eitaa logo
"دانستنیهای زیبا"
3.7هزار دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
14.5هزار ویدیو
676 فایل
کانالی برای قشر جوان؛ بابهترین داستانها؛ تلنگرها؛ نکات زیبا؛ طنز جالب؛ و... ادمین: https://eitaa.com/amola_110 یک کانال #زیبا بجای #صدکانال مولانا: آنکس که نداند و نخواهد که بداند حیف است چنین جانوری زنده بماند جهت ارسال سوالات👇👇👇 @alimaoa_110
مشاهده در ایتا
دانلود
‏تنها بودم خواستم پیتزا سفارش بدم دیدم هوا گرمه دلم برای پیک موتوری که میخواست پیتزا بیاره سوخت و سفارش ندادم البته اینکه پولم نداشتم بی تاثیر نبود 😂😂😑‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ http://eitaa.com/cognizable_wan
ﺍﮔﻪ ﺍﺯ شوهر ﺧﻮﺩ راضی ﻧﻴﺴﺘﻴﺪ 😔 ﺍﮔﺮ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﻳﺪ 😒 ﺍﮔﺮ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻛﻼﻓﻪ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ 😖 ﺍﮔﺮ ﺯﻧﺪﮔﻴﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺯﻫﺮ ﻣﺎﺭ ﻭﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﺳﺎﺧﺘﻪ !!! 😨 ﺍﺻﻼ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﻧﺒﺎﺷﻴﺪ !!!!! 😎 . . مال ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﻫﻢ ﻫﻤﻴﻦ ﺍﺳﺖ 😊 ﻛﻼ ﺍﻳﻨﺎ ﻫﻤﻴﻨﻄﻮﺭﻳﻦ... 😜 فايده نداره درست بشو نيستن 😁 کفش تن تاک بخر فرار کن!! 😂😂 ‌ ‌ http://eitaa.com/cognizable_wan
یک جعبه کفش👞 ✍زن وشوهری بیش از 60 سال بایکدیگر زندگی مشترک داشتند. آنها همه چیز را به طورمساوی بین خود تقسیم کرده بودند. در مورد همه چیز باهم صحبت می کردند و هیچ چیز را از یکدیگر پنهان نمی کردند مگر یک چیز: یک جعبه کفش در بالای کمد پیرزن بود که از شوهرش خواسته بود هرگز آن را باز نکند و در مورد آن هم چیزی نپرسد. در همه این سالها پیرمرد آن را نادیده گرفته بود اما بالاخره یک روز... پیرزن به بستر بیماری افتاد و پزشکان از او قطع امید کردند. در حالی که با یکدیگر امور باقی را رفع و رجوع می کردند پیرمرد جعبه کفش را آورد و نزد همسرش برد. پیرزن تصدیق کرد که وقت آن رسیده است که همه چیز را در مورد جعبه به شوهرش بگوید. پس از او خواست تا در جعبه را باز کند . وقتی پیرمرد در جعبه را باز کرد دو عروسک بافتنی و مقداری پول به مبلغ 95 هزار دلار پیدا کرد پیرمرد دراین باره از همسرش سوال نمود. پیرزن گفت :هنگامی که ما قول و قرار ازدواج گذاشتیم مادربزرگم به من گفت که راز خوشبختی زندگی مشترک در این است که هیچ وقت مشاجره نکنید او به من گفت که هر وقت از دست تو عصبانی شدم ساکت بمانم و یک عروسک ببافم. پیرمرد به شدت تحت تاثیر قرار گرفت و سعی کرد اشک هایش سرازیر نشود فقط دو عروسک در جعبه بود پس همسرش فقط دو بار در طول زندگی مشترکشان از دست او رنجیده بود پ از این بابت در دلش شادمان شد پس رو به همسرش کرد و گفت این همه پول چطور؟