بر اساس مطالعات، آموزش های رسمی برای کودکان زیر شش سال ممنوع است ترجیحا هیچ موضوعی نباید آنها را از بازیها و دنیای کودکانه شان دور کند.
یادگیری و تکامل کودک بايد در زمان صحیح اتفاق بیفتد.
🏡 http://eitaa.com/cognizable_wan
🔻خواص انار
🔹یک لیوان آب انار حدود 40 درصد ویتامین C مورد نیاز روزانه شما را تأمین میڪند.
🔹آب انار از ایجاد آلزایمر پیشگیرے و نیز روند بیماری را ڪندتر میکند .
✅ http://eitaa.com/cognizable_wan
13.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تمام ماجرای میان ایران و آذربایجان
بیعت واقعی مردم با امام زمان علیه السلام
http://eitaa.com/cognizable_wan
❣️اکثر مردان جذب زنی میشوند که با او سه چیز بدست آورند؛
لذت ،آرامش ،پیشرفت.
جذابیت هم مهم است .اگر چه ظاهر برای مردهاخیلی مهم است وآنها با چشمشان عاشق میشوند اماکافی نیست...
🏡 http://eitaa.com/cognizable_wan
💫خوردن میوه با معده خالی:
👈 متن زیر را بخوانید:
این یکی از راهکارهای درمان سرطان است.
احتمال موفقیت من در درمان سرطان حدود %۸۰ است.
بیماران سرطانی نباید بمیرند. علاج سرطان تقریبا پیدا شده است و رمز آن، خوردن میوه است.
چه باور کنید چه نکنید.
من جدا متاسفم برای صدها بیماری که در راه درمانهای رایج میمیرند.
خوردن میوه:
همهی ما فکر میکنیم خوردن میوه به معنی خریدن، خرد کردن و گذاشتن در دهان است!
این، به این آسانی که شما فکر میکنید نیست. خیلی مهم است که بدانید چه وقت و چطور میوه بخورید.
راه درست میوه خوردن چیست؟
میوه را بعد از وعدهی غذایی نخورید.
«میوه را باید با معده خالی میل کنید.»
وقتی میوه را با معده خالی میخورید نقش بزرگی در سیستم گوارش و تامین انرژی زیاد برای کاهش وزن و بقیهی کارهای روزانه ایفا میکند.
میوه، مهمترین بخش مواد غذایی است.
فرض کنید دو تکه نان و تکهای میوه خوردهاید؛ تکهی میوه آماده است مستقیم از گلو وارد معده شود در حالی که نان خوردهشده قبل از میوه مانع آن میشود.
به عبارتی کل وعدهی نان و میوه هدر و فاسد شده و تبدیل به اسید میشوند.
درست زمانی که میوه با غذا تداخل پیدا میکند بقیه مواد باقیمانده فاسد میشوند.
درنتیجه لطفا میوه را با معدهی خالی یا قبل از وعدهی غذایی میل کنید.
شنیدهاید که مردم میگویند:
هر وقت هندوانه میخورم آروق میزنم، وقتی میوهی استوایی میخورم شکمم باد میکند، وقتی موز میخورم احساس اسهالی میگیرم و....
در واقع اگر میوه با معدهی خالی خورده شود هیچ یک از این مشکلات پیش نمیآید.
میوه با بقیه غذاها فاسد میشود و تولید گاز میکند، در نتیجه دچار نفخ میشوید.
سفیدی مو، کچلی، استرس زیاد و حلقهی قهوهای دور چشم اتفاق نمیافتد اگر میوه را با معدهی خالی بخورید.
براساس تحقیقات دکتر هربرت، جز لیمو و پرتقال که اسیدی هستند، همهی میوهها در بدن قلیایی میشوند.
اگر شما رمز خوردن میوه را دریافتید پس راز زیبایی، طول عمر، سلامتی، انرژی، شادمانی و وزن نرمال را یافتهاید.
وقتی میخواهید آبمیوه میل کنید، فقط آبمیوهی تازه میل کنید نه آبمیوهی داخل قوطی، بطری یا پاکت.
