eitaa logo
دغدغه‌های حوزوی
447 دنبال‌کننده
149 عکس
47 ویدیو
24 فایل
آئينه‌ای براى انعكاس مهمترين اخبار، دیدگاه‌ها، نقدها و تحليل‌هاى چالشی عرصه دين، فرهنگ، اجتماع، روحانيت و حوزه‌های علمیه... http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0 شناسه: @daghdagheha ادمین....
مشاهده در ایتا
دانلود
💠نقدی بر مدیریت فرسوده سازمان تبلیغات اسلامی(بخش اول) ⬅️سازمان تبلیغات اسلامی محوری ترین سازمان تبلیغ فرهنگ دینی در کشور است، که بدلیل خمودگی، سستی و عدم نوآوری تبدیل به کم تاثیرترین نهاد فرهنگی کشور شده است. یکی از مهمترین عوامل افول و کاسته شدن ضریب تاثیر سازمان تبلیغات اسلامی، استمرار مدیریت خسته کننده 17 ساله بر این سازمان است. ⬅️هر چند که حجت الاسلام سید مهدی خاموشی یکی از مدیران دلسوز و انقلابی بی بدیل نظام است و لازم است نظام مقدس جمهوری اسلامی استفاده بهینه از سرمایه های رویش انقلابی خود نماید، اما این استمرار اگر به بدنه بالا دستی و مشاوره ای منتقل نشود خود موجب درجا زدن و اتلاف سرمایه های مدیریتی خواهد بود. ⬅️رسانه ای شدن ضرورت تغییر البته این بار با تعیین مقصد! برای رییس سازمان تبلیغات اسلامی و البته نوع رسانه ای شدن بحث خود می تواند زمینه بررسی خاستگاه و کارنامه مدیریت در سازمان تبلیغات اسلامی باشد. برخوردار نبودن از جایگاه تاثیرگذاری بر فرهنگ دینی، عملکرد ضعیف و عدم قدرت ساماندهی فرهنگی سازمان تبلیغات اسلامی و کم توجهی به وظایفش بارها باعث مطرح شدن ادغام این سازمان در دیگر مراکز همرده شد، بگونه ای ساماندهی تبلیغ دینی در کشور که اصلی ترین وظیفه شبکه گسترده سازمان تبلیغات در استان ها و شهرستان ها است، خود نمونه ملموسی از تشتط و کم کاری با مراکز متعدد و متناظر تبلیغ دینی است که شمردن این مراکز بعضا قویتر -از عملکرد تبلیغی این سازمان- خارج از این مجال است. ⬅️حتی در بحث انحلال تنها مرکزی که از بین مراکز متعدد سازمان تبلیغات، از حوزه هنری؛ بزرگترین بدنه هنری بعد ارشاد اسلامی، آموزش عالی سوره تا... عملکردش ناجی سازمان تبلیغات در بزنگاه ادغام و یا انحلال شد عملکرد موسسه تبیان است. که آنهم حاصل ابتکار دکتر علیرضا طالب پور در مدیریت استارتاپ های مشابه است نه مدیریت سازمان تبلیغات اسلامی! ⬅️در زیر به چند مولفه اصلی ناکارآمدی و ضرورت تغییر در راس و بدنه این سازمان می پردازیم: 🔸1- احساس امنیت مدیران میانسال از تغییر، باعث فساد سازمان یافته: اولین عامل قفل بودن امروز سازمان تبلیغات اسلامی و عدم پویایی و زمینه طرح ایده ها تحول فرهنگی در این سازمان، طیفی از مدیرانی که با حجت الاسلام خاموشی وارد سازمان تبلیغات شده اند و 17 سال است همه گلوگاه های فرهنگ را در دست گرفته اند. احساس امنیت مدیران میانسال از تغییر باعث فساد سازمان یافته و عدم بروز خلاقیت و حرکت های نوین به مانند سال های اول انقلاب در سازمان تبلیغات اسلامی شد،به گونه ای که زد و بند، باند بازی در زیر مجموعه سازمان تبلیغات بی حد و حصر است به عنوان مثال یکی از این مدیران ارشد، بیش از 30 نفر فامیل خود را در سه مرکز تبیان، بدنه مرکزی سازمان تبلیغات و سازمان نشر تزریق نموده که باعث قفل چرخه و گرفتن حرکت و نوآوری از هر مدیرخواهان تحول در این مراکز شده است! و به همت هفده نفر از فامیل و نورچشمی های همین مدیر، تبیانی که در شرف تبدیل به یک امپراطوری فضای مجازی بود به شیر بی یال! کم تاثیر و جامانده از رقبا تبدیل شد.   🔸2- مدیریت فرهنگ با بروکراسی اداری و عدم نظارت  بر زیر مجموعه: ساختار و بروکراسی سنگین و مضمحل اداری سازمان تبلیغات اسلامی، نداشتن قدرت ایجاد موج و جبهه فرهنگی و پویش های مردمی و حاکمیتی عدم توفیق در مدیریت و نظارت بر موسسات سازمان تبلیغات در همه نقدهایی که از سازمان تبلیغات از سال 90 تاکنون منتشر شده، مورد اجماع همه منتقدین این سازمان است. که در بالا به چند نمونه اشاره شد. 🔸3- فضاسازی رسانه ای و سیاسی به جای کار عمیق فرهنگی:  رصد ارتباط سازمان تبلیغات با بزنگاه های سیاسی نشان می دهد، استقلال لازمه تعالی فرهنگ در این سازمان کمتر وجود دارد. در نقدی که سال 92 بر عملکرد این سازمان منتشر شد و هنوز هم وارد است آمده است: "در دوران اخیر شاهد حضور برخی مدیران و شخصیتهایی در این سازمان بودیم که بیشتر به دنبال فعالیت های سیاسی و... خود بوده اند تا وظایف سازمانی. متأسفانه کار به جایی میرسد که در سال جاری، رئیس این سازمان ـ که یک دهه منسوب مقام معظم رهبری است ـ به عنوان نماینده یکی از شخصیت های اصولگرایی ـ شهردار تهران ـ در جلسات اصولگرایان برای انتخابات مجلس شورای اسلامی معرفی میشود. واقعاً این پایین آوردن شأن ریاست سازمان است که منسوب مستقیم رهبری است. این نوع اتفاقات و پایین آوردن شأن ریاست این سازمان در حد ابزار گروه های سیاسی، در بدنه میانی و بین مدیران و کارکنان تبعات منفی بسیاری دارد و سازمان را به بیراهه و انفعال می کشاند. http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠نقدی بر مدیریت فرسوده سازمان تبلیغات اسلامی(بخش دوم) ... 