⬛️ پــایــی کـه سـوخت ...
فرزند آیت الله العظمی میرزا جواد تبریزی رحمة الله می گوید:
حرکت مرحوم میرزا با #پای_برهنه
با جمعی از فضلا، طلاب و مؤمنین
در روز سوم جمادی الثانی
((یعنی روز شهادت حضرت فاطمه زهرا علیهاسلام)) در فصل گرما واقع می شد؛ گرما بسیار سوزاننده بود، حتی یک گام برداشتن بر روی زمین با پای برهنه مشکل بود، به طوری که من طاقت نداشتم قدمی بردارم. از این رو به مرحوم والد رو کرده و گفتم: آقا! گرما شدید است. شما اگر اذیت می شوید، کفش بپوشید.
ایشان همان طور که به سینه می زد و گریه می کرد، فرمودند:
‼️«فرزندم! #بگذار_پاهایم_بسوزد
برای مصیبت حضرت فاطمه زهرا
(علیها سلام) هر کاری بکنم #کم است!»
مگر این دخت رسول خدا صلی الله علیه و اله چه گناهی داشت که این همه ظلم در حق او مرتکب شدند. پسرم! مگر مصیبت حضرت کم بود؟
ما در مصیبت بی بی دو عالم علیهاسلام هر کاری کنیم، کم کرده ایم!
می خواهم هر آن چه در توان دارم در راه حضرت فاطمه زهرا علیها السلام تلاش نمایم تا #قیامت #حسرت آن را نخورم!
فرزند مرحوم میرزا می گوید: وقتی به خانه برگشتیم، کف پای ایشان بر اثر شدت گرمای سوزان آسیب دیده بود...
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #هشتادوچهار
آتش تکفیری ها به دامن خودم افتاده و تا مغز استخوانم را میسوزاند..
و به جای پرواز به سمت تهران، در همان
بیمارستان تا صبح زیر سِرُم رفتم...😭🛌
ابوالفضل با همکارانش تماس گرفت..📲 تا پیشم بماند و به مقرّشان برنگشت،
فرصتی پیش آمده بود...
تا پس از چند ماه با هم برای 🌷پدر و مادر شهیدمان🌷 عزاداری کنیم...
و نمیخواست خونابه غم از گلویش بیرون بریزد...
که بین گریه به رویم میخندید و شیطنت میکرد
_من جواب #سردارهمدانی رو چی بدم؟😐
نمیگه تو اومدی اینجا #آموزش نیروهای سوری یا پرستاری خواهرت؟😁😁
و من شرمنده😢😓 پدر و مادرم بودم...
که دیگر زنده نبودند تا به دست و پایشان بیفتم بلکه مرا #ببخشند..
و از این #حسرت و #دلتنگی فقط گریه میکردم.😢😓😢
چشمانش را از صورتم میگرداند..
تا اشکش😢 را نبینم و دلش میخواست فقط خنده هایش برای من باشد که دوباره سر به سرم گذاشت
_این بنده خدا راضی نبود تو بری ایران،
بلیطت سوخت!😉😁
و همان دیشب از نقش نگاهم احساسم را خوانده..
و حالا میخواست زیر پایم را بکشد که بی پرده پرسید😊
_فکر کنم خودتم راضی نیستی برگردی، درسته؟ 😁🤔
دو سال پیش...
به هوای هوس پسری سوری رو در روی خانواده ام قرار گرفتم..
و حالا دوباره #عشق سوری دیگری دلم را زیر و رو کرده..
و حتی #شرم میکردم..
به ابوالفضل حرفی بزنم...😅که خودش حسم را نگفته شنید،..
هلال لبخند 😁😊روی صورتش درخشید و با خنده خبر داد
_یه ساعت پیش بهش سر زدم، به هوش اومده!
از شنیدن خبر سالمتی اش پس از ساعت ها لبخندی روی لبم جا خوش کرد..
و سوالی که بی اراده از دهانم پرید..
ادامه دارد....