حتی آبمیوهی گرما دیده ننوشید.
میوههای پخته نخورید چون هیچ مادهی مفیدی به بدن نمیرساند!!
شما فقط مزهی آن را میچشید، پختن همهی ویتامینها را از بین میبرد.
با این حال خوردن میوهی تازه حتی از نوشیدن آب آن مفیدتر است.
اگر میخواهید آبمیوهی تازه میل کنید آن را جرعهجرعه و به آرامی بنوشید تا با بزاق دهان مخلوط شود قبل از این که ان را قورت دهید.
شما میتوانید ۳ روز «روزه»ی میوه بگیرید تا بدن کاملا تصفیه شود.در طول این ۳ روز فقط میوه بخورید و آبمیوه تازه بنوشید.
http://eitaa.com/cognizable_wan
۷ خصوصیت خانم ها که آقایان را شیفته خود می کند!
1. شوخطبعی
2. اعتماد به نفس
3. استقلال
4. قدرت
5. برای خودش ارزش قائل است
6. زنانگی
7. شادی
🏡 http://eitaa.com/cognizable_wan
#دلنوشته_یک_مادرشوهر
براى عروسش
#عروس_خوبم
من ۹ ماه بار فرزندى را در دل كشيدم تا به دنيا آمد .
شبهاى بسيارى تا صبح بالاى سرش بيدار بودم تا او آسوده بخوابد .
وقتى زمين خورد و گريه كرد من اولين كسى بودم كه اشكهاش رو پاک كردم .
وقتى اولين بار مدرسه رفت ، اين من بودم كه پاى رفتن به خانه را بدون او نداشتم و تمام روز پشت در مدرسه برايش صبر كردم.
وقتى اولين دعوا رو تو مدرسه كرد اين من بودم كه پشت اش وايسادم.
وقتى لباس نو مى خواست ، من تنها دارايى ام رو براى اون خرج مى کردم.
وقتى گوشى نو و آخرين مدل خواست من براش تهيه كردم.
#عروس_گلم
وقتى امتحان داشت ، من تشويق اش كردم كه ادامه بده وتلاش كنه براى آينده اش.
وقتى به سن بلوغ رسيد و پرخاشگرى هاش شروع شد ، اين من بودم كه تحمل كردم و چه شبها كه تا صبح گريه نكردم واز خدا كمک نخواستم...
#عروس_نازنينم
وقتى براى اولين بار عاشق شد ، اين من بودم كه بهش كمک كردم تا عشق رو از هوس جوانى تشخيص بده.
#عروس_جوان_من
وقتى اولين بار خواست پشت ماشين بشينه و نشون بده بزرگ شده ، اين من بودم كه صبورانه راه و روش رو يادش دادم تا اون رو مسئول بار بيارم.
#عروسم
وقتى اولين بار دست روى دختر مورد علاقه اش گذاشت ، اين من بودم که تو را برایش خواستگاری کردم.
#عروس_شيرين_تر_از_جانم
وقتى تو آمدى , اون خيلى وقت بود كه پسر من بود ؛ از لحظه هايى كه نطفه اش بسته شد با من ارتباط عاطفى داشت .اون تنها پسرم نيست ، اون قسمت اصلى وجود منه ...
مرا روبروی خودت نبين ،
مرا در كنار خودت قرار بده!
من بهترين سالهاى عمرم را به پاى فرزندى نشستم كه تو امروز شوهر خطاب مى كنى...
من مهمان ناخوانده نيستم !
من يك مادرم ،
با سالهاى طولانى رنج و درد ...
من پسرم را با اشک چشمم بزر گ كردم.
پسر من ، ميوه درخت ۳۰ ساله منه.
حق ديدن و بودن و حرف زدن من با پسرم را تو از من نگير...
مرا آنگونه كه هستم بپذير ؛
با تمام بديهایم...
فقط فراموش نكن مردى را كه تو امروز شوهر مى نامى، روزى عزيز كرده و بزرگ شده در دامن من بود...
#عروس_گلم
روزى تو هم در صندلى قضاوت مادر شوهر عروس مى نشينى.
