eitaa logo
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
20.8هزار دنبال‌کننده
604 عکس
314 ویدیو
3 فایل
عضو انجمن رمان آنلاین ایتا🌱 https://eitaa.com/anjoman_romam_eta/7 رمان به قلم‌ زهرا حبیب اله #لواسانی جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم کپی از رمان حرام تبلیغ👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2009202743Ce5b3427056
مشاهده در ایتا
دانلود
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
#پارت_74 #رمان_آنلاین_نرگس به قلم #زهرا_حبیب‌اله توراه مدرسه به فریده و مریم گفتم ؛ بچه ها یه خبر
به قلم یه عالمه کفش پشت در اتاق بسیج بود .همه بچه های سرود اومده بودن پایگاه ، مسئول فرهنگی پایگاه هم اومده بود من آخرین نفری بودم که رسیدم به تمرین. سلام بچه ها جواب سلام بچه ها متفاوت بود. یکیشون گفت سلام عروس خانم یگی دیگشون گفت سلام به تک خوان سرود که همیشه غیبت داره یکی شون گفت سلام خانم متاهل و....‌‌‌ منم نگاهشون میکردم . خانم مَهدی مسئول فرهنگی که سرود رو هم باهامون کار میکرد. صدام کرد . رفتم جلو سلام خانم سلام نرگس خانم بیا اینجا گلم . رفتم پیشش عزیزم صبحت بخیر ممنون خانم صبح شماهم بخیر نرگس جان جایگاه تو ، توی این سرود خیلی مهمه چون تک خوان سرود شمایید فکر هاتو بکن اگر نمی تونی بیای کسی دیگه ای رو جات بزارم. نه خانم دیگه میایم مطمئنی؟ یک هفته دیگه تا اجرا بیشتر نموندها باشه خانم قول میدم دیگه غیبت نکنم ، ببخشید خانم منکه سرود رو حفظ هستم بله می دونم حفظ هستی ولی نرگس جان باید با بچه ها هماهنگم باشی این هماهنگی از حفظ سرود مهم تره. چشم خانم. بچه ها به ترتیبی که قبلا گفتم به ایستید نرگس تو وسط وایسا الان آهنگ سرود رو میزارم شروع کنید. با وجودی که چند جلسه غیبت داشتم ولی خیلی خوب اجرا کردم و با بچه ها هماهنگ بودم . تمرین که تموم شد خانم مَهدی اومد پیشم آفرین نرگس لذت بردم هم از صدای قشنگت هم از آمادگیت . ممنون خانم. فریده بعد از ظهر یادت نره خونه ما. نه یادم نمی ره ولی یه وقت ناصر نیاد خونتون. آخ فریده اتفاقا گفته میاد. چقدر میاد خونتون نامزد پری ما هفته ای دو بار میاد شما از وقتی نامزد کردید ناصر هر روز خونتونه لباهامو جمع کردم سرم رو تکون دادم اوهوم چیکارش کنم هرروز داره میاد . خب فردا صبح میام خونتون وا رفته گفتم فردا نیستم میخوایم بریم خرید فریده هم زد زیر خنده پس فردا صبح که تمرین سرود داریم بعد از ظهر م که طبق معمول ناصر میاد خونتون ...... هیچی دیگه نرگس خانم چه بخوای چه نخوای باید با کوچه و بازی خدا حافظی کنی . نرگس گفتی میخواید برید خرید آره اهوم خرید چی؟ میخوان برام جشن عقد بگیرن عه پس چرا منو دعوت نکردی خودمم تازه فهمیدم. بزار درست و حسابی بفهمم کِی هست هم تورو هم همه بچه های سرودو خانم مهدی ، خانم قربانی ، خانم خودمون خانم فراهانی همه رو میگم. انوقت جا دارین میخوای این همه رو دعوت کنی . عه راست میگی ها . حالا صبر کن ببینم چی میشه ولی تو حتما حتما دعوتی با خنده گفت ممنون 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانوی دارد▪ ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @chatreshohada پارت اول👇👇 https://eitaa.com/chatreshohada/1911
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾 🍁🌾 🍁 #پارت_74 #رمان_آنلاین_ به قلم ✍️⁩ #زهرا_حبیب‌اله (
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾 🍁🌾 🍁 به قلم ✍️⁩ (لواسانی) با شنیدن این حرف عموم از تعحب چشمهاش گرد شد، خیلی ناراحت گفت چرا تا به حال به من نگفتی اصلاً چرا بلند نشدی بیای خونه خودمون برای چی مونده اونجا، که این رفتارها را تحمل کنی، تو دلم گفتم، آخه عموجان مامانم سفارش کرده بود که هیچ وقت تنها خونه شما نیام من که نمی تونم بهت بگم پسرهات هیزن و نگاهشون آلوده است چطور می تونستم بیام، کتکهای زن داداشم، تحقیر هاش، گرسنگی هاش، خیلی بهتر از نگاه‌های پسرهای تو بود گفتم بماند من چقدر از زن داداش کتک می‌خورم و حرف میشنوم مرتب به من میگه، یتیم بدبخت و من خیلی از این حرف بدم می‌آید پاشو حاضر شو بریم خونه خودمون واقعا موندم چی بگم، انگار خدا سر زبانم انداخت عمو آخه احمدرضا خیلی بدش میاد تو خونه ای که پسر مجرد هست و دائم نامحرم میره و میاد، من برم، به من گفته راضی نیستم اینجور جاها بری چشمم افتاد به احمدرضا که با تعجب داشت به من نگاه می کرد، اما خیلی راضی بود از حرفی که زدم، عمو دلخور و عصبی گفت _ یعنی چی، این حرفها تو ناموس پسرهای من هستی، دختر عموشونی رو کرد به احمدرضا پسر جان دلت رو صاف کن این چه جور حرف زدنه از فرصتی که عمو داره با احمد رضا صحبت میکنه، استفاده کردم، با چشم اشاره کردم به حاج خانم، که بریم آشپز خونه کارتون دارم هر دو بلند شدیم اومدیم توی آشپزخونه جانم مریم، چی شده حاج خانم عموم اومده من رو ببره خونشون، شما نذار نمیتونم مریم جان، عموته سرم رو انداختم پایین، گفتم آخه عموم پسرهاش خوب نیستند، وقتی مامانم زنده بود یه دفعه من رو اذیت کردند چشم هاش از تعجب گرد شد چیکارت کردن؟ کاری نکردن بهم حرفهای بدی زدند. به مامانم گفتم بهم گفت، هیچ وقت تنهایی خونه عموت نرو، یا با خودم برو یا با یه بزرگتر، وقتی هم رفتی از کنار خودم یا اون بزرگتر تکون نخور پس الان به خاطر همین گفتی احمد رضا گفته خونه کسی که پسر مجرد داره نرو ریز سرم رو تکون دادم بله... 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾 ◾️کپی حرام است ⛔️پیگرد الهی وقانونی دارد❌ 👇👇 ❣جمعه‌ها پارت نداریم❣ 🍁 🍁🌾 🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