پس اینها از کجا آمده؟ پیرزن در پاسخ گفت : آه عزیزم این پولی است که از فروش عروسک ها به دست اورده ام ✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آبشار زیر آبی در اقیانوس هند 🌊 🔸 موریس، جزیره‌ای در جنوب غربی اقیانوس هند است که در حدود ۹۰۰ کیلومتری از شرق ماداگاسکار واقع شده است. این جزیره را پرتغالی ها در سال ۱۵۰۵ میلادی کشف کردند. سپس در سال ۱۶۳۸ به مستعمره هلندیان تبدیل شد و به افتخار شاهزاده موریس ناساو، هلندی ها این جزیره را موریس نامگذاری کردند. آبشاری در زیر دریا تصویر این بخش از اقیانوس به قدری واقعی به نظر می رسد که نمی توان عدم وجود آن را باور کرد. حتی در نقشه های گوگل و تصاویری که از ماهواره های ایستگاه فضایی گرفته شده اند نیز این فرورفتگی کاملا محسوس است. این پدیده جادویی در نتیجه نشست گل و لای و ماسه های اقیانوس است که به اطراف منطقه مورد بحث پخش شده و باعث می‌شوند تا رنگ آب تغییر کرده و این طور به نظر برسد که آبشاری در دل اقیانوس به سمت ناکجا جریان دارد. ♨️ 👇👇👇 🌍 http://eitaa.com/cognizable_wan
📖 یک دقیقه مطالعه : ⚜ روی خاطرات بد توقف نکن ⚜ - هیچ فرصتی را برای گفتن دوستت دارم به آنهایی که دوستشان داری را از دست نده! - همیشه به خودت بگو که زندگی تعداد دم و بازدم ها نیست بلکه لحظاتی است که قلبت محکم میزند، به خاطر خنده، به خاطر اتفاق های خوب غیر منتظره، به خاطر شگفتی، به خاطر دوست داشتن های بی حساب ...! - دور و برت را با چیزهایی که دوست داری پر کن ... خانواده، حیوانات، خاطره ها، موسیقی، گیاهان و هرچه که میخواهی! - خانه تو پناهگاه امن توست ...! ولی در آن زندانی مشو 💟 http://eitaa.com/cognizable_wan
انـسان تمام خـوبـی هـا را بـا یک بـدی فـرامـوش میکند و خـدا تـمام بـدی هـا را بـا یک خـوبـی فـرامـوش میکند یـاد بـگـیریـم که گـاهـی مـثـل خـدا بـاشیـم.☘ 💟 http://eitaa.com/cognizable_wan
شما میتوانید با کنترل ورودی های ذهن مانع از ورود باورهای اشتباه شوید و با تکرار زیاد باورهای صحیح آنها را در ذهنتان نهادینه کنید. بعد از تغییر باور چه اتفاقی میفتد؟ آنگاه که باورهایتان شروع به تغییر میکند و باورهای درست،جایگزین باورهای اشتباه میگردد شما آرام آرام از مدار پایین به مدارهای بالاتر جابجا میشوید، و در پس این جابجایی افراد روابط شرایط درآمد و وضعیت جسمانی و اتفاقات هماهنگ با مدار جدیدتان را تجربه خواهید کرد اگر در جایی از زندگی احساس کمبود و نیاز کردید،به جای نا امیدی شِکوه و و گِله و شکایت و دنبال مقصر گشتن،به دنبال باور اشتباه آن خواسته بگردید و در جهت اصلاح آن اقدام کنید. 💟 http://eitaa.com/cognizable_wan