خيلى مراقب باش
دوستت دارم ،
چون پسرم تو را دوست دارد...
او كه امروز تو را در آغوش ميگيرد و آرام ميشوى!
تمام ديروزها در آغوش من آرام گرفته و رعنا و برومند شده...
امروز هرگز ديروزها را فراموش نكن كه از فرداها بى خبرى ...
✅تقديم به تمام عروسان ايران
http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیعت واقعی مردم با امام زمان علیه السلام
http://eitaa.com/cognizable_wan
✍️اگه مدیریت کارهای خونه تو خانواده شوهر براتون مهمه:
🔺کدبانو بودنتون رو همون روز اول به خانواده شوهرتون نشون ندید
😉که براتون میشه وظیفه👀
🏡 http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
براتون آرزوی روزهای خوش دارم
http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
محاسبه میزان در قیامت
🏡 http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این کلیپو حتما ببینین👌
یه بار از دخترا میخوان به دوست پسراشون زنگ بزنن و کمک بخوان
یه بارم به خانمای متاهل میگن که به شوهراشون زنگ بزنن و کمک بخوان
فرق دوستی خیابونی یا تاهل همینه👌
http://eitaa.com/cognizable_wan
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿
#رمان
#منو_بہ_یادت_بیار
#قسمت_سیزدهم
سرم را پایین انداختم .محمدرضا دومرتبه تکرار کرد:
-نگفتی؟
-چیو؟
-چرا گریه میکنی؟
-گفتم که خاک رفت توی چشمم.
-منم گفتم که اینجا خاک نیست...
پدر محمدرضا از آشپز خانه بیرون آمد... لیوان آبی دستش بود به من داد و گفت من برم کمک مامان ...
-باباجان مامان کوش؟؟؟از وقتی اومدم توی آشپز خونست... توروخدا زحمت نکشید من باید الان برم...
صدای مادر از آشپز خونه بلند شد.
-این چه حرفیه دخترم. مگه من میزارم بری.
-آخه مامان خونه منتظرمه.
-الان زنگ میزنم بهش میگم یکم اینجا میمونی...
چشم هایم را روی هم فشار دادم و نفس عمیقی کشیدم. پدر محمدرضا به آشپز خانه رفت...
بین منو محمدرضا سکوت بود.
چند ثانیه بعد مادرو پدر محمدرضا باهم از آشپز خانه بیرون آمدند...
دست پدر چای و دست مادر ظرف میوه...
-ای بابا چرا زحمت کشیدید...
زحمت چیه عزیزم. محمدرضا سیبی را برداشت و سمت گرفت:
-بیا...
مات نگاهش کردم...
-بگیر دیگه...
چشم ازش برنداشتم متعجب نگاهش می کردم. چاقو را برداشت و سیب را پوس کند. هر سه متعجب ونگران به محمدرضا نگاه میکردیم.
سیب را به دوقسمت تقسیم کرد یک قسمتش را سمت گرفت و گفت:
-حالا بگیر...پوس کندم.
سکوت وحشتناکی حاکم بود. خنده های پی در پی و غمناک من سکوت را شکست. همانند دیوانه ها میخندیدم...سیب را از دستش گرفتم.
محمدرضا_سیب دوست نداری؟؟؟؟
-چرا.
-پس چرا نمیخوری؟؟
سیب را در دهانم گذاشتم و گاز زدم هنوز هم هر سه متعجب به محمدرضا نگاه میکردیم...
#ادامہ_دارد...
http://eitaa.com/cognizable_wan
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿
مات به محمدرضا نگاه میکردم...
-چرا منو اینطوری نگاه میکنی؟؟؟
-هیچ..هیچی...
مادرمحمدرضا با تعجب گفت_عزیزم چاییتو بخور سرد نشه...
-چشم.
به پدر نگاهی انداختم و بعد استکان چای را را برداشتم...
تلفنم زنگ خورد.
-اوه...مامانه...
مادرمحمدرضا_ای وای ببخشید یادم رفت زنگ بزنم.
لبخندی زدم و گفتم:
-اشکالی نداره.