🔸4- نداشتن آمار کارشناسی و رصد فرهنگی: نداشتن نقشه جامع فرهنگی و آمار مهندسی فرهنگی و لو در حوزه تبلیغ دینی، دلخوش نمودن به مستندهایی که بیشتر از بیان تاثیر و کارکرد عملیاتی به آمار غیرکارشناسی، صوری و موفقیت های روی کاغذ می پردازند. در چنین شرایطی است 🔸5- لزوم ادغام و واگذاری سازمان تبلیغات در حوزه های علمیه: در افکار عمومی نام سازمان تبلیغات درهم تنیده با نام پرآوازه "حوزه" است و جامعه اطلاع زیادی از تفاوت سازمانی این دو ندارند، سازمان تبلیغات هم بخش اصلی کارکردی اش در تبلیغ دینی با استعانت و یاری حوزه اجرایی می شود که اتفاقا کم توفیق ترین در این زمینه است. دود عدم توفیق سازمان تبلیغات در ساماندهی تبلیغ دینی در دراز مدت به چشم جامعه دینی و متولیان این حوزه یعنی حوزه های علمیه خواهد رفت. سازمان تبلیغات اسلامی، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم و نهادهای از این دست مثل سازمان امور مساجد باید همه و همه در " مدیریت حوزه های علمیه" که این روزها به زعامت آیت الله اعرافی  شاهد دوره شکوفایی و احیای "مرجعیت عامه" در مدیریت حوزه های علمیه هستیم واگذار شود. گو اینکه کم کاری سازمان تبلیغات اسلامی در دهه 70 منجر به جدایی فرهنگ و ارتباطات اسلامی از این سازمان شد.-6 سال پس از تاسیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در 1374 - دوره  قبل از حجت الاسلام سید مهدی خاموشی اما هیچگاه تلاش نکرد نقش پیشین این سازمان در ارتباطات و تبلیغ بین الملل را احیا کند. 🔸6- علاقه به موج سازی برای خروج از بن بست های اجرایی و مالی: چندین سال است سازمان تبلیغات اسلامی با کمبود اعتبار و عدم توفیق در جذب همان ردیف اعتباری مصوب خود دست و پنجه نرم می کند، تمایل تیم و بدنه همراه کشتی به گل نشسته فرهنگی همراه رییس در شرف بازنشستگی سازمان تبلیغات اسلامی برای تغییر زمین و دست یابی به ارگانی دارای امکانات و توان مانور مالی بیشتر برنامه ریزان سازمان تبلیغات را وارد مانور تبلیغاتی سازمان اوقاف و امورخیریه به عنوان "مقصد خاموشی"بر خلاف عرف و رعایت شانیت نهادهای وابسته به رهبری نمود. شو تبلیغاتی که به کمک خبرگزاری فارس و در ادامه مشرق کلید خورد، به ظاهر حساب شده طراحی شد، انتخاب خبرگزاری که شائبه درز اطلاعات مستند توسط نهادهای امنیتی و حاکمیتی را به همراه دارد به جای خبرگزاری مهر خود سازمان تبلیغات!! 🔸7- بی کفایتی در مدیریت ناکامی ها درون سازمانی: عدم تسلط بر باندهای خواهان تداوم قدرت در زیر مجموعه سازمان تبلیغات که این روزها بعد 17 سال مسلط به ابزار رسانه و مثلا جنگ روانی شده اند، نظیر ایجاد شو تبلیغاتی بالا که حرکت زشتی بود و انصافا مدیریت سازمان اوقاف و شخص حجت الاسلام محمدی سیرت نمره خوب حسن اخلاق و تسلط بر زیر مجموعه در این بحران ایجاد شده داشتند بگونه ای که وزیر محترم ارشاد مجبور به واکنش به این موضوع و شایعه شد. در حالی که اصلا عرف جابجایی در یک مجموعه کلان وابسته به رهبری از اطلاع به خود مدیر مربوطه و نظرخواهی درباره جایگزین های پیشنهادی و... رعایت نشده است. وقتی مدیریت فعلی سازمان اوقاف مجدانه پیگیر مطالبات رهبری از این نهاد اند و تغییر در چهار معاونت های اوقاف و استقرار تیم فرهنگی و اقتصادی جدید دارای ظرفیت های پشتیبانی از جنگ اقتصادی اند، اینها همه نشان استمرار مدیریت تیم فعلی در این سازمان است. 🔸8- نیاز به برگرداندن پویایی، حرکت در زمان و  ایجاد قدرت سینمایی: سالها است از دوران اوج و پویایی حوزه هنری فاصله داریم، تحول در مدیریت ناکارآمد حوزه هنری که برای سومین بار متاسفانه حکم آقای مومنی شریف تمدید شد و مایه تعجب همه دلسوزان هنر و فعالان هنری سینما و تلویزیون گردید، خود گویای عدم رویش و ناکارآمدی در بخشی دیگر از سازمان تبلیغات است. حوزه در تربیت مدیران و رویش مورد انتظار از این بخش کلیدی و سوق الجیشی هنر انقلاب اگر موفق عمل می کرد لازم نبود حکم یک مدیر میانی برای سومین بار تمدید شود!! که اتفاقا همین یک پرونده برای ارزیابی عملکرد کلان آقای خاموشی در سازمان تبلیغات اسلامی کافی است. سازمان سینمایی بدون همکاری مرکز سینمایی حوزه هنری هیچگاه قادر به ایجاد بلوک قوی و قدرتمند سینمای اخلاق و توانمند جمهوری اسلامی بین مخاطبین جهانی نخواهد بود. http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠صرف افتخار به گذشته، مشکلات ما را حل نمی‌کند 🖋استاد رسول جعفریان ⬅️سال‌های سال است که ما تمدن اسلامی را به بزرگانی چون کندی، فارابی، بیرونی، ابن سینا، فخر رازی، خواجه نصیر و تنی چند از بزرگان علم و دانش در دنیای اسلام می‌شناسیم؛ روی نوآوری‌ها و تکاپوی‌های علمی آن‌ها تأکید می‌‌کنیم؛ به‌ویژه بر روی این که افکار آنان هزار سال است که تمدن اسلامی را سیراب کرده و شکوه و عظمتی ویژه به ما بخشیده، تأکید می‌کنیم. ⬅️آیا این میراث علمی، میراثی پویا و متحول متناسب با مفهوم علم و فرضیه و تغییر و پیشرفت علمی بوده، یا آن‌که بیش‌تر در فضایی جامد و بی‌تحرک امتداد یافته است؟ ⬅️به نظرم روشن است که با همه عظمتی که این میراث دارد، ما نتیجه روشنی از آن دانش برای ایجاد تحول و انقلاب علمی نگرفته‌ایم و درجا زده‌ایم. حالا لازم است بار دیگر تأمل کنیم که اشکال کار در کجا بوده است. ⬅️نکته دیگر این است که در تمدن اسلامی، روشن کنیم اساس این تمدن، روی علم و دانش برگرفته از آثار این بزرگان بوده، یا نوعی دانش توده‌ای و مردمی سطح پایین در سراسر این تمدن جریان داشته و هزاران نسخه و اثر از آن شبه علم باقی مانده؛ افکار پوسیده‌ای که در قالب کتاب و رساله، دست طبیبان و منجمان و قصه‌گویان بوده و مردم را از آن‌ها سیراب می‌کرده‌اند. در این مورد هم ناچاریم اعتراف کنیم تنها بخش اندکی متعلق به خروجی آن اندیشوران نامی در تمدن اسلامی، و اما بخش عمده، مربوط به همان علم توده‌ای و مردمی است که حاصل و برکشیده هزاران سال اندیشه‌های علمی عامیانه میان بشر بوده،و بطن اندر بطن در جوامع مختلف امتداد یافته است. ⬅️ما یک سره به بزرگانی چون فارابی و ابن سینا می‌نازیم؛ اما نه تنها آثار خوب آن‌ها نتوانست در دوره‌ی بعد از خودشان چارچوب تازه‌ای برای علوم تجربی بگشاید ـ به مانند آن‌چه در قرن پانزدهم و شانزدهم و بعد از آن در غرب پدید آمد ـ بلکه چنان جمود و سکونی بر دانش تجربی ما حاکم شد که تا هزار سال بعد ـ که حالا باشد ـ فقط توانستیم به آن افتخار کنیم و به آن ببالیم؛ اما نتوانستیم هیچ در بسته‌ای را بگشاییم. ⬅️البته مقاومت‌های بیهوده‌ای کرده و می‌کنیم؛ به اسم دینی‌کردن و سنتی‌کردن علم جدید؛ اما بیش‌تر آنچه نوشته می‌شود، راه به جایی نمی‌برد. متأسفانه برخی از ما، مقاومت‌مان بیش‌تر است و با ادبیات عوام‌پسند، مرتب از عظمت گذشته علمی یاد می‌کنیم؛ این که نسخه‌های این آثار فراوان است، در قرن چهاردهم و بعد از آن آثار ما در اروپا چاپ می‌شده و … . اما حقیقت آن است که دنیا راه خود را می‌رود و علم به سمت گشودن افق‌های تازه حرکت می‌کند؛ بدون این که ملاحظات ما را در نظر بگیرد. http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠روزنه امید 🔸به‌مناسبت انتصاب رئیس جدید سازمان تبلیغات اسلامی 🖋 حجت الاسلام احمد مخبری ⬅️حقیقت آن است امتزاج فلز نسل اول و دوم در تنور دفاع مقدس، کار را برای انقلاب و نظام آسان کرد؛ اما اکنون وقت زیادی از زمان واگذاری مدیریتهای گوناگون کشور به نسل سوم انقلاب باقی نمانده است. این دوی امدادی حالا و در چهل سالگی انقلاب به مرحله ای رسیده است که باید دونده از نفس افتاده قبلی، چوب را به دونده تازه نفس بعدی بسپارد تا انقلاب اسلامی همچنان جریان داشته باشد و نظام اسلامی بتواند از مدیریت جهادی و انقلابی نخبگان نسل سوم بهره مند گردد و البته زمان زیادی هم برای این انتقال باقی نیست. ⬅️بهانه اصلی بسیاری از مدیران نسل پیشین، لزوم وجود پختگی برای مدیران جدید است، اما سن پختگی همراه با سن خود آنان افزایش یافته است؛ به‌گونه‌ای که فرماندهان و مدیران ۲۰ ساله و ۳۰ ساله اول انقلاب، حالا در ۶۰ سالگی ۷۰ سالگی هنوز نسل بعدی را دارای پختگی لازم نمی‌بینند. ⬅️جوانان انقلابی دهه هشتاد و نود که خاطرات فرماندهان جوان بیست و چند ساله دفاع مقدس را خوانده وخبرهای انتصاب جوانان سی و چند ساله از سوی رهبر گرامی را شنیده بودند، با مدیران تکراری و تاریخ مصرف گذشته ای مواجه میشدند که در عوض جایگزینی با نیروهای جوان و پر نشاط، تنها جابه جا میگشتند و این روندِ راهبند، ناامیدی و بیم از آینده را به همراه داشت. ⬅️اما دیروز با پیگیری و حکم رهبر انقلاب، مدیریت بزرگ‌ترین نهاد تبلیغی ـ فرهنگی نظام بر دوش جوانی سی و هفت ساله نهاده شد تا روزنه ای از امید برای حضور نخبگان جوان، انقلابی، پرکار و جهادی در مدیریت عرصه های گوناگون نظام اسلامی گشوده شود. ⬅️سال ۱۳۸۰ که محمد قمی بیست‌ساله برای ادامه تحصیلات دینی به قم آمد، یک طلبه ای ساده بود مانند طلاب دیگر؛ نه آقازاده (به معنای مصطلح) و نه سفارش‌شده از جایی خاص. ⬅️با این انتصاب، نظام و انقلاب در عمل نشان داد که فضای کار و مجاهدت در عالیترین سطوح به روی نخبگان انقلابی نسل سوم که مجاهدانه در میدان عمل به وظائف خود مشغولند، گشوده است؛ هرچند تنها بر توان و تلاش خود تکیه کرده باشند و نه بر شهرت و شناخت از قِبل این و آن!(به نقل از مباحثات) http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠پدیده افراطی‌گری و مسئولیت‌ناپذیری در حوزه! 🖊استاد محمدتقی سبحانی ◀️در خصوص حادثه زیرزمین فیضیه و واکنش مراجع عظام، چند نکته قابل توجه است: ۱- دعوت از سخنران معلوم القال نشان می‌دهد که یا جریان افراطی حوزه چنان پایگاه خود را در بستر طبیعی حوزه از دست داده که دست به دامان ظرفیت‌های برون حوزوی خود شده و یا به دنبال یک سطح درگیری بالاتر است که تنها از عهده چنین گوینده‌ای بر می‌آید. در هر حال، رسیدگی و پیشگیری از حرکت‌هائی که از بیرون حوزه مدیریت می‌شود و هیچ نهاد حوزوی پاسخگوی آن نیست، یک ضرورت فوری است. ۲- مدیریت کلان حوزه از درون دچار واگرایی و آشفتگی جدی است و گسل‌های دیرین در جریان‌های حوزوی، اکنون در قالب دمل‌های چرکین سرباز کرده است. این بحران، کیان روحانیت را به یک مخاطره جدی تهدید می‌کند، به اندازه‌ای که نهاد مرجعیت قم که با رویکرد محافظه کارانه، سعی داشت بر این گسل‌ها مرهمی بگذارد، اینک با خروش بی‌سابقه، به رویاروئی مستقیم با این حوادث مجبور شده است. اما نیک پیداست که