سفرنامۀ حج مرحوم طالقانی
پخش پنجم: اختلاف طبقاتی مشهود در بیروت
ساحل دریای مدیترانه تماشایی است. به واسطۀ پیچیدگی کوه و دریا، قسمت شرقی ساحل و شهرها و قصبات پیداست. ما هم با رفقای خود، در روز چندین بار آبتنی و شنا میکردیم ولی از وقتی که یکی از همسفران فریادی زد و بهسرعت با بازوی سرخشده از آب بیرون آمد، دیگر احتیاط میکردیم و از ترس جانور دریایی زیاد پیش نمیرفتیم.
خیابانهای سراشیب، بناهای چندین طبقه، مغازههای پر از کالاهای خارجی، مردم آرام و منظمِ مسلمان و مسیحی ممتاز نیست. با بعضی که میخواستم سر صحبت باز کنم میپرسیدم تو مسلمانی یا مسیحی؟ مسلمانان بیشتر با این عبارت جواب میگفتند «الحمد الله انا مسلم». احزاب دینی و سیاسی زیاد است ولی تظاهرات کم. چوب و چماق، فحش و ناسزا و متلک از احزاب و عابر و شوفر و شاگرد شوفر دیده و شنیده نمیشود.
اختلاف زندگی بسیار محسوس است. کنار شهر و حدود ساحل کوچههای تنگ و کثیف، مردم بیچاره و زندگی سخت دیده میشود. هرچه بالا میروید زندگی بهتر و طبقات متفاوتتر است. کنائس و مدارس و مؤسسههای علمیِ دستگاه مسیحیت فعالیت بارزی دارد. کشیشها با جنبوجوش مخصوص زیاد به چشم میآیند؛ چون اینجا حلقۀ اتصال شرق به غرب است و دستگاه کشیشی بهترین وسیله و نفوذ استعمار است، فعالیت دستگاههای کنائس در اینگونه کشورها بیشتر است
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در ایام اعزام حجاج به خانۀ خدا هر شب با برگی از سفرنامۀ مرحوم طالقانی همراه خواهیم شد. این مطالب برگرفته از کتاب «به سوی خدا میرویم» است و شبهای آینده دیگر بخشهای این سفرنامه را در کانال قرار خواهیم داد.
با ما همراه باشید و کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید.
#سفرنامه #حج #طالقانی
@YusufiGharawi
#تازههای_نشر
«شیخ طوسی و کتاب الفهرست»
درباره این کتاب:
کتاب «فهرست کتب الشیعة واصولهم واسماء المصنفین واصحاب الاصول» شیخ الطائفه محمد بن حسن طوسی (متوفی 460) یکی از چهار کتاب کهن شیعه در فن فهرست و رجالنویسی است. مباحث مختلفی در خصوص کتاب الفهرست شیخ طوسی قابل طرح و بررسی است اما در این وجیزه تنها از یک نکته درباره این کتاب سخن میرود و آن مسئلۀ چگونگی تألیف کتاب الفهرست است. کتاب حاضر در صدد مدلل کردن مطلب استاد ارجمند سید حسین مدرسی طباطبایی در خصوص کتاب الفهرست شیخ طوسی است که به گفتۀ ایشان، شیخ طوسی فهرست کهنتری را روزآمد و کامل کرده است. ایشان در اشاره به مدعای خود چنین نوشتهاند: «... کتاب فهرست شیخ طوسی ... بهروشنی تحریری از یک فهرست کهنتر شیعی است که برجا نمانده اما در دسترس نجاشی بوده و او اشتباهات آن را در موارد متعدد دریافته و به تصحیح آن همت گماشته است». مشترک بودن بسیاری از مطالب کتاب الفهرست شیخ طوسی و الفهرست نجاشی نیز شاهدی بر این مدعاست.
نویسنده: محمدکاظم رحمتی
ناشر: نگارستان اندیشه
چاپ بهار 1402
178 صفحه، قیمت: 120 هزار تومان
تهیه از: @ketabehshahr54 (آیدی تلگرام)
https://eitaa.com/joinchat/3977314320C4b988b21e1
سفرنامۀ حج مرحوم طالقانی
بخش ششم: بلاتکلیفی زائران ایرانی
از جهت گرمی هوا ماندن در بیروت تا نزدیک موسم حج برای عموم مطلوب بود، ولی اجتماع روزافزون حجاج و محدود بودن کشتی و طیاره همه را نگران کرده بود.
وضع ایرانیها بسیار نامطلوب بود، نه زبان میدانستند و نه مأموران سفارت به حالشان میرسیدند. برای استمداد و گله به سفارت ایران رفتیم. آقای پوروالی سفیر و اعضای سفارتخانه هم نمیدانستند چه بکنند. سفیر عصبانی بود و میگفت من هر سال گزارشهایی از وضع حجاج دادهام ولی وزارت خارجه اعتنایی نکرده و امسال هم هیچ دستوری از طرف دولت نرسیده که وظیفۀ ما چیست.
قرار حرکت به سوی جده عصر شنبه شد. از بیروت کمکم اسمها و عناوین تغییر میکرد. حاج علی! ساعت حرکت شما کی است؟ حاج تقی! چقدر پول سعودی تهیه کردی؟ حاج حسین! ماست بیروت هم بردار. حاج بیبی! لباس احرام را دم دست بگذار.
در چند روز فرصت در بیروت بازار کتابهای مناسک مختلف و بحث مسائل گرم است؛ با هم میخوانند و عبارات را با دقت معنا میکنند و میپرسند. فتواهای مختلف را برای هم نقل میکنند. قرائت حمد و سوره را بیشتر اهمیت میدهند که نماز طواف نساء اشکال پیدا نکند!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در ایام اعزام حجاج به خانۀ خدا هر شب با برگی از سفرنامۀ مرحوم طالقانی همراه خواهیم شد. این مطالب برگرفته از کتاب «به سوی خدا میرویم» است و شبهای آینده دیگر بخشهای این سفرنامه را در کانال قرار خواهیم داد.
با ما همراه باشید و کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید.
