eitaa logo
دیار تدین و تمدن
356 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
547 ویدیو
80 فایل
گرچه امروز،توسعه و پیشرفت، مادی مایه شرافت و شکوه شهرهاست اما شناسنامه حقیقی هر منطقه، تمدن و تدین مردمان آن دیار است... ✍ شیخ مصطفی ترابی دامغانی @tasvirebandeghi
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹خاطرات رمضانیه 7⃣ 🔸در شب قدر... فقیه عالیقدر مرحوم آیت الله حاج‌شیخ محمدکاظم مهدوی دامغانی در بیان خاطراتشان می‌فرمود: در یکی از شب‌های قدر در ماه مبارک رمضان به حرم امام‌رضا علیه السلام مشرف شدم و با خودم فکر کردم که در این شب باعظمت چه عملی را انجام دهم، پس تا نزدیکی‌های اذان صبح، چند ساعتی در گوشه‌ای از حرم مطهر نشستم‌ و یک ختم‌ کامل قرآن انجام دادم. راوی: استاد فرزانه حاج شیخ محمد علی آذری 🔰کاری از: پایگاه فرهنگی دیار تدین و تمدن @damghan220
🔹خاطرات رمضانیه 8⃣ 🔸 خاستگاه فرشتگان خدا در شب قدر [برگی از خاطرات عالم پارسا مرحوم‌حاج شیخ محمد باقر آذری دامغانی به روایت فرزند برومندشان استاد حاج شیخ محمدعلی آذری] مرحوم والد در طول حیات پر برکتش آنچنان زندگی کرد که هر کس با مشاهده حالاتشان، می‌فهمید که ایشان در صراط مستقیم ثابت‌قدم بوده‌ و از این رو و به‌ویژه در اواخر عمر، به نتایج عالی معنوی هم دست پیدا کرده بود، البته آن مرحوم در همان دوران جوانی هم‌ به مقامات بلندی نائل شده بود. از جمله یکی از طلاب قدیمی حوزه علمیه برایم ‌نقل می‌کرد که در سالهای حجره‌نشینی در حوزه علمیه در شب بیست و سوم از ماه مبارک رمضان در مدرسه علمیه موسویه -معروف به مدرسه آقا- بودم و استادم مرحوم حاج محمدباقر آذری هم در آن مدرسه نورانی و با صفا به عبادت و اقامه نماز صد رکعتی شب قدر مشغول بود. ناگاه در حالتی -خواب یا بیداری- مشاهده کردم که انگار فرشتگان آسمانی پیوسته مثل قطره‌های باران از آسمان نازل می‌شوند و دوباره برمی‌گردند و دیدم که ایشان در حالی که طوقی طلایی به گردن دارد و دست به قنوت برداشته، با حالتی خاص در محل رفت‌وآمد فرشتگان خدا قرار دارد. صحنه‌ای که بسیار مرا شگفت‌زده کرد. مرحوم ابوی هم‌چنین بسیار به نماز اول وقت مقید بود و حتی در ماه مبارک رمضان، نماز مغرب و عشا را با تعقیباتش به جا می آورد و بعد افطار می‌کرد. 🔰کاری از: پایگاه فرهنگی دیار تدین و تمدن 📸تصویر عالم وارسته استاد حاج شیخ محمدعلی آذری @damghan220
🔹با خاطرات رمضانیه9⃣ 💠نزدیک تر از فامیل آن سال‌های کمی دور یادش بخیر؛ زمانی را می گویم که سایه پر مهر پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها آرامش بخش خانواده‌ها بود و سبب می‌شد تا هر چه بیشتر اقوام و خویشاوندان در کنار یکدیگر به دور سفره‌های پر طرح و نقش که با ظروفی ملامین و چندرنگ، جذاب تر هم به نظر می‌رسید، بنشینند و البته خبری از ویروس کرونا هم نبود تا جمع‌مان را پریشان کند و همه را خانه نشین. در شب‌های ماه میهمانی خدا، پهن کردن سفره افطاری در خانه ها یک رسم همگانی بود و هر کسی سعی می‌کرد از این قافله خیر، جا نماند. با اینکه آن روزها خانه‌ها بیشتر ویلایی بود و حیاطی دنج و