❇️ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﻧﺸﻮﯼ ﺭﺳﻮﺍ، ﻫﻤﺮﻧﮓ ﺟﻤﺎﻋﺖ ﺷﻮ ◀️ ﺍﯾﻦ ﻣﺜﻞ، ﻣﺜﻞ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻣﺸﻬﻮﺭﯾﺴﺖ ﮐﻪ ﮐﺎﺭﺑﺮﺩ ﺯﯾﺎﺩ ﻫﻢ ﺩﺍﺭﺩ. ﺍﻣﺎ ﺟﺎﯼ ﺗﺎﺳﻒ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭ ﺑﯿﻦ ﺩﻭ ﺭﺍﻫﯽﻫﺎﯼ ‏( ﺯﺷﺖ ﻭ ﺯﯾﺒﺎ - ﺣﻖ ﻭ ﺑﺎﻃﻞ - ﺩﺭﺳﺖ ﻭ ﻧﺎﺩﺭﺳﺖ -- ﺷﺮﻋﯽ ﻭ ﻏﯿﺮ ﺷﺮﻋﯽ -- ﺍﺧﻼﻗﯽ ﻭ ﻏﯿﺮ ﺍﺧﻼﻗﯽ ﻭ ... ‏) ﮔﯿﺮ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ ﻭ ﻣﻔﺮﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺩﺭﺳﺖ ﻧﻤﯽﯾﺎﺑﯿﻢ ﻭ ﯾﺎ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺑﻬﺎﻧﻪﺍﯼ ﺗﻤﺎﯾﻞ ﺑﻪ ﻋﻤﻞ ﯾﺎ ﺗﺮﮎ ﻋﻤﻞ ﻣﻐﺎﯾﺮ ﺑﺎ ﻣﻮﺍﺭﺩ ﺫﮐﺮ ﺷﺪﻩ ﯾﺎ ﻣﺸﺎﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﯾﻢ، ﻭ ﯾﺎ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺩﻻﯾﻞ ﺭﺍﻫﻤﻨﺎﯾﯽ ﮐﻨﯿﻢ، ﻣﯽﮔﻮﯾﯿﻢ : ﺧﻮﺍﻫﯽ ﻧﺸﻮﯼ ﺭﺳﻮﺍ، ﻫﻤﺮﻧﮓ ﺟﻤﺎﻋﺖ ﺷﻮ !!! . ﺟﺎﯼ ﺗﺎﺳﻒ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﯽ ﻫﯿﭻ ﺗﻔﮑﺮﯼ ﺩﺭ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﺟﺎﻫﺎ ﻭ ﺩﺭ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﻭ ﻧﻮﺷﺘﻪﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻣﺜﻞ ﺩﺭ ﺍﻧﺤﺮﺍﻑ ﺍﺯ ﺍﺻﻞ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﻭ ﯾﺎ ﻓﺮﺍﺭ ﺍﺯ ﺁﻥ، ﻭ ﯾﺎ ﺑﻪ ﻧﻮﻋﯽ ﺑﺎ ﻣﻐﻠﻄﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﺤﺖ ، ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻣﺜﻞ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ . 🔻ﻧﺎﮔﻔﺘﻪ ﻧﻤﺎﻧﺪ ﮐﻪ، ﺍﯾﻦ ﻣﺜﻞ ﮐﺎﺭﺑﺮﺩﻫﺎﯼ ﺩﺭﺳﺖ ﻭ ﻣﺜﺒﺘﯽ ﻫﻢ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺍﻣﺎ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﺎ ﻫﺪﻑ ﺳﻮﺀ ﺑﮑﺎﺭ ﺑﺮﺩﻩ ﻣﯽﺷﻮﺩ. ﺍﺩﺏ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻭ ﺑﺎﺧﺮﺩﺍﻥ ﺍﯾﻦ ﻣﺜﻞ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺩﻗﺖ ﻭ ﺩﺭﺳﺘﯽ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﯽﺑﺮﻧﺪ. http://eitaa.com/cognizable_wan
🌷آيت‌الله سعادت‌پرور پهلوانی : اگر انسان ساخته شود، آثار وجودی او بی سر و صدا، خانه به خانه سرایت می‌کند. 📚 کیمیای وصل، ج۲، ص۱۵۹ ✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
