eitaa logo
پژوهش‌های تاریخ اسلام
3.3هزار دنبال‌کننده
227 عکس
29 ویدیو
10 فایل
مرکز پژوهش های تاریخ اسلام لینک دعوت به کانال: @chsiqs قم، خیابان دورشهر، روبروی کوچه ۲۱ تلگرام: https://t.me/chsiqs جهت ارتباط با ادمین: @Chsi_qs نکات تاریخی که توسط ادمین در کانال گذاشته می شود، به معنای موافقت مرکز با مضمون آن نکات نیست.
مشاهده در ایتا
دانلود
ماجرای ابوطالب یزدی و قطع روابط ایران و عربستان در سال 1323 چیست؟ در بخش یازدهم از سفرنامۀ مرحوم طالقانی که در همین کانال منتشر شد، به داستان فردی اشاره می‌شود که به جرم نجس کردن بیت‌الله الحرام گردن زده می‌شود. به همین مناسبت نگاهی خواهیم داشت به داستان این فرد تا مطلب گفته‌شده در خاطرات مرحوم طالقانی روشن شود. در سال 1322 جوان 22 ساله‌ای به نام میرزا ابوطالب یزدی با همسرش از راه خرمشهر به کویت و از آنجا با شتر به سوی مکه می‌رود. او برای حج تمتع محرم می‌شود و پس از وقوف در عرفات و مشعر برای ادامۀ اعمال به مکه بازمی‌گردد. ابوطالب در یکی از قهوه‌خانه‌های مکه غذایی می‌خورد و پس از مدت کوتاهی وارد مسجدالحرام می‌شود و طواف می‌کند. گرمای هوا و احتمالاً فاسد بودن غذای مصرفی باعث می‌شود حالت تهوع پیدا کند و برای اینکه زمین مسجدالحرام آلوده نشود در لباس احرامش استفراغ می‌کند و لباس را طوری می‌گیرد که چیزی روی زمین نریزد. عده‌ای از حجاج (که گویا برخی از آنان مصری بودند) با این پیش‌زمینه که شیعیان عمداً حرم را آلوده می‌کنند وقتی ابوطالب را در این وضع می‌بینند به او حمله می‌کنند و این باعث می‌شود ابوطالب دامن لباس رها کند و کثیفی‌ها روی زمین بریزد. در این زمان عده‌ای جاروجنجال می‌کنند و شرطه‌ها ابوطالب را دستگیر می‌کنند و به محکمه می‌برند. در محکمه عده‌ای از حجاج علیه ابوطالب شهادت می‌دهند و او به جرم آلوده کردن حرم به اعدام محکوم می‌شود و در محل صفا و مروه و در حضور حاجیان ابوطالب را گردن می‌زنند. با منتشر شدن خبر این اتفاق خشم شیعیان، علما و مراجع برانگیخته می‌شود، به طوری که آیت‌الله سید ابوالحسن اصفهانی به شاه تلگراف می‌زند و تقاضای پیگیری قضیه را دارد. این اتفاق منجر به قطع روابط ایران و عربستان تا سال 1326 شد. https://eitaa.com/joinchat/3977314320C4b988b21e1
پژوهش‌های تاریخ اسلام
ماجرای ابوطالب یزدی و قطع روابط ایران و عربستان در سال 1323 چیست؟ در بخش یازدهم از سفرنامۀ مرحوم طا
تلگراف آیت‌الله سید ابوالحسن اصفهانی به شاه در ماجرای ابوطالب یزدی و پاسخ شاه به ایشان تلگراف آیت‌الله اصفهانی به شاه تهران حضور مبارک اعلحضرت اقدس شاهنشاهی عز سلطانه – بعد از دعوات صمیمانه بعرض اعلی می‌رساند سکوت ذات شاهانه از قتل دلخراش طالب نام ایرانی در حجاز به بهانۀ یک تهمت بی‌اساس روا نیست. لهذا اصدار اوامر مطاعه به تعقیب قضیه و مؤاخذۀ مرتکبین را منتظر و تمدید عصر جهانبانی ذات ملوکانه را از حضرت باری جل جلاله سائل. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ پاسخ شاه جناب حجة‌الاسلام آیت‌الله اصفهانی دامت افاضاته از احساساتی که در تلگراف راجع بقضیۀ دلخراش طالب نام ایرانی ابراز داشته‌اید امتنان داریم. در این باب از طرف ما سکوت اختیار نشده است و بهدولت دستور مؤکد داده‌ایم که قضیه را با کمال جدیت تعقیب نمایند تا احقاق حق بعمل آید و منافع ایرانیان و مسلمین محفوظ بماند. https://eitaa.com/joinchat/3977314320C4b988b21e1
