eitaa logo
"دانستنیهای زیبا"
3.7هزار دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
14.5هزار ویدیو
679 فایل
کانالی برای قشر جوان؛ بابهترین داستانها؛ تلنگرها؛ نکات زیبا؛ طنز جالب؛ و... ادمین: https://eitaa.com/alimaola_110 یک کانال #زیبا بجای #صدکانال مولانا: آنکس که نداند و نخواهد که بداند حیف است چنین جانوری زنده بماند جهت ارسال سوالات👇👇👇 @alimaola_110
مشاهده در ایتا
دانلود
4عادت مهم زوج های موفق هيچ گاه بدون خداحافظی یکديگر را ترك نميكنند هر روز همدیگر را میبوسند هر روزباهم رو در رو گفتگومیكنند همیشه یکديگرراشگفت زده ميكنند. 🏡 http://eitaa.com/cognizable_wan
گاهی وقتی با شوهرتون هستید مثل بچه‌ها رفتار کنید.😍 مثلا وقتی براتون کادو خرید جیغ بکشید.😱 یا وقتی اشتباهی کردید؛ بچه‌گانه حرف بزنید.😌 ⚜️اما خیلی هم زیاده‌روی نکنید⚜️ 🏡 http://eitaa.com/cognizable_wan
چه صفاتی در شخصیت زن ، برای مردان جذاب تر است؟ • احساس خوب به خود داشتن • در اولویت بودن احساسات • خنده رو بودن • لذت بردن از محبت • گوش شنوا داشتن • آراستگی ظاهری ‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🏡 http://eitaa.com/cognizable_wan
⭕️ 9 کار اشتباه که هر روز انجام می دهیم و اشتباه است! 1. تلاش برای خشنود کردن همه اطرافیان در حال و آینده! 2. زندگی در گذشته و یادآوری دایم خاطرات بد! 3. بیش از حد راجع به همه چیز فکر کردن و دامن زدن به افکار! 4. بهانه تراشی کردن برای دوری کردن از شروع کارها! 5. نیازهای خود را در آخر همه چیز و همه کس قرار دادن! 6. به دنبال بی عیب و نقص بودن و به خود سخت گرفتن! 7. ترس از تغییر در هر موقعیت شغلی، خانوادگی، تحصیلی! 8. سرکوب کردن خود و اراده خود! 9. توضیح و توجیه خود در مواقعی که از انجام کارها اجتناب می کنیم! 💟 http://eitaa.com/cognizable_wan
فلمینگ، یک کشاورز فقیراسکاتلندی بود. یک روز، در حالی که به دنبال امرار معاش خانواده اش بود، از باتلاقی در آن نزدیکی صدای درخواست کمک را شنید، وسایلش را بر روی زمین انداخت و به سمت باتلاق دوید. پسری وحشت زده که تا کمر در باتلاق فرو رفته بود، فریاد می زد و تلاش می کرد تا خودش را آزاد کند. فارمر فلمینگ او را از مرگی تدریجی و وحشتناک نجات می دهد. روز بعد، کالسکه ای مجلل به منزل محقر فارمر فلمینگ رسید. مرد اشراف زاده خود را به عنوان پدر پسری معرفی کرد که فارمر فلمینگ نجاتش داده بود. اشراف زاده گفت: " می خواهم جبران کنم شما زندگی پسرم را نجات دادی". کشاورز اسکاتلندی جواب داد: " من نمی توانم برای کاری که انجام داده ام پولی بگیرم". در همین لحظه پسر کشاورز وارد کلبه شد. اشراف زاده پرسید: " پسر شماست؟" کشاورز با افتخار جواب داد:"بله" با هم معامله می کنیم. اجازه بدهید او را همراه خودم ببرم تا تحصیل کند. اگر شبیه پدرش باشد، به مردی تبدیل خواهد شد که تو به او افتخار خواهی کرد. پسر فارمر فلمینگ از دانشکده پزشکی سنت ماری در لندن فارغ التحصیل شد و همین طور ادامه داد تا در سراسر جهان به عنوان سر الکساندر فلمینگ کاشف پنسیلین مشهور شد. سال ها بعد، پسر اشراف زاده به ذات الریه مبتلا شد. چه چیزی نجاتش داد؟ پنسیلین! 🍃 🌺🍃 http://eitaa.com/cognizable_wan