ﭘﺪﺭ ﺯﺣﻤﺘﮑﺶ ﺩﺭ ﺩﻣﺎﯼ 50 ﺩﺭﺟﻪ ﺳﺨﺖ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﮐﺎﺭ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ ﭘﺴﺮ 26 ﺳﺎﻟﻪ ﺍﺵ ﺑﯽ ﺗﻮﺟﻪ ﻏﺮﻕ ﺩﺭ اينستاگرام ﺍﯾﻦ ﭘﺴﺖ ﺭﺍ ﮔﺬﺍﺷﺖ : " ﺑﺴﻼﻣﺘﯽ ﻫﻤﻪ ﯼ ﭘﺪﺭﻫﺎ "... ! ﻣﺎﺩﺭ ﺍﺯ 5 ﺻﺒﺢ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﮐﺎﺭﻫﺎﯼ ﺧﺎﻧﻪ . ﻭﻟﯽ ﺩﺧﺘﺮﺵ لنگ ﻇﻬﺮ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﺪ ﻭ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻋﺖ ﺑﻌﺪ ﺩﺭ ﻓﯿﺲ ﺑﻮﮎ ﭘﺴﺖ ﮔﺬﺍﺷﺖ : ﻫﻤﻪ ﯼ ﻫﺴﺘﯽ ﺍﻡ ﻣﺎﺩﺭ ...! ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﻭﺍﺭﺩ ﺍﺗﺎﻕ ﺩﺧﺘﺮ ﺷﺪ، ﺩﺧﺘﺮك ﺩﺍﺩ ﺯﺩ : ﻫﺰﺍﺭ ﺑﺎﺭ ﺑﻬﺖ ﮔﻔﺘﻢ ﺑﯽ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻧﯿﺎ ﺗﻮ ﺍﺗﺎﻗﻢ، ﻧﻤﯽ ﻓﻬﻤﯽ؟؟؟ ﺭﺍﺳﺘﯽ، ﭘﺴﺖ ﺩﺧﺘﺮ ﮐﻠﯽ ﻻﯾﮏ ﺧﻮﺭﺩ ... ﻣﺮﺩ ﺗﺎﺑﻠﻮﯼ ﺧﺎﺗﻢ ﮐﺎﺭﯼ ﺷﺪﻩ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺧﺮﯾﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﺭﻭﯼ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﻧﺼﺐ ﮐﺮﺩ ... ﻫﻤﺴﺮﺵ ﮔﻔﺖ : ﺣﺎﻝ ﺑﺮﺍﺩﺭﺕ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺍﺳﺖ، ﭘﺮﺳﯿﺪﻩ ﺍﯼ ... ؟ ﺑﺎ ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ ﮔﻔﺖ : ﺍﻻﻥ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﻧﺪﺍﺭﻡ ... اما ! ﺭﻭﯼ ﺗﺎﺑﻠﻮ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ : «ﺑﯿﺎ ﺗﺎ ﻗﺪﺭ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺑﺪﺍﻧﯿﻢ»! آيا تا بحال ! ﻫﯿﭻ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯾﻢ ﮐﻪ ﺷﻌﺎﺭ ﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﺩﺭ ، ﭼﻘﺪﺭ ﺑﻪ ﺭﻓﺘﺎﺭﻣﺎﻥ ﺩﺭ ﺷﺒﺎﻫﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ ؟👌🏻 ✅ http://eitaa.com/cognizable_wan
شخصی تعریف میکرد: یه همکارداشتم سربرج که حقوق میگرفت تا15روزماه سیگار برگ میکشید، بهترین غذای بیرون میخورد و نیمی از ماه رو غذا ی ساده از خونه می آورد، موقعی که خواستم انتقالی بگیرم کنارش نشستم گفتم تا کی به این وضع ادامه میدی ؟ باتعجب گفت: کدوم وضع! گفتم زندگی نیمی اشرافی نیمی گدایی...!! به چشمام خیره شد وگفت: تاحالا سیگار برگ کشیدی؟ گفتم نه! گفت: تا حالا تاکسی دربست رفتی؟ گفتم نه! گفت: تا حالا به یک کنسرت عالی رفته ای؟ گفتم نه! گفت: تاحالا غذای فرانسوی خورده ای؟ گفتم نه! گفت: تاحالا تمام پولتو برای کسی که دوستش داری هدیه خریدی تاخوشحالش کنی؟ گفتم نه! گفت: اصلا عاشق بوده ای؟ گفتم نه! گفت: تاحالا یک هفته از شهر بیرون رفته ای؟ گفتم نه! گفت اصلا زندگی کرده ای؟ با درماندگی گفتم اره... نه... نمی دونم...!! همین طور نگاهم میکرد نگاهی تحقیر آمیز...!! اما حالا که نگاهش میکردم برایم جذاب بود... موقع خداحافظی تکه کیک خامه ای در دست داشت تعارفم کرد و یه جمله بهم گفت که مسیر زندگیم را عوض کرد... او پرسید: میدونی تا کی زنده ای ، گفتم نه! گفت: پس سعی کن دست کم نیمی از ماه را زندگی کنی..!! ✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