#سفرنامه #حج #طالقانی
@YusufiGharawi
سفرنامۀ حج مرحوم طالقانی
بخش هفتم: ورود به جده
میرویم به جده و میکوشیم خود را به نزدیکترین میقاتگاه برسانیم. وقت حرکت نزدیک است و بار و اثاث هم زیاد است. اول مغرب بود که اتوبوس شرکت طیاره به قرنطینه آمد. همه منتظرند تا نام چه کسانی را میخواند. چون نام ما را خواند از جا برخواستیم و با همان نظر حسرت که ما به قافلههای گذشته نظر میکردیم، دیگران به ما نظر میکردند. در حقشان دعا کردیم و اتوبوس حرکت کرد.
با اضطراب و عجله وارد طیاره شدیم. دستخوش امواج تاریک هوا هستیم. هواپیما که از نوع سربازبری زمان جنگ است، با غرش و نعره با امواج دست به گریبان است. صعود میکند و به پایین پرت میشود. در میان این قطعات آهن قرار گرفته و هستی ما ظاهراً بسته به چند پیچ و مهره سیم و مفتول است. چارهای جز انقطاع کامل نیست، باید فقط دل به او بست:
ما طالبان رویت، ما عاشقان کویت/ از غیر تو رهیدیم، غمها به دل خریدیم
ای رازدان دلها بپذیر سعی ما را/ عهدت به دل ببستیم، از غیر تو گسستیم
دست از حیات شستیم، بر موج ره نشستیم/ شاید که بازبینیم دیدار آشنا را
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در ایام اعزام حجاج به خانۀ خدا هر شب با برگی از سفرنامۀ مرحوم طالقانی همراه خواهیم شد. این مطالب برگرفته از کتاب «به سوی خدا میرویم» است و شبهای آینده دیگر بخشهای این سفرنامه را در کانال قرار خواهیم داد.
با ما همراه باشید و کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید.
#سفرنامه #حج #طالقانی
@YusufiGharawi
سفرنامۀ حج مرحوم طالقانی
بخش هشتم
اینجا اول از حاج، سراغ مطوّفش را میگیرند. یک قسمت مقدرات آینده در دست مطوف است. چنانکه از معنای کلمه برمیآید، مطوف برای راهنمایی به اعمال حج و نشان دادن مواضع و طواف دادن حجاج بوده است. ولی در این زمانها، بهخصوص امسال، کار مهم مطوف اداره کردن حجاج از جهت وسیلۀ حرکت و تهیۀ چادر برای عرفات و منا و تعیین زمان حرکت است. همین که حاجی وارد حجاز شد دیگر از خود هیچگونه اختیار ندارد. نمیتواند آزادانه هر وسیلهای بخواهد فراهم سازد و هر وقت بخواهد از جده به مکه و از مکه به مدینه حرکت کند. پس مطوفها باجگیران حجاند. همین که هنگام ورود حاجی نام مطوفی را برد، ششدانگ در اختیار اوست.
امسال اولین سالی است که باج حج (خاوه) لغو شده است. در انجمن شعوبالدین کراچی که چند ماه پیش از موسم حج تشکیل شد، تلگرافی از طرف نمایندگان ملل اسلامی به پادشاه صعودی شد و از وی درخواست الغای باج حج گردید. ما نمایندگان ایران هم تلگراف را امضا کردیم. پس از چند روز هم جواب آمد و به سفارتهای سعودی دستور داده شد که لطف پادشاه حجاز را به کشورهای اسلامی اعلام کنند. به این جهت امسال جمعیت حاج بیش از سالهای گذشته بود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در ایام اعزام حجاج به خانۀ خدا هر شب با برگی از سفرنامۀ مرحوم طالقانی همراه خواهیم شد. این مطالب برگرفته از کتاب «به سوی خدا میرویم» است و شبهای آینده دیگر بخشهای این سفرنامه را در کانال قرار خواهیم داد.
با ما همراه باشید و کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید.
#سفرنامه #حج #طالقانی
https://eitaa.com/joinchat/3977314320C4b988b21e1
سند عهدنامۀ مالک.mp3
2.48M
از زبان استاد ابوالقاسم علیدوست خواهید شنید:
🔵 آیا فرمان مالک اشتر (عهدنامۀ مالک) سند معتبر و قابل اعتمادی دارد؟
#عهدنامۀ_مالک #علیدوست #رجال #نهج_البلاغه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دوستان خود را به این کانال دعوت کنید🔽🔽🔽
https://eitaa.com/joinchat/3977314320C4b988b21e1
سفرنامۀ حج مرحوم طالقانی
بخش نهم
حجاج از مأمورین این دولت که خود را مظهر کامل تربیت اسلامی میدانند و همۀ مسلمانان را ناقص و منحرف میشمارند انتظار دارند با روی گشاده و اخلاق اسلامی از آنها پذیرایی کنند. در اولین ورود به سرزمین مقدس چون سراغ اثاث خود را گرفتیم مردی را نشان دادند که مدتی بالای سکویی نشسته بود. من چون چند کلمه عربی میدانستم، سپر بلای بعضی ایرانیان بودم. جلو رفتم و به رسم برادری اسلامی سلام کردم و از او پرسیدم: «اثاث ما چه خواهد شد و از که و کجا تحویل بگیریم؟». ناگهان چهرهاش برافروخت و چشمان سیاهش سرخ شد و با لحن تندی گفت: سید! ماکوهنا حرامزاده روح روح! سید اینجا حرامزاده نیست برو برو. مقصودش این بود اینجا دزد ندارد و کنایه به ما که دزدها حرامزاده هستند. مثل اینکه لغت حرامزاده را برای پذیرایی ما ایرانیها یاد گرفته بود. بعداً معلوم شد این مرد رئیس گمرک فرودگاه است.
شهر جده دو قسمت است؛ یک قسمت شهر جدید که محل سفارتخانهها و مأموران دولتی است. در این قسمت خانهها نوساز و دارای برق و آب است. قسمت دیگر شهر قدیم جده است که خانههای آن دارای دیوارهای بلند و درها و پنجرهها کهنه و فرسوده است و صحن و آب هم ندارد. ما را به اتاقکی در یکی از این خانهها راهنمایی کردند و گفتند بهتر از این پیدا نمیشود.
