#حتما_بخوانید
یادت باشدکه اگر: 🔖
#دنیایت_کوچک باشد همه چیز را #بزرگ میبینی.
#غم_ها هر کدام برایت #دیواری میشوند که تو و #خوشبختی_ات را سد میکنند.
#غصه_ها همانند #دیوها در افسانه ها میشوند وتو را به #وحشت می اندازند.
اما اگر #دنیایت_بزرگ باشد و با نگاهی زیبا به دنیا بنگری تمام #غم_ها و #غصه_ها برایت #کوچک می شوند.
آنقدر کوچک و حقیر که با تبسم به آنها می نگری و #تو_همیشه_پیروز_میدانی.
http://eitaa.com/cognizable_wan
❓روش مواجهه با #عیوب_همسر👇
رهبرانقلاب:
📍پسران در ذهنشان #دختر ایدهآلشان را نقاشی می کنند.
📍دختران هم #پسر ایدهآلشان را نقاشی می کنند.
📌 #اما_آن_وجود_ندارد.
💥نه اینکه در این شهر نیست
💥در این کشور هم نیست
💥بلکه روی زمین هم نیست❗️
❌همه ما #نقص داریم.تا از هم دوریم این نقصها را نمی دانیم
به مجردی که ازدواج انجام شد و کنار هم قرار گرفتیم، کمکم کمبودها ظاهر می شود❗️
حالا ناراضی باشیم⁉️
📌نخیر؛ باید زندگی را آنگونه که #هست پذیرفت و #ساخت. ۸۱/۶/۶
❌ #اینطور_نباشد که اگربر اثرمعاشرت
♨️اشکال
♨️عیب
♨️وایرادی در #همسرتان مشاهده کردید آن را #بزرگ بشمارید و برای خودتان #غصه کنید. ۸۲/۲/۲۸
📌البته یک عیبهایی هست که قابل برطرف شدن است 👈آنها را #برطرف کنید.
📌یک عیبهایی هم هست که قابل برطرف شدن #نیست 👈با آنها هم باید #بسازید. ۶۳/۱/۲۴
📍روش مواجهه با #عیوب_همسر👆
#خانواده❣️
💎بنـــامـ خــــداے یــــوســـــف💎
💎رمـــــان جذاب و نیمہ واقعے
💎 #حـــــــــرمٺ_عشــق
💞قسمـــٺ #هفتاد_وهشت
شاید خدا میخواست..
نشان دهد به یاشار.. به سمیرا.. به همه.. که همه چیز پول نیست.. که همه چیز منفعت مالی نیست...
سمیرا برنگشت..
طلاق گرفت..
زندگیش را به باد داد..
فقط بخاطر پول..
یاشار....
١٣٠٠ سکه را باید جور میکرد. اما نکرد..
ماشین و پس انداز، و زمینی که داشت، فروخت..
اما فقط ٢٠٠ سکه داد..
وسایلش را جمع کرد و برای همیشه از ایران رفت..🛫
سمیرا ماند و حسرت ها..
حقارت ها..کم نبود سکه هایی که مهرش بود..اما به چه قیمتی...
دوسال به سرعت برق و باد گذشت...
با تمام شیرینی ها و مشکلاتش..
درد قلب یوسف، بیشتر او را اذیت میکرد. هرچه بانویش میگفت که درمان کند. که تحت نظر باشد.😒🙁فقط یک جواب یوسف به او میداد. «درمان دردم تویی، دکتر قلبم مولا علی».😊
گاهی سیاست های زنانه ریحانه، جوابگوی خوش قلبی، و مهربانی های یوسف را نداشت...
کم کم باید اثاث کشی میکردند که به شهر خودشان، اهواز برگردد.😍💨🚛
علی و مرضیه بدنبال خانه بودند تا رهن کنند برای عروس و دامادی که برگشتنشان با نوزادی دختر، همراه بود.