🔴چند وقت پیش رفتیم جایی یکی از پیرزن های مجلس شروع کرد فحش به نظام ✊ و دعا برای روح شاهنشاه ...😕 اون موقع چیزی نگفتم اما بعد اینکه شام صرف شد نشستم کنارش گفتم حاج خانوم شنیدم ماشالله همه بچه ها و نوه هاتون تحصیلکرده هستن ! 📌لبخندی زد و با افتخار گفت بله اون پسرم لیسانس هست اون نوه ام دکتری هست اون یکی پزشکی میخونه و... خداروشکر نان حلال و زحمتکشی دادیم بهشون ☺️ 📌گفتم : آفرین به شما ، خودتون تا کلاس چندم خوندین؟! گفت: من تا کلاس پنجم درس خوندم 😓 📌گفتم : کدوم مدرسه؟ گفت : تا کلاس سوم مدرسه روستامون ، کلاس چهار و پنجم رو هم نهضت سواد آموزی خوندم 📌گفتم : پس هوش بچه ها و نوه هاتون به شما نرفته احتمالا به خاله ای و عمه ای کسی رفتن درس خون شدن 😉 گفت : نه خواهر برادرام هم بیشتر از دبستان سواد ندارن !! اتفاقا هوشی من داشتم هیچکس نداشت 😏 📌گفتم : پس چرا درس نخوندین ؟ حتما تنبل بودین ،! 😅 گفت: نخیر !! خیلی هم زرنگ بودم منتها بد شانسی ما اون موقع امکانات نبود ، مدرسه تو روستاها اکثرا نبود یا تا دبستان بود !! اگه امکاناتی که بچه های الان دارن من داشتم الان مدرک پروفسوری داشتم 😌 قدیم اصلا برای سواد ارزش قائل نبودن ، از بچگی دست چپ و راستم شناختم بردنم پشت دار قالی ، تو قالیباف خونه بزرگ شدم ، صبح تا شب باید برای ارباب قالی میبافتیم بعدشم بدو بریم از سرچشمه آب بیاریم گاو و گوسفند علف بدیم و مثل الان لوله کشی و لباسشویی و این حرفا نبود ... وقتی برای درس خوندن نداشتیم همون سه کلاس رو هم شبانه خوندم !! 📌گفتم : خب نمیرفتین قالیباف خونه ، گفت: خب اگه نمیرفتیم چیزی نداشتیم بخوریم باید قالی میبافتیم که اخر برج پدرمون پولی از ارباب بگیره قند و چایی و کبریت وبقیه مایحتاجمون رو بخره 📌گفتم: شاه میدونست شما اینجور زندگی دارید؟! آخه زندگی سردار سلیمانی خوندم مثل شما بود ، پدر خودمم مثل شما بوده و تو سختی زندگی میکردن ، چرا شاهنشاه براتون کاری نمیکرد؟! چرا ۸۰ درصد مردم ایران تو زمان شاه بیسواد بودن؟! تازه انقلاب اومده یک نهضت راه انداخته که بتونه بیسوادی رو ریشه کن کنه؟! حاج خانوم یک نگاهی کرد 😨 📌گفتم : چرا دارید حقایق رو وارونه جلوه میدین ؟ گفت: چی بگم از بس گرونیه 📌گفتم : مدل ماشین بابات زمان شاه چی بود؟! حتما تو اون ارزانی ها بهترین ماشین خریدین؟ گفت : ما اصلا ماشین نداشتیم فقط ارباب داشت ! 