اینجا باید پول مطوف و کرایۀ ماشین داده شود تا در دفتر واردین وارد شویم و روز حرکت به طرف مکه معین شود. آن عده از ایرانیهایی که یکسره وارد جده شدهاند و مزاج خود را تطبیق ننموده، فشارشان بیشتر است ولی ما چون بهتدریج آمدهایم شاید راحتتر باشیم.
کسانی که به این سفر نرفتهاند اینگونه مشکلات را تصور نمیکنند. هر نفر باید 91 ریال سعودی (هر ریال تقریباً 25 ریال ایران است) به عنوان مطوف و کرایۀ کامیون تا مکه بدهد تا حق مطالبۀ وسیلۀ حرکت داشته باشد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در ایام اعزام حجاج به خانۀ خدا هر شب با برگی از سفرنامۀ مرحوم طالقانی همراه خواهیم شد. این مطالب برگرفته از کتاب «به سوی خدا میرویم» است و شبهای آینده دیگر بخشهای این سفرنامه را در کانال قرار خواهیم داد.
با ما همراه باشید و کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید.
#سفرنامه #حج #طالقانی
@YusufiGharawi
اول ذیالحجه سالروز پس گرفتن حکم ابلاغ آیات سورۀ برائت از ابوبکر و انتخاب شدن امام علی برای انجام دادن این کار
بخشی از کتاب شأن نزول آیات قرآن (این کتاب در آیندهای نزدیک از سوی مرکز پژوهشهای تاریخ اسلام منتشر خواهد شد):
«پس از نزول سورۀ توبه پیامبر(ص) خواست بخشی از آیات به مشرکان در موسمِ حجِ آنان ابلاغ شود. در این باره، برخی از اخبار میگویند ایشان ابوبکر را فقط برای ابلاغ آیات فرستاد و بعضی دیگر حاکی از آن هستند که او را امیرالحاج فرستاد تا در ضمن آیات را نیز ابلاغ کند. البته هر دو دسته از اخبار میگویند سپس ابلاغ آیات را بر عهدۀ علی(ع) گذاشت و او را برای این کار روانه کرد.
عیاشی از علی(ع) روایت کرده که آن حضرت به من فرمود همانا این کار [ابلاغ آیات برائت به مشرکان] را کسی نمیتواند انجام دهد، مگر من یا تو.
آن حضرت فرمود بر ناقهاش عضباء سوار شوم، خود را به ابوبکر برسانم، پیام را از او بگیرم و آن را بر مردم مکه بخوانم. من حرکت کردم و در روحاء به او رسیدم.
هنگام سحر ابوبکر در آنجا به سر میبرد که صدای ناقۀ رسول خدا را شنید. وقتی پیش رفت، علی ابن ابیطالب(ع) را دید که بر آن نشسته و پیش میآید. جابر بن عبدالله انصاری میگوید ابوبکر از علی(ع) پرسید: «پیغامرسانی یا به مأموریت آمدی؟» علی(ع) جواب داد: «رسول هستم. آن حضرت مرا فرستاده است تا سورۀ برائت را در مواقف حج برای مردم قرائت کنم».
شیخ مفید افزوده وقتی ابوبکر او را دید، نگران شد لذا به استقبال او رفت و پرسید: «ای ابوالحسن! چرا آمدهای؟ برای همراهی با من آمدهای یا برای کار دیگری؟» علی(ع) فرمود: «رسول خدا مرا فرستاده است، تا آیات برائت را از تو بگیرم و با آن پیمانهای مشرکان را باطل اعلام کرده و دستور الهی را اعلام کنم. آن حضرت فرمود تو را مخیر گردانم بین اینکه بازگردی یا همراه من باشی». ابوبکر گفت: «به سوی پیامبر برمیگردم». پس از آنکه ابوبکر پیش رسول خدا(ص) رفت، عرض کرد: «ای پیامبر خدا! شما مرا شایستۀ کاری دانستید که مردم با آن به من چشم دوختند و در میانشان شهرتم فزون شد، اما پس از آنکه روانه شدم، مرا برگرداندید. چه شده؟ آیا درباره من آیه نازل شده است؟» پیامبر(ص) فرمود: «نه، ولی جبرئیل امین نازل شد و از سوی خدا پیام آورد که این کار را کسی انجام ندهد، مگر خودت یا فردی که از تو باشد. و علی از من است. لذا کسی جز علی نمیتواند به جای من این کار را انجام دهد»».
#برائت #ذیالحجه #یوسفی_غروی #شأن_نزول #ابوبکر #امام_علی
https://eitaa.com/joinchat/3977314320C4b988b21e1
سفرنامۀ حج مرحوم طالقانی
بخش دهم
صبح برخاسته و هیچ نمیدانیم تکلیف چیست چون اختیاری از خود نداریم. یکی از رفقا سخت از ما عصبانی است که چرا اقدامی نمیکنید؟ هزارها نفر مثل ما سرگرداناند، چه میتوان کرد؟ به فرض آنکه به وسیلۀ توسل به این و آن و توصیه، برای ما امتیازی در نظر گرفتند، این سفر برای الغای امتیازات است!
با فشار رفقا مجبور شدیم و به طرف سفارت ایران را افتادیم. معلوم شد از آنها هم کاری ساخته نیست. هوا گرم است و منزلها نامناسب؛ از سویی آب کم است و با زحمت تهیه میشود. معلوم نیست باید چند روز با این وضع به سر بریم. رفقا که متأثر و عصبانیاند چه کنند؟ اینجا زن و بچه نیست که به سر آنها داد و فریاد کنند تا هیجان خود را تسکین دهند.
تنها محل آسایش و سرگرمی مسجد است. اینجا ارزش مسجد بسیار محسوس است. مساجد نسبت به وضع خانهها بسیار نظیفترند و حصیرهای پاک در آنها گسترده است. وقت نماز پنکهها به کار میافتند ولی از نظر اقتصادی همین که وقت نماز تمام شد، بادبزنها از کار میافتد!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در ایام اعزام حجاج به خانۀ خدا هر شب با برگی از سفرنامۀ مرحوم طالقانی همراه خواهیم شد. این مطالب برگرفته از کتاب «به سوی خدا میرویم» است و شبهای آینده دیگر بخشهای این سفرنامه را در کانال قرار خواهیم داد.