آماده برای بازی‌هایی مانند قایم موشک و بالابلندی داشت، اما تعداد فرزندان و نوادگان، آنقدر بود که خانه را بر روی سرشان بگذارند و یک محله را از برگزاری مراسم افطاری با خبر کنند. با این حال، مردها و زن‌ها آنقدر حرف گفتنی و خاطرات شنیدنی برای هم داشتند که آرزو می‌کردند کاش زمان نگذرد و میهمانی به پایان نرسد! حیف که با شرح ریزه کاری و جزئیات میهمانی های آن دوران، سخن به درازا می‌کشد‌. الغرض، آنچه بود حضور بستگان خانواده پدری در یک شب و خانواده مادری در شبی دیگر بود، از این رو بسیاری از خانواده‌ها دو شب از ماه رمضان را به برپایی مجلس افطاری در منزل خود سرگرم بودند. در این میان، یکی از آشنایان ما گذشته از این دو میهمانی، شبی دیگر هم در خانه سفره افطاری را پهن می‌کرد، تا جایی که به خاطر می‌آورم، در بین آشنایان و بستگان، کاری منحصر به فرد بود؛ آن‌ها در یکی از جنوبی ترین نقاط شهر زندگی می‌کردند و شبی از شب‌های ماه مبارک، میزبان همسایگان خود بودند، همسایه‌هایی که همیشه از خاطرات خوب همدلی و همراهی آنان می‌شنیدم و برای من که کودکی حدودا ده ساله بودم، جدید و جالب بود، زیرا هر چند بردن غذا و افطاری به درب منازل همسایگان را دیده و حتی بارها تجربه کرده بودم، اما پهن کردن سفره افطاری و دعوت از همسایه ها برایم شگفت انگیز بود. اما در آن محله، گویا همسایه‌ها با هم نسبت نزدیکتری داشتند... @damghan220
❇️ نور ایمان و امید 📍روزشمار: بیست‌ودوم ماه خدا حتما داستان مولف تفسیر "مجمع البیان" را شنیده‌ای؛ مرحوم علامه طبرسی، نفَسش که انگار از شماره افتاد، اطرافیان خیال کردند آقا از دنیا رفته و برای همین، بی‌وقفه ایشان را در قبرستان شهر دفن کردند، نیمه‌های شب وقتی آقا به هوش آمد و متوجه شد که چه اتفاقی افتاده، با همان که در دلش روشن بود، در آن تنگنای گرفتاری و گرفتگی، پروردگارش را خواند و به او قول داد که اگر از این مخمصه نجاتش دهد، یک دوره تفسیر قرآن بنویسد. شاید هر کسی جای شیخ طبرسی بود، همان دم دوباره سکته می‌کرد و این‌بار از شدت نا امیدی و درماندگی جان می‌سپرد، وقتی خودش را از بلندای بام‌ امید، افتاده به چاله قبر می‌دید. همان نیمه‌شب، کفن‌دزدی آمد تا کفن از پیکر آیت‌الله شهر بردارد، و درست‌تَرَش اینکه خداوند او را فرستاد تا ناجی مفسر عالیقدر آینده باشد. همین که دست به کفن آقا برد، آقا دستش را گرفت و چقدر خوب هم دستش را گرفت که هم خود نجات پیدا کرد و هم آن دزد بیچاره را از بی‌راهه زندگی نجات داد. عاقبتِ داستان پر رمز و راز آن شب هم شد کتاب تفسیر "مجمع البیان" که قرنهاست بوسه‌گاه اهل علم و تحقیق است. این داستان، یادآور فرازی از دعای سحرگاهی ماه رمضان است؛ خدایا! باور قلبی عمیقی به من بده که هیچ‌وقت دست از دلم برندارد و همیشه و امیدواری را در جانم روشن نگه دارد، حتی در اوج تاریک و در نهایت تنهایی؛ "اللهمَّ ارزُقنِی ایماناً تُباشِرُ بِهِ قَلبِی" 📍فکر می‌کنم یکی از بهترین دعاها برای همین باشد. @damghan220