📌گفتم : زمان شاه مستطیع شدین رفتین حج حاج خانوم شدین؟! گفت : نه چند سال پیش رفتم مکه سوریه و کربلا هم رفتم 📌گفتم : چرا تو زمان شاه همه چیز ارزون بود نرفتین گفتم : شاهنشاه استان بحرین رو چند فروخت؟! دشت ناامید و هیرمند را چند؟ جزایر اریایی و زردکوه را چطور؟و...... گفت : مگه شاه فروخت ؟! گفتم : وقتی استان فروخته نفهمیدین چطوری از بقیه اختلاس هاشون باخبر میشدین؟! 🎯خلاصه گفتم تاریخ رو تحریف نکنید لطفا از شاه ملعون اسطوره تو ذهن بچه هایی که حاضر نیستن لحظه ای تو شرایط و امکانات زمان شاه زندگی کنند نسازید !!! سرش انداخت پایین و چیزی نگفت. لعنت خدا بر فراموشکار ها، آنهایی که یادشون رفته چه زندگی اسفباری شاه ملعون برای کشور ساخته بود. http://eitaa.com/cognizable_wan
🌺❁﷽❁🌺 فردی چندین سال شاگرد نقاش بزرگی بود و تمامی فنون و هنر نقاشی را آموخت. روزی استاد به او گفت که دیگر شما استاد نقاشی شده ای و من چیزی ندارم که به تو بیاموزم. شاگرد فکری به سرش رسید، یک نقاشی فوق العاده کشید و آنرا در میدان شهر قرار داد، مقداری رنگ و قلمی در کنار آن قرار داد و از رهگذران خواهش کرد اگر هرجایی ایرادی می بینند یک علامت × بزنند. غروب که برگشت دید که تمامی تابلو علامت خورده است و بسیار ناراحت و افسرده به استاد خود مراجعه کرد . استاد به او گفت: آیا می توانی عین همان نقاشی را برایم بکشی؟ شاگرد نیز چنان کرد و استاد آن نقاشی را در همان میدان شهر قرار داد، و این بار نیز رنگ و قلم نقاشی را کنار تابلو نقاشی قرار داد و در گوشه ای از تابلو نوشت: ""اگر جایی از نقاشی ایراد دارد با این رنگ و قلم اصلاح بفرمایید"" غروب که برگشتند دیدند تابلو دست نخورده مانده است. استاد به شاگردش گفت: "" همه انسانها قدرت انتقاد دارند ولی جرات اصلاح نه "" 👌 •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• ✴️http://eitaa.com/cognizable_wan
ملا نصرﺍلدین هر روﺯ یک مشت اﺯ علف خرﺵ کم میکرﺩ تا به نخورﺩن عادﺕ کند..! پرسیدند : نتیجه چه شد؟ گفت : نزﺩیک بوﺩ عاﺩت کند که مرﺩ ! 🍃http://eitaa.com/cognizable_wan 🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عواقب اختلاف افکنی بین زن و شوهر! 🎙 حجت الاسلام و المسلمین عباسی ولدی 🧕 🌸👇 http://eitaa.com/cognizable_wan
شهیدی که بعلت لو ندادن عملیات زنده سرش را بریدند عباسعلی فتاحی بچه دولت آباد اصفهان بود حدود ۱۷ سال سن داشت. سال شصت به شش زبان زنده‌ی دنیا تسلط داشت تک فرزند خانواده هم بود زمان جنگ اومد و گفت: مامان میخوام برم جبهه. مادر گفت: عباسم! تو عصای دستمی، کجا میخوای بری؟ عباسعلی گفت: امام گفته. مادرش گفت: اگه امام گفته برو عزیزم…عباس اومد جبهه. خیلی ها می شناختنش. گفتند بذاریدش پرسنلی یا جای بی خطر تا اتفاقی براش نیفته. اما خودش گفت: اسم منو بنویس میخوام برم گردان تخریب. فکر کردند نمی دونه تخریب کجاست. گفتند: آقای عباسعلی فتاحی! تخریب حساس ترین جای جبهه است و کوچکترین اشتباه، بزرگترین اشتباهه… بالاخره عباسعلی با اصرار رفت تخریب و مدتها توی اونجا موند. یه روز شهید حسین خرازی گفت: چند نفر میخوام که برن پل چهل دهنه روی رودخونه دوویرج رو منفجر کنن. پل کیلومترها پشت سر عراقیها بود… پنج نفر داوطلب شدند که اولینشون عباسعلی بود. قبل از رفتن.. حاج حسین خرازی خواستشون و گفت: ” به هیچوجه با عراقی ها درگیر نمی شید. فقط پل رو منفجر کنید و برگردید. اگر هم عراقی ها فهمیدند و درگیر شدید حق اسیر شدن ندارین که عملیات لو بره… تخریبچی ها رفتند… یه مدت بعد خبر رسید تخریبچی ها برگشتند و پل هم منفجر نشده، یکی شونم برنگشته… اونایی که برگشته بودند گفتند: نزدیک پل بودیم که عراقی ها فهمیدن و درگیر شدیم. تیر خورد به پای عباسعلی و اسیر شد… زمزمه لغو عملیات مطرح شد. گفتند: ممکنه عباسعلی توی شکنجه ها لو بده! پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: حسین! عباسعلی سنش کمه اما خیلی مرده، سرش بره زبونش باز نمیشه برید عملیات کنید… عملیات فتح المبین انجام شد و پیروز شدیم. رسیدیم رودخانه دوویرج و زیر پل یه جنازه دیدیم که نه پلاک داشت و نه کارت شناسایی. سر هم نداشت. پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: این عباسعلیه! گفتم سرش بره زبونش باز نمیشه… اسرای عراقی میگفتند: روی پل هر چه عباسعلی رو شکنجه کردند چیزی نگفته… اونا هم زنده زنده سرش رو بریدند…😭😭 جنازه اش رو آوردند اصفهان تحویل مادرش بدهند. گفتند به مادرش نگید سر نداره. وقت تشییع مادر گفت: صبر کنین این بچه یکی یه دونه من بوده، تا نبینمش نمیذارم دفنش کنین! گفتن مادر بیخیال. نمیشه… مادر گفت: بخدا قسم نمیذارم. گفتند: باشه! ولی فقط تا سینه اش رو می تونین ببینین. یهو مادر گفت: نکنه میخواین بگین عباسم سر نداره؟ گفتند: مادر! عراقی‌ها سر عباست رو بریدند. مادر گفت: پس میخوام عباسمو ببینم… مادر اومد و کفن رو باز کرد. شروع کرد جای جای بدن عباس رو بوسیدن تا رسید به گردن. پنبه هایی که گذاشته بودن روی گلو رو کنار زد( یاد گودی قتلگاه و مادر سادات) و خم شد رگ های عباس رو بوسید. و مادر شهید عباسعلی فتاحی بعد از اون بوسه دیگه حرف نزد… (یاد شهدا و این شهید جوانمرد را حفظ کنیم ولو با ارسال این روایت زیبا به یک نفر حتی شده با یک صلوات) شادی روح پاک شهدا صلوات:اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌹 فقط بدونیم کیا رفتن وجان دادن غریبانه تا با آرامش ما نفس بکشیم وامنیت داشته باشیم بین ما و شهداء فاصله بسیار نبود 🔻پایگاه بسیج چمران درچه ( ‌هیئت ثاراللّه(ع )رزمندگان اسلام) 🌴اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ🌴 ✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