"دوست داشتن"ها متفاوتند: یک. یه جور "دوست داشتن" هست، خیلی دوس داری بهش بگیا، ولی طرف جوری برخورد میکنه که حرفت میمونه بیخ گلوت... بجاش میگی: "یه لیوان آب لطفا" دو. یه جور "دوست داشتن" هست، بگی یا نگی، نه به حال خودت فرقی داره نه طرف! چون اونقدر تنهایید که فقط همو دارید. سه. یه جور "دوست داشتن" هست، که نیست! یعنی سالهاست منتظری که یکی پیدا شه و لایق این جمله باشه... هنوزم منتظری. چهار. یه جور "دوست داشتن" هست، گفتنی نیست، دست به کار میشی، گُل میخری واسش، باهم میخندید، باهم گریه می کنید. دعوا هم می کنید حتا، جنسش خیلی اصله لامصب. نایابم هست البته. پنج. یه جور "دوست داشتن" هست شبیه مَرَضه، تیک داره، به هرکی میرسی میگی، اونم مریض میکنی مثل خودت. خدا نصیب هیچ گوینده و شنونده ای نکنه این یکی رو. شش. یه جور "دوست داشتن "هست، اونو دیگه مقصر خودتی، اونقد نمیگی نمیگی نمیگی، تا یکی پیداش میشه و میگه. تاکید می کنم مقصر خودتی. هفت. یه جور"دوست داشتن " هست، هی میگی هی پسش میگیری، هی میگی و هی پسش میگیری. نکن خواهر من، نکن برادر من، پسشم گرفتی دیگه باز نگو بِهِش. لوث میشه از دهن میافته ها... هشت. یه جور "دوست داشتن" هست اونقدر آرومه، اونقدر ظریفو لطیفه. تا بهش نگاه میکنی، هر دو، چشماتون شروع میکنه به خندیدن. نه. یه جور " دوست داشتن" هست خیلی شدیده، یهو اعضای بدنت شروع میکنه به تپیدن، میشی عین یه قلب بزرگ، این نوع دوست داشتن فقط یه بار نصیب هر کس ممکنه بشه، دست دست نکنید برا گفتنش. ده. یه "دوست داشتن" هست که از دوره، یعنی از دور دوسش داری، میدونی سهم تو نیست ولی خُب خیلی دوسش داری. بدون هیچ توقع و انتظاری فقط دوسش داری. یازده. یه جور "دوست داشتن" هم هست... که فقط مخصوص ما دوتاست. مثل یه راز میمونه. هیچی گُمِش نمیکنه... 👤http://eitaa.com/cognizable_wan
منِ عزیزم؛ از تو ممنونم برای همه چیز. تویی که بلد بودی قوی باشی، بی‌آنکه قوی بودن را به تو یاد داده باشند. بلد بودی بخندی و به دلخوشی‌های کوچک زندگی‌ات قانع باشی. تو بلد بودی آدم‌هایی که در مسیر تو قرار می‌گرفتند را دوست داشته‌باشی و در حتی بدترینشان هم ویژگی‌های مثبتی برای دوست داشتن پیدا کنی‌. تو بلد بودی همیشه تمام تلاشت را بکنی حتی وقتی سعی بر منصرف کردن تو داشتند. از تو ممنونم که تسلیم‌ناپذیر بودی و تسلیم زخم‌های کهنه‌ی زندگی‌ات نشدی، که پذیرفتی قرار نیست همیشه حالت خوب باشد و دردِ شکست‌های متوالی را به لذت یک پیروزیِ دلپذیر، بخشیدی. تو بلد بودی به هر قیمتی خوشبخت نباشی و خوشبختی‌های ساده‌ی خودساخته را به خوشبختی‌های بزرگ و بدون تلاش، ترجیح دادی. تو بلد بودی اهمیت ندهی به خیلی چیزها، که خیلی چیزها را نادیده بگیری و خیلی چیزها را نشنیده. بلدی بودی از محدودیت‌هایت فرصت بسازی و از تکه‌های شکسته‌ی وجودت، پله. از تو ممنونم برای همه چیز؛ تویی که بلد بودی خودت باشی، دنبال دلخوشی‌های خودت بگردی و کاری به کار هیچ‌کس نداشته‌باشی... 👤http://eitaa.com/cognizable_wan
مـرا چشمی ست خون افشان زِ دست آن کمــان اَبرو جهان بس فتنه خواهد ديد از آن چشم و از آن ابرو… http://eitaa.com/cognizable_wan