❇️ در میانه‌ی راه شبهای باعظمت قدر اگرچه به پایان آمده، اما انسان راهرو در مسیر بندگی، تازه به میانه‌ی راه رسیده است، چون جاده‌ی رسیدن تا به خدا دو بخشی است: بخش اول آن، مِهر و محبت است و شور و شوق و اشک و بخش دیگر آن، قهر و نفرت است و خشم و خشونت و حماسه؛ اولی در برابر خداوند و دوستان او و دومی در برابر دشمنان و بدخواهانش؛ درست مثل آنچه بر حاجیان و میهمانان خداوند واجب گشته که در روز عرفه -روز نهم ماه ذی‌حجه- دست به دعا برمی‌دارند و پای کوه عرفات، یک دل سیر با خدا عاشقانه نجوا می‌کنند، ولی فردای همان روز - روز دهم ماه ذی‌حجه- در سرزمین منا چاقو به دست گرفته و خون گوسفندی را بر زمین می‌ریزند. و حالا حکایت میهمان ماه خدا هم، چنین است؛ با دلی لبریز از خوف خدا و با چشمانی نمناک از اشک سحرگاهی در لیالی قدر، حالا آنچه از غیظ و غضبی که نسبت به رژیم جعلی کودک‌کش در سینه دارد را در مشتهای گره‌خورده‌اش جمع می‌کند تا نوایِ "بکَ یا الله"ِ شب قدرش را با آوای "مرگ بر اسرائیل"ِ روز قدسش تکمیل کند. 📍راستی همین و خشم و خشیت، جلوه زیبایی دین‌داری است. تک‌بعدی زیستن، سرمشق دین خدا نیست! https://eitaa.com/damghan220
❇️ نمره بیست‌وپنج روز روزه‌داری ... 📍روزشمار: بیست‌وششم ماه خدا روزهای آخر ماه مهمانی خدا فرارسیده و کم‌کم باید برای بدرقه‌ی ماه خدا آماده شویم. اما وقت خوبی است تا به عقب برگردیم و حرفهای روز اول را دوباره مرور کنیم؛ را دوباره بلکه چندباره تکرار کنیم. قرار بود با روزه‌داری، جلوه‌ی تازه‌ای از تقوای خدا در وجودمان شکل بگیرد و خلاصه رفتار و گفتار با تقواتری پیدا کنیم. مخصوصا که در کتاب خدا، قرآن در بین این همه باید و نباید، تقریبا جز درباره روزه‌داری، حرفی از لَعَلَّکُم تَتَّقُون نیست؛ این یعنی در با تقوا شدن، حرف اول را می‌زند. حالا و در بیست‌وششمین روز از ماه خدا، فرصت را باید غنیمت بشماریم و با یک حساب‌و‌کتاب سرانگشتی ببینیم باتقواتر شده‌ایم یا نه، در هر کار و تصمیم، اینکه آیا دقت نظر بیشتری خرج می‌کنیم و به عواقبش بیشتر فکر می‌کنیم یا نه. ✨برای اینکه بفهمیم چه نمره‌ای از روزه‌داری‌مان گرفته‌ایم، کافی است ببینیم چقدر تقوای گفتار و رفتار و پندارمان بیشتر شده است. 📍وای به حال کسی که در همین ماه روزه، فاصله‌اش با خدا بیشتر هم شده باشد، چراکه تقوایش ... https://eitaa.com/damghan220
هدایت شده از دیار تدین و تمدن
💠پایبندی به سنت‌ها به جای پرداختن به بدعت‌ها "آیین‌های اهالی دامغان در ۲۷ ماه رمضان" در میان آداب و عاداتی که از پیشینیان به یادگار مانده، بسیاری از آن‌ها خردمندانه و بر اساس آموزه های دینی به وجود آمده است که به فرموده اولیای دین، توجه و ترویج آن‌ها در جامعه اسلامی لازم و ضروری است. اما در این میان گاهی رسومی به وجود آمده که بدون توجه به آموزه‌های دین و تنها بر اساس رسوبات فکری عده‌ای از مردم شکل گرفته و متاسفانه با گذشت زمان، باور گروهی از مردم بر این امر تعلق گرفته که چنین مراسمی سنتی دینی است و متأسفانه با انگیزه دینی به انجام و ترویج آن می‌پردازند که در این صورت تعریف بدعت (دینی پنداشتن امری غیر دینی) می‌تواند بر آن صدق کند. شب ۲۷ ماه مبارک رمضان (که در نزد اهل سنت به شب قدر و در شیعیان به هفتمین شب شهادت امیرالمومنین