eitaa logo
دفتر شعر من
93 دنبال‌کننده
11 عکس
17 ویدیو
0 فایل
اشعار سید عسکر رئیس السادات
مشاهده در ایتا
دانلود
5.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سیمرغ ایران آسمان را مفتخر کن با هیبتت این دهر را زیر و زبر کن کل جهان را با شکوهت بار دیگر از عزم آرشهای ایران با خبر کن ۱۵ آبان ۱۴۰۴
"عشق بازی کار هر شیاد نیست " عاشقی چون حضرت سجاد نیست در نمازش غرق گردد چون علی بحر عرفانی چنین در یاد نیست او فراوان سجده بر حق می کند هیچ عبدی مثل او عبّاد نیست او فقط دل داده ی حق است و بس چون شکار دام هر صیاد نیست هر که بر دامان او چنگی زند بی گمان او را امل بر باد نیست آنکه می خواهد کند عزم سلوک به ز او استاد بر ارشاد نیست بی گمان بر علم اخلاق و حقوق بهتر از اقوال او اسناد نیست با دهان تشنه مردن پای بحر عسکری انصاف ده ایراد نیست؟! اول خرداد نود و چهار بازنگری ۲۰ تیر ۱۴۰۴
بر امام چهارمین صلوات بر شه با صفای دین صلوات بر علی بحر معرفت سجاد آنکه بعد از پدر نشد دلشاد بر شکیب مرارتش صلوات بر جهاد و اسارتش صلوات هر که خواهد در آخرت مددش آهر که خواهد عطای بی عددش هر که دارد دلش هوای حرم هر که جوید شهی ز آل کرم آنکه خواهد از او طریق نجات همره زین عابدین صلوات ۲۶ بهمن ۱۴۰۲
کشوری دل‌نگران است، خدایا باران فصل ما خشک، خزان است خدایا باران گر چه ما بر تو نبودیم عبادی بسزا از تو امید امان است خدایا باران زنده کن باز دل دشت و دمن را یارب جود از سوی شهان است خدایا باران ما که غیر از تو نداریم خدا این تحریم بر دل خلق گران است خدایا باران به حسین و حسنت فاطمه حیدر احمد منتظر چشم جهان است خدایا باران عسکری باز به یمن غزل و اشک روان در پی آب روان است خدایا باران ۲۴ آبان ۱۴۰۴
«ببین حال پرستار و مپرس احوال بیمارش» چه نیکو گفت آن شاعر خوشا بر حال و اشعارش ولی از حال آن بانو خبر تنها خدایش داشت نهان کرد از علی بازو نهان هم رنگ رخسارش برای مرتضی گریان چرا باید بود زهرا که باشد در فغان عالم فقط از زخم مسمارش دل ریحانه می سوزد برای غربت حیدر چه بر دل داده می آید چو دور افتد ز دلدارش که بی گل ماندن بلبل خودش غم آفرین باشد بر این صد عقده افزون کن ز حجم هجمه بر یارش مپرس از حال حیدر هم به وقت غسل زهرایش بپرس از مکث گهگاه و ز هق هق های غمبارش لباس بین دندانش سکوت عین فریادش از آن یا لیتها گفتن بر آن عمر به اجبارش ز ضرب دست بر دستش ز آه پشت هر آهش بپرس ای عسکری از آن جبین روی دیوارش ۲۶ آبان ۱۴۰۴
‌مظلومی آن روز طه باورش سخت است بعد از سفیدی سیل سودا باورش سخت است یاس نبی مجروح از قومی که باید او می داد در سوگش تسلی باورش سخت است در پیش چشم آنکه غیرت را نماد است او بر اهل بیتش این جفا ها باورش سخت است هر چند عهد صبر با حق در میان باشد این صبر بر پیمان خدایا باورش سخت است آنقدر که اکنون کند انکار آن شیخی این ظلم او در حق زهرا باورش سخت است آن ظلم هایی را که داده شرح آن دشمن رد می کند زیرا علی را باورش سخت است ای عسکری باور نمودم هر چه مکتوب است شد آرزوی ما منایا باورش سخت است ۱۴ آذر ۱۴۰۴
در همان عهدی که می شد ادعا چون پسر باشد پدر گیرد بقا بی پسر را خانه تاریک است و سرد از پسر جاوید ماند نام مرد حضرت حق ختم آورد این خطا داد زهرا خانه ی احمد سنا آنکه آرامش به مادر می دهد آنکه قومش بی حمایت می نهد مادری که بود جرم او زفاف با یتیم هاشم عبد مناف بر محمد شد عطا خیر کثیر آنکه کفوش می شود تنها امیر آنکه باشد مادر بابای خویش می شود کاخ ستم از او پریش حجتی شایسته باشد بر حجج از حسن تا آنکه خواهیمش فرج آنکه قلب احمد حق را فسرد زیست با گمنامی و گمنام مرد نام احمد شد به زهرا جاودان کور گردد تا که چشم دشمنان عسکری امروز روز شادی است چون به عقبی موجب آبادی است ۲۳ آذر ۱۴۰۴