❗️ سردار حاجی زاده ترور شد.
🔗 روزنامه 19 دی با سردبیری مرتضی داستانی در سرمقاله امروز خود مسئولین نظام و علی الخصوص سردار حاجی زاده را عامل ترور حاج قاسم سلیمانی معرفی کرده است.
🔗 این توهین کاملا مطابق با سناریوی دشمن بوده که خواسته یا ناخواسته توسط این روزنامه رقم خورده است.
🔗 از آنجا که حذف فیزیکی سردار حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی و حاجی زاده در فاصله چند روز طراحی شده بود ولی حاجی زاده فرمانده هوافضای سپاه پاسداران کمتر از یک ماه قبل از شهادت سردار سلیمانی در سوریه از معرکه جان سالم بدر برد، اما اکنون ترور شخصیتی این فرمانده شجاع در دستور کار می باشد.
🔗 یادمان نرود که خوابیدیم و حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی را با 3 موشک اربااربا کردند و حالا نوبت حاجی زاده است و اگر بخوابیم تکه تکه اش خواهند کرد.
🔗 منتظر ورود دستگاه قضا به این سرمقاله هتاکانه هستیم و در صورت عدم ارائه پاسخ مناسب، بعید میدانم بچههای انقلابی سکوت کنند و در خانه بنشینند.
#ترور_سردار
#روزنامه_هتاک_قمی
📌 http://eitaa.com/cognizable_wan
📚 #حکایت_زیبای_مهرمادر و #مهرخدا
در زمان حضرت موسی (ع) پسر مغروری بود که دختر ثروتمندی گرفته بود. عروس مخالف مادرشوهر خود بود. پسر به اصرار عروس، مجبور شد مادر پیر خود را بر کول گرفته بالای کوهی ببرد، تا مادر را گرگ بخورد. مادر پیر خود را بالای کوه رساند، چشم در چشم مادر کرد و اشک چشم مادر را دید و سریع برگشت.به موسی ندا آمد برو در فلان کوه مهر مادر را نگاه کن.
مادر با چشمانی اشکبار و دستانی لرزان، دست به دعا برداشت. و میگفت: خدایا! ای خالق هستی! من عمر خود را کردهام و برای مرگ حاضرم، فرزندم جوان است و تازهداماد، تو را به بزرگیات قسم میدهم، پسرم را در مسیر برگشت به خانهاش، از شر گرگ در امان دار. که او تنهاست.ندا آمد: ای موسی! مهر مادر را میبینی؟ با اینکه جفا دیده ولی وفا میکند.
بدان من نسبت به بندگانم از این پیرزن نسبت به پسرش مهربانترم.
http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلمی دیده نشده و جدید از #سردار_سلیمانی💚 و بازی ایشان با یک نوزاد
سردار مهربان ما.....
اشدا علی الکفار رحما بینهم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴وقتی سپهبد سلیمانی دست سرباز خود را بوسید!
یکی از سربازان در حضور حاج قاسم:
شرمنده هستم!😔 خجالت میکشم به کشورم برگردم! باید بمونم اینجا یا به شهادت برسم یا با پیروزی کامل از اینجا خارج بشوم!☝️
#حاج_قاسم_سلیمانی
#سردار_آسمانی
#سردار_سلیمانی 💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 تعصب مثالزدنی شهید حاج قاسم سلیمانی به فرزندان شهدا
🔻آقای برادر! بچه شهید را از جایش بلند نکن، یک صندلی بیاور بنشیند.
♡﷽♡
#رمان_رؤیاےوصال❤️
#قسمت60🌱
وسایلم پیش طاهره سادات جامونده بود.
آخرِ هفتہ زمزمہ رفتن بہ مهمونے بہ گوشم میرسید.
زهرا بہم زنگ زد وگفت شب جمعہ طاهره سادات براے ڪربلاشون و سلامتے سیدطوفان مهمونے گرفتند.
_بسلامتے
زهرا_ شما هم دعوتید.طاهره بہ مامانت زنگ زده دعوتتون ڪرده
_بسلامتے
زهرا_ڪلمہ دیگہ اے بلد نیستے بگے؟
_نہ
_اوه چہ بداخلاق ...میخواستم بیام پیشت دیگہ فرداشب میبینمت.
_من نمیام ، ازشون تشڪر ڪن ، حالِ مساعدے ندارم.مامان اینا رو حتما میفرستم.