سفرنامۀ حج مرحوم طالقانی بخش دوازدهم پس از سه روز معطلی در جده، روز سه‌شنبه چهارم ذی‌الحجه به ما وعدۀ حرکت دادند. کنار دریا تا شهر یک کیلومتر است و به حسب احتیاط از آنجا که اولین سرحد میقاتی برای ما می‌باشد، باید محرم شویم. بعد از ظهر به طرف دریا رفتیم. در آب صاف دریا غسل کردیم. کنار دریا رو به قبله ایستادیم. کوه‌های مکه به چشم می‌آید. پس از نماز جماعت در آفتاب سوزان همه منقلبیم. حالت بی‌سابقه‌ای است؛ مثل موجودی که پوست نیم‌مرده و چرکین خود را می‌اندازد، سبک و آزاد می‌شود. لباس‌های خود را از بدن بیرون آورده، لباس‌های پاک، سفید و غیردوختۀ احرام را در بر کردیم. از آغاز نیت غسل و غسل و نماز و بیرون آوردن لباس و پوشیدن احرام، در هر عملی در خود حالت مخصوص و تغییر محسوسی می‌بینیم. سوی شهر روان شدیم. چشم به راه داریم که کی خبر می‌دهند ماشین حاضر است. نزدیک پنجاه نفر مرد و زن باید در یک کامیون سوار شویم. همه مُحرمیم، نمی‌توانیم سخنی درشت بگوییم و با هم ستیزه کنیم. اثاث را چیدیم و مثل نشایی که پهلوی هم بکارند، در حالی که پاها از زیر در میان اثاث به هم چسبیده، بالای کامیون سوار شدیم. یکدیگر را محکم چسبیدیم مبادا پرت شویم. اتومبیل در میان پیچ و خم ما را به این طرف و آن طرف می‌گرداند. گاهی روی هم می‌غلتاند. سرهای برهنه به هم می‌خورد.کیست که جرئت اعتراض و بدخلقی داشته باشد! قمقۀ چایی را میان استکان ریختم که گلو تر کنم، تکانِ ماشین چای داغ را روی دست رفیقم ریخت. او دستش سوخت و من جگرم. سوت ممتد ماشین‌هایی از دور به گوش می‌رسید و به سرعت نزدیک می‌شد. تمام ماشین‌ها در کنار جاده حریم گرفتند. چند جیپ و موتور سیکلت عبور کردند. گفته شد این‌ها برای تشریفات ورود آیت‌الله کاشانی می‌روند، خرسند شدیم. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ در ایام اعزام حجاج به خانۀ خدا هر شب با برگی از سفرنامۀ مرحوم طالقانی همراه خواهیم شد. این مطالب برگرفته از کتاب «به سوی خدا می‌رویم» است و شب‌های آینده دیگر بخش‌های این سفرنامه را در کانال قرار خواهیم داد. با ما همراه باشید و کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. https://eitaa.com/joinchat/3977314320C4b988b21e1