یکی از قشنگترین تعاریف دوست داشتن از نظر من رو میلان کوندرا تو این دیالوگ تعریف کرده: -چرا گاه‌به‌گاه از قدرتت در برابر من استفاده نمی‌کنی؟ فرانز به آرامی پاسخ داد: زیرا «دوست داشتن»، چشم‌پوشی از قدرت است. http://eitaa.com/cognizable_wan
روزی ملانصرالدین خطایی مرتکب میشود و او را نزد حاكم می برند تا مجازات را تعیین کند .   حاكم برایش حکم مرگ صادر می کند ... اما مقداری رافت به خرج می دهد و به وی می گوید    اگر بتوانی ظرف سه سال به خرت سواد خواندن ونوشتن یاد دهی ، از مجازاتت درمی گذرم !!!   ملانصرالدین هم قبول می کند و ماموران حاکم رهایش می کنند .   عده ای به ملا می گویند :   مرد حسابی آخر تو چگونه می توانی به یک الاغ خواندن و نوشتن یاد بدهی ؟   ملانصرالدین می فرماید :   انشاءالله در این سه سال یا حاكم می میرد یا خــَرَم ... !!! 🌐http://eitaa.com/cognizable_wan
۱۲ مهر ۱۳۴۸ اولین تاکسی تلفنی معروف به آژانس کار خود را در تهران آغاز کرد. تاکسی‌های آژانس به بخش خصوصی تعلق داشتند. شماره اشتراک و دنبال مشتری رفتن، از جمله خدمات تاکسی تلفنی بود. http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دفاع جانانه از زنان ایرانــــی در برنامـــــــــــــــــه من و تو 👌 ⭕️ ببینید چقدر در این گفتگو شلوغ میکنن تا حقایق مربوط به زنان ایرانی شنیده نشه 🚨http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دوربین مخفی اغتشاشات ۱۴۰۱ 🔹️آتش زدن پرچم ایران توسط فرستاده‌ ی مسیح علی نژاد در پارک ملت تهران که با استقبال گرم مردم مواجه شد! ✅http://eitaa.com/cognizable_wan
افراد سیگاری نوشیدن چای سبز یا سیاه را فراموش نکنند ! 🔹محققان میگویند نوشیدن یا سیاه می‌تواند به جلوگیری از آسیب‌های ریه ناشی از کشیدن کمک کند http://eitaa.com/cognizable_wan
مواد غذایی که را کم می کنند: 🔹شیرینی 🔹نمک، شکر 🔹چیپس، 🔹سوسیس، 🔹سیب زمینی سرخ کرده 🔹آدامس (به عقیده برخی محققان) 🔹پنیر در صورتی که بدون خورده شود. http://eitaa.com/cognizable_wan
روشن شدن و پیشگیری از 🔸یک لیوان آب گوجه فرنگی 🔸چند برگ نعنا 🔸یک ق آبلیمو 🔸نمک ترکیب کرده میل کنید. http://eitaa.com/cognizable_wan
بدن انسان در 24ساعت: انسان 23040 بار پلک می زند. قلب 100000 بار می تپد. ریه ها 23000 بار تنفس می کنند. کبد 1500 لیتر خون تصفیه میکند. معده 2 لیتر اسید ترشح می کند. http://eitaa.com/cognizable_wan
🔅باور کنید٬ نیروی آدمی بیکران است. 🔅باور کنید٬ هیچ کاری از اراده آدمی خارج نیست. 🔅 باور کنید٬ که از عشق آفریده شده‌اید٬ پس عشق را بیافرینید. 🔅باور کنید٬ خدا هیچگاه از بندگانش ناامید نمی‌شود ولی بندگان از او چرا! 🔅 باور کنید٬ لایق بودن هستید. 🔅باور کنید٬ که اکنون مهمترین لحظه است. 🔅باور کنید٬ که روح شما قدرت صعود به ماورا را دارد. 🔅 باور کنید٬ که شما هم می‌توانید‌‌. 🎉و تمام باورهای خود را از ته دل باور کنید. 🎉 تا زندگی٬ شما را باور کند. 🌺🍂🌺🌺🍂🌺 http://eitaa.com/cognizable_wan
