eitaa logo
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
18.8هزار دنبال‌کننده
767 عکس
397 ویدیو
7 فایل
عضو انجمن رمان آنلاین ایتا🌱 https://eitaa.com/anjoman_romam_eta/7 رمان به قلم‌ زهرا حبیب اله #لواسانی جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم کپی از رمان حرام تبلیغ👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2009202743Ce5b3427056
مشاهده در ایتا
دانلود
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
#پارت_115 #رمان_آنلاین_نرگس #به_قلم_زهرا‌_حبیب‌اله نه نمیشم من سر کلاس گوش میکنم یاد میگیرم اگر
راننده ضبط ماشینو روشن کرد نوحه کویتی پور رو ، رو گذاشت ممد نبودی ببینی شهرآزاد گشته خون یارانت پر ثمر گشته ممد نبودی ببینی شهر آزاد گشته خون یارا نت پر ثمر گشته آه و واویلا… کو جهان آرا نور دوچشمان تر ما... امیدم گشته ناامید بعد از هجر تو یاران می‌آیند اندر پی تو موسوی آمد پی تو استقبالش کن بر کوی رضوان مهمانش کن آه و واویلا کو جهان آرا نور دو چشمان تر ما... از هجرت‌ای سردار دل گل‌ها پژمردند نخل‌های شهر ما بی‌سر می‌مردند در دست مردان خدا جامت می‌ماند در یاد مستان نامت می‌ماند... همه بچه ها باهم با نوحه میخوندیم حال و هوای خوبی گرفته بود تو دلم گفتم ایکاش زمان جنگ منم بودم می رفتم جبهه خوش به حال شهید حسین فهمیده . راننده ماشین بسیجی بود از چفیه ای که به گردنش بود متوجه شدم . هواسم رفت پیش رهبر آقا هم همیشه چفیه می ندازه . ایکاش خانم قربانی برای ما امروز از پایگاه چفیه می اورد ما هم مینداختیم . برام سوال شد که چرا رهبر چفیه میندازه . رفتم پیش فرمانده پایگاهمون . خانم قربانی : چرا رهبر همیشه چفیه دور گردنشون میندازن . لبخند زد : نرگس جان صدای نوار ماشینو و خوندن بچه نمی زاره خوب بشنویم صبر کن پیاده شیم سوالتو برای همه بچه میگم که اونا هم بدونن یادتون نره ؟ نه یادم نمی ره ایکاش از پایگاه برامون چفیه آورده بودید . اروم تو گوشم گفت آوردم جایزه سرودتونه میخوام سر مزار شهید پلارک بهتون بدم به بچه ها نگو باشه ماشین رو نگه داشت راننده گفت اینم قطعه شهدا پیاده شید فرمانده پایگاه رو کرد به راننده ببخشید . آقای بیات مارو ببرید خانه شهید قطعه چند بود من یادم رفته قطعه بیست و پنج هست آقای بیات هم دوباره حرکت کرد و مارو کنار خانه شهید پیاده کرد . خانم قربانی همه بچه ها رو جمع کرد . بچه ها همتون گوش کنید . نرگس توی ماشین از من یه سوال کرد منم الان از شماها می پرسم به هرکسی که جواب درست بده جایزه می دم چرا مقام معظم رهبری چفیه میندازه ؟ یکی گفت : میخواد بگه که منم بسیجی هستم اینم هست ولی دلیل اصلیش این نیست یکی دیگه گفت آقا میخواد بگه که بسیجی هارو دوست داره اینم جواب خوبیه ولی جواب اصلیش این نیست . حالا با دقت گوش کنید تا دلیل شو براتون بگم . 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانوی دارد▪ ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @chatreshohada پارت اول👇👇 https://eitaa.com/chatreshohada/1911
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾 🍁🌾 🍁 #پارت_115 #رمان_آنلاین_ به قلم ✍️⁩ #زهرا_حبیب‌اله