محمدرضا به من نگاه میکرد...
سرم را پایین انداختم و بعد موبایلم را جواب دادم.
-جانم مامان؟
-سلام دختر کجایی دیر کردی.
-شرمنده مامان جان داشتم میومدم خونه ولی پدر جون دوست داشتن منو ببینن بخاطر همین اومدم خونشون یه سر. دیگه دارم میام خونه.
مادر محمدرضا گفت:
-نه دخترم این چه حرفیه...
سرم را با لبخند تکان دادم.
مادرم گفت:
-باشه دخترم سلام برسون زود بیا خونه. خداحافظ
تلقن را قطع کردم و رو به مادرش گفتم:
-باید برم خونه. ان شاءالله یه وقت دیگه مزاحم میشم.
از جایم بلند شدم.
پدر محمدرضا_اخه اینطوری که نمیشه.
-پدر جون قول میدم که تا آخر این هفته....
حرفم تا قطع کردم و نگاهی به محمدرضا انداختم.
دومرتبه روبه پدرمحمدرضا گفتم:
-ان شاءالله دوباره میام دیدنتون.
مشغول خداحافظی بودم.
روبه محمدرضا گفتم:
-ببخشید که... مزاحمت شدم...شبت بخیر...
سمت در خروجی حرکت کردم...صدایی من را سرجایم کوباند...
-صبر کن من برسونمت.
آرام آرام سمت صدا برگشتم. صدای محمدرضا بود.
من_ولی...تو که مسیر خونمونو یادت نمیاد...
-توکه بلدی.
-برگشتنی چی؟
-از همین مسیر که اومدم از همین مسیرم برمیگردم.
نگاهی به مادرو بعد به پدر انداختم و گفتم:
-نه ممنون. خداحافظ.
دوباره برگشتم سمت در...
#ادامہ_دارد...
http://eitaa.com/cognizable_wan
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿
دومرتبه صدایی شنیدم.
-گفتم وایستا میرسونمت...
-گفتم که مسیرو بلد نیستی گم میشی.
باعصبانیت گفت:
-حافظمو از دست دادم. عقلمو که از دست ندادم.
ساکت ماندم. محمدرضا از جایش بلند شد.
-میرم آماده شم.
بغضم را قورت دادم و سرم را به نشانه ی تایید تکان دادم.
مادرمحمدرضا سمتم آمدو گفت:
-ناراحت نباش.
لبخند تلخی زدم و گفتم:
-چشم.
کمی ایستاده منتظر ماندم و بعد از چند دقیقه محمدرضا از اتاق بیرون آمد و گفت:
-بریم.
مادرش با نگرانی گفت:
-محمدرضا وایسا...وایسا آدرسو بنویسم بدم بهت یه وقت گم نشی...
-بنویس...
نگاهی به من انداخت سرم را پایین انداختم.مادر محمدرضا آدرس را نوشت و دست محمدرضا داد. خداحافظی کردیم و از خانه بیرون رفتیم.
سوار ماشین شدیم.
سکوتی وحشتناک بینمان حاکم بود.
سکوت را شکستم و گفتم:
-ببخشید که به زحمت افتادی.
-من فقط نمیخواستم این وقت شب تنها بری وگرنه خودم نمیومدم.
لبخندی زدم و گفتم:
-واقعا؟؟؟؟
-نخند دارم جدی حرف میزنم.
لبخندم را جمع کردم و گفتم:
-باشه.
-بابت رفتار اونروزم عذر میخوام.
ابروهایم را بالا انداختم و گفتم:
-چه رفتاری؟
کمی صدایش را بلند تر کردو گفت:
-یه جوری رفتار میکنی که اصلا انگار نه انگار چه حرفایی ازم شنیدی!!
لبخندی زدم و گفتم:
-خب...نمیدونم چه رفتاریو میگی.
-توی دیگه کی هستی.
سرم را پایین انداختم.
محمدرضا_بابت رفتار اونروزم توی اتوبان. سرت داد زدم.
خندیدم و گفتم:
-عذر خواهی لازم نیست.