با ما همراه باشید و کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید.
#سفرنامه #حج #طالقانی
https://eitaa.com/joinchat/3977314320C4b988b21e1
سفرنامۀ حج مرحوم طالقانی
بخش یازدهم: بحث با شیخ سعودی
به مسجد رفتیم. صفوف نماز بسته شد، و شیخی با لحن قوی و جذاب جلو ایستاده و نماز خواند؛ چون نماز تمام شد نزدیک رفته، سلامی کردم. جواب متکبرانه گفت. برای آنکه به سخنش آورم و از خشونتش بکاهم، گفتم: الحمدالله همه برادریم، و من هم با شما نماز گزاردم و از دیدن شما خرسندم. با خشونت عربی و تعصب مذهبی جواب خشکی گفت.
[میان ما بحثی در گرفت و ] برای آنکه به او بیشتر بفهمانم که غرور بیجا دارد، گفتم: شما خود را از جهت تمسک به دین و عمل به آن از تمام مسلمانان ممتاز میدانید و دیگران را اهل بدعت میپندارید، با آنکه بیشتر اعمال شما بهخصوص نسبت به حجاج به هیچ وجه با دین مطابق نیست. برآشفت و گفت برای چه؟ گفتم کتب فقهی و فتاوای علمای ما را بنگرید، به اتفاق میگویند ازالۀ نجاست از هر مسجدی بر هر مکلفی واجب است. مسلمانی از صدها فرسخ راه با عشق و علاقه برای انجام حج میآید، پولها خرج میکند، زجرها میکشد. از علمای خود تقلید میکند.این باورشدنی است که بیاید عمداً بیتالله را نجس کند؟! آن وقت که شما خود را نمونۀ کامل دین میدانید، به کشتن او فتوا میدهد و در ماه حرام آن هم در کنار خانۀ خدا، که یک مورچه را نمیتوان کشت، گردن او را میزنید! [اشاره به داستان سید ابوطالب یزدی در سال 1324].
چون سخن به اینجا رسید گفت اصلاً عجمها احترام مسجد را رعایت نمیکنند. صدا را با شدت بلند کرد و گفت: بنگر! بنگر! چطور با کفش وارد مسجد میشوند. قسمتی از مسجد که محل وضو و ادرار است واردین ایرانی و ترک در آن قسمت کفشها را میپوشیدند و چون نزدیک فرشها و محل نماز میرسیدند بیرون میآوردند. شیخ دست مرا گرفت و با پای برهنه به آنجا کشاند و مثل شیر به حجاجی که کفش به پا داشتند حمله کرد.
قدری که آرام شد باز دست مرا گرفت و با پاهای پرهنه که به طرف مستراح رفته بودیم مرا به مسجد کشاند. حالا میخواستم به او بفهمانم ما بول و ترشح را نجس میدانیم و اینها به احترام مسجد در آن قسمت کفش میپوشند. اما ابداً گوشش بدهکار نیست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در ایام اعزام حجاج به خانۀ خدا هر شب با برگی از سفرنامۀ مرحوم طالقانی همراه خواهیم شد. این مطالب برگرفته از کتاب «به سوی خدا میرویم» است و شبهای آینده دیگر بخشهای این سفرنامه را در کانال قرار خواهیم داد.
با ما همراه باشید و کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید.
#سفرنامه #حج #طالقانی #ابوطالب_یزدی
https://eitaa.com/joinchat/3977314320C4b988b21e1
ماجرای ابوطالب یزدی و قطع روابط ایران و عربستان در سال 1323 چیست؟
در بخش یازدهم از سفرنامۀ مرحوم طالقانی که در همین کانال منتشر شد، به داستان فردی اشاره میشود که به جرم نجس کردن بیتالله الحرام گردن زده میشود. به همین مناسبت نگاهی خواهیم داشت به داستان این فرد تا مطلب گفتهشده در خاطرات مرحوم طالقانی روشن شود.
در سال 1322 جوان 22 سالهای به نام میرزا ابوطالب یزدی با همسرش از راه خرمشهر به کویت و از آنجا با شتر به سوی مکه میرود. او برای حج تمتع محرم میشود و پس از وقوف در عرفات و مشعر برای ادامۀ اعمال به مکه بازمیگردد. ابوطالب در یکی از قهوهخانههای مکه غذایی میخورد و پس از مدت کوتاهی وارد مسجدالحرام میشود و طواف میکند. گرمای هوا و احتمالاً فاسد بودن غذای مصرفی باعث میشود حالت تهوع پیدا کند و برای اینکه زمین مسجدالحرام آلوده نشود در لباس احرامش استفراغ میکند و لباس را طوری میگیرد که چیزی روی زمین نریزد.
عدهای از حجاج (که گویا برخی از آنان مصری بودند) با این پیشزمینه که شیعیان عمداً حرم را آلوده میکنند وقتی ابوطالب را در این وضع میبینند به او حمله میکنند و این باعث میشود ابوطالب دامن لباس رها کند و کثیفیها روی زمین بریزد. در این زمان عدهای جاروجنجال میکنند و شرطهها ابوطالب را دستگیر میکنند و به محکمه میبرند. در محکمه عدهای از حجاج علیه ابوطالب شهادت میدهند و او به جرم آلوده کردن حرم به اعدام محکوم میشود و در محل صفا و مروه و در حضور حاجیان ابوطالب را گردن میزنند.
با منتشر شدن خبر این اتفاق خشم شیعیان، علما و مراجع برانگیخته میشود، به طوری که آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی به شاه تلگراف میزند و تقاضای پیگیری قضیه را دارد. این اتفاق منجر به قطع روابط ایران و عربستان تا سال 1326 شد.
