حسین را تسلیت گویید بی مادر شدن سخت است
حسن را درد دل جویید بی مادر شدن سخت است
دهد محض رضای حق کسی دلداری زینب
به باغش بذر غم رویید بی مادر شدن سخت است
چه مشکل هست در این غم که شیون را نهان سازی
که باید یاس را بویید بی مادر شدن سخت است
حواست عسکری پیش علی باشد بگو با او
هنوزم فکر بازویید بی یاور شدن سخت است
ردیفم را عوض کردم که دانم یا علی دردت
که غرق عشق بانویید بی یاور شدن سخت است
#سید_عسکر_رئیس_السادات
فاطمیه ۱۴۳۶
#حضرت_علی #حضرت_فاطمه
هر گاه صحبت از در و از میخ می شود
بی اختیار مو به تنم سیخ می شود
همراه بغضم اشک سرازیر میشود
رویی اگر ز رنج چو زرنیخ می شود
هر گه خبر ز سقط جنینی رسد به من
فکرم اسیر دور تواریخ می شود
از جور ساکنان زمین گرید آسمان
از آسمان هوار به مریخ می شود
هرگز نشد ستم به تبار پیمبری
الا به امتی که رگ از بیخ میشود
ای عسکری بگو به کدامین گناه و جرم
آخر جناب فاطمه توبیخ میشود
#سید_عسکر_رئیس_السادات
فاطمیه ۱۴۳۶
آخرین بازنگری۱۰ آذر۹۹
#حضرت_فاطمه
بر وصل دو دلداده، سر انجام جدایی است
زین حیث بقا هم گذری هست و فنایی است
چون بعد نبی فاطمه از دست علی رفت
تا حشر خود اثبات بر این اصل روایی است
با آه علی در ریه اش جان شده محبوس
وین آه جگر سوز به امید رهایی است
در زندگی بی تو مگر فایده ای هست
پس از تو مرا عمر، اسف بار عزایی است
جز او احدی در دل من خانه ندارد
هم سنگ ندارد که ز دنیای خدایی است
از دیده نهان شد اگر، از دل شدنی نیست
دلداده علی سخت بر آن یار سمایی است
اشعار علی را نتوان گفت چنان او
ای عسکری یک قطره ز یم راهگشایی است
#سید_عسکر_رئیس_السادات
فروردین نود و چهار
آخرین بازنگری۴ تیر ۱۴۰۲
#حضرت_علی #حضرت_فاطمه
از علی امشب چرا زهرا تو رخ پوشانده ای؟
ازچه رو امشب نمازت را نشسته خوانده ای؟
کرده مهمان را سفارش دین احمد فاطمه
میهمانان آمدند اما تو رو گردانده ای
از کسی ناراحتی ای بضعه ی پاک رسول؟
این چنین اخمی چرا بر روی رخ بنشانده ای؟
حرف حقت را نیاوردند اذعان بی درنگ؟
یا به سرقت رفته اموالت تو وانستانده ای؟
حرف سنگینی شنیدی شاید از مردم بگو؟
حیدرت را این چنین از حال خود ترسانده ای؟
یا سخن گفته است شخصی با عزیزانت درشت؟
این چنین اشکی به روی چهره ات بارانده ای؟
بارداری و کسی شاید مراعاتت نکرد؟
این چنین بغضی برای حیدرت ترکانده ای؟
آن چنان پرپر زدی بعد از وفات مصطفی
گویی از محبوب خود وقت سفر جا مانده ای؟
گشته بی حب ولد تکریم آیا والدی
فاطمه جای پدر مزدی چه نیک استانده ای؟
آتش و مشت و لگد، ضرب نیام و میخ در
توچه کردی اینچنین قومی به خود شورانده ای؟
عسکری چشم شفاعت دارد از تو ای بتول
گر چه خود بر شعر او این گونه در افشانده ای؟
#سید_عسکر_رئیس_السادات
فاطمیه هشتاد و نه
آخرین بازنگری ۱۰ آذر۹۹
#حضرت_فاطمه #حضرت_علی
چگونه قتل تو را می توان ندیده گرفت
عزا برای عزیزی که نا رسیده گرفت
ز شیعیان علی از برای دخت نبی
