.
دیده ی من بر شهید کربلا خون گریه کن
تا ابد بی تاب بر آن ماجرا خون گریه کن
هوشیار از درس تاریخی بی مانند آن
"همصدا با نوحه ی اهل عزا خون گریه کن"
تا فراموشت نگردد معنی کوفی شدن
"برپریشان حالی آل عبا خون گریه کن"
تا نگردد حق ز تو امروز در خشم و غضب
"در غم دیروز از بهر خدا خون گریه کن"
نوحه ی تزویر را بشناس و یاران ستم
بر کنار از کفر باش و بی ریا خون گریه کن
تا بفهمی معنی زندانی و بند و اسیر
"برغل و زنجیر سبط مصطفی خون گریه کن"
تا مگردی آتش امروز را بی اعتنا
بیشتر از شعله های نینوا خون گریه کن
آتش امروز از دیروز می گیرد لهیب
پس به حال جاهلان بینوا خون گریه کن
آنکه را گوید علی با دیگری فرقی نداشت
با علی هم باز بود این ماجرا خون گریه کن
تا حقیقت را بیابی آن هم از مجرای فکر
"قصه ی"هیهات مناالذله" را خون گریه کن"
تا جوانان درس غیرت را بیاموزند نیک
بر نبود قاسم نیکو لقا خون گریه کن
کودکان تشنه را هرگز مبر از خاطرت
بر یتیم تشنه ی دشت بلا خون گریه کن
بی حیایی ، بی حجابی ها چو غوغا می کند
" در عزای چادر دردانه ها خون گریه کن"
از خیانت دور شو خواندی چو درس کربلا
عسکری پس بر شهید کربلاخون گریه کن
انقلاب اشک او یک انقلاب دائمی است
پس بیا تاحشر بر خون خدا خون گریه کن
مهبط الوحیند چون دردانه های مصطفی
بر جهالت های اهل ادعا خون گریه کن
#سید_عسکر_رئیس_السادات
نهم مهر نود و شش
آخرین بازنگری ۸ مرداد۹۹
#امام_حسین #کربلا #محرم
#اعتراض #پاسخ
در پاسخ به شعر منسوب به جناب بادکوبه ای
هر چه خواهی بر شهید کربلا خون گریه کن
ماهها بنشین و بر آن ماجرا خون گریه کن
در دل تاریخ سرگردان بمان تا روز حشر
همصدا با نوحه ی اهل عزا خون گریه کن
تا فراموشت شود وضع پریشان وطن
برپریشان حالی آل عبا خون گریه کن
از غم امروز اگر گویی به خشم آید خدا
در غم دیروز از بهرخدا خون گریه کن
نوحه ی تزویر می خوانند یاران ستم
در کنارظلم بنشین بی ریا خون گریه کن
چون اسیربند و زندان نیست اینجا هیچ کس
برغل وزنجیرسبط مصطفی خون گریه کن
شعله های اعتیاد ارسوخت نسلی راچه باک
تو به یاد شعله های نینوا خون گریه کن
مصلحت را برحقیقت برگزین از روی عجز
قصه ی"هیهات مناالذله" را خون گریه کن
چون جوانان وطن را نیست رنج و کاستی
برعروس قاسم نیکو لقا خون گریه کن
تشنه ی مهر و محبت نیست اینجا کودکی
بریتیم تشنه ی دشت بلا خون گریه کن
زانکه دامان وطن ایمن ز فقر است و فساد
درعزای چادر دردانه ها خون گریه کن
از شهادت می گریز اما به" امید" ثواب
هرچه خواهی بر شهید کربلاخون گریه کن
دکتر بادکوبه ای
میعاد فرا آمده انگار نه انگار
مهمان ز منا آمده انگار نه انگار
