eitaa logo
دفتر شعر من
93 دنبال‌کننده
11 عکس
17 ویدیو
0 فایل
اشعار سید عسکر رئیس السادات
مشاهده در ایتا
دانلود
کاش می تونستیم بگیم قرار است امروز شاهی بیاید این رو وقتی گفنم که تو یک کلیپ از قبایلی بدوی در افریقا نام برده شد که اونها رو هیچ کشوری گردن نمی گرفت رئیسشون می گفت از رادیو دو موجم شنیدم قراره یک نفر بیاد که در زمین عدالت برقرار کنه ما منتظر اون هستیم راوی می کفت یا امام زمان اونها هم منتظرند بیا مولا
جگرم خون شده پس کی ز سفر می آیی؟ به نظر ای ملک اهل نظر می آیی؟ شده شام سیهی بی تو همه زندگیم شده بغرنج شب ای شمس سحر می آیی؟ تا نجاتم دهی از محنت تاریکی ها بی خبر هم، شده از کوه و کمر، می آیی؟ گفته بودند که دل بد نکنم غم مخورم سرزنشها شده جان سوز دگر می آیی؟ هر چه در متن کتب بود ز باران بلا بر سر ما همه بارید مگر می آیی؟ عسکری را سخن این است به عمر بی تو سخت جان کی تو سر انجام به سر می آیی؟ ۲۴ آبان ۱۴۰۲
ندبه دارد دل من اشک میان دارش شد آب بر روی دل من زده غمخوارش شد جمعه را شام سیه باز به آغوش کشید باز یاد آور یک هفته ی غمبارش شد صیحه زد عرش شمایید مسبب بر این چاه غیبت که گل یاس گرفتارش شد ندبه در ندبه شد و سینه به غلیان آمد هجر منجر به تب و حالت بیمارش شد عسکری نسخه ی دل خوب شدن باشد و بس غیر این کرد که اینگونه دل آزارش شد ۷دی۱۴۰۲
کاش در راه خدا بر تو اهانت بکنند تا به کوه گنهت کار حضانت بکنند ۷ دی ۱۴۰۲
آخرش فاصله فهماند به من عشق چه بود مادر حس غریبی که تنم را فرسود صفحه ی مشق دل من شده خط،خط،خط، خط به میان کلماتی که حضور تو سرود جان به لب گشته‌ام از کثرت این فاصله ها کی دلم گشت به این دوری و هجران معهود چه کسی آتش این فاصله ها را انداخت به میان من و تو از غم ما برد چه سود کور خوانده است، که من بر در دل مهر زدم هیچ کس غیر تو آن را نتواند که گشود عسکری بیشتر از پیش به عشق تو خراب گشت و جز عشق خودش یاد کسی را ننمود نهم اردیبهشت نود و پنج آخرین بازنگری ۹ دی ۱۴۰۲ 
«دل را ز من ستاند و روحم ز تن رها کرد» در خویش مانده بودم من را ز من جدا کرد گویند خلق با من بودی تو در سلامت او با یکی نگاهت اینگونه مبتلا کرد گفتند در ره او صدها بلا کشیدی گفتم که روح و جانم از این بلا صفا کرد گفتند شهره گشتی از عشق او حذر کن گفتم چو می پسندد قلبم بر این رضا کرد گفتند از جفایت بر هر که عاشقت شد گفتم که این جفا را بهتر ز هر وفا کرد گفتند عسکری را عشقش نموده مجنون گفتم به رب زِدنُه باید بر او دعا کرد ششم تیر نود و چهار آخرین بازنگری ۸ بهمن ۱۴۰۰
در مال تو نهاده خدا رزق بینوا از مال غیر مرد غنی اجتناب کن ۲۲ آبان ۱۴۰۲ امام على عليه السلام: اِنَّ اللّه َ سُبْحانَهُ فَرَضَ فى اَمْوالِ الاَْغْنياءِ اَقْواتَ الْفُقَراءِ فَما جاعَ فَقيرٌ اِلاّ بِما مُتِّعَ بِهِ غَنىٌّ، وَ اللّه ُ تَعالى سائِلُهُمْ عَنْ ذلِكَ. خداوند سبحان، غذاى فقرا را در اموال ثروتمندان قرار داده است، پس هيچ فقيرى در دنيا گرسنگى نمى كشد مگر اين كه ثروتمندى حق او را نداده باشد و خداوند از اغنيا در اين باره خواهد پرسيد.
پیامک زد پدر یک بار دیگر گل بابا که آید روز مادر نوشت این روزها کی گردد از یاد پدر را روز خود شد یاد آور ۱۱ دی ۱۴۰۲
تمام روزها روزت همه دنیای من مادر تمام هستی خود را نهادی پای من مادر تمام داستانهایت برایم خوب و شیرین بود همه ای شهرزاد قابل شبهای من مادر طبیب حاذق من بودی و جادوی مهر تو دوای هر چه علت بود در اعضای من مادر به وقت حمله ی غمها وجودت جان پناه من به وقت شادی و جشنم تو روح افزای من مادر اگر هم افتخاری شد نصیب من چنان بودی که گویی این تو هستی واقعا در جای من مادر چه دارد عسکری تا اینکه تقدیمت کند اکنون که باشد در خور تو ای گل زیبای من مادر ۱۲دی ۱۴۰۲
. زن نمودی ز مهر ناب خداست از خشونت ز قهر و کینه جداست زن دلارام و حامی مرد است گر چه گاهی هم او برش درد است قلب زن جایگاه احساس است او در این مملکت عجب خاص است سینه اش گشته از خدا لبریز با صداقت، صفا و شور انگیز چون خدا یک اگر به او بدهی او به جبران رود هزار رهی لایق مادری شد از آن رو بود خیلی شبیه حضرت هو تحت اقدام امهاتکم است چون جنان بی رضاش رفته ز دست درک سازد اگر که مردش را حور عین هم نباشدش همپا عسکری « روز زن مبارک باد » همسر و مادر تو دائم شاد هفتم فروردین نود و پنج آخرین بازنگری۲بهمن۱۴۰۰
با تو حقم را گرفتم از زمین و آسمان آن چه را می خواستم هستی خدایی آن چنان بیشتر از این بگویم بیشتر هستی عزیز از هر آنچه فکر می کردم که شیدایم بر آن یار همراه و صمیمی یک دل و یک رنگ و خوب مهربان و با حیا پیروز در هر امتحان بودی از نسل ملک گویی تو ای بی عیب و نقص شد کدامین نذر من مقبول رب مهربان؟ هر چه کوشیدم نشد پیدا به شانت هدیه ای جان مگر خواهی که تقدیمت کنم با امتنان همسرم امسال هم گویم به تو با افتخار دوستت دارم عزیزم بیشتر از هر زمان ۱۲ دی ۱۴۰۲
قاسم دل کفار از دست تو خون است این گونه از خشم تو در بند جنون است بی ریشه ها با هم یکی گشتند علیهت گفتند علم بعد تو دیگر سرنگون است دشمن به میدان فوج قاسم را روان دید می دید عشاق تو در حال فزون است در شهر کرمان کربلایی دیگر آورد کشتار تنها مقصد دیو زبون است ای عسکری ترسیده این دژخیم خون خوار زیرا که از قاسم در این کشور قشون است ۱۳ دی ۱۴۰۲