علیه السلام معروف است) در برخی شهرهای ایران از جمله شهرستان دامغان سنتی دیرینه به نام "قاشق زنی" به منظور کمک به محرومان و نیازمندان در چهارچوب نجابت و کرامت، وجود داشته که پس از افطار، تعدادی از جوانان با لباس مبدل، ظرفی را بدست گرفته و به درب منزل فامیل و آشنایان می‌روند، دقّ الباب کرده و می‌گفتند: :حق دوستو حق دوستو" یعنی حق دوست را بدهید. صاحبخانه نیز مقداری خرما، حلوا و ... را در ظرف آن‌ها می‌ریخت. اما در صبح ۲۷ نیز رسمی دیگر ویژه بانوان وجود دارد؛ زنان بسیاری به ویژه دختران جوان به قسمت قدیمی مسجد تاریخانه رفته و با در دست گرفتن سوزن و نخ و پارچه، به دوختن کیسه ای برای پول مشغول می‌شوند و سکه ای را داخل آن می‌اندازند، به امید آنکه تا سال بعد کیسه آن‌ها پر پول باشد و بخت آن‌ها گشوده شود. در این برنامه بسیاری از شرکت کنندگان با اعتقاد و باور به گره گشا بودن کیسه روزی، بسیاری را نیز به این برنامه فرا می‌خوانند تا بخت آن‌ها نیز گشوده شود و یا مشکل مالی آنان برطرف شود. باید توجه داشت ترویج خرافه و رفتارهای بدعت گونه، امری ناروا است و مایه انحطاط فکری مردم عزیز خواهد بود. فراموش نکنیم که از پیشوایان دین علیهم السلام نقل شده: هرکس سنت پسندیده و یا ناپسندی را ایجاد کند ثواب و عقاب همه عاملان به آن سنت در نامه عمل بنیان گذار سنت نیز ثبت خواهد شد . @damghan220
❇️ ارزش یک آه.... 📍روزشمار: بیست‌ونهم ماه خدا امروز وقتی خواستم یادگاری نماز صبح بیست‌ونهمین روز ماه خدا یا همان چهار دقیقه سخنرانیِ پس از نماز را به نمازگزاران تقدیم کنم، سلام آخر نمازم مقارن شد با تکبیرالاحرام امیرعباس، نوجوان باصفای مسجد که امروز دیر به مسجد آمده بود. طنین الله‌اکبرش مرا بُرد به کتاب خاطراتی که سالها پیش ورق زده بودم. در صفحه‌ای از آن چنین نوشته شده بود: عارفی در سجاده امامت جماعت مسجدی، سِمَت پیشوایی داشت. یک روز همین که سلام نمازش را داد، تازه‌واردی پا در مسجد گذاشت و از این‌که دید جماعت به پایان رسیده، آههههی کشید.‌ سوز صدای آهش به دل امام جماعت رسید و او از همان سجاده فریاد زد: ای تازه‌وارد! ثواب جماعتم برای تو، ثواب آهَت برای من!! این خاطره را گفتم و بعد ادامه دادم که راستی پیام آخرین لحظه‌های ماه مهمانی خدا اصلا همین است؛ اینکه خدا را بشناسیم و قدر او را بدانیم؛ همان کسی که گاهی آهی را به صد برابر قیمت عبادتهای فراوان می‌خَرد و عکس آن، گاهی از یک خرمن عبادت به یک شعله کبریت معصیت بنده، چشم می‌پوشد. پس نه از زیادی عبادات رمضانیه باید شد و نه از به پایان رسیدن ماه خدا، . ای بسا عملی که با آن، هزار ماه رمضان را می‌‌توان از آنِ خود کرد. https://eitaa.com/damghan220
هدایت شده از دیار تدین و تمدن