پنجم ذی‌الحجه سالگرد درگذشت آیت‌الله شیخ محمدحسین غروی اصفهانی خاطره‌ای از این ایشان به نقل از آیت‌الله بهجت: «مرحوم علامه شیخ محمدحسین غروی اصفهانی هر روز زیارت عاشورا و هر روز نماز جعفر طیار از برنامه‌های عادی ایشان بود. روزهای پنجشنبه طبق سنتی که علمای نجف دارند و معمولاً روز پنجشنبه یا جمعه یک روضۀ هفتگی دارند که زمینه‌ای برای دیدار دوستان و استادان و شاگردان با همدیگر بوده و توسلی هم انجام می‌گرفت. مرحوم آقا شیخ محمدحسین اصفهانی در این روضه‌شان مقید بود که خود پای سماور بنشیند و خود او همۀ کفش‌ها را جفت کند» (کتاب این البکائون، صفحۀ 84 به نقل از کتاب سیل اشک). شعری از این مجتهد شاعر در خصوص ریشۀ واقعۀ عاشورا: فما رَماه اذ رماه حرمله/ وانما رماه من مَهّد له حرمله نبود که تیر انداخت، بلکه کسی تیر انداخت که زمینه‌ساز آن بود. سهمٌ اتی من جانب السقیفة / وقوسه علی ید الخلیفة تیری از سوی سقیفه آمد که کمان آن به دست خلیفه بود وما اصاب سَهْمه نحر الصَّبی / بل کَبِد الدین ومُهجتی النبی آن تیر او نه بر گلوی کودک، که بر دل دین و قلب پیامبر نشست https://eitaa.com/joinchat/3977314320C4b988b21e1
سفرنامۀ حج مرحوم طالقانی بخش سیزدهم نزدیک مکه محلی است به نام «حده» که میقات احتمالی است. پیاده شدیم و نماز خواندیم. احتیاطاً تجدید نیت نموده، احرام را باز کرده و بستیم. چراغ‌های شهر مکه نمایان شد. اینجا بانگ لبیک قطع می‌شود و باید آرام و باخضوع وارد شد. انبوه جمعیت و شباهت به یکدیگر انسان‌ را متحر و دچار اشتباه می‌کند. کجا می‌روید؟ کجا می‌برید؟ برای غسل می‌روند! غسل لازم نیست، چه غسلی؟ کی گوش می‌دهد! همه را با حال خستگی مسافتی بردند تا در برکه، که از آب کثیف کارخانۀ یخ پر می‌شود و هزاران نفر میان آن می‌روند، غسل کنند! برای آنکه از هر نفر یک ریال بگیرند! چون از آب برکه خبر داشتم و در این موقع غسل واجب و مستحبی هم وارد نیست بعضی از رفقا را نگذاشتم بروند. منزل را باید اهمیت داد. محل ناراحت که برای خوابیدن شب و شست‌وشو جا و وسیله نداشته باشد، خطر جانی دارد و یکی از موجبات از دست رفتن مزاج و اضطراب قلب همین است. به این جهت با رفقا قرار گذاشتیم در انتخاب منزل دقت کنند. آقای سرهنگ تا نزدیک صبح در جست‌وجوی منزل بود. به طرف منزلی که پسندیده بود حرکت کردیم. کوچه‌های تنگ و پر از سنگ و زباله را به سمت بالا نفس‌زنان پیمودیم تا به قله رسیدیم. پله‌های درب خانه را که از سطح کوچه شروع می‌شد گرفته قریب سی پله بالا رفتیم. خانه‌ای است چندطبقه، چند اتاق نظیف دارد، دارای انبار آب.ارتفاع آن طوری است که روی بام آن شهر مکه و بیت و کوه‌ها و دره‌های اطراف و بیابان‌های دور پیداست. من که آرزو داشتم وضع مکه و مقامات آن را از نزدیک مشاهده کنم، از بالای این خانه و کوه مجاور آن که «جبل ترکی» نام دارد تا اندازه‌ای به مقصود می‌رسم. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ در ایام اعزام حجاج به خانۀ خدا هر شب با برگی از سفرنامۀ مرحوم طالقانی همراه خواهیم شد. این مطالب برگرفته از کتاب «به سوی خدا می‌رویم» است و شب‌های آینده دیگر بخش‌های این سفرنامه را در کانال قرار خواهیم داد. با ما همراه باشید و کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. https://eitaa.com/joinchat/3977314320C4b988b21e1