این حرکت تنها در سایه شناخت شبکه قدرتمند پشتیبان و خشکاندن ریشه‌های این تندرویِ سازمان یافته ممکن است. ۳- روزگاری رهبران نظام و حوزه با جلوگیری از بروز و ظهور خرده جریان‌های حوزوی و انحصار تشکل به جامعه مدرسین، تلاش می‌کردند که بر چهره متکثر حوزه پرده افکنند. اینک که این پروژه شکست خورده و پس از نشست اساتید، در کنار جامعه مدرسین هم چند شاخه تشکیلاتی سربرآورده است و پیشگیری از فرایند تکثرگرائی در حوزه هم ناممکن می‌نماید، پیشنهاد می‌شود که با این واقعیت، از سر دوراندیشی و درایت برخورد شود. فضای موجود سبب شده است که گروه‌های تندرو به صورت غیر مسئولانه، و در زیر پوشش نهادهای مسئول به فعالیت خود ادامه داده و صداهای اصلی و قدرتمند که بدنه فضلایی حوزه را تشکیل می‌دهند، عملا از صحنه فکری و سیاسی حوزه به حاشیه رانده شده اند. ◀️پیشنهاد می‌شود که زعمای حوزه با پذیرش واقعیت چندصدایی در روحانیت و قاعده‌مندسازی تشکل‌های حوزوی، هم مسئولیت‌پذیری را در حرکات و موضع‌گیری‌های حوزویان تقویت کنند و هم با نشان دادن وزن گروه‌های حوزوی، جریان افراطی را حاشیه نشین و چهره حوزه را از این زشتی‌ها و پلشتی‌ها پاک گردانند.(به نقل از اجتهاد) http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠جلسۀ فیضیه و چند یادآوری 🖊رضا بابایی ◀️در دل حوزۀ علمیۀ قم(مدرسۀ فیضیه)، به بهانۀ اعتراض به وضعیت اقتصادی کشور، مراسمی برگزار و خبرساز شده است. سخنران جلسه(رحیم‌پور ازغدی)، حوزه را به سکولار شدن و مراجع را به بیگانگی از فقه سیاسی و تمدنی متهم کرده و درس‌های حوزه را تکراری خوانده است. دیروز آیت الله مکارم شیرازی علیه این تجمع بیانیه داده‌ و ساحت حوزه را از سکولاریسم و نیز از تهدید دولت‌مردان به استخر فرح مبرا دانسته‌اند. آیت الله نوری همدانی و چند تن دیگر از بزرگان حوزوی هم اعتراض کرده‌اند. مایلم چند مسئله را یادآوری کنم: 🔸یک. از اوایل دهۀ هشتاد، سخنرانی‌های نامبرده(رحیم‌پور ازغدی) تقریبا هر هفته از پربیننده‌ترین شبکۀ تلویزیون و در بهترین روز و ساعت پخش می‌شود و او در این سخنرانی‌ها بسیاری از جریان‌های فکری و شخصیت‌های علمی کشور را نقد و مسخره می‌کند، بدون اینکه هیچ یک از آن جریان‌ها و شخصیت‌ها یک‌بار امکان دفاع از خود را در صداوسیما یافته باشد. اگر حوزه یک بار به این شیوۀ ظالمانه اعتراض کرده‌ بود، امروز افراط‌گرایی تا قلب حوزه پیشروی نمی‌کرد. 🔸دو. سخنران محترم، حوزه را به سکولار شدن متهم می‌کند؛ با این استدلال که دروس تخصصی حوزه نسبتی با تمدن‌سازی و علم اقتصاد و جهان سیاست و روابط بین الملل و... ندارد. سپس می‌گوید: ریشۀ سکولاریسم در حوزه است نه دانشگاه. ریشۀ سکولاریسم نه حوزه است و نه دانشگاه؛ بلکه عقلانیت و تجربۀ بشری و حتی متون دینی است. وقتی پیامبر اسلام(ص) می‌فرمایند بعثت من برای بهبود اخلاق و معنویت است، یعنی خدا امور عرفی را به عقل و دانش بشری سپرده است و اولیای دینی نیز اگر در سیاست و مدیریت اجتماعی دخالت کنند، از موضع شخصیت عرفی آنان است، نه به اقتضای بعثت و رسالت. به باور من، ریشۀ سکولاریسم، قرآن است که می‌فرماید: از خدا و رسول و اولی الامر اطاعت کنید. اولی الامر یعنی کارشناسان و متخصصان. یعنی در هر فنی، گوش به دهان متخصص آن فن بسپارید. در فقه از فقیه، در اقتصاد از اقتصاددان، در طب از طبیب و در سیاست از سیاست‌مداران حرفه‌ای استفاده کنید. «امر» در آیۀ «اولی الامر منکم»، بر هر چیزی دلالت می‌کند که به خدا و توحید ربط مستقیم ندارد؛ چون تکلیف آن دو را پیشتر روشن کرده است: اطیعوا الله و اطیعوا الرسول. 🔸سه. خلاصۀ نقد سخنرانان جلسه به مراجع و دروس حوزوی این است که باید بیش از این در سیاست و امور اجتماعی و داستان تمدن‌‌سازی و مسائل روز دخالت کنند. بسیار خوب! اما مسئلۀ برگزارکنندگان جلسۀ کذایی، اصل دخالت حوزه در مسائل روز نیست؛ چون آنان تنها مواضعی خاص را می‌پسندند و اگر مجتهدی در حوزه بخواهد سخنی بگوید که باب میل ایشان نباشد، او را خاموش می‌کنند. فرض کنید مجتهدی در حوزه به توصیۀ این گروه عمل کرد و خواست درس خارج «نسبت دین و تمدن» برگزار کند؛ اما نظر او این بود که تمدن امری عرفی است. آیا پایداری‌‌چی‌های حوزه او را تشویق و تحسین می‌کنند که در چنین مسئلۀ مهمی وارد شده و نظریه‌پردازی کرده است؟ هرگز! اگر خواستۀ آنان، سیاسی‌تر شدن دروس حوزوی با گرایشی خاص است، برای این منظور هم که چندین و چند مؤسسه با بودجۀ کافی وجود دارد. آن مؤسسات بسیار بزرگ و گسترده، چه محصولی به بار آورده‌اند که حالا می‌خواهند همۀ حوزه مشغول همین کار شود؟ به جای اینکه تقصیر را گردن این و آن بیندازند، بیایند بگویند خودشان تا امروز چه کرده‌اند، با بیشترین امکانات و فرصت‌ها و بودجه‌ها و حمایت‌ها. http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠سیر تاریخی مواجهه روحانیت با منتقدان؛ از سروش تا رحیم پور! ✍مهران صولتی ⬅️اپیزود اول: در آذرماه ۱۳۷۱ سخنرانی دکتر عبدالکریم سروش با عنوان؛ " انتظارات دانشگاه از حوزه" در دانشگاه اصفهان برگزار شد. این سخنان که ناظر به نقد نزدیکی روحانیت به قدرت و قرائت سنتی از فقه اسلامی بود واکنش هایی را برانگیخت که فراتر از حد مورد انتظار بود. آیت ا... مکارم شیرازی از لزوم برخورد قانونی با سروش سخن به میان آورد و روزنامه کیهان کارزار تخریبی سنگینی علیه او به راه انداخت! ⬅️اپیزود دوم: از خرداد ۱۳۷۴ گروهی از منتقدان سروش که نگران تاثیر گذاری اندیشه های او بر فضای جامعه و دانشگاه ها بودند کوشیدند تا ماموریت جدیدی برای فعالیت گروه نوظهوری به نام " انصار حزب ا... " تعریف کنند؛ حمله به محل سخنرانی های سروش و جلوگیری از برگزاری آن ها! برخی از نزدیکان سروش از طلبه جوانی به نام حسن رحیم پور به عنوان طراح اصلی این ماموریت برای این گروه خبر دادند! ⬅️اپیزود سوم: به موازات ایجاد ممانعت فیزیکی از برگزاری سخنرانی های سروش، صدا و سیما می کوشد تا بدیلی را برای این روشنفکر دینی منتقد به جامعه معرفی کند. حسن رحیم پور که از نظر بیان و چهره شباهت هایی به عبدالکریم سروش دارد به صورت هفتگی در برنامه" طرحی برای فردا" حاضر و خطابه هایی درباره حوزه های متعدد دین، روشنفکری و مدرنیته ایراد می کند. ⬅️اپیزود چهارم: با محرومیت سروش از حضور در مجامع عمومی، مهاجرت تنها گزینه ممکن پیش روی اوست. رحیم پور اما می کوشد تا محتوای برخی سخنان شریعتی را در قالب کاراکتر سروش ریخته و پاسخگوی شبهات روشنفکران دینی و عرفی در تلویزیون رسمی کشور باشد. نتیجه اما اسف بار است. نابهنگام بودن سخنان شریعتی برای دوران بعد از انقلاب، در کنار تکراری و بی محتوا شدن سخنان رحیم پور به دلیل تعدد سخنرانی ها و فقدان مطالعه کافی او را تا حد یک خطیب ساده پایین می آورد! ⬅️اپیزود پنجم: به دعوت طلاب مدرسه فیضیه تجمعی برگزار شده و رحیم پور به عنوان سخنران اصلی درباره عدالت اقتصادی و مطالبات مردم صحبت می کند. به گفته این عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی؛" علی رغم اینکه برخی افراد ریشه سکولاریسم را در دانشگاه دنبال می کنند، باید گفت که ریشه سکولاریسم در حوزه علمیه بوده و در آنجا به مسائل روز کشور و مسائل حل نشده توجه نمی شود و در زمینه فقه بانکی و اقتصادی بی سوادی در دانشگاه و حوزه موج می زند! ⬅️اپیزود ششم: واکنش ها به سخنرانی رحیم مور غیر قابل انتظار است. آیات عظام؛ مکارم شیرازی و نوری همدانی به عرصه وارد شده و خواستار توضیح درباره کیفیت و مجوز برگزاری مراسم شده اند. به گفته آیت ا... مکارم؛ " حادثه ای که در مدرسه فیضیه رخ داد به تمام معنا یک فاجعه بود" و " گوینده ای را به عنوان سخنران درباره مسائل اقتصادی دعوت می کنند که بدون اطلاع از حوزه بدترین اهانت ها را به روحانیت و مراجع شیعه می کند". 🔹 نکته پایانی: سیر تاریخی مواجهه روحانیت با منتقدان خود نشان می دهد که با کاهش انسجام در صفوف این قشر اکنون چالش های تازه ای سر برآورده اند. اینکه همان روحانیتی که ربع قرن پیش روشنفکران دینی را به سکولاریسم متهم می کرد اکنون خود از جانب برخی بنیادگرایان انقلابی نما به پرورش تفکر سکولار متهم شده اند نشان از تحولی عمیق در عرصه توازن قوای نیروهای وفادار به جمهوری اسلامی دارد. شواهد هم حاکی از آن است که در این منازعه به تدریج دایره خودی های دو طرف تنگ تر و آستانه تحمل منتقدان پایین تر می آید! http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠این، همه ماجرا نیست...! 🖋امیر آقاجانلو ⬅️وقتی صحبت از نقد حوزه های علمیه می‌شود، تیغ همگان برکشیده است. از کاسب محل و راننده خط تا استاد دانشگاه و روشنفکرها در یک خط آماده اند که صحیح و سقیم به هم دوزند و بر گرده حوزه و حوزویان اندازند. ⬅️کسانی چون من که نیمی از عمر را در حوزه و نیم دیگر را در آرزوی رسیدن به حوزه صرف کرده‌اند حرفهای زیادی این وسط دارند. از سویی دیده ایم استعدادها و انگیزه های سیل آسا که وارد حوزه شد و تبدیل به مرداب گشت. دیده ایم که اگر دست به دامن فلان استاد یا موسسه نباشی اصلا دیده نمیشوی و اجازه حرف زدن نداری، دیده ایم که اینجا چنان تقلید زده است که تا حرف میزنی دنبال اینند که قائلش کیست چون بنابر کیش خودشان کسی اهل فکر کردن نیست،تو هم باید فقط حرفی را بزنی که فلان یا فلان گفته، دیده ایم که در اینجا هم فرصت ها بر اساس آقازادگی و مرید بودگی تقسیم می‌شود و بسیار نادوست داشتنی های دیگر که دیده ایم. ⬅️اینها باعث می‌شوند که وقتی پای نقد حوزه به میان می‌آید ته دل بگوییم چه بهتر!، بگذار بگویند شاید گوش های سنگین تکانی بخورند. شاید آنانکه میدانیم مقصران اصلی خرابی ها هستند قدری رسوا شوند و... 🔴اما این همه ماجرا نیست ما چیزهای دیگر هم دیده ایم و میدانیم.... ⬅️دیده ایم طلابی که با کمترین امکانات مالی شبانه روز وقف درس بودند، دیده ایم طلابی که همه دغدغه شان جامعه و دین مردم بوده، میدانیم که این حوزه میراث علامه طباطبایی هاست، دیده ایم که همین حوزه به کرور کرور دانشگاه موجود شرف دارد، میدانیم که اگر قرار است اتفاقی بیوفتد از همین حوزه است. ⬅️اینها نمیگذارد ساکت بمانیم. اگرچه آن متنعمان در این شرایط هم هرگز خود را خراب نمیکنند تا در سنگر حوزه از حوزه دفاع کنند( با پز روشنفکری شان سازگار نیست) اما امان از آن رگ مصلحت نابین😊 ⬅️کسانی که فکر می‌کنند حوزه علمیه هنوز مارکس را از پنجره ارانی میخواند این را بدانند که برخی در حوزه کاپیتال می‌خوانند، اگر دانشگاهی ها هنوز هگل را با ترجمه مرحوم عنایت میخوانند اساتید ما منطق کبیر را از روی متن انگلیسی و آلمانی تدریس می‌کردند. ⬅️عزیزان! آنها که هنوز در بند راه طی شده بازرگانند پیام بازرگانی های حوزه اند. ⬅️در فلسفه اسلامی عمیق ترین تحقیقات در حوزه است. در علوم انسانی حوزه در ابتدای راه است اما مگر چه چیز از دانشگاهی که سال ۳۳ آغاز کرده کم دارد؟! کدام استاد علوم انسانی‌دان در دانشگاه هست که در حوزه نیست؟! کدام کتاب طراز اول علوم انسانی در دانشگاه نوشته شده که حوزه عقب افتاده باشد؟ بگذریم از اینکه بسیاری از حوزویان اصلا رسالت خود را پرداختن به علوم انسانی نمی‌دانند و دلایلی هم دارند. ⬅️تبلیغ و منبر یکی از کارکرد های سنتی حوزه است. اینهمه طلاب در مقاطع مختلف عازم تبلیغ میشوند مگر میشود روحانیتی که از خیابان فرشته تهران تا قلعه گنج کرمان به تبلیغ میرود از مسائل جامعه بی خبر باشد؟ اگر اینها بیخبرند پس با خبر کیست؟ چرا آنوقت در در زلزله پل ذهاب و در ساختن حمام توالت در فلان روستا طلبه ای بیل به دست میگیرد ، کسی نمیبیند اما آن پیرمرد که با بنز می‌آید می‌شود نماد طلبگی؟! چرا وقتی در خیابان و مترو به طلبه ای توهین می‌شود، فرزندش را با سنگ میزنند، کسی به یاد حرفهای روشنفکری نیست؟ ⬅️ازین موارد زیاد قابل شمردن است اما لب کلام اینست: در این موضوع هم مثل خیلی موارد دیگر راستش اینست که ما نمیدانیم دردمان چیست؟! درد ما بروز بودن و اجتماعی بودن حوزه نیست چرا که حوزه امروز خیلی هم اجتماعی است. درد اینست که پیامی که ۱۴۰۰ سال هر وقت به گوشمان میخورد دلمان را گرم میکرد و قلبمان را جلا می‌داد امروز دیگر دلنشین مان نیست. دلهارا گرم نمیکند. درد این است و شاید نقدی که به حوزه وارد است این باشد. http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠همه ورود پیدا کردند غیر از مجمع نمایندگان؛ این است سرّ تحریم انتخابات مجمع! 🖋استاد محمدتقی اکبرنژاد ♦️بیانیه محمدتقی اکبرنژاد در پی رفتار منفعلانه "مجمع نمایندگان" در قبال حواشی تجمع فیضیه: ⬅️مجمع نمایندگان طلاب پس از بیانیه انقلابی امام راحل عزیزمان خطاب به حوزه های علمیه شکل گرفت. مجمع شکل گرفت تا نماینده طلاب انقلابی در سازوکار تصمیم و اجرا در حوزه باشد و در واقع عامل تحریک حرکت های انقلابی باشد. سال گذشته گفتیم که عمر مجمع به سر آمده و امیدی به آن نیست. مجمع از همان اول هم مرده به دنیا آمده بود. ⬅️آنچه که در پنجشنبه هفته گذشته در فیضیه اتفاق افتاد، قطعا یکی از حرکت های عالی و انقلابی بود. حرکتی خالص در راستای دفاع از حقوق محرومان و فریاد ضرورت انقلابی گری حوزه علمیه قم بود. که صد البته با برخی موضع گیری های ناروا جای متن و حاشیه عوض شد. ⬅️دقیقا همین اینجا بود که می شد حریت و آزادی عمل مجمع نمایندگان طلاب را محک زد. می شد دید که آیا آقایان نماینده طلاب انقلابی هستند و حاضرند به تعبیر مقام معظم رهبری عاری از محافظه کاری از انقلاب اسلامی دفاع کنند یا ترجیح دادند شتر کم سن و سالی باشند که نه پشتی برای سواری و نه شیری برای دوشیدن دارد!!! ⬅️بعد از فاجعه فیضیه (که صد البته به فاجعه تبدیل شد!)، همه موضع گیری کردند.؛ جریان های سیاسی اعم از انقلابی و غیر انقلابی، اصولگرا و اصلاح طلب. مراکز حوزوی، مخالف یا موافق همه گفتند و نوشتند و بیانیه دادند. حتی اشخاص در این زمینه ورود کردند و یادداشت نوشتند، نه تنها در داخل که خارج از کشور! اما دریغ از مجمع نمایندگان طلاب! گویی چنین مجمعی وجود خارجی ندارد! این است سرّ تحریم انتخابات مجمع و تاکید بر تشکیل مجمع مستقل و آزاد. ⬅️شنیده ها حاکی از آن است که مجمع نمایندگان می خواسته بیانیه بدهد اما از جانب سازوکار حاکم در جامعه مدرسین و ملاحظات آن، چنین اجازه ای را تاکنون دریافت نکرده است و طبعا از مجمعی که از قوانین اجرایی تا انتخاباتش توسط جامعه مدرسین انجام می گیرد، انتظاری بیش از این نیست. ⬅️نیاز به ذکر نیست که اگر مجمع بعد از این نیز بیانیه بدهد، ارزشی ندارد و نوش داروی بعد از مرگ سهراب است. ⬅️امید است آن روز برسد که طلاب و اساتید باور کنند که اگر به انتظار بزرگان و نهادهای موجود بنشینند، تحول و تغییر مثبتی در این حوزه رخ نخواهد داد تا وقتی که خود پا به میدان بگذارند. http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠حوزه علمیه و راه و رسم انقلابی بودن! ▪️آیت‌الله اعرافی مدیر حوزه های علمیه؛ درجمع مسئولان و اساتید حوزه اردبیل: ◀️بنده سالها در عرصه مناسبات بین المللی حضور داشته ام، روحانیت در شرایط امروز با وضعی مواجه است که در طول تاریخ بی سابقه است. امروز در اندیشکده‌ها و پژوهشکده ها و مراکز مختلف بین المللی به خصوص از سوی غربیها، تحقیقات بسیار زیاد و دقیقی درباره ایران اسلامی و حتی شهر مقدس قم و حوزه علمیه آن صورت می‌گیرد که بخشی از اهداف آنها برای این است که ببینند چطور می توانند به کانون تشیع و انقلاب اسلامی ضربه بزنند. حتی در برخی سفرهایی که به کشورهای اروپایی و مراکز علمی و دانشگاهی رفتم، احساس کردم که این ها گاهی دقیق