اخم هایش را در هم فرو بردو گفت:
-در هر حال گفتم ک بشم چه لازم باشه چه نباشه.
-الان تو بامن لجی؟یا عصبی هستی؟
-هیچکدوم. از کدوم سمت برم؟
-این خیابونو مستقیم برو سر چهار راه دست راست.
#ادامہ_دارد...
http://eitaa.com/cognizable_wan
🖋☕️#داستانک
نباید اخبار ناگوار را به یکباره به شنونده گفت
مرد ثروتمندی مباشر خود را برای سرکشی اوضاع فرستاده بود. پس از مراجعه پرسید:
-جرج از خانه چه خبر؟
-خبر خوشی ندارم قربان سگ شما مرد.
-سگ بیچاره پس او مرد. چه چیز باعث مرگ او شد؟
-پرخوری قربان!
-پرخوری؟ مگه چه غذایی به او دادید که تا این اندازه دوست داشت؟
-گوشت اسب قربان و همین باعث مرگش شد.
-این همه گوشت اسب از کجا آوردید؟
-همه اسبهای پدرتان مردند قربان!
-چه گفتی؟ همه آنها مردند؟
- بله قربان. همه آنها از کار زیادی مردند.
-برای چه این قدر کار کردند؟
-برای اینکه آب بیاورند قربان!
-گفتی آب آب برای چه؟
-برای اینکه آتش را خاموش کنند قربان!
-کدام آتش را؟
-آه قربان! خانه پدر شما سوخت و خاکستر شد.
-پس خانه پدرم سوخت! علت آتش سوزی چه بود؟
-فکر میکنم که شعله شمع باعث این کار شد. قربان!
-گفتی شمع؟ کدام شمع؟
-شمع هایی که برای تشیع جنازه مادرتان استفاده شد قربان!
-مادرم هم مرد؟
-بله قربان. زن بیچاره پس از وقوع آن حادثه سرش را زمین گذاشت و دیگر بلند نشد قربان.!
-کدام حادثه؟
-حادثه مرگ پدرتان قربان!
-پدرم هم مرد؟
-بله قربان. مرد بیچاره همین که آن خبر را شنید زندگی را بدرود گفت.
-کدام خبر را؟
-خبر های بدی قربان. بانک شما ورشکست شد.
اعتبار شما از بین رفت و حالا بیش از یک سنت تو این دنیا ارزش ندارید.
من جسارت کردم قربان خواستم خبرها را هر چه زودتر به شما اطلاع بدهم قربان!!!
نویسنده: آرت "آرتور" بوخوالد
متولد ۲۰ اکتبر ۱۹۲۵ و درگذشت به تاریخ ۱۷ ژانویه ۲۰۰۷، طنزنویس مشهور آمریکایی، ستوننویس روزنامه اینترنشنال هرالد تریبون، واشینگتن پست، نیویورک هرالد تریبون، لس آنجلس تایمز، برنده جایزه پولیتزر (۱۹۸۲) که آثار وی در بیش از ۵۵۰ روزنامه محلی و کشوری در آمریکا به چاپ رسیده است.
داستانهای کوتاه جهان...
http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحبتهای شهید جوان قبل از شهادت
http://eitaa.com/cognizable_wan
گاهـــــــــــــي
خلــوتِ دوستت را بهم بــریـــز !
تا بداند که تنها نیست...
آرزوی ماست که در وجــودِ
دوست خانه ای داشته باشیم
حتی به مساحت یک یاد ...
زنــدگی "کوتاه تر از آنست که
به خصومت بگذرد ،
و قلب ها گرامی تر از آنند که
بشکننـــــــــد ... !!
آنچه از روزگار به دست می آید
با خنده نمی مــانـــد
و آنچه از دست برود
با گریه جبـــران نمی شـــود ...
فــردا خورشید "طلــــــــــوع "
خــــــــواهد کرد ،
حتی اگر "ما" نباشیـم ...!
پــس تا فـرصت هست ،
قــدر همــــدیگـر را بدانیـم...
http://eitaa.com/cognizable_wan
🍂 گنجشک از باران پرسيد:
کارِ توچيست؟!