حتما بخوانید 🌼👌 افلاطون را گفتند : چرا هرگز غمگین نمیشوی؟ گفت دل برآنچه نمی ماند نمی بندم. فردایک راز است ; نگرانش نباش. دیروزیک خاطره بود ; حسرتش رانخور و امروز یک هدیه است ; قدرش را بدان و از تک تک لحظه هایت لذت ببر. از فشار زندگي نترسيد به ياد داشته باشيد که فشار توده زغال سنگ را به الماس تبديل ميکنه.. نگران فردايت نباش خدای ديروز و امروز خداى فرداهم هست...مااولين باراست كه بندگي ميكنيم. ولى اوقرنهاست که خدايى ميكند پس به خدايى او اعتمادكن و فردا و فرداها رابه اوبسپار... ✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💎ساکت اما کُشنده😐 یک افعی گابونی مانند یک کاترپیل در اطراف خود می‌خزد، آنها در آفریقا یافت می‌شوند و یکی از بالاترین خطر سم را در بین مارها دارند. ♨️ 👇👇👇 🌍 http://eitaa.com/cognizable_wan
💎🔻به جای نابغه، خوشبخت تربیت کنید خانواده ها می‌خواهند کودکشان را فلان کلاس و موسسه ثبت نام کنند تا نابغه شود و بعد از کلی رفت و آمد، نتیجه ای جز خشم و اضطراب و افسردگی برای کودکشان ندارد! گیریم که کودک شما بتواند یک عدد 8 رقمی را در یک عدد 5 رقمی ضرب کند و جوابش را در یک صدم ثانیه بگوید، یا بتواند در 15 سالگی لیسانس بگیرد، یا حافظ کل دیوان حافظ و سعدی و مولانا شود، آیا آن وقت میتواند درست زندگی کند؟ از زندگی لذت ببرد؟ مسایلش را حل کند؟ درست تصمیم بگیرد؟ دوست پیدا کند؟ اصلا میتواند بخندد؟ کودکان ما نیازی به نابغه شدن ندارند، اما نیاز دارند که بدانند چگونه زندگی کنند. 💗💗👇👇 http://eitaa.com/cognizable_wan
یکبار تو اتوبوس با دهن باز خواب بودم یه خانومی اومده به بابام گفته آخیییی پسرتون عقب افتاده س؟ بابام گفت نمیدونم پسر من نیست😶😂 + 💓 😃 http://eitaa.com/cognizable_wan
چند روزه بدجور سرما خوردم😖 حتی ترسیده بودم که کرونا نباشه😰 دیشب مامانم میگه پسرم فردا نرو سر کار، عزیزم استراحت کن!😢 منم نرفتم😜 هیچی دیگه از صب ساعت ۶ دارم کابینتا رو دستمال میکشم😭 بعدش باید دیوارای آشپزخونه رو تمیز کنم😱 الانم داره فرشای پذیرائی رو جمع میکنه که بشورم 😩 + 💓 😃 http://eitaa.com/cognizable_wan
مصاحبه يه زن نمونه 🙎 🎤 شما موفقيت تونو مديون کي هستيد؟ همشو مديون خانواده شوهرم هستم.... تمام تلاشمو کردم تا چششون درآد 😂😂 + 💓 😃 http://eitaa.com/cognizable_wan