🌹http://eitaa.com/cognizable_wan
💓رمان فانتزی نیمه واقعی 😍👌
💓 #دســــٺ_و_ݐـــا_ڇلفتــــــــے
💓قسمت #چهل_وشش
-چطوردرک نمیکنم...مگه من کمتر از شما زحمت کشیدم؟ منم مثل شما بی خوابی کشیدم و الانم ناراحتم ولی این فقط یه بازی بود...😐☝️مثل بقیه زندگیمون... همه زندگیه یه بازیه...یه بار باخت...یه بار برد...😕توی این مسابقه همه تیم ها زحمت کشیده بودن و امروز فقط یه تیم برنده میشد...هیچکس هم با ما قرارداد امضا نکرده بود که اون تیم برنده ماییم...
ما کارمون تا قبل شکست #تلاش بود و دعا ولی الان کارمون هرچی باشه قطعا #حسرت خوردن نیست...👌
با حسرت خوردن و لعنت فرستادن به شانسمون و این و اون نه تنها اون مسابقه بر نمیگرده و دوباره برگزار نمیشه بلکه روحیه ما برای بازی بعدی زندگی هم نابود میشه...👉
چون اون بازی تموم شده ولی بازی های زندگی که تموم نشده...✌️نمیگم به شکستها فکر نباید کرد...چرا...باید حتی ریز شد و ریختش رو میز تا علتش پیدا بشه ولی نباید بایه شکست بازی رو بهم زد که😐
انتظارتون هم از خدا این نباشه که همه چیز رو #نقدا باهاتون حساب کنه...
درسته ما نماز خونیم و مذهبی هستیم ولی ما داریم به حرف خدا گوش میدیم ولی قرار نیست ما هم هرچی میگیم خدا به حرفمون گوش بده و چون مذهبی هستیم فقط خواسته های ما برآورده بشه...این #ماییم که به این نماز و عبادت #نیاز داریم نه خدا به نماز ما که حالا بخوایم سرش #منتی بزاریم...
.
.
حرف های زینب خیلی رو من #تاثیر گذاشت و من رو به فکر فرو برد...🤔
برام جالب بود که یه #دختر تو سن و سال من همچین اعتقاد و ایمان محکمی داره و پای ارمان هاش محکم وایساده...🤔💪
برام جالب بود که یه دختر که معمولا دخترا #معروفن به #احساسی بودن اینقدر جلوی مشکلات #محکم وایساده....😯🤔
.
از خودم شرمنده شدم که چقدر ناشکر بودم...😓
.
چند ماهی گذشت و رابطه من و زینب با وجود #کمرنگ شدن ولی ادامه داشت.
.
ته دلم به زینب علاقه داشتم💓😊 و بهش فکر میکردم
ولی از بیانش بهش میترسیدم...😥
چون نمیخواستم دوباره اون قضایایی که از دستش خلاص شدم دوباره برام پیش بیاد..😕
.
ولی یه جورایی زینب داشت اصلا مینا رو از ذهنم بیرون میبرد😇
و دلیلش این بود که زینب من و تغییراتم رو #میدید ولی مینا نمیدید😞
زینب حرفام رو #میشنید ولی مینا نمیشنید😞
زینب بهم #توجه داشت ولی مینا نداشت😕
از زینب برای مامانم تعرف کرده بودم که چه دختر خوب و با احساسیه...😍☺️
راستش بعد قضیه مینا با مامانم تو این مسائل راحت تر شده بودم و راحت حرفام رو میزدم...☺️👌
.
تا اینکه یه روز زینب بهم پیام داد و با گریه گفت:...
💓💓💓💓💓💓💓💓💓
ادامه دارد...
http://eitaa.com/cognizable_wan
گروهی در حال عبور از غار تاریکی بودند که سنگهایی را زیر پایشان احساس کردند...
بزرگشان گفت: «اینها سنگ #حسرتند؛ هرکس بردارد #حسرت میخورد، هر کس هم بر ندارد باز هم حسرت میخورد.»
برخی گفتند: «پس چرا بارمان را سنگین کنیم؟» برخی هم گفتند: «ضرر که ندارد، مقداری را برای سوغاتی برمیداریم.»