صدای یا ابتا را که ناشنیده گرفت؟
برای مزد رسالت ز امت پدرش
به جای دست نوازش چرا کشیده گرفت
چرا شراره ی آتش چرا شراره ی کین
به بیت طاهره ای از بدی بریده گرفت
زدند ضربه به بازو و بطن و پهلوی
کسیکه درد و بلایش علی به دیده گرفت
چرا مزار خودش را ز خلق مخفی کرد
که عسکری دلش از مردمی دریده گرفت
#سید_عسکر_رئیس_السادات
بیست و پنجم آذر نود و چهار
آخرین بازنگری۱۰ آذر۹۹
#حضرت_علی #حضرت_فاطمه
اگر بر نوکری من را ، پذیرد مادر گلها
نمی خواهم دگر چیزی ، ز دنیا و ز ما فیها
اگر غرق گناهم من ، ز تو چشم امان دارم
ز حبّ تو خدا بخشد، به من کوه خطاها را
تو دخت آن پدر هستی، که گفت امِّ ابیهایت
تو بردی جمله غم هارا، ز روی خسته ی مولا
تویی دردانه ی احمد، که خواندت بضعةُ منّی
مرا آزرده می سازد ، چو آزارد کسی زهرا
هرآن که احمد آزارد، به خشم آورده یزدان را
هزاران لعنت ونفرین ،زِ حق بر جمله ی اعدا
یکی سیلی یکی ضربت، زند بر روی و پهلویت
ز لطف امت احمد ، چه آمد بر سر طه
دم رفتن شدی گریان ، چرا ای دخت پیغمبر
بگو با همسرت زهرا ، بگو با همسرت زهرا
به حیدرباز می گویی، برایت گشته ام گریان
بر آن غمها که میبینی، پس از من یکّه ی وتنها
بمیرد عسکری از آن ، دل دلواپست زهرا
برای همسرت حیدر ، برای غربت مولا
#سید_عسکر_رئیس_السادات
#فاطمیه_۱۴۳۶
#حضرت_علی #حضرت_فاطمه
چون از وفات فاطمه او را خبر رسید
گویا که بر نبیش وفاتی دگر رسید
او گفت ای رسول, تسلای قلب ما
بعد از تو رفت و کار به خون جگر رسید
وقتی که دید پیکر بی جان فاطمه
از هوش رفت بس که به قلبش اثر رسید
گفتا بر این که نیست دوامی به هر وصال
این بس که بین مَن وَ تو حرف سفر رسید
گفتا که جان بدون تو حبس است با نفس
جان کند آن غریب که بهرش مفر رسید
سی سال بی تو فاطمه تنها ببین چه ها
بر همسرت ز رؤیت دیوار و در رسید
فرقش شکافت تا که فراقش به سر رسد
قلبش گداخت تا که وصالش به بر رسید
ای عسکری بگیر تو دامان آن غریب
تنها از اوست گر که به حشرت ثمر رسید
#سید_عسکر_رئیس_السادات
هشتم تیر نود و پنج
آخرین بازنگری ۱۳ آذر ۱۴۰۲
#حضرت_فاطمه #حضرت_علی
اخرین کلمات فاطمه (س)
به خدا دوست ندارم
من ز دنیای شما هیچ وَ بیزار ز مردان شمایم
که درونشان و برون را
همه را غور نمودم
به خداوند که بر خویش خریدند همه خشم خدا را
و چه جاوید به نیران خدا خانه گزیدند
وای بر حال گروهی که نهاد آن همه مانع
بر سر راه خلافت
به مسیر نبوی تا نرود، پای نگیرد
ننشیند پس از آن حق به قرار اصلی خود
وای سوگند اگر واسطه می گشت از این جمع گروهی
که علی را بگزینند
سهل می برد علیشان به ره حق
می رسانید به هر کس حق او را
باز می شد در رحمت
آسمان را و زمین را
که نکردند و بشد آنچه نباید
و بپایند زمانی و ببینند چه آشوبی ازین فتنه بر آید
#سید_عسکر_رئیس_السادات
سال۷۷
آخرین بازنگری ۱۳ آذر ۱۴۰۲
#حضرت_علی #حضرت_فاطمه
چادری خاکی شده خورشید سیلی خورده است
