❌❌❌
- حاج فتاح برای پسرش رفته خواستگاری زن براش گرفته؟؟؟؟؟ بعد دوباره اومده یه دختر آفتاب و مهتاب ندیده برای پسرش بگیره... وقاحت این خانواده جای تاسف داره... باید بابات بزنه توی دهن این بیحیاها چه فکری پیش خودشون کردن که فکر کردن پسرشون چندتا زن میتونه بگیره
بیچاره اون دختری که عروس اینا شده
http://eitaa.com/joinchat/4183228450C622bb810b8
بیا بخون ببین
پسر یکی از حاجی های اسم رسم دار بازار فکر کرده بخاطر موقعیت اجتماعی پدرش، باید همه گوش به فرمانش باشن و بجز چَشم چیزی نشنوه
چکارا کرده😱😱😱😱😱😱
http://eitaa.com/joinchat/4183228450C622bb810b8
5.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 وحشت اسرائیل از تکرار حملات موشکی ایران در جنگ ۱۲ روزه؛ قدرت انفجار موشکهای ایرانی، مانند انفجار بمب اتمی است!
خبرنگار صهیونیست شبکه اسرائیلی اینترنشنال:
🔸ایران در حال تولید گسترده موشکهای بالستیک است؛ موشکهایی که هدفشان بیتردید اسرائیل خواهد بود. به گفته پژوهشگر جیمز مارتین، اگر تأسیسات موشکی ایران به ظرفیت کامل برسند، ایران میتواند ماهانه صدها موشک تولید کند. شلیک همزمان این حجم موشک مانند یک بمب اتم عمل میکند.
🍃🌹🔹 ـــــــــــــــــــــــــ
صـــراط
@roshangari_samen
🛑عجله کنید که جا نمونید🛑
قبلا گفتیم قراره این رمان خصوصی بشه اما جدی نگرفتید به درخواست مکرر اعضا یه بار دیگه کانال باز شده ونویسنده گفته پنجاه خواننده دیگه میپذیره.
اینم لینک همه رمانهای خانم علی کرم
عسل❤️
http://eitaa.com/joinchat/2867200012C970b5042b7
عشق بیرنگ🌷
http://eitaa.com/joinchat/2867200012C970b5042b7
پرازخالی🦋
http://eitaa.com/joinchat/2867200012C970b5042b7
بامن بمان💐
http://eitaa.com/joinchat/2867200012C970b5042b7
خانه کاغذی🪴
http://eitaa.com/joinchat/2867200012C970b5042b7
بهای عاشقی 🥀
http://eitaa.com/joinchat/2867200012C970b5042b7
شقایق💝
http://eitaa.com/joinchat/2867200012C970b5042b7
۷دی ۱۴۰۴ روز قدرتنمایی ایران!🚀
پرتاب ماهوارههای پایا، ظفر و کوثر...
🍃🌹🔹 ـــــــــــــــــــــــــ
صـــراط
@roshangari_samen
2.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هو الحق
میفرماید خدا که ای هرجائی
از عام ببر که خاص آن مائی
با ما خو کن که عاقبت آن دلدار
پیشت آید شبانگه تنهائی
این چهار تا کار را هر روز انجام بدین
🎙#الهی_قمشه_ای
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
\╭┓ ╭🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\ #قسمت_۴۸۴ #رمان_آنلاین_نرگس(فصل دوم) به قلم #زهرا_حبیباله(لواسانی) واقعا خونواده
\╭┓
╭🌺🍂🍃🌺🍂🍃
┗╯\
#قسمت_۴۸۵
#رمان_آنلاین_نرگس(فصل دوم)
به قلم #زهرا_حبیباله(لواسانی)
تا اون حرف راست چی باشه، ببین فریده داره از این نداشتن مدیریت مالی محمد تو زندگیش اذیت میشه، بهش حق بده که اعتراض کنه... ناهیدم که خواهرته خودت میشناسیش به همه کار آدم دخالت میکنه... آدمها آسیبهای جسمی که میبینن گاهی از شدت درد یه آیی یه آخی، واگر درشون شدید باشه داد هم میزنن همه هم بهشون حق میدن میگن آخه مریضه درد داره داره داد میزنه... ولی درد های روحی چون به ظاهر پیدا نیست همه انتظار سکوت دارن... خونواده شما مخصوصا محمد و ناهید رو، روح روان آدم راه میرن... الان ناصر برادرت رو ببین حاصل اذیت و آزارهای این خواهر و برادر براش شده فراموشی و خدا میدونه که چقدر تو روحیه بچههام تاثیر میزاره
_ یعنی شما میگید من بشینم و فریده پشت سر خونوادم حرف بزنه
_ در حد غیبت باشه نه ولی اجازه بده اعتراض کنه
شما که تو خونه من نیستی فریده وقتی شروع کنه به غُر زدن و گلایه کردن دیگه ول نمیکنه که، همینطور سلسله وار فقط میگه والا از غریبههام اگر بگه من نمیکشم... چه برسه که بخواد پشت خونوادم بگه
_ باشه من با فریده مفصل صحبت میکنم ولی شما هم قول بده که درکش کنی
_ چه جوری باید درکش کنم
_ یه دفعه که داره گله میکنه بهش بگو آره حق با توئه اون وقتکه ببینه شما درکش میکنی و میفهمیش آروم میگیره
سری تکون داد
_ باشه تلاش خودم رو میکنم.
