهبری نامگذاری کردند با رهبر انقلاب دیدار کردند. خانواده ابوخمینی اهل شهر لامو کنیا (واقع در شرق قاره آفریقا) هستند. ابوخمینی در دوران انقلاب اسلامی ایران، نام امام خمینی را از اخبار و رسانه ها شنید و شیفته حضرت امام خمینی شد. این دلدادگی به قدری عمیق بود که اولین فرزند خود را روح الله خمینی نام نهاد. نام دومین پسر خود را علی خامنه ای گذاشت و به ترتیب پسران سوم و چهارم خود را مرتضی مطهری و حسین بهشتی نامید. ابوخمینی در آفریقا مدرسه ای تاسیس کرده و در آن به تربیت و پرورش دانش آموزان مشغول است. 🍃🌹🔹ـــــــــــــــــــــــــ صـــراط @roshangari_samen
اسمم نقره است خانوادم رسم داشتن دختر و پسر هاشونو زود عروس یا داماد کنن بخاطر همین شناسنامه منو سه سال بزرگ تر گرفتن😔 همه فکر میکردن من۱۲سالمه اما منو توی سن ۹سالگی دادن به پسر خان😔 اصلا نمی‌دونستم ازدواج چیه ولی وقتی به خودم اومدم که مادر شوهرم داشت ازم توقع بیجا میکرد و بهم میگفت باید براش نوه پسر بیارم😭همینکه مخالفت میکردم وقتی پسرش از خونه می‌رفت منو توی انباری مینداخت و تنبیهم میکرد، تا اینکه چند وقتی بود حالت تهوع داشتم و حسابی ضعیف شده بودم یه روز که مادر شوهرم دوباره قصد تنبیه منو داشت با ترکه درخت انار افتاده بود به جونم که یهو متوجه خیسی دامنم شدم، دستم و که آغشته به خون بود بالا گرفتم و از حال رفتم...😱👇🔥❤️‍🔥 https://eitaa.com/joinchat/1607663650C9de7ed0eea سرگذشت دختر بیچاره ای از دیار قزوین🥺💔👆
. ⭕️واقعاً مردم خلّاقی داریم 😄 برسونید به دست نتانیابو 😂 🍃🌹🔹ـــــــــــــــــــــــــ صـــراط @roshangari_samen
با وجود کبدچربی که داشتم هیچ جوره لاغر نمیشدم… اضافه وزن و چاقی دست از سرم برنمیداشت 😭 دیگه میخواستم معدمو کوچیک کنم😰‼️ رفتم وقت بگیرم تو مطب یه خانومی که اندام خوبی داشت اومده بود وقتشو کنسل کنه، منم کنجکاو شدم ازشون پرسیدم شما که اندام‌خوبی دارید چرا اینجا وقت گرفته‌ بودید؟😨 گفتن منم خیلی چاق بودم ولی از زمانی که با کانال سلامت آشنا شدم با رژیم های رایگان شون ۲۲ کییییلو کم کردم 😱 خیلی زود کانال شونو گرفتم، باورم نمیشد ولی تو 30 روز 11 کیلووو کم کردم😍 کانالشونو برای شما هم میزارم 👇 https://eitaa.com/joinchat/3871670382C7532edfe2a
. آنقدر جای تو خالیست...💔 🗣 گندم ایزدی🇮🇷 🍃🌹🔹ـــــــــــــــــــــــــ صـــراط @roshangari_samen
14.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥ماجرای خانواده کنیایی میهمان برنامه تلویزیونی معلی که به دیدار رهبر انقلاب رفتند 📲 @resane_negar
⭕⭕مشاوره ی رایگان ⭕⭕ از قدیم گفتن یک تیر🏹و چند نشان 🎯 داستان پکیج های اصلاح مزاج و لاغری ماست 🏆 چون هم لاغر میشی و هم از شر بیماری ها خلاص میشی 💃 👇👇👇👇👇👇👇👇👇 درمان و نظیر: 👇 ۱. و ۲. ۳. آرامش و اعصاب و و.... با به روزترین متد لاغری و اصلاح مزاج به تناسب اندام برسید💪 ما برات یک خاطره ماندگار می سازیم👇 💯بخور و لاغر شو 🚫بدون ورزش 🚫بدون رژیم 🚫بدون بازگشت اگه میخوای تا عید مانکن بشی پس بیا تا هم از شر بیماری ها راحتت کنم هم به وزن ایده آلت برسی 🌟🌟 با یک مزاج شناسی کاملا رایگان 💥 👇👇👇 https://formafzar.com/form/gji3p مشاوره ی رایگان 💯 💥 👌