#ابوطالب_یزدی #قطع_روابط #آیتالله_اصفهانی
https://eitaa.com/joinchat/3977314320C4b988b21e1
پژوهشهای تاریخ اسلام
ماجرای ابوطالب یزدی و قطع روابط ایران و عربستان در سال 1323 چیست؟ در بخش یازدهم از سفرنامۀ مرحوم طا
تلگراف آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی به شاه در ماجرای ابوطالب یزدی و پاسخ شاه به ایشان
تلگراف آیتالله اصفهانی به شاه
تهران حضور مبارک اعلحضرت اقدس شاهنشاهی عز سلطانه – بعد از دعوات صمیمانه بعرض اعلی میرساند سکوت ذات شاهانه از قتل دلخراش طالب نام ایرانی در حجاز به بهانۀ یک تهمت بیاساس روا نیست. لهذا اصدار اوامر مطاعه به تعقیب قضیه و مؤاخذۀ مرتکبین را منتظر و تمدید عصر جهانبانی ذات ملوکانه را از حضرت باری جل جلاله سائل.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پاسخ شاه
جناب حجةالاسلام آیتالله اصفهانی دامت افاضاته
از احساساتی که در تلگراف راجع بقضیۀ دلخراش طالب نام ایرانی ابراز داشتهاید امتنان داریم. در این باب از طرف ما سکوت اختیار نشده است و بهدولت دستور مؤکد دادهایم که قضیه را با کمال جدیت تعقیب نمایند تا احقاق حق بعمل آید و منافع ایرانیان و مسلمین محفوظ بماند.
#ابوطالب_یزدی #آیتالله_اصفهانی #شاه
https://eitaa.com/joinchat/3977314320C4b988b21e1
پژوهشهای تاریخ اسلام
ماجرای ابوطالب یزدی و قطع روابط ایران و عربستان در سال 1323 چیست؟ در بخش یازدهم از سفرنامۀ مرحوم طا
بازتاب ماجرای ابوطالب یزدی در روزنامۀ اطلاعات
#ابوطالب_یزدی #مروه
https://eitaa.com/joinchat/3977314320C4b988b21e1
پژوهشهای تاریخ اسلام
ماجرای ابوطالب یزدی و قطع روابط ایران و عربستان در سال 1323 چیست؟ در بخش یازدهم از سفرنامۀ مرحوم طا
نامۀ آیتالله شهرستانی به شاه در خصوص ماجرای ابوطالب یزدی
#ابوطالب_یزدی #آیتالله_شهرستانی
https://eitaa.com/joinchat/3977314320C4b988b21e1
سفرنامۀ حج مرحوم طالقانی
بخش دوازدهم
پس از سه روز معطلی در جده، روز سهشنبه چهارم ذیالحجه به ما وعدۀ حرکت دادند. کنار دریا تا شهر یک کیلومتر است و به حسب احتیاط از آنجا که اولین سرحد میقاتی برای ما میباشد، باید محرم شویم. بعد از ظهر به طرف دریا رفتیم. در آب صاف دریا غسل کردیم. کنار دریا رو به قبله ایستادیم. کوههای مکه به چشم میآید. پس از نماز جماعت در آفتاب سوزان همه منقلبیم. حالت بیسابقهای است؛ مثل موجودی که پوست نیممرده و چرکین خود را میاندازد، سبک و آزاد میشود.
لباسهای خود را از بدن بیرون آورده، لباسهای پاک، سفید و غیردوختۀ احرام را در بر کردیم. از آغاز نیت غسل و غسل و نماز و بیرون آوردن لباس و پوشیدن احرام، در هر عملی در خود حالت مخصوص و تغییر محسوسی میبینیم.
سوی شهر روان شدیم. چشم به راه داریم که کی خبر میدهند ماشین حاضر است. نزدیک پنجاه نفر مرد و زن باید در یک کامیون سوار شویم. همه مُحرمیم، نمیتوانیم سخنی درشت بگوییم و با هم ستیزه کنیم. اثاث را چیدیم و مثل نشایی که پهلوی هم بکارند، در حالی که پاها از زیر در میان اثاث به هم چسبیده، بالای کامیون سوار شدیم. یکدیگر را محکم چسبیدیم مبادا پرت شویم.
اتومبیل در میان پیچ و خم ما را به این طرف و آن طرف میگرداند. گاهی روی هم میغلتاند. سرهای برهنه به هم میخورد.کیست که جرئت اعتراض و بدخلقی داشته باشد! قمقۀ چایی را میان استکان ریختم که گلو تر کنم، تکانِ ماشین چای داغ را روی دست رفیقم ریخت. او دستش سوخت و من جگرم.
سوت ممتد ماشینهایی از دور به گوش میرسید و به سرعت نزدیک میشد. تمام ماشینها در کنار جاده حریم گرفتند. چند جیپ و موتور سیکلت عبور کردند. گفته شد اینها برای تشریفات ورود آیتالله کاشانی میروند، خرسند شدیم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در ایام اعزام حجاج به خانۀ خدا هر شب با برگی از سفرنامۀ مرحوم طالقانی همراه خواهیم شد. این مطالب برگرفته از کتاب «به سوی خدا میرویم» است و شبهای آینده دیگر بخشهای این سفرنامه را در کانال قرار خواهیم داد.
با ما همراه باشید و کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید.
#سفرنامه #حج #طالقانی
https://eitaa.com/joinchat/3977314320C4b988b21e1
پنجم ذیالحجه سالگرد درگذشت آیتالله شیخ محمدحسین غروی اصفهانی
خاطرهای از این ایشان به نقل از آیتالله بهجت:
«مرحوم علامه شیخ محمدحسین غروی اصفهانی هر روز زیارت عاشورا و هر روز نماز جعفر طیار از برنامههای عادی ایشان بود. روزهای پنجشنبه طبق سنتی که علمای نجف دارند و معمولاً روز پنجشنبه یا جمعه یک روضۀ هفتگی دارند که زمینهای برای دیدار دوستان و استادان و شاگردان با همدیگر بوده و توسلی هم انجام میگرفت. مرحوم آقا شیخ محمدحسین اصفهانی در این روضهشان مقید بود که خود پای سماور بنشیند و خود او همۀ کفشها را جفت کند» (کتاب این البکائون، صفحۀ 84 به نقل از کتاب سیل اشک).