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾 🍁🌾 🍁 به قلم ✍️⁩ (لواسانی) جانم بگید مامانت قبل از اینکه به رحمت خدا بره یه مقدار طلا و سکه داد به من امانت، گفت هر وقت مریم ازدواج کرد دیدی شوهرش آدم خوبیه بده بهش، گفت اینها ارث بهش رسیده بوده، ترسیدم رو کنم، مینا هی حق حق کنه ازم بگیرش الانم برات امانت نگه داشتم، من جرات نکردم با خودم بیارمش، فقط گفتم بدونی که این امانت پیش من هست، از اونجایی که ترسیدم قبل از اینکه به تو بگم یه وقت اجل بهم مهلت نده به بچه‌هام، هم گفتم، حالا اگر صلاح میدونی به شوهرت بگو، با هم بیاید کنگاور بگیرید یاد مامان مهربونم افتادم، بغض گلوم رو گرفت اشک توی چشمم حلقه بست، خاله دستم رو گرفت _مریم جان، گریه نکن براش فاتحه بخون، گریه اولاد پدر مادر رو رنج میده، و همینطور فاتحه خوندن شادشون میکنه نتونستم جلوی اشکهام رو بگیرم، از چشمم جاری شدن، با دست اشکهام رو پاک کردم _خاله من همیشه دلم میخواست برای بابا مامانم خیرات بدم، ولی پول نداشتم، داداشم خیلی کم بهم پول تو جیبی می‌داد، من شبهای جمعه فقط براشون شکولات، یه وقتها هم خرما میخریدم خیرات میدادم، الان خیلی خوشحال شدم، با طلاهایی که مامانم برام گذاشته، یه خیرات خوب براشون میدم خیرات خیلی خوبه ولی زیاده روی کردن خوب نیست، مریم جان احساساتی عمل نکن همه‌ش رو که نه یه بخشی‌یش رو حالا من یه پیشنهاد بهت بدم دوست داشتی قبول کن باشه خاله بگید همسایه بغلی ما سه تا دختر داره، باباشونم کارگرِ، جهاز دخترش مونده، دو تیکه از وسایل جهازش رو بگیر ثوابش رو هدیه کن به روح پدر مادرت دو تیکه نه خاله، هرچی که لازم داره، نگید احساساتی شدی، بزار مشگل اون دختر هم حل بشه یه خورده اش رو خودشون گرفتن، باشه بقیه اش رو هم، من با اجازت چند سکه میفروشم، میرم براش میخرم ولی خاله ایکاش زودتر گفته بودی چون من میخواستم برای خودم جهاز بخرم پول نداشتم، همه رو پدر شوهرم خرید آخه مامانت خیلی سفارش کرد که مطمئن شو شوهرش ادم خوبیه. شوهرم حرف نداره خاله، خیلی آقاست، خونوادشم خوبن، خیلی مهربونن، مومنن، اهل تفریح و. گشت و گذارن _خب خدا رو شکر، با داداشت آشتی کردید؟ _نه، هرچی زنگ میزنم جواب نمیده، با خط ناشناسم که زنگ میزنم تا ببینه منم فوری قطع میکنه داداشت بچه خوبیه، گیر یه زن مکار حسود افتاده آهی کشیدم آره دودشم توی چشم من رفت، یه لحظه به خودم گفتم، خاله کبری مهمونت هست ول کن این حرفها رو، لبخندی زدم خاله فردا بعد از صبحانه اول بریم زیارت شاهچراغ بعدم بریم جاهای دیدنی شیراز... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 😍ارزانسرای پوشاک مهدیس😍 با ما حس میکنید زنده و حضوری خرید می کنید💓 ارزانسرا یعنی می تونی بیشتر انتظار داشته باشی اما کمتر پرداخت کنی🧚‍♀️ 🎀انواع لباس مجلسی، مانتو..هودی..ست..راحتی.. وو 🚚 ارسال به تمام نقاط کشور 🛫 http://eitaa.com/joinchat/4181393422Cf434436a29 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾 ◾️کپی حرام است ⛔️پیگرد الهی وقانونی دارد❌ 👇👇 https://eitaa.com/chatreshohada/49516 ❣جمعه‌ها پارت نداریم❣ 🍁 🍁🌾 🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