پای چشمش لکه ای از رنگ نیلی خورده است
بارداری پشت در گویا زمین افتاده است
صد اسف بر درد او رب جلیلی خورده است
تا بماند ثقل اکبر بی گزند از مجرمان
لطمه از این ماجرا گویا عدیلی خورده است
قادر با غیرتی بسته است عهدی با قدیر
این خبر ای وای بر گوش ذلیلی خورده است
پچ پچ جمعی نهاد این فتنه را بنیاد اگر
ضربه از إن قُلتشان دور طویلی خورده است
گفته بودم من همان عید غدیر خم که بر
عزت و قرب علی چشم بخیلی خورده است
آنکه بودش بیعت فوج کثیری در غدیر
حق او را عسکری شور قلیلی خورده است
#سید_عسکر_رئیس_السادات
۲۳ تیر۹۹
#حضرت_علی #حضرت_فاطمه
رفت چو زهرا دل حیدر شکست
مرگ بر این دیر جفاکار پست
جان شده محبوس چو آهش به صدر
عمر، سر راه نجاتش نشست
حیدر تنها علی مرتضی
می شود از محرم رازش جدا
زودتر از آنچه که فکرش کنی
سخت تر از آنچه که گویی بلا
فاطمه در اوج جوانیش رفت
بر دل حیدر ز غمش نیش رفت
پیش علی دشمن او پیش رفت
دخت نبی از همه دل ریش رفت
غیر همه دخت بزرگان به دهر
جای محبت شده مشمول قهر
بهر تسلی نه ، برای ستم
پشت درش جمع همه اهل شهر
مزد رسالت که فراموش شد
از قِبَلش فاطمه بیهوش شد
او که جز او دختر دیگر نداشت
از چه عزادار و سیه پوش شد
حال علی مانده و سرّ درون
چاه مگر سِر کشد از او برون
رفت اگر یار شد عشقش فزون
عاشق سرگشته چه سازد کنون
ای فلک از رحم و مرامی بری
عشق علی را به کجا می بری
وای به هر لحظه ی او بعد از این
رفت برش یار ز بدها بری
فاطمه با مرگ رها شد ولی
از ستم دومی و اولی
دست ورم دار شده آشکار
عسکری امروز تو دریاب علی
#سید_عسکر_رئیس_السادات
فروردین نود و چهار
آخرین بازنگری ۱۰ آذر۹۹
#حضرت_علی #حضرت_فاطمه
در به پهلو زده شد، در که به پهلو نگرفت
بارها رد شد از آن، راه که بر او نگرفت
در به درد آمد و در ماتم حیدر در ماند
او مگر خویش سپر، بر تن بانو نگرفت
او دلش سوخت،خودش سوخت،از این غم پژمرد
کس چو او، بر بغل از واقعه زانو نگرفت
گوییا نیست ز دیوارِ دَری کوته تر
هیچ کس خرده بر آن، قاتل بد خو نگرفت
عسکری در بزند، هر که ز ره می آید
دارد او حس گنه، دستی از آن رو نگرفت
#سید_عسکر_رئیس_السادات
فروردین نود و چهار
آخرین بازنگری ۱۳ آذر ۱۴۰۲
#حضرت_فاطمه
امشب حسابش از همه شبهای او جداست
گویا که کائنات عزادار مرتضی است
دیگر علی غریب ترین مرد عالم است
این درد بر دلش به خدا تا ابد به جاست
او از برای دین همه رنجی کشیده است
اما فراق فاطمه اش بدترین بلاست
آن هم به شیوه ای که ندارد زمان به یاد
طوری که آرزوش به کفار نارواست
پهلو شکسته رخ شده نیلی و سینه زخم
آن هم ز جور آنکه خطا زاد و بر خطاست
آن هم به حق همسر آن کس که سالها
کرار سربلند و سزاوار جبهه هاست
پیمان صبر بسته علی با خدای خویش
آید چه از عدو چو تو را راز برملاست
ای عسکری همان که علی تا سرش شکافت
فریاد رستگاری او تا به عرش خاست
#سید_عسکر_رئیس_السادات
نهم اسفند نود و پنج
آخرین بازنگری۱۰ آذر۹۹
#حضرت_علی #حضرت_فاطمه