شعری از این مجتهد شاعر در خصوص ریشۀ واقعۀ عاشورا:
فما رَماه اذ رماه حرمله/ وانما رماه من مَهّد له
حرمله نبود که تیر انداخت، بلکه کسی تیر انداخت که زمینهساز آن بود.
سهمٌ اتی من جانب السقیفة / وقوسه علی ید الخلیفة
تیری از سوی سقیفه آمد که کمان آن به دست خلیفه بود
وما اصاب سَهْمه نحر الصَّبی / بل کَبِد الدین ومُهجتی النبی
آن تیر او نه بر گلوی کودک، که بر دل دین و قلب پیامبر نشست
#غروی_اصفهانی #روضه #سقیفه #حرمله
https://eitaa.com/joinchat/3977314320C4b988b21e1
سفرنامۀ حج مرحوم طالقانی
بخش سیزدهم
نزدیک مکه محلی است به نام «حده» که میقات احتمالی است. پیاده شدیم و نماز خواندیم. احتیاطاً تجدید نیت نموده، احرام را باز کرده و بستیم. چراغهای شهر مکه نمایان شد. اینجا بانگ لبیک قطع میشود و باید آرام و باخضوع وارد شد. انبوه جمعیت و شباهت به یکدیگر انسان را متحر و دچار اشتباه میکند.
کجا میروید؟ کجا میبرید؟ برای غسل میروند! غسل لازم نیست، چه غسلی؟ کی گوش میدهد! همه را با حال خستگی مسافتی بردند تا در برکه، که از آب کثیف کارخانۀ یخ پر میشود و هزاران نفر میان آن میروند، غسل کنند! برای آنکه از هر نفر یک ریال بگیرند! چون از آب برکه خبر داشتم و در این موقع غسل واجب و مستحبی هم وارد نیست بعضی از رفقا را نگذاشتم بروند.
منزل را باید اهمیت داد. محل ناراحت که برای خوابیدن شب و شستوشو جا و وسیله نداشته باشد، خطر جانی دارد و یکی از موجبات از دست رفتن مزاج و اضطراب قلب همین است. به این جهت با رفقا قرار گذاشتیم در انتخاب منزل دقت کنند.
آقای سرهنگ تا نزدیک صبح در جستوجوی منزل بود. به طرف منزلی که پسندیده بود حرکت کردیم. کوچههای تنگ و پر از سنگ و زباله را به سمت بالا نفسزنان پیمودیم تا به قله رسیدیم. پلههای درب خانه را که از سطح کوچه شروع میشد گرفته قریب سی پله بالا رفتیم. خانهای است چندطبقه، چند اتاق نظیف دارد، دارای انبار آب.ارتفاع آن طوری است که روی بام آن شهر مکه و بیت و کوهها و درههای اطراف و بیابانهای دور پیداست. من که آرزو داشتم وضع مکه و مقامات آن را از نزدیک مشاهده کنم، از بالای این خانه و کوه مجاور آن که «جبل ترکی» نام دارد تا اندازهای به مقصود میرسم.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در ایام اعزام حجاج به خانۀ خدا هر شب با برگی از سفرنامۀ مرحوم طالقانی همراه خواهیم شد. این مطالب برگرفته از کتاب «به سوی خدا میرویم» است و شبهای آینده دیگر بخشهای این سفرنامه را در کانال قرار خواهیم داد.
با ما همراه باشید و کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید.
#سفرنامه #حج #طالقانی
https://eitaa.com/joinchat/3977314320C4b988b21e1
ماه و روز شهادت امام باقر علیه السلام
منابع در نقل ماه شهادت ایشان ناهمگوناند، چنانکه در ثبت سال شهادت ایشان هم توافق نیست و دلیل آن را میتوان تلاش امویان در راستای از یاد بردن نام و نشان اهل بیت دانست.
برخی از منابع شیعیان و سنیها اشارهای به ماه شهادت نکردهاند و آن دسته از منابع که ماه شهادت را ذکر کردهاند بر مبنای منابع یا محسابات خود ماه خاصی را برای شهادت ایشان برگزیدند:
1. ذیالحجه (نوبختی در فرق الشیعة؛ طبرسی در اعلام الوری؛ ابنشهرآشوب در مناقب؛ فتال در روضة الواعظین)
2. ربیعالاول (طبری در دلائل الامامة؛ ابنخلکان در وفیات الاعیان؛ فتال و طبرسی با تعبیر «قیل»)
3. ربیعالاخر (ابنعنبة در عمدة الطالب؛ ابنشهرآشوب با تعبیر «و یقال»)
4. صفر (فقط ابنخلکان با تعبیر «قیل» این قول را ذکر کرده است)
5. رجب (قول حمدالله مستوفی در تاریخ گزیده)
از منظر پژوهشی نمیتوان در این باره نظر قاطعی داد، چراکه اظهارنظری قاطع در این خصوص نیازمند سندی معتبر است که دسترسی به آن بسی دشوار است. با این حال میتوان گفت قول ماه ذیالحجه از چند جهت برتر مینماید:
• این قول در منابع بیشتر و قدیمیتر ذکر شده است و در این منابع دیدگاههای دیگر با تعبیر «قیل» آمدهاند.
• وصیت امام باقر به برگزاری مراسم عزاداری برای ایشان در منا به مدت ده سال بر این مطلب گواهی میدهد که شهادت ایشان در ماه ذیالحجه بوده است؛ چراکه موسم منا زمان حضور مسلمانان در حج و آن نیز در نیمل نخست ذیالحجه است.
روز شهادت:
بخشی از منابعی که ماه شهادت را ذیالحجه میدانند روز شهادت را ذکر نکردهاند ولی برخی دیگر هفتم ذیالحجه را روز شهادت میدانند و در این میان به جز این روز، روز دیگری ذکر نشده است.
به نقل از کتاب بازپژوهی تاریخ ولادت و شهادت معصومان، نوشتۀ یدالله مقدسی.