در کوفه کسی نیست بگوید به خود این را
با دعوت ما آمده انگار نه انگار
آن غنچه ی پرورده به آغوش نبی در
آغوش بلا آمده انگار نه انگار
همراه دو خورجین سند و نامه ی بیعت
با رسم وفا آمده انگار نه انگار
دعوت به کنار از ستم قوم جفاکار
با خوف و رجا آمده انگار نه انگار
قانون شده با سیف پذیرایی از ضیف؟
ضیفی به سزا آمده انگار نه انگار
از فرط عطش آمده طفلی به تلذی
از سنگ صدا آمده انگار نه انگار
یک قطره ی آب است جواب عطش او
تیری به خطا آمده انگار نه انگار
از دخت نبی معجر و از ابن علی سر
ای وای جدا آمده انگار نه انگار
از اسب فتاده است صغیری و به زحمت
بین اسرا آمده انگار نه انگار
ای عسکری آزاده ترین آل اسیرِ
ابن الطلقا آمده انگار نه انگار
#سید_عسکر_رئیس_السادات
۲۳مرداد۱۴۰۰
#محرم
#امام_حسین
#کربلا
گردنم را می گذارم پای این حرفم عزیز
گر نبودم عاشقی صادق مرا اعدام کن
#سید_عسکر_رئیس_السادات
۱۵ تیر ۱۴۰۳
#عاشقانه
گفت خیلی بی شعوری مدعی
چونکه بودم من به عشقت تندرو
#سید_عسکر_رئیس_السادات
۱۵ تیر ۱۴۰۳
#عاشقانه
به او گفتم که ما را هست جانا یک جهان فرصت
ولی هی خواند او قرآن که خونم را به جوش آرد
#سید_عسکر_رئیس_السادات
۱۵ تیر ۱۴۰۳
#عاشقانه
اسلیو کردی قلب من را جای معده
تا آنکه تنها خود نشینی در درونش
#سید_عسکر_رئیس_السادات
۱۵ تیر ۱۴۰۳
#عاشقانه
#طنز
ز دست کشور ما رفت یک جهان فرصت
که رای مردم ایران به روسری بند است
#سید_عسکر_رئیس_السادات
۱۶ تیر ۱۴۰۳
دوست دارم پزشکیان گونه
بدون هیچ تعهد برای من باشی
#سید_عسکر_رئیس_السادات
۱۶ تیر ۱۴۰۳
#عاشقانه
کمک ز کارشناسان چه کار نیکویی است
اگر که کارشناسی نکو تو بشناسی
#سید_عسکر_رئیس_السادات
۱۶ تیر ۱۴۰۳
#اعتراض #پاسخ
ورزقان از ما رئیسی را گرفت
جای آن آورد یک دنیا رئیس
#سید_عسکر_رئیس_السادات
۱۶ تیر ۱۴۰۳
#اعتراض #پاسخ
۱۶۳ پزشکیان
۱جلیلی
.
آنها که لقمه از ید مولا گرفته اند
آماده اند حق نمک را ادا کنند
دعوت کنند پس پسرش را به کربلا
تا رسم تازه ای ز تلافی بپا کنند
آنان که خطبه های علی را شنیده اند
در صحبت پسر چه صدا در صدا کنند
آنها که قطع کرد علی لفت و لیسشان
آماده اند بر پسرش کودتا کنند
گویی گرفته اند گریزنده قاتلی
خون خواه آمدند که دل را دوا کنند
آنها که مصطفی بتشان را شکسته است
آماده اند تا به تبارش جفا کنند
آنها که بزدلند و نباشند خصم او
بالای کوه رفته برایش دعا کنند
آنها که عاشقند بمانند پای عشق
جان را به پای مکتب نابش فدا کنند
ای عسکری بکوش که عاشق شوی و بس
آنها که عاقلند به ندرت وفا کنند
#سید_عسکر_رئیس_السادات
چهاردهم تیر نود و چهار
آخرین بازنگری۳۰خرداد۹۹
#امام_حسین
#حضرت_علی