زهرا _یعنے چے نمیاے؟دستت کہ خیلے بهتر شده چرا نمیاے؟ تو خونہ نمونے بهتره براے روحیہ ات میگم
_زهرا اصلا حوصلہ شلوغے و سوال و جواب رو ندارم .سلام برسونید بہشون.
وقتے زهرا حالم رو دید بیخیال شد.
مامان و بقیہ قبول نمیڪردند من تنہا بمونم. ولے میدونستم دایے حبیب دوست داره بخاطر زهرا هم شده بہ این مهمونے بره .هر ڪارے ڪردند ڪہ من راضے بشم ولے من زیر بار نمیرفتم.
نمیخواستم دوباره خاطراتم زنده بشہ .بدتر از اون تحمل دیدن فاطمہ ڪنار طوفان رو نداشتم.
بخاطر من هیچڪس بہ مهمونے نرفت.
امروز شنبہ جلسہ اول مشاوره ام بود.با دایے حبیب بہ مطب مشاور رفتیم.
خیلے از مشاوره راضے نبودم در واقع بہ دلم ننشست.
ولے بہ دایے هیچے نگفتم .
وسایلم رو طاهره سادات بہ زهرا داده بود . اون هم زنگ زد و گفت میخوام بیام پیشت.
وقتے اومد با دیدن دایے تو خونہ سرخ و سفید شد و سریع اومد تو اتاقم .
_تو خجالت ڪشیدن هم بلدے؟
زهرا_چےمیگے براے خودت ، این قضیہ دایے ات چیہ؟
_میگم ڪہ خجالت ڪشیدن بلد نیستے وگرنہ این سوال رو نمیپرسیدے .فقط بلدے جلو دایے بیچاره ما راه برےو ناز وغمزه بریزے.
نمے دونم از چےِ تو خوشش اومده.
پشت چشمے نازڪ ڪرد و گفت
زهرا_إِه دلتون هم بخواد .عروس دکتر گیرتون بیاد... حالا جدے چیزے گفتہ؟
_وایسا وایسا یواش تر ، چہ جلو جلو براے خودت میبرے و میدوزے .عروس دکتر ...
آره بابا ، آقا از شماے تحفہ خوشش اومده
گل از گلش شڪفت.
_حالا عروس خانم اجازه خواستگارے رو میدهند؟
سرشو پایین انداخت و مثلا با شرم وحیا گفت:
هرچے خانواده ام بگن.بعد هم تحفہ خودتے.
زدم پشت ڪمرش و گفتم :چہ شرم وحیایے ام میڪنہ خانم دڪتر
اما واقعا از تہ دل خوشحال شدم .
_البتہ حالا حالا تو ڪفِ خواستگارے بمون .
زهرا_نخیر، زودتر تصمیمتون رو بگیرید ڪہ خانواده ام دوتا عروسے افتادند.
خندیدم و گفتم :
_چہ پر رو ،عروس هم عروساے قدیم.
تو حالا با دایے ما حرف بزن ببینیم بہ تفاهم میرسید.
راستے حالا چرا دوتا عروسے؟
زهرا_یڪے دوماه دیگہ احتمالا عروسے سید طوفانہ بعدش هم ...
احساس ڪردم ڪسے یہ سطل آب یخ رویم ریخت. وا رفتم . نفس ڪشیدن برام سخت بود. بقیہ حرفهاے زهرا رو نمیشنیدم.
زهرا_حُسنا خوبے؟
_آره ، آره
زهرا _میگفتم اون شب مهمونے ،مامان طاهره سادات گفت ڪم ڪم باید برن خرید و فڪر عروسے براے سیدطوفان باشند.فاطمہ هم چہ قندے تو دلش آب میشد.
البتہ همون موقع طوفان مخالفت ڪرد و گفت بزارید یہ ڪم حالم بهتر شہ بعدا .عجلہ اے نداریم.
حالا ببینم زور حاج خانم میچربہ یا سیدطوفان
زهرا یڪسره حرف میزد ، همش هم در مورد طوفان
زهرا _میگم حُسنا تو با طوفان همسفر بودے ندیدے کہ ...
طاقت نیاوردم و داد زدم
_بسہ زهرا تمومش ڪن .هِے طوفان ...طوفان
اونقدر صداے داد زدنم بلند بود ڪہ مامان هم متوجہ شد و بہ اتاق اومد.
مادر_چے شده حُسنا جان
زهرا از رفتار من تعجب ڪرده بود. حال من خراب بود .وقتے زهرا متوجہ اوضاع شد بہ مامان گفت:
زهرا_هیچے حوریہ جون چیزے نیست. یہ ڪم قاطے ڪرده .دوستانہ خلوت ڪردیم.نگران نباشید.