وقتی از غار بیرون آمدند، فهمیدند که غار پر بوده از سنگهای قیمتی؛ آنهایی که برنداشته بودند حسرت خوردند و بقیه هم حسرت خوردند که چرا کم برداشتند.
"زندگی هم بدین شکل است، اگر از لحظات استفاده نکنیم حسرت میخوریم و اگر استفاده کنیم باز هم حسرت میخوریم که چرا کم؛ پس تلاش.مان را بکنیم که هرچه بیشتر از این لحظات استفاده کنیم"
http://eitaa.com/cognizable_wan
🔴قدر نعمتهامون رو بدونیم.🤲
✍مردی که ﻋﻘﺐ تاکسی ﻛﻨﺎﺭ ﻣﻦ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﺍﺷﺖ ﺗﻮی ﺳﺮﺭﺳﻴﺪﺵ ﭼﻴﺰی ﻳﺎﺩﺩﺍﺷﺖ میﻛﺮﺩ، ﺳﺮﺭﺳﻴﺪﺵ ﺭﺍ ﺑﺴﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﻫﺮچی میدوییم، ﺑﺎﺯﻡ ﻋﻘﺒﻴﻢ.
🔸کسی جوابی ﻧﺪﺍﺩ.
🔹ﻣﺮﺩ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺧﻮﺩﺵ ﮔﻔﺖ: همهاش ﺩﺍﺭﻳﻢ میدوییم، ﺑﺎﺯﻡ هیچی.
🔸زنی ﻛﻪ ﺟﻠﻮی ﺗﺎکسی ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ، ﮔﻔﺖ:ﺧﻮﺵ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺘﻮﻥ.
🔹ﻣﺮﺩ ﭘﺮﺳﻴﺪ: ﭼﺮﺍ؟
🔸ﺯﻥ ﮔﻔﺖ: ﭘﺴﺮ ﻣﻦ همهاش 6ﺳﺎﻟﺸﻪ ﻭلی نمیتونه ﺑﺪﻭئه. ﻫﺮ ﻛﺎﺭی میکنیم نمیتونه.
🔹ﺩﻳﮕﺮ ﻫﻴﭻﻛﺪﺍﻡ ﺣﺮﻑ ﻧﺰﺩﻳﻢ.
🔸خیلی مواقع نعمتهایی که ما داریم، #حسرت دیگرانه. پس قدرشون رو بدونیم و بابتشون #سپاسگزار باشیم.
✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
#حسرت
🌼آیت الله بهجت(ره) :
استادم سیدعلی قاضی را درخواب دیدم به او گفتم چه چیزی حسرت شما در دنیاست که انجام نداده اید؟ فرمودند : حسرت می خورم که چرا در دنیا فقط روزی یک مرتبه زیارت عاشورا خواندم.
💠 🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
3.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگه این نکته روندونی کارت فقط حسرت خوردن شرایط و زندگی دیگرانه🥺
سکانس کوتاهی از سریال زیزیگولو🎬
#تحلیل_فیلم
سفیر آگاهی باشه و بفرست برای بقیه تا توی حال خوب بقیه شریک باشی❤
#زندگی #حسرت
💠 🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
.
🇮🇷🌸🌹🌸🇮🇷
#تلنگر 🌱
#حسرت نخورید؛ یعنـی #آه نکشید
و #داشتههای دیگران را با نگاهِ #حسرت
ننگرید!
هرکسی #نعمتی دارد؛
قطعا #شما هم چیزهایی دارید،
که #آرزوی دیگـران اسـت!
#راضـی به #رضای_خدا باشید...☁️🦋
🔹حجة الاسلام والمسلمین
حاج آقا قرائتی (حفظه ا...)
🇮🇷🌸🌹🌸🇮🇷
💠 🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
35.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌چشم و هم چشمی عامل بسیاری طلاق ها
❓فرق #حسرت و #حسادت چیست؟
#دکتر_سعید_عزیزی
─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇💖𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan