eitaa logo
"دانستنیهای زیبا"
3.7هزار دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
14.5هزار ویدیو
679 فایل
کانالی برای قشر جوان؛ بابهترین داستانها؛ تلنگرها؛ نکات زیبا؛ طنز جالب؛ و... ادمین: https://eitaa.com/alimaola_110 یک کانال #زیبا بجای #صدکانال مولانا: آنکس که نداند و نخواهد که بداند حیف است چنین جانوری زنده بماند جهت ارسال سوالات👇👇👇 @alimaola_110
مشاهده در ایتا
دانلود
درمان یبوست با روغن‌های گیاهی روغن‌های گیاهی برای درمان یبوست به صورت خوراکی یا استعمالی استفاده می‌شوند. درمان یبوست با روغن زیتون روغن گیاه زیتون را می‌توان در پخت و پز استفاده کرد یا روزانه یک قاشق غذاخوری از آن را به تنهایی برای نرم شدن روده‌ها استفاده کرد. درمان یبوست با روغن بنفشه ماساژ شکم با روغن بنفشه حرکات روده را بیشتر می‌کند و موجب حرکت روان‌تر مواد غذایی در روده و دفع آسان‌تر آن‌ها می‌شود. درمان یبوست با روغن کرچک استفاده از روغن کرچک برای درمان یبوست شدید در طب سنتی یک گزینه‌ی موثر و قابل پیشنهاد است. ماساژ دورانی شکم با روغن کرچک یا استفاده‌ی خوراکی از آن باعث خروج مواد غذایی از روده و رفع یبوست می‌شود. 🌿 http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️ | رد خون! ▪️ در سرتاسر جهان هر سال در ماه مارس عیدی رو به اسم پوریم جشن میگیرن که ارتباط مستقیمی با و ایرانی داره. http://eitaa.com/cognizable_wan
رنگی ترین پرنده دنیا ! سبزقبای سینه‌یاسی نام یک گونه از سرده‌ی سبزقباهای رنگین است که در آفریقای سیاه یافت می‌شود. 🆔 http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شب زیارتی ارباب صلی الله علیک یا اباعبدالله ❤️ به نیابت از همه 🕊️ 🌏 http://eitaa.com/cognizable_wan
💚معشوق حقیقی همه ی انسان ها است و همه ی انسان ها بدون استثناء عاشق خداوند هستند. ممکن است کسی بگوید: من اصلاً با خدا و دین و مذهب خیلی بد هستم، ولی اگر شما توجه کنید، تمام کسانی که ابراز تنفر از خدا می کنند، به این علت نیست که خداوند ذاتاً برایشان منفور است؛ بلکه به این دلیل است که خدایی که آن ها شناخته اند، خدای دوست داشتنی نیست. 👌چون خدای هر کس مال خودش است. برای همین هم ما در ارتباطی که با خداوند برقرار می کنیم، اول به خود خدا اعتراف می کنیم و می گوییم: خدایا ما تو را آن طوری که باید بشناسیم، نشناختیم. ✅ بنابراین، اگر کسی بگوید: از خدا بدم می آید، او از خدایی بدش می آید که ساخته و پرداخته ی ذهن خودش است و با میزان شناختی که از خدا پیدا کرده است این حرف را می زند. ولی خدای حقیقی، محبوب و دوست داشتنی است🍃 ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
🌺🌺جاوید الاثر حاج احمد متوسلیان خیلی دلش می خواست بره حوزه و درس طلبگی بخونه، آنقدر به طلبگی علاقه داشت که توی خونه صداش می کردیم آشیخ احمد. ولی وقتی ثبت نام حوزه شروع شد، هیچ اقدامی نکرد. فکر کردیم نظرش برگشته و دیگر به طلبه شدن علاقه ای ندارد. وقتی پاپیچش شدیم گفت: کار بابا تو مغازه زیاده، برای اینکه پدرش دست تنها اذیت نشود قید طلبه شدن را زد. 🌹 جاوید الاثر حاج احمد متوسلیان 📕 یادگاران ٩ صفحه ۵ ✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
⚡️🌱⚡️🌱⚡️🌱⚡️🌱⚡️ 🔆گوش خر بفروش و ديگر گوش خر 🥀آورده‏اند كه شيرى بود كه او را ضعف و سستى بر آمده بود و چنان قوت از او ساقط شده كه از حركت باز ماند و نشاط شكار نداشت، و در خدمت او روباهى بود.روزى روباه او را گفت: ((سلطان جنگل، چرا چنين ضعيف افتاده است؟ 🥀آيا در انديشه معالجه خويش نيست؟ )) شير گفت: ((اگر دارو دست دهد، به هيچ وجه، تأخير جايز نشمرم و گويند دل وگوش خر، علاج اين ضعف است و آن، اكنون مرا ميسر نيست .)) 🥀روباه گفت: ((اگر جناب شير، رخصت فرمايند و اجازت دهند خرى به نزدشاان خواهم آورد.)) شير گفت: (( چگونه؟ )) 🥀روباه گفت: (( در اين نزديكى، چشمه‏اى است كه رختشويى هر روز براى شستن رخت‏ها بدان جا مى‏آيد و با او خرى است كه با رخت‏ها بر پشت او است . چون به چشمه مى‏رسد، خر را رها مى‏كند تا در اطراف چشمه بچرد . او را بفريبم و نزد سلطان آورم.)) شير، پذيرفت و گفت: ((چنانچه خر بدين جا آورى، دل و گوش او را من خورم و باقى به تو دهم .)) 🥀روباه به نزد خر رفت و با او مهربانى‏ها كرد و سخن از دوستى و رفاقت گفت. آن گاه پرسيد كه سبب چيست كه تو را رنجور و نزار مى‏بينم . خر گفت: صاحبم پى در پى از من كار كشد و علف، چندان كه من خواهم، فراهم نياورد . 🥀روباه گفت: ((ندانم چرا اين محنت و رنج را اختيار كرده‏اى .)) خر گفت: ((هر جا كه روم، همين است .)) 🥀 روباه گفت: ((اگر خواهى تو را به جايى مى‏برم كه زمين آن را علف‏هاى‏تر و تازه پوشانده است و هواى آن همچون بوى عطر، دل‏انگيز است . پيش از تو خرى ديگر را نصيحت كردم و بدان جا بردم و اكنون در آن جاى خرم مى‏خرامد و به عيش و مسرت، روزگار مى‏گذراند .)) 🥀 خر گفت: ((چه روز خوبى است امروز كه تو را ديدم. دانم كه شرط دوستى به جاى مى‏آورى . باشد كه من نيز، خدمتى به تو كنم . )) 🥀روباه، خر را به نزديك شير آورد. شير قصد خر كرد تا او را شكار كند .اما چون قوتى در بازو نداشت، خر از دست او گريخت .روباه در حيرت شد از سستى شير . خواست كه ترك او گويد . 🥀 شير، گفت: (( در اين ناكامى، حكمتى بود كه پس از اين تو را خبر خواهم داد. اكنون دوباره برو. شايد كه او را باز فريب دهى و به اين جا آورى )) . روباه دوباره رفت . خر به او عتاب كرد و گفت: مرا كجا بردى؟ اين است شرط دوستى و طريق جوانمردى؟ روباه گفت: ندانم چرا گريختى ؟ 🥀آن كه قصد تو كرد و به سوى تو آمد، خرى از جنس تو بود. مى‏خواست كه تو را استقبال كند و همراه تو شود.)) خر، تا آن زمان شير نديده بود و وسوسه‏هاى روباه، باز در او كارگر افتاد. همراه روباه شد و نزد شير آمد . اين بار در يك قدمى شير ايستاد و شير چون او را در نزديكى خود ديد، جستى زد و بر سر و روى او پنجه زد . خر بر زمين افتاد.شير به روباه گفت: همين جا باش تا من دست و روى خود بشويم و بازگردم تا از دل و گوش خر طعام سازم.چون شير رفت، روباه دل و گوش خر بخورد. شير باز آمد . پرسيد كه دل و گوش كجا شد؟ 🥀گفت: عمر سلطان دراز باد، اگر اين خر را دل و گوش بود، دوبار به پاى خود به مسلخ نمى‏آمد و فريب خدعه‏هاى من نمى‏خورد . او را نه گوش بود و نه چشم و نه دل . 📚حكايت پارسايان، رضا بابايى ✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