🌸هرگاه داشته باشید؛ استعدادهای ذهنی و نیروهای درونی شما فعال می شوند ♦️و هرگاه افکار منفی و مخرب بر شما چیره شود؛ نیروها و استعداهایتان سرکوب شده و باعث شکست شما می گردد. 🌸وقتی می بینید که در احساسات منفی غرق شده اید؛ می توانید خیلی ساده از آن خارج شوید. 🌸کافی است به یک چیز زیبا فکر کنید یا مشغول کاری زیبا شوید و وقتی به این روش عادت کنید؛ زودتر از چیزی که فکر می کنید خالق زندگی خود خواهید شد. ✨"در هیچ بازی برنده نمی شوید، مگر آن که آماده ی بُـرد باشید. "✨ 💟 http://eitaa.com/cognizable_wan
🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 ❣ وقتی تلاش می کنی همه چیز را کنترل کنی، هیچ لذتی نمی بری. آرام باش، نفس بکش، رها کن. فقط در لحظه زندگی کن. زندگی هیچگاه بی مشکل نخواهد بود، مشکل جزیی از دنیای مادی ست، در واقع همه چیز مساله است نه مشکل، فقط روح متعالی است که فارغ از رنج و مشکلات است. به رنجهایتان اهمیت ندهید تا کم رنگ شوند. http://eitaa.com/cognizable_wan 🌿 🌾🍂 🍃🌺🍂 💐🌾🍀🌼🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مدرسه ها باز شده؛ به کودکانمان آموزش دهیم با غریبه ها چطور برخورد کنند! لطفا برای والدینی که میشناسید بفرستید🙏🏻🙏 http://eitaa.com/cognizable_wan
🚨 ماجرای بستری شدن همسر رهبر انقلاب 💠 چند سال پیش رهبر انقلاب بیمار شدند و برای عمل جراحی به بیمارستان بقیه الله رفتند. همسر ایشان با وجودی که روز در بیمارستان بستری بودند، هیچ کس اطلاع نداشت که همسر مقام معظم رهبری هستند و همه کارها اعم از دریافت ویزیت، دارو و سایر کارها را در انجام دادند. دو روز مانده به مرخص شدن همسر رهبر انقلاب، به مسئولان بیمارستان خبر دادند که قصد دارند در بیمارستان بقیه‌الله به عیادت بیایند؛ آن وقت مسئولین بیمارستان تازه متوجه شدند که ایشان برای عیادت همسرشان به بیمارستان آمده‌اند. 🚨http://eitaa.com/cognizable_wan
📚 دختر کوچولویی دو تا سیب در دو دست داشت که مادرش وارد اطاق شد. چشمش به دو دست او افتاد. گفت: «یکی از سیباتو به من میدی؟» دخترک نگاهی خیره به مادرش انداخت و نگاهی به این سیب و سپس آن سیب. اندکی اندیشید. سپس یک گاز بر این سیب زد و گازی به آن سیب. لبخند روی لبان مادرش ماسید. سیمایش داد میزد که چقدر از دخترکش نومید شده است. امّا، دخترک لحظه‌ای بعد یکی از سیب‌های گاز زده را به طرف مادر گرفت و گفت: «بیا مامان این سیب شیرین‌تره!» مادر خشکش زد. چه اندیشه‌ای به ذهن خود راه داده بود و دخترکش در چه اندیشه‌ای بود. :هر قدر باتجربه باشید، در هر مقامی که باشید، هر قدر خود را دانشمند بدانید، قضاوت خود را اندکی به تأخیر اندازید و بگذارید طرف مقابل شما فرصتی برای توضیح داشته باشد. http://eitaa.com/cognizable_wan