دختری زیبا بنام زهرا😍👶🏻😍
آپارتمانی که علی و مرضیه پیدا کرده بودند.٨٠ متری، و دوخوابه بود.خیلی عالی بود. و یوسف برایش #سجده_شکر بجا آورد.
یوسف، چقدر از حاج حسن تشکر کرده بود....
که پدرانه مراقبش بود..
برایش کار جور کرد.مثل یک بزرگتر.
چقدر #نمازحاجت خوانده بود....
چقدر #سجده_شکر بجا آورده بود...
ریحانه هدیه ای برای حاجی و خانواده اش می خرید.حاجی را با خانواده اش میهمان میکرد. تا کمی جبران کند زحماتشان را.
پول رهن را گرفتند...
اثاث کشی کردند. 💨🚛
یوسف بود و دلدارش و نوزادی👶🏻 که تازه به جمعشان اضافه شده بود، با ماشین خودش..
و وسایل خانه را با ماشین بار..به سمت اهواز حرکت کردند...💨🚛💨🚙
در این دوسال...
یوسف هم کار کرد..
و هم درس میخواند...
باید تلافی محبتهای همسرش را میکرد...
باید ثابت میکرد به پدرش که زندگیش به روال افتاده..
باید ثابت میکرد که توانسته یکه و تنها همه کار کند...
عروسی بگیرد..
به شهری غریب رود..
خانه رهن کند #درعین_نداشتن ها و حمایتهایی که خانواده اش نکرده بودند..
باید #ثابت میکرد به دلش..؛
💫حقیقت قرآن را... که خدا او را بی نیاز کرده است. #وعده_خدا بود، که از فضلش میبخشد. پس بخشید..
🌟نه فقط بعد مالی و #دنیوی، که بعد معنوی و #اخروی،
🌟نه فقط یکدانه #همسری که تک بود، که #فرزندی سالم و صالح..
همه چیز را #خدا داد.
وچقدر خدایش #بزرگ بود..
چقدر بانوی قلبش را #میخواست..
چقدر نوزادش #شیرین بود برایش، همچون عسل
چقدر زندگیش #روال_خودش را میگذراند..
« #الحمدلله.. #الحمدلله.. #الحمدلله.»
به محض رسیدن به اهواز...
یوسف به #پیشنهاد دلبرش، مستقیم بسمت خانه پدر و مادرش رفت...
تا اول سلام کند به بزرگتری که #دلخور بود. و این دو سال آنها را ندیده بود.
چند باری پدر مادر ریحانه به شیراز رفته بودند اما کوروش خان و فخری خانم نرفتند.
و چقدر خوب شد که رفتند. که دلخوریها برطرف شده بود.☺️👌
ریحانه با آینه و قرآن✨ و یوسف، نوزادش را در آغوش داشت، وارد خانه شدند...
پدر مادر ریحانه، علی و مرضیه کمی بعد رسیدند.
کارگرها وسایل را می آوردند،..
که کوروش خان و فخری خانم رسیدند. لبخند جذابی روی لبهای یوسف و ریحانه نقش بسته بود...
✨حال، یوسف و ریحانه باهم ذکر را تکرار میکردند.😍😍 «#الحمدلله.. #الحمدلله.. #الحمدلله.»✨
یوسف کارشناسی ارشدش را گرفته بود...
✨✨💚💚💚✨✨
ادامه دارد...