🔻۷ تکنیک ژاپنی برای مقابله با تنبلی و اهمال کاری. ۱) ایکیگای این تکنیک میگه هرانسانی برای بیدار شدن از خواب نیاز به یه دلیل و‌ هدف داره که به زندگیش معنا بده، بگرد و معنای زندگی خودت رو پیدا کن به قول دکتر فرانکل در کتاب معروفش"انسانی که چرایی برای زندگی داشته باشه، هر چگونگی رو تحمل میکنه" ‏۲) کایزن هر روز روی پیشرفت های کوچک تمرکز کن، سعی کن هر روز ۱٪ فقط بهتر بشی، همین کافیه ۳)شوشین ذهنت رو متمرکز و خالی نگه‌دار، هرچیزی رو نخون، هرآهنگی رو گوش نده، هر فیلمی رو نبین، روی ورودی های ذهنت حساس باش +ذهن یه متخصص برخلاف باور همه خالی تر از ذهن یه انسان معمولیه چون متمرکزه ۴)هارا هاچی بو وقتی ۸۰ درصد احساس سیری کردی دست از غذا بکش، همونطور که روی ورودی های ذهن حساسی رو جسمت هم حساس باش، بدنی که هرچیزی بخوره خواه نا خواه تنبل میشه ۵)شنیرین یوکو با طبیعت انس بگیر، ژاپنی ها طبیعت رو منبع الهام بخشی برای انگیزه و انرژی میدونن‏ ۶) وابی سابی به جای پیدا کردن زیبایی در کمال و کامل بودن، به دنبال زیبایی در نقص باش، یعنی دقیقا نقطه مقابل کمال‌گرایی‏ ۷) گانبارو صبور باش و استمرار داشته باش، هیچ اتفاقی یهویی رخ نمیده این رو برای خودت مرور کن http://eitaa.com/cognizable_wan
يكى از شادترين لحظه هاى زندگى زمانيست كه شجاعت آن را پيدا ميكنى تا از چيزيكه نميتوانى تغيير دهی بگذرى 💟 http://eitaa.com/cognizable_wan
تو داری دنبال پول می‌دوی، آن وقت چه کسی وقت دارد به گل‌های رز نگاه کند؟ و چه کسی وقت دارد به آن پرندگان روی شاخه نگاه کند؟ و چه کسی وقت دارد به زیبایی وجودهای انسانی نگاه کند؟ تو تمام این چیزها را به تاخیر می‌اندازی تا اینکه یک روز وقتی همه چیز داشتی، آسوده بنشینی و لذت ببری. اما در آن زمان که همه چیز داشتی تبدیل به نوع خاصی از یک فرد شرطی شده می‌شوی که چشم‌هایش گل‌های رز را نمی‌بینند، زیبایی را نمی‌بیند، نمی‌تواند از موسیقی لذت ببرد، رقص را نمی‌فهمد، شعر را درک نمی‌کند، فقط پول را می‌فهمد اما آن پولها به او رضایت و خوشنودی نمی‌دهند. دلیل افسردگی این است. 💟 http://eitaa.com/cognizable_wan
4_6046233656823907955.pdf
5.73M
💙رمان سراب 💙نویسنده : زهرا علیزاده 💙ژانر : 💙تعداد صفحات : ۸۱۰ 💙خلاصه : عشق رادین به مریم ، دختری چادری و مذهبی ، به خاطر ناکامی کودکی هاش اتفاق افتاده. راز رادین رو برادرش یاشار که همیشه هوای مریم رو داشته و برخلاف رادین ، یه شخصیت آرام و متشخص هست ، فاش میکنه! •┈••✾❀•🌸•❀✾••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حیف نون گربه شو میزاره تو گونی میبره بیابون ولش میکنه! عصر زنش زنگ میزنه میگه: گربه دوباره برگشته! حیف نون میگه: بپرس از کجا اومده من گم شدم😁😂 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 「️😆✨」 •●❥http://eitaa.com/cognizable_wan
رفتم خواستگاری بابای عروس گفت برای دخترم چکار میکنی؟ گفتم نمیذارم آب تو دلش تکون بخوره😌😊 گفت چطوری؟ گفتم خب بهش آب نمیدم😌😃 نمیدونم چرا بالگد بیرونم کردن☹️😂 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌😻http://eitaa.com/cognizable_wan
یکی از رفقا زنگ زد واسه پول، پیچوندمش گفتم من کربلام اینجا شلوغه، نائب الزیارم قطع کردم. ‌‌ اس داد التماس دعا ولی به تلفن خونتون زنگ زدم نه گوشیت😂😂😂😂😂 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌😻http://eitaa.com/cognizable_wan
❤️ ✍ اگر ميخواهيد رابطه‌تان را نابود كنيد سر هر اختلاف‌ نظری قهر كنيد!!! ❌ قهر از كودك درون ما ناشی مي شود و حربه‌ای است كه با آزار دادن كسی كه دوستتان دارد، او را برخلاف ميلش وادار به انجام كاری كه مدنظرتان هست می كنيد... 👈 از آنجا كه قهر يكي از است ممكن است كه در ما را به هدفمان برساند ولي در بلندمدت طرف مقابل خسته مي شود و اهميت قهر ما برايش از بين می رود و را ناديده مي گيرد!!! ✅ البته فاصله گرفتن به صورت كوتاه‌مدت در هنگام و به منظور از وارد شدن آسيب هاي احتمالي كلامی و غيركلامی توصيه ميشود ولی اين فاصله نبايد بيش از چند ساعت طول بكشد و علتش اين است كه ما را براي يك گفتگوی منطقی و بالغانه آماده كند. بهتر است به جاي قهر كردن، در شرايط و ، بدون سوگيری و با هم حرف بزنيد. 🧕 🌸👇 http://eitaa.com/cognizable_wan
🌸🍃 حق شوهــــ↯ـــــر بر زن: ✅ بر زن است كه براي ؛ 🍃. خوشبـ↭ـوترين عطرهايش را بزند 🌷. قشنگترين لباســ↭ـهايش را بپوشد 💫. و از زيباترين زينتهايــ↭ــش استفاده كند 🧕 🌸👇 http://eitaa.com/cognizable_wan
💠 برای برآوردن نیازمندیهای خود از نظر مادی و غیرمادی، امکانات شوهر خود را در نظر بگیرید و او را تحت فشار نگذارید. 💠 درک توان شوهر و ابراز این درک، از چشم همسرتان دور نمی‌ماند و محبوب او می‌شوید. 💠 این درکِ مهربانانه‌ی شما، به خود و همسرتان آرامش می‌دهد! 💠 در واقع با خدا معامله کنید. با گذشتن از حق خود بخاطر رعایتِ حال و توان شوهر، خدای متعال جبران‌های بزرگتری برای شما در زندگی تدارک خواهد دید. 🧕 🌸👇 http://eitaa.com/cognizable_wan
جوانی خدمت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی نامه فرستاده و در آن نامه نوشته بود که می‌خواهم مسیحی بشوم! ایشان در جواب نامه نوشته بودند: از قرآن و اسلام چه فهمیده‌ای؟ آیا قرآن و اسلام را شناخته‌ای که می‌خواهی مسیحی شوی؟ آیا مسیحیت را شناخته‌ای؟ آیا سخنان بزرگان مسیحیت را درباره‌ قرآن می‌دانی؟‌ … اگر اینها را مطالعه کرده‌ای و به قطعیت رسیده‌ای می‌توانی مسیحی شوی! این جوان در جواب نامه نوشته بود: جواب شما مرا متحول کرد وبعد از تحقیق کامل فهمیدم دین واقعی، همان اسلام است. . شفقنا، استاد حسن صافی گلپایگانی، ۱۴۰۲/۷/۱۲ آیت الله ✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
*تاجر خرمایی که هرگز ضرر نمی کند حکایت چنین است که ... تاجری دمشقی همیشه به دوستانش می گفت که من در زندگی ام هرگز تجارتی نکرده ام که در آن زیان کنم حتی برای یک بار ! دوستانش به او می خندیدند و می گفتند که چنین چیزی ممکن نیست که حتی یکبار هم ضرر نکرده باشی ... تا اینکه یکبار تاجر آنها را به مبارزه طلبید تا به آنها نشان دهد که راست می گوید .. او از دوستانش خواست که چیزی محال و نشدنی از او بخواهند تا او انجام دهد .. دوستانش به او‌ گفتند : اگر راست می گویی به عراق برو و خرما ببر و بفروش و در این امر موفق شو زیرا که آنجا خرما مثل خاک صحرا زیاد است و ‌کسی خرمای تو را نمی خواهد .. تاجر قبول کرد و خرمایی که از عراق آمده بود را خریداری کرد و به طرف بغداد راهی شد .. آورده اند که در آن هنگام خلیفه عراق برای تفریح و استراحت به طرف موصل رفته بود .. زیرا موصل شهری زیبا و بهاریست که در شمال عراق قرار دارد و به خاطر طبیعت زیبایش اسم دوبهاره را رویش گذاشته اند زیرا در سرما و‌گرما همچون بهار است دختر خلیفه گردنبند خود را در راه بازگشت از سفر گم کرده بود ، پس گریه کنان شکایت پیش پدرش برد که طلایش را گم کرده است .. خلیفه دستور به پیدا کردنش داد .. وبه ساکنان بغداد گفت هرکس گردنبند دخترش را بیابد پس پاداش بزرگی نزد خلیفه دارد و دختر خود را به او خواهد داد .. تاجر دمشقی وقتی به نزدیکی بغداد رسید مردم را دید که دیوانه وار همه جا را می گردند ... از آنها سؤال کرد که چه اتفاقی افتاده است ؟! آنها نیز ماجرا را تعریف کردند و بزرگشان گفت : متاسفانه فراموش کردیم برای راه خود توشه و غذایی بیاوریم و اکنون راه بازگشت نداریم تا اینکه گردنبند را پیدا کنیم زیرا مردم از ما سبقت می گیرند و ممکن است گردنبند را زودتر پیدا کنند .. پس تاجر دمشقی دستانش را به هم زد و گفت : من به شما خرما می فروشم ... مردم خرماها را با قیمت گرانی از او خریدند ...