مامان وقتے دید هیچکدوم چیزے نمیگیم از اتاق بیرون رفت.
من چرا اینجورے شدم؟ تحمل حتے شنیدنش رو ندارم .
آخرش ڪہ چے باید منتظر این لحظات میبودم.
نباید بزارم اون منو از پا بندازه .
دیگہ اجازه نمیدهم ...
↩️ #ادامہ_دارد....
☕️🍃☕️🍃☕️🍃
╭─┅═♥️═┅╮
http://eitaa.com/cognizable_wan
╰─┅═♥️═┅╯
♡﷽♡
#رمان_رؤیاےوصال❤️
#قسمت61🌱
زهرا نزدیڪم شد و منو بہ آغوش ڪشید.
چے شدے عزیز دلم ؟ حُسنا چرا اینجورے شدے؟ میخواے با من حرف بزنے راحت بشے؟
_زهرا ما چندسالہ باهم دوستیم ، از دوره دبیرستان تا الان . تو غم و شادے هاے هم شریڪ بودیم.
اگر میخواے این دوستیمون ادامہ داشتہ باشہ فقط یہ درخواست ازت دارم .تحت هیچ شرایطے ، هیچ زمانے نمیخوام اسمِ
سیدطوفان حسینے رو جلو من بیارے. نہ فقط اون ، هرچہ بہ اون ارتباط داره .از تاریخ عروسیش گرفتہ تا ...
نفس عمیقے ڪشیدم
_تا هرچیزے، حتے نمیخوام از طاهره سادات چیزے بگے. یا حتے ببینمش. از الان خونتون نمیام . ناراحت نشو
فقط درڪم ڪن .نمیخوام خاطره اون سفر برام تازه بشہ
زهرا ترسیده بود .فڪر میڪرد اونجا مورد اذیت و آزار قرار گرفتم.
زد زیر گریہ. من اما یہ قطره اشڪ هم نداشتم ڪہ بریزم .
_زهرا منو نگاه ڪن ، بہم قول میدے؟
زهرا_آره قول میدهم.
از اولین حرڪت خودم راضے بودم .من نباید ضعیف باشم .
چند روزے گذشت ولے اوضاع روحیم خیلے عوض نشده بود.
یہ روز دایے حبیب بہ اتاقم اومد و گفت تلفن باهات ڪار داره.
گوشے رو گرفتم اشاره ڪردم ڪیہ؟
دایے حبیب_حاج آقا پناهے
با حاج آقا سلام و احوالپرسے ڪردم . صداشون منو یاد اسارتمون انداخت.
باید فراموش ڪنم.
حالم رو پرسید .منم گفتم ڪہ خوب نیستم. شبہا هنوز ڪابوس میبینم.
خیلے آرام پرسید:
از آقاسید ڪہ خبرے نیست؟
" حاج آقا چرا این سوال رو میپرسید؟مگہ قراره خبرے بشہ "
دوست نداشتم راجع بهش صحبت ڪنم . فورا حرفو عوض ڪردم
_حاج آقا شما روانشناس یا مشاور خوبے سراغ ندارید؟
حاج آقا_ چرا یڪے رو میشناسم تو ڪارش حرفہ اے هست.ولے نگید من معرفے ڪردم .
آدرس و شماره تلفن خانم دڪترے رو داد و گفت روزهاے فرد فقط مطب هستند.
"دڪتر بتول صارمے"
با هر سختے بود برای عصر روز سہ شنبہ نوبت گرفتم .
↩️ #ادامہ_دارد....
☕️🍃☕️🍃☕️🍃
╭─┅═♥️═┅╮
http://eitaa.com/cognizable_wan
╰─┅═♥️═┅╯
6.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 تحلیلگر سعودی: فورا به ایران حمله کنید تا ابرقدرت نشود!
🔹 «عبدالحمید العبین» تحلیلگر سعودی که پیشتر خواستار همکاری اعراب و اسرائیل برای ترور حاج قاسم سلیمانی شده بود، این بار در شبکه "روسیا الیوم" خواستار حمله مشترک اعراب، امریکا و اسرائیل به کشورمان شد و هشدار داد که در غیر اینصورت، ایران به ابرقدرت منطقه تبدیل میشود.
نکته جالبش اینجاست که موجب میپرسه: خوب حمله کنید چرا منتظر حمایت آمریکا هستید😂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥حمله انتحاری AFC به ایران!
http://eitaa.com/cognizable_wan