تر از ما از حوزه و تشیع و انقلاب اسلامی اطلاعاتی دارند. ◀️حوزه با توجه به سابقه عظیم و تاریخچه مهم دارای امتیازات و برکات بسیاری است اما با این حال حوزه باید بتواند ضمن تحول در درون خود به سؤالات و شبهات دنیای امروز پاسخ دهد. طلاب و فضلا و اساتید حوزه، سنگربانان دین هستند که باید در عرصه های نوین فکر و ایده تولید کنند. ◀️گره زدن میراث عظیم حوزه با شرایط و اقتضائات دنیای امروز حقیقتاً هنر بزرگی است که ما باید دارای آن باشیم تا در دنیای امروز بتوانیم معارف قرآن و اهل‌بیت(ع) را به دنیا ارایه کنیم. ◀️پایه انقلابی‌بودن‌ حوزه این است که در تراز بالایی بتواند در عرصه علمی قوی شده و همچون بزرگانی چون شهید مطهری‌ها به نیازهای‌ روز جامعه از منظر علم و پژوهش پاسخ دهد. برای تحقق این اهداف مهم، حوزه باید به‌روز و زمان‌شناس و دارای دغدغه باشد و ما باید در جهت تامین نیازهای کشور و نظام‌اسلامی حرکت کنیم. ◀️بنده با هر شیوه‌ای که باعث شود توجه طلاب ما به میراث عظیم خودمان کمرنگ شود، مخالفم. 🔴گزارشی از طرح های تحولی مرکز مدیریت حوزه های علمیه: 🔸در حال حاضر 20 سند و منشور جامع و چشم‌انداز در حوزه تدوین شده است. 🔸بیش از 500 برنامه و طرح مدون و زنجیره‌ای در حال آماده شدن است که با وجود کاهش بودجه‌ها و مشکلات مالی، یک آسیب شناسی صورت گرفته و وارد یک مرحله نوینی از برنامه ریزی کلان در حوزه شده ایم. ‌‌🔸یک طرح جامع در راستای 260 ماموریت و کارویژه های حوزه نسبت به خود ، نظام اسلامی و کشور و عرصه بین الملل تدوین شده است و از سویی ما نسبت به ماموریتهای مهم حوزه نسبت به مساجد برنامه های خوبی را آماده کرده ایم. 🔸با وجود همه مشکلات مالی، کارهایی را در مسیر تحول‌درحوزه شروع کرده‌ایم، از جمله تحول در متون درسی حوزه که با حفظ تراث عظیم حوزه صورت گرفته است.(به نقل از خبرگزاری حوزه) http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠محاجه با حوزه (البته با اجازه بزرگترها) 🖊دکتر پرویز امینی ◀️نقادی رحیم‌پور درباره وضعیت نامطلوب و نامقبول حوزه علمیه و جامعه فقهی شیعی با مخالفت‌های گوناگونی روبرو شد که بخش کم اهمیت آن ناظر به یکی دو تراکت احمقانه در حاشیه برنامه بود اما از نظر محتوایی، برخی مراجع و روحانیون مخالفت‌های متفاوتی داشتند که شایسته تأمل و توجه بود. لب کلام رحیم‌پور این بود که حوزه‌های فقهی در قم و نجف و... ناظر به مسائل واقعی و مبتلابه اجتماعی و سیاسی مثل حکومت و تمدن و... ورودی ندارند. حالا یا اساسا اعتقادی برای ورود به این مسائل ندارند یا دانایی لازم را برای مواجهه مجتهدانه با این مسائل ندارند. در مقابل، آقایان در مخالفت ادعا کرده‌اند که هم اعتقاد دارند و هم دانایی لازم را دارند و رحیم‌پور چون از حوزه بی‌اطلاع بوده، متوجه نیست و نفهمیده یک حرفی زده است. 🔸این ادعا قابل آزمون است و با طرح چند مسئله واقعی و مصداقی می‌توان رحیم‌پور و امثال او را از جهالت خارج کرد: 1⃣شیعه معروف است به عدلیه و جایگاه عدالت در متون دینی منحصر به فرد و اساسا نظم سیاسی شیعی، نظمی عدالت بنیاد است. حوزه و فقه هم که سابقه هزار ساله دارد. سئوال از آقایان علما و فضلا این است آیا با این اوصاف، انتظار داشتن نظریه‌ای درباره عدالت خصوصا عدالت اجتماعی و توزیعی انتظار گزافی است؟ آیا در همه جامعه فقهی شیعی، یک کار تئوریک درباره عدالت به اندازه کار راولز در سنت لیبرالی وجود دارد؟ از لیبرال‌ترین لیبرال‌ها مثل هایک (لیبرتارین‌ها) تا کامنتارین‌هایی مثل والزر و سندل تا انواع و اقسام گرایش‌ها در چپ‌ها درباره عدالت، نظریه و نظریه‌هایی را برساخته‌اند. درحالیکه نه به اندازه شیعه عمق عدالتخواهانه داشته‌اند و نه متون درجه اولی مثل قرآن و نهج‌البلاغه و... را در اختیار داشته‌اند! انسان از خودش به عنوان شیعه علی که تجسم تئوریک و عملی عدالت است، شرمنده می‌شود که چرا ما حرف حسابی درباره عدالت نتوانسته‌ایم بزنیم؟ اگر غیر از این است بفرمایید. 2⃣تنبیه‌الامه و تنزیه‌المله نائینی در ۱۳۲۷ قمری در پاسخ به پرسش زمانه یعنی مشروطه نوشته شده است. بعد از ۱۱۰ سال، کاری در حد و اندازه کار نائینی در فقه سیاسی ما با اینکه چهل سال از تأسیس نظم سیاسی نوبنیاد ج.ا.ا گذشته است، انجام شده است؟ 3⃣جناب آقای جوادی آملی که در فقه و فلسفه و عرفان و تفسیر، سرآمد حوزویان است، کتابی دارد به نام منزلت عقل در هندسه معرفت دینی که بعید است بتواند نظر یک دانش آموخته متوسط فلسفه علم را جلب کند! کافی است به خود کتاب و نقد کسانی که اتفاقا در همین سنت فکری هستند، مراجعه شود تا عیار این کتاب از نظر فکری و علمی روشن گردد. 4⃣اگر در ایران، سروش سروش شد، اگر ملکیان ملکیان شد، اگر جواد طباطبایی جواد طباطبایی شد و... بیش از آنکه از توانایی فکری و قدرت نظرورزی آنها ناشی باشد، از ناتوانی و بی‌سوادی و بی‌مایگی طرف مقابل بود وگرنه این آقایان به قول فوتبالی‌ها در دسته محلات علوم انسانی دنیا نیز نمی‌توانند توپ بزنند و نزده‌اند. 5⃣سطح درگیری‌ها با افکار مخالف از هگلی که تقی ارانی نمایندگی می‌کرد و راه طی شده بازرگان و راه انبیاء راه بشر حنیف‌نژاد و قبض و بسط شریعت و.. به خود هگل و کانت و هایدگر و ویتگنشتاین و هوسرل و کوهن و دورکیم و وبر و مارکس و دریدا و فوکو و لاک و هابز و... رسیده است اما صحنه از شما آقایان آنچنان خالی است که رائفی‌پورها جور کار را می‌کشند. 6⃣آیا حوزه و فقه می‌تواند در برابر این وضعیت اقتصادی کشور بعد از چهل سال از انقلاب، شانه از بار مسئولیت خالی کند؟ اگر مسئولین کشور بخواهند بر اساس مُر اسلام، اقتصاد کشور را اداره کنند، حوزه علمیه نظریه‌ای پرورده و نهادسازی‌های لازم را برای پیشنهاد دارد یا جز تکرار حرام بودن ربوی بودن اقتصاد و ربا جنگ با خداست، حرف دیگری ندارد؟ 7⃣دستگاه قضایی نزدیک‌ترین عرصه حکومتی و در عین حال حداقلی‌ترین بخش به حوزه فقه است. در این چهار دهه نیز کسانی سکاندار اداره آن شده‌اند که ویژگی مهم آنها اجتهاد فقهی مصطلح در حوزه‌ها بوده است. خوب به قوه قضائیه نگاه کنید. چقدر قابل دفاع است؟ 🔸بدانید و بدانیم که گفتن و نگفتن رحیم‌پور تأثیری در واقعیت ندارد و واقعیت‌ها و چالش‌ها در حوزه فکر و عمل، از آنچه رحیم‌پور گفت، رادیکال‌تر است. اگر با سخنانی در این حد طاقت از دست بدهید، در مواجهه با آن واقعیت رادیکال‌تر، چه خواهید کرد؟! http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠جمع مستان؛ اندر روابط استاد و شاگردی در حوزه علمیه 🖋جواد شریفی ⬅️از سویه های زیبا و روشن تاریخ حوزه علمیه، نوع روابط میان استاد و شاگرد است؛ که اکنون نیز _گرچه کمرنگ تر از گذشته_ هنوز وجود دارد. ⬅️در فاهمه حوزویان، رابطه استاد و شاگردی، گونه ای از رابطه پدر و فرزندی دانسته می شود و همان طور که شاگرد تلاش می کند آموزگارش را مانند پدرش احترام نهد، استاد نیز در محبت و تفقد نسبت به شاگرد، مانند پدر با وی رفتار می کند.(طبیعتاً این یک حالت کلی و فراگیر نیست.) ⬅️در نخستین سال های تحصیل در حوزه علمیه در کتابی با عنوان "منیة المرید" مجموعه مفصلی از آدابی که استاد و شاگرد باید نسبت به یکدیگر رعایت کنند، آموزش داده می شود. از آدابی درباره قدم زدن در کنار استاد تا چگونه نشستن در جلسه درس و جز این ها. ناگفته پیداست این چنین آدابی را سخت و کم می شود رعایت کرد و بیشتر جنبه مانیفستی دارد؛ اما آن چه در واقعیت می گذرد کمابیش مانند این مانیفست، سرشار از روح احترام و محبت و تواضع میان استاد و شاگرد است. در این نوشته کوتاه، حتی از رابطه هایی مانند رابطه شیخ هاشم قزوینی و شاگردانش که برای بسیاری ممکن است اسطوره بنماید کاری ندارم و فقط بخشی از دیده ها و شنیده های مستقیم خودم را باز می‌گویم. ⬅️در موارد متعدد و پرشماری، اساتید در فعالیت های روزمره ای همچون غذا خوردن، ورزش، استراحت نیم روزی یا حتی تماشای خبر از تلویزیون با طلبه ها همراه هستند. این حالت بیشتر در مدارس شبانه روزی وجود دارد. مراوده با طلاب در این گستره، موجب می شود اساتید در بسیاری موضوعات محل مراجعه شاگردان باشند. ⬅️رابطه بعضی طلاب با اساتیدشان به حدی از صمیمت می رسد که رفت و آمد خانوادگی پیدا می کنند و گفتگوهای دوستانه یا علمی شان (به اصطلاح گعده) را در خانه اساتید برگزار می کنند و حتی تا پاسی از شب به گفتگو می نشینند. طلاب کم سال تر، مشکلات خاص دوره نوجوانی مانند مشکلات جنسی و عاطفی و طلاب سنین بالاتر، چالش های فکری و عقیدتی خود را به راحتی با اساتید در میان گذاشته و مشاوره می گیرند. دست کم سه مورد در یاد دارم که استاد، کلید خانه اش را به شاگردش داده بود تا در مواقعی که همراه خانواده اش به سفر تبلیغی می رود، شاگردش از کتابخانه شخصی استاد استفاده کند. ⬅️استاد دیگری می شناختم که وقتی نیاز بود دختر جوانش از جایی به جای دیگری برود که نیاز به همراهی یک مرد داشت و خودش نمی توانست دخترش را همراهی کند، کسی را مطمئن تر از شاگردش نیافت که دخترش را به او بسپارد. ⬅️استاد دیگری می شناسم که وقتی شاگردانش به مهمانی اش می روند، هنگام خروج، خودش کفش های شاگردان را جلوی پای شان جفت می کند. موارد متعددی می شناسم که استاد به درخواست شاگردان، اختلافات زناشویی شان را حل و فصل می کند. در موردی دیگر، استاد برای کمک به یکی از شاگردانش در تهیه پول رهن مسکن، وام کوچکی گرفت و پولش را به شاگردش هدیه کرد. ⬅️مواردی از این دست، در گذشته و اکنون حوزه علمیه کم نبوده و نیستند ولی در حال حاضر چنان کمرنگ شده اند که حتی برای بسیاری از طلاب بیشتر به افسانه مانند هستند تا واقعیت. ⬅️این گونه روابط، طلاب را به ادامه مسیر طلبگی شان دلگرم می کرده؛ به زهدورزی و تحمل سختی ها تشویق می کرده و به اساتید نیز در چاره کردن بحران های روحی طلاب یاری می داده. بحران های روحی در طلبه ها _بنا به گزارش های تاریخی و زندگی نامه های خودنوشت برخی شخصیت ها_ همواره وجود داشته و دارد که از بین رفتن این گونه از روابط و تنها ماندن طلاب در این بحران های روحی، خطراتی جدی را متوجه موجودیت حوزه علمیه می کند. ناگفته نماند عوامل سیاسی، گرته برداری های ناشیانه و ناسنجیده از مدل های آموزشی دانشگاهی و نیز سیاست جذب بیشینه متقاضیان طلبگی، در کمرنگ شدن این سنت ارزشمند و درخشان حوزه علمیه چندان بی تاثیر نبوده است. http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0