🍃باران با لطافت جواب داد:
🍂"تلنگر زدن به انسان هايي که
آسمان خدا را از یاد برده اند
http://eitaa.com/cognizable_wan
16.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داستان معلم و دانش اموزان
http://eitaa.com/cognizable_wan
#همسرداری
❤️ اولین چیزی که محبت رو از خونه میبره و شیشه محبت را بین زن و شوهر میشکونه، تند خویی هست.
👈 اگر زن در مقابل شوهرش، پرخاشگری کنه، همون جملهی اولی که میگه به احساس شوهرش لطمه میزنه.
👈 اگر مردی تندخو شد، فریاد و زخم زبان زد و به همسرش گفت ببین زن فلانی چه زن خوبیه، تو هم هستی؟ این یعنی مردی زنی را به رخ خودش می کشه؛ اینجاست که بدترین ضربه را به روح لطیف خانومش میزنه. چون این جمله به اندازه ای کوبندگی داره که همون لحظه اول عشق را به نفرت تبدیل میکنه.
✅ باید مواظب رفتارها بود که خدای نکرده شیشه محبت بین زن و شوهر شکسته نشه و عشق و علاقه رشد پیدا کنه
🏡 http://eitaa.com/cognizable_wan
19.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مسابقه واقعا عجیب
http://eitaa.com/cognizable_wan
🔻رفتار بیش از حد مهربانانه در برابر کودک
🔻تحسین بیش از اندازه او
👈به بروز خودشیفتگی در آنها می انجامد.
📢پدران و مادران عزيز در رفتارهاي خود حد اعتدال را رعايت كنيد.
🏡 http://eitaa.com/cognizable_wan
💕ﺑﻌﻀﯽ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ ﮐﻪ
ﺧﻨﺪﻩ ﯼ ﺷﻤﺎ ﮐﻤﯽ ﺑﻠﻨﺪﺗﺮ،
ﻟﺒﺨﻨﺪﺗﺎﻥ ﮐﻤﯽ ﺩﺭﺧﺸﺎﻥ ﺗﺮ،
ﻭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺗﺎﻥ ﮐﻤﯽ ﺑﻬﺘﺮ ﺷﻮﺩ...
👈ﺳﻌﯽ ﮐﻨﯿم ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﺑﺎﺷﯿم ❤️💜
🏡 http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃هر کس در دوران زندگیاش
میتواند دو کارکرد داشته باشد:
"ساختن" یا " کاشتن" .
سازندگان شاید سالها در کار خود بمانند و سازندگیشان مدتها طول بکشد، اما روزی میرسد که کارشان به پایان برسد. در این هنگام باز میایستند و در میانِ دیوارهای خود ساخته محصور میشوند.
اما کسانی هستند که میکارند.
اینان گاهی، هنگام طوفان و تغییر فصلها رنج میبرند و گاهی -به ندرت- خسته میشوند.
اما یک باغ، بر خلاف ساختمان، هرگز از رشد باز نمیماند و همان زمانی که نیازمند توجه باغبان است، میگذارد زندگی برای باغبان ماجرایی عظیم باشد.
باغبانان در میان جمع یکدیگر را باز میشناسند، چرا که میدانند در سرگذشت هر گیاه، رشدِ سراسر زمین نهفته است.🍃
بریدا
#پائولو_کوئیلو
http://eitaa.com/cognizable_wan
اگر زنی احساس امنیت ڪند و بتواند حرف هاے دلش را به شوهرش بگوید و شوهرش بتواند بدون اینکه ازاو ناراحت شود به حرف های او گوش دهد،رابطه ی آن ها به طور چشمگیری بهبودپیدا خواهد ڪرد
🏡 http://eitaa.com/cognizable_wan
🌹
#سیاستهای_زنانه
🍃 به همسرتون القا کنید که حمایتتون کنه. مثلا کسی بهتون حرفی زد و ناراحت شدید؛ بگید: «خوبه که تو رو دارم و کنارمی و میتونم همه سختیها رو فراموش کنم!»
🏡 http://eitaa.com/cognizable_wan