http://eitaa.com/cognizable_wan
هوالمحبوب
🕊رمان #هادےدلـــــہا
قسمت #سوم
🍀راوی زینب☘
صداے آقایی:
_خانم عطایی فرد🗣
به سمت صدا برگشتم
_داااااادااااااش😍
داداش:
_جان دلم.. هیس آبرومونو بردی😅
_وای داداش کی اومدی کی رسیدی😍باورم نمیشه صحیح و سالم پیشمی
_زینبم آروم باش از مامان اجازتو گرفتم ناهار باهم باشیم😉
_آخجووووون هوووراا😁👏وارد رستوران شدیم
_آبجی چی میل داری؟
_اوووم... چلوکباب☺️... عه داداش گوشیته📲 کیه؟؟
_یه خانم خیلی مهربون که چند ماهه دیگه باهاش آشنا میشی😊برم جوابشو بدم بیام
_یعنی داداشم داره قاطی مرغا میشه😟 داشتم به خانواده چهارنفرمون فکر میکردم
بابام #جانبازجنگ_تحمیلی وپاسداره
من و توسکا هم قبل نه سالگی خیلی باهم صمیمی بودیم اما با #بزرگ شدنمون دیوار بزرگی بینمون بود😔چون توسکا برخلاف مامان و باباش مذهبی نبود
داداشم بزرگتر که شد به انتخاب خودش #پاسدار شدالان دوساله که #مدافع_حرم حضرت زینب .س. هست.
_زیاد فکر نکن ازت انیشتن درنمیاد😂
_عه داداش😬
داداش:والا😜
_خب بگو ببینم.. کی عروس😍ما میشه؟
چندسالشه؟خوشگله؟
داداش زد به دماغمو گفت:
_بچه من کی گفتم عروس!!! 😳این خانم قراره حواسش به شما باشه..حالا هم غذاتو بخور کم از من حرف بکش😉بعد از #اعزام من میادخودش میگه بهت
_مگه بازم میری؟کی؟😢
داداش:بله... 25روز دیگه😍
ادامہ دارد...
http://eitaa.com/cognizable_wan
#همسرانه🌷
#مردها_نیازدارن_که_ازشون_قدردانی_و_تشکر_بشه 🎁
✅خانومها دو جا این کار رو نمیکنن
1⃣ جایی که کار کوچک است
2⃣ وقتی #آقایون وظیفشون رو انجام دادن
🔻مثلا آقا #چایی خورده استکانش رو برده تو #آشپزخونه .خانوم میگه برای چی #تشکر کنم وظیفشه کار بزرگی نکرده فقط یه استکان برده همین.
🔻مثلا آقا رفته نون خریده برای #شام اینم چون وظیفه #مرد است #خانوم تشکر نمیکنه.
💠خانومها دائم از اقایان تشکر کنید.
برای کارهای #کوچک و #بزرگ تشکر کنید.
مردان دوست دارند مورد توجه واقع بشن. تشکر شما به آقایون #حس خوبی میده😊
🏡 http://eitaa.com/cognizable_wan
❤️🍃❤️
#سیاست_های_زنانه
🧕زن با احتـــــ🙏ــــــــرام گذاشتن به شوهرش
✍ میتونه حسابی سیاست به خرج بده و زندگیشو بسازه.
👌میگین نه؟
👌امتحان کنین❗️
👈اکثر مردها #اسیراحترام_زن هستن
👌 اینکه فکر کنن پیش زنشون
خیلی آدم
#بزرگ ✅
#مقتدر💪
و #باحال😉
هستن
👈 براشون مهمه
و زنـــــــ🧕ــــــــها باید از همین روش استفاده کنند
🏡 http://eitaa.com/cognizable_wan
1.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شنیدی میگن ان شاءالله
خونه دلت بزرگ باشه؟
❤️بعضی ها خونه زندگیشون بزرگه
بعضیا ماشینشون ،
بعضیا اطاقشون ،
بعضیا دماغشون ،
بعضیا لباسشون ،
بعضیا ویلاشون ،
بعضیا فامیلشون.
❤️اما دل #بزرگ کم پیدا میشه ...
خیلی ها حسرت میخورن به
نداری وخونه کوچیک و نداشته هاشون
❤️اما تا حالا یکبارم نشده ببینن #خونه
#دلشون چقدر می ارزه ، تا حالا نگاه
نکردن ببینن کی رو میشه تو خونه
دلشون جا بدن....
❤️ خونه دلتون بسپارین به صاحب
خونه اش ...
🌹🌹🌹═🦋💞🦋═
http://eitaa.com/cognizable_wan