و او گفت : هاااا ... من برنده شدم در مبارزه با دوستانم ... این سخن به گوش خلیفه رسید که تاجری دمشقی خرماهایش را در عراق فروخته است !! این سخن بسیار عجیب بود زیرا که عراق نیازی به خرمای جاهای دیگر نداشت ! بنابراین خلیفه او را طلبید و ماجرا را از او سؤال کرد ؛ پس تاجر گفت : هنگامی که کودکی بودم، یتیم شدم و مادرم توانایی کاری نداشت ، من از همان کودکی کار می کردم و به مادرم رسیدگی می کردم ، و نان زندگی مان را در می آوردم .. در حالیکه پنج سال داشتم ... و کارم را ادامه دادم و کم کم بزرگ شدم تا به بیست سالگی رسیدم .. و مادرم را اجل دریافت ... او دستانش را بلند کرد و دعا کرد که خداوند مرا موفق گرداند و هرگز روی خسارت و زیان را نبینم در دین و دنیایم .. و ازدواج مرا از خانه حاکمان میسر گرداند و خاک را در دستانم به طلا تبدیل کند ... دراین هنگام که دعاهای مادر را برای خلیفه تعریف می کرد ناخودآگاه دستش را در خاک برد و بالا آورد و مشغول صحبت کردن بود که خلیفه گردنبند دخترش را در دست او دید ! خلیفه تبسمی کرد ، تاجر که آنچه در دستش بود را احساس کرد فهمید چیزی غیر از خاک را برداشته به دستان خود نگاه کرد دانست که این گردنبند دختر خلیفه است پس آن را برگرداند و دانست که از دعای مادرش بوده است ... اینچنین بود که برای اولین بار خرما از دمشق برای فروش وارد عراق شد .. و او نیز داماد خلیفه گشت !! سبحان الله از دعای مستجاب مادر که چنین زندگی فرزند را می ساز... خداوندا برّ و نیکی به والدین را به ما عطا کن* 📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
*ملانصرالدین برای خرید پاپوش نو راهی شهر شد در راستهء کفش فروشان انواع مختلفی از کفش ها وجود داشت که او می توانست هر کدام را که می خواهد انتخاب کند. فروشنده حتی چند جفت هم از انبار آورد تا ملا آزادی بیشتری برای تهیه کفش دلخواهش داشته باشد. ملا یکی یکی کفش ها را امتحان کرد؛ اما هیچ کدام را باب میلش نیافت. هر کدام را که می پوشید ایرادی بر آن وارد می کرد! بیش از ده جفت کفش دور و بر ملا چیده شده بود و فرشنده با صبر و حوصلهء هر چه تمام به کار خود ادامه می داد. ملا دیگر داشت از خریدن کفش ناامید می شد که ناگهان متوجهء یک جفت کفش زیبا شد! آنها را پوشید. دید کفش ها درست اندازهء پایش هستند. چند قدمی در مغازه راه رفت و احساس رضایت کرد. بالاخره تصمیم خود را گرفت. می دانست که باید این کفشها را بخرد. از فروشنده پرسید: قیمت این یک جفت کفش چقدر است؟! فروشنده جواب داد: این کفش ها، قیمتی ندارند! ملاگفت: چه طور چنین چیزی ممکن است؟! مرا مسخره می کنی؟! فروشنده گفت: ابدا، این کفش ها واقعا قیمتی ندارند؛ چون کفش های خودت است که هنگام وارد شدن به مغازه به پا داشتی...! این داستان زندگی اکثر ما انسان هاست...! همیشه نگاه مان به دنیای بیرون است! ایده آل ها و زیبایی ها را در دنیای بیرون جست و جو می کنیم...! خوشبختی و آرامش را از دیگران می خواهیم! فکر می کنیم مرغ همسایه غاز است...!* 📚 http://eitaa.com/cognizable_wan