ماه و روز شهادت امام باقر علیه السلام منابع در نقل ماه شهادت ایشان ناهمگون‌اند، چنان‌که در ثبت سال شهادت ایشان هم توافق نیست و دلیل آن را می‌توان تلاش امویان در راستای از یاد بردن نام و نشان اهل بیت دانست. برخی از منابع شیعیان و سنی‌ها اشاره‌ای به ماه شهادت نکرده‌اند و آن دسته از منابع که ماه شهادت را ذکر کرده‌اند بر مبنای منابع یا محسابات خود ماه خاصی را برای شهادت ایشان برگزیدند: 1. ذی‌الحجه (نوبختی در فرق الشیعة؛ طبرسی در اعلام الوری؛ ابن‌شهرآشوب در مناقب؛ فتال در روضة الواعظین) 2. ربیع‌الاول (طبری در دلائل الامامة؛ ابن‌خلکان در وفیات الاعیان؛ فتال و طبرسی با تعبیر «قیل») 3. ربیع‌الاخر (ابن‌عنبة در عمدة الطالب؛ ابن‌شهرآشوب با تعبیر «و یقال») 4. صفر (فقط ابن‌خلکان با تعبیر «قیل» این قول را ذکر کرده است) 5. رجب (قول حمدالله مستوفی در تاریخ گزیده) از منظر پژوهشی نمی‌توان در این باره نظر قاطعی داد، چراکه اظهارنظری قاطع در این خصوص نیازمند سندی معتبر است که دسترسی به آن بسی دشوار است. با این حال می‌توان گفت قول ماه ذی‌الحجه از چند جهت برتر می‌نماید: • این قول در منابع بیشتر و قدیمی‌تر ذکر شده است و در این منابع دیدگاه‌های دیگر با تعبیر «قیل» آمده‌اند. • وصیت امام باقر به برگزاری مراسم عزاداری برای ایشان در منا به مدت ده‌ سال بر این مطلب گواهی می‌دهد که شهادت ایشان در ماه ذی‌الحجه بوده است؛ چراکه موسم منا زمان حضور مسلمانان در حج و آن نیز در نیمل نخست ذی‌الحجه است. روز شهادت: بخشی از منابعی که ماه شهادت را ذی‌الحجه می‌دانند روز شهادت را ذکر نکرده‌اند ولی برخی دیگر هفتم ذی‌الحجه را روز شهادت می‌دانند و در این میان به جز این روز، روز دیگری ذکر نشده است. به نقل از کتاب بازپژوهی تاریخ ولادت و شهادت معصومان، نوشتۀ یدالله مقدسی. https://eitaa.com/joinchat/3977314320C4b988b21e1
سفرنامۀ حج مرحوم طالقانی بخش چهاردهم پس از رفع خستگی و شست‌وشو برای اتمام عمره به طرف مسجدالحرام سرازیر شدیم. نزدیک رکن یمانی و حجرالاسود جمعیت فشرده می‌شود. در اینجا غوغایی است! همه می‌خواهند خود را به حجر برسانند. شرطه‌ها بالای سکو و اطراف ایستاده، حجاج را مثل مجرمین با چوب‌های خیزران به‌شدت می‌زنند. کسانی که مثل ما نه قدرت فشار دارند و نه طاقت چوب خوردن، از دور متوجه حجر می‌شوند. تمام قسمت بین صفا و مروه بازار و دکان است. از بعضی قسمت‌ها ماشین‌ها عرض راه را بر سعی‌کنندگان قطع می‌کنند. صدای اتومبیل و عرابه‌هایی که عاجزها را سعی می‌دهند و دعای سعی‌کنندگان همه در هم پیچیده است. نماز که تمام شد به طرف خانه برگشتیم. انجام عمره و بیرون آمدن از احرام ایجاد خوشی و نشاط نمود. سخن از انارهای شیرین و درشت و بی‌هستۀ طائف است. رفقا دانه‌‌ای یک ریال خریده‌اند! با پول ایران دانه‌ای 25 قران. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ در ایام اعزام حجاج به خانۀ خدا هر شب با برگی از سفرنامۀ مرحوم طالقانی همراه خواهیم شد. این مطالب برگرفته از کتاب «به سوی خدا می‌رویم» است و شب‌های آینده دیگر بخش‌های این سفرنامه را در کانال قرار خواهیم داد. با ما همراه باشید و کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. https://eitaa.com/joinchat/3977314320C4b988b21e1