#شهادت #امام_باقر #مقدسی #بازپژوهشی_تاریخ #ذیالحجه
https://eitaa.com/joinchat/3977314320C4b988b21e1
سفرنامۀ حج مرحوم طالقانی
بخش چهاردهم
پس از رفع خستگی و شستوشو برای اتمام عمره به طرف مسجدالحرام سرازیر شدیم. نزدیک رکن یمانی و حجرالاسود جمعیت فشرده میشود. در اینجا غوغایی است! همه میخواهند خود را به حجر برسانند. شرطهها بالای سکو و اطراف ایستاده، حجاج را مثل مجرمین با چوبهای خیزران بهشدت میزنند. کسانی که مثل ما نه قدرت فشار دارند و نه طاقت چوب خوردن، از دور متوجه حجر میشوند.
تمام قسمت بین صفا و مروه بازار و دکان است. از بعضی قسمتها ماشینها عرض راه را بر سعیکنندگان قطع میکنند. صدای اتومبیل و عرابههایی که عاجزها را سعی میدهند و دعای سعیکنندگان همه در هم پیچیده است.
نماز که تمام شد به طرف خانه برگشتیم. انجام عمره و بیرون آمدن از احرام ایجاد خوشی و نشاط نمود. سخن از انارهای شیرین و درشت و بیهستۀ طائف است. رفقا دانهای یک ریال خریدهاند! با پول ایران دانهای 25 قران.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در ایام اعزام حجاج به خانۀ خدا هر شب با برگی از سفرنامۀ مرحوم طالقانی همراه خواهیم شد. این مطالب برگرفته از کتاب «به سوی خدا میرویم» است و شبهای آینده دیگر بخشهای این سفرنامه را در کانال قرار خواهیم داد.
با ما همراه باشید و کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید.
#سفرنامه #حج #طالقانی
https://eitaa.com/joinchat/3977314320C4b988b21e1
به مناسبت هشتم ذیالحجه، روز خروج امام حسین از مکه به سمت کوفه
آیا امام حسین حج خود را نیمهتمام رها کرد؟
درباره وضعیت آخرین حج امام حسین دو قول مطرح است. عدهای میگویند امام حسین برای جلوگیری از دستگیر شدن، حج خود را نیمهتمام گذاشت و نیتش را از عمرۀ تمتع به عمرۀ مفرده برگرداند (قول شیخ مفید و طبرسی). قول دوم این است که امام از ابتدا نیت عمرۀ مفرده کرده بود. یکی از ثمرات فقهی این رأی تاریخی در این مسئله است که امکان تبدیل نیت در حج وجود دارد یا خیر. اگر فقیهی معتقد باشد امام حسین نیت خود را از عمرۀ تمتع به مفرده تغییر داد قاعدتاً باید قائل جواز این کار باشد.
دیدگاه استاد یوسفی غروی درباره این مسئله:
«گفته میشود امام حسین مناسک حج را نیمه تمام گذاشتند. اما طبق روایات و اخبار ائمه، امام حسین اصلاً قصد احرام حج نکرده بودند. در واقع امام حسین از ابتدا وضعیت خود را میدانستند، لذا از ابتدا احرام عمرۀ مفرده بستند و عمرۀ مفردۀ خود را یکروزه تمام کردند. روزی که همۀ حاجیان بعد از عمرۀ خود، احرام حج میبستند و برای شروع مناسک حج راهی صحرای عرفات میشدند امام حسین از احرام عمرۀ خود در آمدند و از مکه به طرف عراق حرکت کردند.
حج دارای دو قسمت عمره و حج است. شیخ مفید در الارشاد آورده است که امام حسین موفق به تمام حج نشد. حجِ تمام آن است که عمره و حج باشد. پس طبق نظر شیخ مفید امام فقط عمرۀ مفرده انجام دادند. اگر بگوییم امام موفق به اتمام حج نشد معنایش نیمهکاره رها کردن حج است، در حالی که امام اصلاً قصد انجام حج نداشت و احرام حج نبست».
#حج #امام_حسین #مکه #کوفه
https://eitaa.com/joinchat/3977314320C4b988b21e1
سفرنامۀ حج مرحوم طالقانی
بخش پانزدهم
رفقا میگویند هوا تاریک است، برگردیم. میخواهیم به طرف مسجدالحرام سرازیر شویم ولی با کوچههای پرپیچ و خم و تاریک و گرمی هوا و زیادی سنگلاخ و کثافت مراجعت مشکل است.
این روزها پرجمعیتترین روزهای مکه است. بهزحمت میتوان از کوچهها عبور کرد. غوغای حجاج و بوق ماشینها سراسر شهر و خلال کوه و دره را پر کرده است. نزدیکی درهای مسجدالحرام فشار جمعیت عبور را بسیار مشکل ساخته. مدتی طول کشید تا وارد مسجد شدیم. چهار سمت مسجد ایوان بلندپایه است که بر ستونهای سنگی سفید قرار دارد. وسط فضای باز است. از ایوانها تا نزدیک کعبه و محل طواف راهها سنگفرش است و در فاصلۀ میان این راهها باغچهمانندهایی است که از ریگهای الوان فرش شده. همین که آفتاب قدری بالا آمد، عبور از این قسمتها با پای برهنه مشکل و تماشایی است! با نوک پنجه و پاشنۀ پا و جستوخیز باید خود را به دایرۀ طواف رساند. زمین دایرۀ طواف و نزدیک بیت چون پیوسته پر از جمعیت است زیاد داغ نمیشود.
در میان جمعیت تختههای حامل بیمارها که روی دوش و سر حمالها حمل میشوند دیده میشود. بعضی با چهرۀ زرد و اندام لاغر و مأیوس از زندگی بالای تخت نشستهاند و چشمان کمنور خود را به سوی آسمان و خانۀ خدا میگردانند. بعضی خفته و مشرف به موتاند. بعضی یکسره چشم از دنیا و امید به رحمت خدا بسته، جنازهشان را طراف میدهند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در ایام اعزام حجاج به خانۀ خدا هر شب با برگی از سفرنامۀ مرحوم طالقانی همراه خواهیم شد. این مطالب برگرفته از کتاب «به سوی خدا میرویم» است و شبهای آینده دیگر بخشهای این سفرنامه را در کانال قرار خواهیم داد.