ﻣﺮﺩ آهسته ﺩﺭ ﮔﻮﺵ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺗﺎﺯﻩ ﺑﻪ ﺑﻠﻮﻍ ﺭﺳیدﻩﺍﺵ چنین ﻧﺠﻮﺍ ﮐﺮﺩ: ﭘﺴﺮﻡ، ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻫﺮﮔﺰ ﺩﺯﺩﯼ ﻧﮑﻦ! ﭘﺴﺮ ﻣﺒﻬﻮﺕ ﺑﻪ ﭘﺪﺭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ ، ﺑﺪﯾﻦ ﻣﻌﻨﺎ ﮐﻪ ﺍﻭ ﻫﺮﮔﺰ ﺩﺳﺖ ﮐﺞ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ...! ﭘﺪﺭ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﺯﺩ ﻭ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩ: ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﺭﻭﻍ ﻧﮕﻮ، ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﮔﻔﺘﯽ ﺻﺪﺍﻗﺖ ﺭﺍ ﺩﺯﺩیدﻩ‌ﺍﯼ! خیانت ﻧﮑﻦ، ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﮐﺮﺩﯼ ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﺩﺯﺩیدﻩﺍﯼ! ﺧﺸﻮﻧﺖ ﻧﮑﻦ، که ﺍﮔﺮ ﮐﺮﺩﯼ ﻣﺤﺒﺖ ﺭﺍ ﺩﺯﺩیدﻩاﯼ! ﻧﺎﺣﻖ ﻧﮕﻮ، که ﺍﮔﺮ ﮔﻔﺘﯽ ﺣﻖ ﺭﺍ ﺩﺯﺩیدﻩﺍﯼ! بی حیایی ﻧﮑﻦ، که ﺍﮔﺮ ﮐﺮﺩﯼ ﺷﺮﺍﻓﺖ ﺭﺍ ﺩﺯﺩیدﻩﺍﯼ! ﭘﺲ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻓﻘﻂ ﺩﺯﺩﯼ ﻧﮑﻦ .. 🌐http://eitaa.com/cognizable_wan
مورچه کوچکی بود که هر روز صبح زود سرکار حاضر می شد و بلافاصله کار خود را شروع می کرد. مورچه خیلی کار می کرد و تولید زیادی داشت و از کارش راضی بود. سلطان جنگل (شیر) از فعالیت مورچه که بدون رئیس کار می کرد، متعجب بود. شیر فکر می کرد اگر مورچه می تواند بدون نظارت این همه تولید داشته باشد، به طور مسلم اگر رئیسی داشته باشد، تولید بیشتری خواهد داشت. بنابراین شیر یک سوسک را که تجربه ریاست داشت و به نوشتن گزارشات خوب مشهور بود، به عنوان رئیس مورچه استخدام کرد. سوسک در اولین اقدام خود برای کنترل مورچه ساعت ورود و خروج نصب کرد. سوسک همچنین به همکاری نیاز داشت که گزارشات او را بنویسد و تایپ کند... ... سوسک بدین منظور و همچنین برای بایگانی و پاسخگویی به تلفن ها یک عنکبوت استخدام کرد. شیر از گزارش های سوسک راضی بود و از او خواست که از نمودار برای تجزیه و تحلیل نرخ و روند رشد تولیدی که توسط مورچه صورت می گیرد، استفاده کند. تا شیر بتواند این نمودار ها را در گزارش به مجمع مدیران جنگل به کار برد. سوسک برای انجام امور یک کامپیوتر و پرینتر لیزری خریداری کرد... ... سوسک برای اداره واحد تکنولوژی اطلاعات یک زنبور نیز استخدام کرد. مورچه که زمانی بسیار فعال بود و در محیط کارش احساس آرامش می کرد، کاغذ بازی های اداری و جلسات متعددی که وقت او را می گرفت دوست نداشت. شیر به این نتیجه رسید که فردی را به عنوان مدیر داخلی واحدی که مورچه در آن کار می کرد، بکار گمارد. این پست به ملخ داده شد. اولین کار ملخ خریداری یک فرش و صندلی برای کارش بود. ملخ همچنین به کامپیوتر و کارمند نیاز داشت که آنها را از اداره قبلی خودش آورد تا به او در تهیه و کنترل بودجه و بهینه سازی برنامه ها کمک کند... محیطی که مورچه در آن کار می کرد، حال به مکانی فاقد شور و نشاط تبدیل شده بود. دیگر هیچ کس نمی خندید و همه غمگین و نگران بودند. با مطالعه گزارش های رسیده شیر متوجه شد که تولیدات مورچه کمتر از قبل شده است. بنابراین شیر یک جغد با پرستیژ را به عنوان مشاور عالی استخدام کرد و به او ماموریت داد تا امور را بررسی کرده، مشکلات را مشخص و راه حل ارائه نماید. جغد سه ماه وقت صرف کرد و گزارشی در چند جلد تهیه نمود و در آخر نتیجه گرفت که مشکلات پیش آمده ناشی از وجود تعداد زیاد کارمند است. و باید تعدیل نیرو صورت گیردپس بنابر این شیر دستور داد که مورچه را اخراج نمایند زیرا مورچه دیگر انگیزه ای برای کار نداشت. 🌐http://eitaa.com/cognizable_wan