به مناسبت هشتم ذی‌الحجه، روز خروج امام حسین از مکه به سمت کوفه آیا امام حسین حج خود را نیمه‌تمام رها کرد؟ درباره وضعیت آخرین حج امام حسین دو قول مطرح است. عده‌ای می‌گویند امام حسین برای جلوگیری از دستگیر شدن، حج خود را نیمه‌تمام گذاشت و نیتش را از عمرۀ تمتع به عمرۀ مفرده برگرداند (قول شیخ مفید و طبرسی). قول دوم این است که امام از ابتدا نیت عمرۀ مفرده کرده بود. یکی از ثمرات فقهی این رأی تاریخی در این مسئله است که امکان تبدیل نیت در حج وجود دارد یا خیر. اگر فقیهی معتقد باشد امام حسین نیت خود را از عمرۀ تمتع به مفرده تغییر داد قاعدتاً باید قائل جواز این کار باشد. دیدگاه استاد یوسفی غروی درباره این مسئله: «گفته می‌شود امام حسین مناسک حج را نیمه تمام گذاشتند. اما طبق روایات و اخبار ائمه، امام حسین اصلاً قصد احرام حج نکرده بودند. در واقع امام حسین از ابتدا وضعیت خود را می‌دانستند، لذا از ابتدا احرام عمرۀ مفرده بستند و عمرۀ مفردۀ خود را یک‌روزه تمام کردند. روزی که همۀ حاجیان بعد از عمرۀ خود، احرام حج می‌بستند و برای شروع مناسک حج راهی صحرای عرفات می‌شدند امام حسین از احرام عمرۀ خود در آمدند و از مکه به طرف عراق حرکت کردند. حج دارای دو قسمت عمره و حج است. شیخ مفید در الارشاد آورده است که امام حسین موفق به تمام حج نشد. حجِ تمام آن است که عمره و حج باشد. پس طبق نظر شیخ مفید امام فقط عمرۀ مفرده انجام دادند. اگر بگوییم امام موفق به اتمام حج نشد معنایش نیمه‌کاره رها کردن حج است، در حالی که امام اصلاً قصد انجام حج نداشت و احرام حج نبست». https://eitaa.com/joinchat/3977314320C4b988b21e1
سفرنامۀ حج مرحوم طالقانی بخش پانزدهم رفقا می‌گویند هوا تاریک است، برگردیم. می‌خواهیم به طرف مسجدالحرام سرازیر شویم ولی با کوچه‌های پرپیچ و خم و تاریک و گرمی هوا و زیادی سنگ‌لاخ و کثافت مراجعت مشکل است. این روزها پرجمعیت‌ترین روزهای مکه است. به‌زحمت می‌توان از کوچه‌ها عبور کرد. غوغای حجاج و بوق ماشین‌ها سراسر شهر و خلال کوه و دره را پر کرده است. نزدیکی درهای مسجدالحرام فشار جمعیت عبور را بسیار مشکل ساخته. مدتی طول کشید تا وارد مسجد شدیم. چهار سمت مسجد ایوان بلندپایه است که بر ستون‌های سنگی سفید قرار دارد. وسط فضای باز است. از ایوان‌ها تا نزدیک کعبه و محل طواف راه‌ها سنگ‌فرش است و در فاصلۀ میان این راه‌ها باغچه‌مانندهایی است که از ریگ‌های الوان فرش شده. همین که آفتاب قدری بالا آمد، عبور از این قسمت‌ها با پای برهنه مشکل و تماشایی است! با نوک پنجه و پاشنۀ پا و جست‌وخیز باید خود را به دایرۀ طواف رساند. زمین دایرۀ طواف و نزدیک بیت چون پیوسته پر از جمعیت است زیاد داغ نمی‌شود. در میان جمعیت تخته‌های حامل بیمارها که روی دوش و سر حمال‌ها حمل می‌شوند دیده می‌شود. بعضی با چهرۀ زرد و اندام لاغر و مأیوس از زندگی بالای تخت نشسته‌اند و چشمان کم‌نور خود را به سوی آسمان و خانۀ خدا می‌گردانند. بعضی خفته و مشرف به موت‌اند. بعضی یکسره چشم از دنیا و امید به رحمت خدا بسته، جنازه‌شان را طراف می‌دهند. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ در ایام اعزام حجاج به خانۀ خدا هر شب با برگی از سفرنامۀ مرحوم طالقانی همراه خواهیم شد. این مطالب برگرفته از کتاب «به سوی خدا می‌رویم» است و شب‌های آینده دیگر بخش‌های این سفرنامه را در کانال قرار خواهیم داد. با ما همراه باشید و کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. https://eitaa.com/joinchat/3977314320C4b988b21e1
سفرنامۀ حج مرحوم طالقانی بخش شانزدهم: مسجد الجن و مسجد الرایة عصر است، درۀ مکه را سایه گرفته. از کوچه‌های سراشیب و پرجمعیت گذشتیم تا به خیابان‌های مسطح و باز وسط وادی رسیدیم. در طرف غرب خیابان به مسجدی رسیدیم که مردم برای وضو و نماز در آن رفت‌و‌آمد داشتند. ساختمان آن چهار دیوار ساده و سرپوشیدل مختصری است که بر ستون‌ها قرار گرفته و محلی برای وضو و تطهیر دارد. فرش آن چند قطعه حصیر است. این سادگی در تمام مساجد حجاز دیده می‌شود. در نزدیکی آن نیز یک مسجد دیگر مانند همین است. بودن این دو مسجد در نزدیکی مسجدالحرام موجب تعجب است! برای چه ساخته شده؟ نام آن بیشتر موجب تعجب شده: «مسجد الجن»! یعنی چه؟ بعد معلوم شد این مسجد و مسجد نزدیک آن که به نام «مسجد الرایة» است برای تذکر دو امر تاریخی است: مسجد الجن در محلی بنا شده که سورۀ جن در آن نازل شده و مسجد الرایة در موضعی است که پرچم رسول اکرم هنگام فتح مکه در آن نصب گردیده است. از کنار این دو مسجد عبور کردیم. چند قدمی که به طرف شمال می‌روی قبرستانی به چشم می‌آید که در دامنۀ سراشیبی قرار گرفته و شمال و غرب آن را کوه محصور نموده است. اطراف باز آن را با دیواری محصور نموده‌اند و درب آن را گاهی باز می‌کنند. در اوایل نهضت وهابیت رفتن به این مکان ممنوع بوده و در سال‌های اخیر در موسم حج طرف عصر تا موقع غروب و وقت نماز باز است. اما مأموران مراقب‌اند که کسی قبرها را نبوسد! و چون غروب شد با خشونت همه را بیرون می‌کنند. علائم و آثاری برای شناختن قبور باقی نیست. علاوه بر آنکه ساختمان‌ها و گنبدهای تاریخی را از بین برده‌اند، کاشی‌های ظریف و سنگ‌ها را نیز در هم شکسته‌اند! با انضمام قطعه سنگ‌ها بعضی از خطوط، که آیات قرآن و نام صاحب قبر است، خوانده می‌شود. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ در ایام اعزام حجاج به خانۀ خدا هر شب با برگی از سفرنامۀ مرحوم طالقانی همراه خواهیم شد. این مطالب برگرفته از کتاب «به سوی خدا می‌رویم» است و شب‌های آینده دیگر بخش‌های این سفرنامه را در کانال قرار خواهیم داد. با ما همراه باشید و کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. https://eitaa.com/joinchat/3977314320C4b988b21e1