با ما همراه باشید و کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید.
#سفرنامه #حج #طالقانی
https://eitaa.com/joinchat/3977314320C4b988b21e1
سفرنامۀ حج مرحوم طالقانی
بخش شانزدهم: مسجد الجن و مسجد الرایة
عصر است، درۀ مکه را سایه گرفته. از کوچههای سراشیب و پرجمعیت گذشتیم تا به خیابانهای مسطح و باز وسط وادی رسیدیم. در طرف غرب خیابان به مسجدی رسیدیم که مردم برای وضو و نماز در آن رفتوآمد داشتند. ساختمان آن چهار دیوار ساده و سرپوشیدل مختصری است که بر ستونها قرار گرفته و محلی برای وضو و تطهیر دارد. فرش آن چند قطعه حصیر است. این سادگی در تمام مساجد حجاز دیده میشود.
در نزدیکی آن نیز یک مسجد دیگر مانند همین است. بودن این دو مسجد در نزدیکی مسجدالحرام موجب تعجب است! برای چه ساخته شده؟ نام آن بیشتر موجب تعجب شده: «مسجد الجن»! یعنی چه؟ بعد معلوم شد این مسجد و مسجد نزدیک آن که به نام «مسجد الرایة» است برای تذکر دو امر تاریخی است: مسجد الجن در محلی بنا شده که سورۀ جن در آن نازل شده و مسجد الرایة در موضعی است که پرچم رسول اکرم هنگام فتح مکه در آن نصب گردیده است.
از کنار این دو مسجد عبور کردیم. چند قدمی که به طرف شمال میروی قبرستانی به چشم میآید که در دامنۀ سراشیبی قرار گرفته و شمال و غرب آن را کوه محصور نموده است. اطراف باز آن را با دیواری محصور نمودهاند و درب آن را گاهی باز میکنند. در اوایل نهضت وهابیت رفتن به این مکان ممنوع بوده و در سالهای اخیر در موسم حج طرف عصر تا موقع غروب و وقت نماز باز است. اما مأموران مراقباند که کسی قبرها را نبوسد! و چون غروب شد با خشونت همه را بیرون میکنند. علائم و آثاری برای شناختن قبور باقی نیست. علاوه بر آنکه ساختمانها و گنبدهای تاریخی را از بین بردهاند، کاشیهای ظریف و سنگها را نیز در هم شکستهاند! با انضمام قطعه سنگها بعضی از خطوط، که آیات قرآن و نام صاحب قبر است، خوانده میشود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در ایام اعزام حجاج به خانۀ خدا هر شب با برگی از سفرنامۀ مرحوم طالقانی همراه خواهیم شد. این مطالب برگرفته از کتاب «به سوی خدا میرویم» است و شبهای آینده دیگر بخشهای این سفرنامه را در کانال قرار خواهیم داد.
با ما همراه باشید و کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید.
#سفرنامه #حج #طالقانی
https://eitaa.com/joinchat/3977314320C4b988b21e1
سفرنامۀ حج مرحوم طالقانی
بخش هفدهم: دیدار با آیتالله کاشانی
تقویمهای ایران روز شنبه را اول ماه میدانند. ناگاه از طرف حکومت اینجا اعلام شد که شب پنجشنبه ماه دیده شده و ثابت شده است که روز پنجشنبه اول ماه است؛ این خبر میان حجاج ایرانی هیجانی ایجاد نمود، اختلاف آن هم دو روز!
در این بین شنیده شد آیتالله کاشانی وارد مکه شدهاند، جمعی سادهلوح از این جهت خوشحال و امیدوارند که ایشان میتواند اختلاف را حل کنند یا حکومت را از رأیی که داده منصرف سازند یا حجاج را برای تکرار عمل آزاد گذارند! برای ملاقات با ایشان از منزل بیرون آمدیم. ما را به ادارۀ امن عام راهنمایی کردند، رئیس اداره شرطهای را با ما همراه کرد. نزدیک یکی از درهای بیت اتاقهایی است که مقابل آن عدهای نظامی ایستادهاند. پس از احوالپرسی راجع به اختلاف ماه با ایشان صحبت کردیم.
در این بیت چند نفری که از طرف ایشان به ملاقات ولیعهد سعودی رفته بودند از وضع ملاقات و تشریفات صحبت میکردند. منتظر بودیم بدانیم از این ملاقات برای امور بینالمللیاسلامی یا اصلاح امر حاج و حجاج ایرانی چه نتیجهای گرفتهاند ولی بیشتر تعریف اتاق و خانه و کیفیت پذیرایی بود! یکی از ملاقاتکنندگان میگفت: «جات خالی بود فلانی، هوای اتاق ولیعهد مثل دربند خنک بود!».
ظهر شد و بانگ نماز از دل مسجدالحرام برخواست. از آیتالله درخواست نمودم که بلافاصله برای نماز برخیزد و ایشان برخاستند. عدهای از حجاج ایرانی هم با ما به راه افتادند. وارد مسجد شدیم. عدهای از حجاج مصری و غیرمصری ایستاده تماشا میکردند. ما مشغول نماز شدیم. حجاج آیتالله را به یکدیگر نشان میدادند؛ از این توجه و احترام و نام و آوازه برای نزدیکی مسلمانان و از میان رفتن سوء تفاهمات استفادههای خوبی ممکن بود برده شود، ولی ایشان دچار نقاهت و فشارهای فکری بودند، اطرافیان عاقل و صالح ایشان هم در اقلیت بودند!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در ایام اعزام حجاج به خانۀ خدا هر شب با برگی از سفرنامۀ مرحوم طالقانی همراه خواهیم شد. این مطالب برگرفته از کتاب «به سوی خدا میرویم» است و شبهای آینده دیگر بخشهای این سفرنامه را در کانال قرار خواهیم داد.
با ما همراه باشید و کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید.
#سفرنامه #حج #طالقانی
https://eitaa.com/joinchat/3977314320C4b988b21e1