چند ثانیهای ساکت موند و نگاهش رو داد به ناصر
_ گفتی حافظشو به دست آورده خیلی خوشحال شدم ای کاش بیدار بود باهاش حرف میزدم مشخص نمیکنه چند وقت میخوابه اگه زود بیدار میشه من بمونم اگه نه من برم یه سر خونه مامانمینا حال هیچ کدومشون خوب نیست یهشون سر بزنم
معلوم نمیکنه کی بیدار شه...
محسن خدا حافظی کرد رفت تلفن خونه زنگ خورد به صفحه دستگاه نگاه کردم. نیلوفره... یعنی چیکار داره، میخواد بابت محمد شکایت کنه! دو دلم جواب بدم یا نه کمی فکر کردم و به خودم گفتم...
جمعه ها و روزهای تعطیل پارت نداریم🙏
⛔️کُپی حَرام اَست⛔️ و پیگرد الهی و قانوی دارد❌
پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/78183
╭🌺🍂🍃🌺🍂🍃
┗╯\
رمانهای خانم فاطمه علیکرم👇
منتهای عشق فصل ۱ و ۲
https://eitaa.com/joinchat/1734934546C9ef95d0bac
اوج نفرت و زبان عشق
https://eitaa.com/joinchat/1734934546C9ef95d0bac
تمام تو سهم من و یگانه
https://eitaa.com/joinchat/1734934546C9ef95d0bac
روزهای تاریک سپیده (ارباب رعیتی)
https://eitaa.com/joinchat/1734934546C9ef95d0bac
کنار تو بودن زیباست
https://eitaa.com/joinchat/1734934546C9ef95d0bac
پرستار عشق
https://eitaa.com/joinchat/1734934546C9ef95d0bac
سلام
عزیزم من دنبال رمان های خانم فاطمه علی کرم هستم.
چون شنیدم رمان هاشون بر اساس واقعیت هست خیلی علاقه دارم بخونم
میشه لطف کنید لینک رمان هاشون رو برام بفرستید؟
https://eitaa.com/joinchat/1734934546C9ef95d0bac
کانال ثبت شده در #سایترسانهمحورِوزارتارشاد😳
با بیشترین سرعتی که داشتم از خانه خارج شدم. درد دستم خیلی شدید بود فکر کنم شکسته بوداما هر طور شده باید از آنجا فرار میکردم
سر کوچه که رسیدم پسر جوانی در حال صحبت با تلفنش بود نمیدانم چهره م چطور بود که با دیدن من چشمانش گرد شد
صدای مهرداد از فاصله دور امد که گفت
وایسا!کجا فرار میکنی بیآبرو؟
با عجله رو به مرد ناجی گفتم
_ تو رو خدا کمکم کن میخواد منو بکشه
نگاهی به مهرداد انداخت و گفت
سوارشو
سوار ماشین پسر شدم. و حرکت کرد به عقب نگاه کردم . مهرداد دوان دوان به طرف ماشین میامد
کجا برم؟
با صدایی لرزان گفتم
کلانتری
خیابانها را با سرعت میرفت. مهرداد مارا گم کرده بود. مقابل کلانتری ایستادوبه حالت دلسوزی گفت
خانم اون کی بود؟
اشکهایم جاری شد و گفتم
همسرم
https://eitaa.com/joinchat/4176281780Ca69e8d8fec
من شقایقم... تو زندگی با همسرم یه آب خوش از گلوم پایین نرفت، آزار و اذیت و کتک یه بخشی از این سختی بود!
خانوادهم فقط میگفتن درست میشه صبر داشته باش ولی هیچ کاری نمیکردند.
تا اینکه یه شب از خونه فرار کردم و خدا فرشته نجاتم رو رسوند..
مردی که ناجی زندگیم شد و بعدها...
#سرگذشتشقایق♥️
چرا حلقه دستت نیست؟!
جا خوردم...!
توقع هر حرفی رو داشتم به جز این...!
لبخندم رو مهار کردم و موشکافانه پرسیدم :
_به خاطر اینکه من حلقه ندارم یه ساعته داری اینجوری گریه میکنی ؟!
سرشو بلند کرد و خیره توی چشمام، با لحن بغض آلود و حرصی گفت :
_کم چیزیه مگه ؟!
هر جا میری همه فکر میکنن مجردی ، هی میخوان بیان مختو بزنن ، نمیدونن که تو زن داری ، زندگی داری...
ابرویی بالا انداختم و با بدجنسی تمام گفتم :
_زن دارم ؟! کو ؟! کجاست ؟! چرا من نمی بینمش؟! من اینجا فقط یه دختر شیطون و با نمک میبینم!
با چشم هایی گشاد و عصبی، مشتِ محکمی روی بازوم زد و حرصی گفت :
_ماهااااان...
با خنده ای که حالا روی صورتم نشسته بود ،نزدیکش شدم و گفتم :
_جانِ دلم...قربونت برم...
حرص نخور خانومم ، شوخی کردم باهات...تو تمام زندگی منی!
https://eitaa.com/joinchat/3110601207C44a24af936
هوش مصنوعی فقط یه ابزار نیست…
یه شراکت جدیده 💡
کسی که بلدش باشه،
باهاش بیزنس میسازه، محتوا تولید میکنه و درآمد دلاری درمیاره 💵
📌 تو وبینار «هوش مصنوعی برای بیزینس» یاد میگیری دقیقاً از کجا شروع کنی
و چطور بهجای رقابت، اوتومات درآمد بسازی.
🎁هدیه ویژه: دفترچه پرامپتهای کاربردی
رایگان ثبتنام کن 👇🏼
🔗 hwp.ir/aiet