🔸خاطرات رمضانیه 9⃣ 🔹اقامه نماز عید فطر در مسجد تاریخانه از جمله عالمان نام‌دار شهرمان مرحوم آیت الله شیخ میرزا آقا دامغانی بود که در مدت اقامت در زادگاهش، آثار و برکات زیادی را از خود به یادگار گذاشت. از جمله مهم‌ترین دغدغه‌های ایشان، احیای مساجد قدیمی بود که سه مسجد جامع، تاریخانه و مسجد شیخ ابوالقاسم از جمله آن‌ها است. در این رابطه ایشان در مسجد تاریخانه -یکی از قدیمی ترین مساجد کشور- خدمات شایانی را انجام داد؛ نخست با فروش گوسفندان خودش به قیمت ده تومان، از مرحوم حاج مجتبی آذری -از متنفذین در شهر- خواستند تا پشت بام‌ مسجد را کاه‌گل نماید، سپس به همت معمار برجسته شهر مرحوم کربلایی فضل‌الله ترابی -ملقب به معمارباشی- به ترمیم قسمت‌هایی از سقف مسجد که بر اثر بارندگی در حال فرو ریختن بود، اهتمام ورزید. همچنین مرحوم آیت الله عالمی که در طول سال، به ویژه در ماه مبارک رمضان، نماز جماعت را در مسجد حاج شیخ ابوالقاسم -معروف به مسجد آیت‌الله عالمی- اقامه می‌کرد، هر ساله با فرا رسیدن عید فطر، نماز عید را در اقامه می‌نمود تا حضور گسترده مردم در نماز عید، باعث رونق هرچه بیشتر مسجد تاریخانه گردد و از غربت و مهجوریت این مسجدِ تاریخ‌نشان کاسته شود. @damghan220
📍امام جمعه محــــترم دامغان حجت‌الاســلام و المسلمین رستمیان: «بر اساس آیات قرآن، حفظ کردن حرمت مقدسات و از جمله ماه مبارک رمضان، سبب می‌شود که خداوند دلها را برای نهادینه شدن تقوا و پرهیزکاری تمرین ‌دهد؛ به‌ویژه در نوروز امسال که بدون شک، مردم حرمت لیالی قدر و شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام را حفظ خواهند کرد». https://eitaa.com/damghan220
هدایت شده از دیار تدین و تمدن
❇️ ماه تمرین بندگی 📍روزشمار: هفدهمین روز ماه خدا یا همان آسمانی‌ترین عروج پیامبر اکرم از رسالت تا رحلت، حادثه‌ای بسیار مهم بود که در چنین روزی، یعنی هفدهم ماه مهمانی خدا به وقوع پیوست که در آیه اول از سوره اسراء از آن یاد شده است. آنچه را که خداوند در بیان این رویداد فراموش‌نشدنی، محور قرار داده نه رسالت و پیغمبری و نه محبت و دوستی پیامبر است، بلکه ایشان را مورد توجه قرار داده و می‌گوید: خداوند بنده خودش را برد تاااا آسمانها و راز و رمز این جهان و آن جهان را به بنده‌اش نشان داد. همین‌جا باید متوقف شد؛ مگر نه اینکه حضرتش رسول الله بود، امین الله بود، حبیب الله بود، اما چرا در این تاریخ‌نگاری، به‌عنوان معرفی شده است؟ اصلا عبد کیست و معنای عبادت چیست؟ نمی‌دانم چه کسی عبادت را در زبان فارسی به ترجمه کرده اما واقعا گل گفته و خوب از پسِ ترجمه این واژه بلندمعنا برآمده است. ✨"بندگی" (بند+گی) یعنی در بند بودن، اینکه احساس کنی بند اراده‌ی کسی بر گردن تو است و تو باید به آن سو بروی که او می‌خواهد و می‌پسندد. ✨معنای ساده "بنده" هم یعنی کسی که باور دارد در طول زندگی‌اش باید رفتار و گفتارش در یک سامانه از قبل‌مشخص‌شده‌ای تعریف شود و هر کار کوچک و بزرگش یا هر حرف ریز و درشتش یا حتی هر فکر و آرزوی کوتاه و بلندش برگرفته از یک برنامه مدون و مشخص باشد. دو کارمند یک اداره را در نظر بگیر؛ اولی ساعت ورود و خروجش یک حساب مشخصی دارد، کاملا دقیق و حساب‌شده، نوع حرف زدنش همین‌طور، فرم لباس‌پوشیدنش همین‌طور، ساعت و مدل خورد و خوراکش همین‌طور و خلاصه، بخش‌بخش رفتارش در یک سامانه مشخصی قابل ارزیابی است. دیگری هم هست که در تمام بخشها یله و رهاست، در هر مسئله دل‌بخواهی عمل می‌کند. از رفتار نفر اول، بوی بندگی به مشام می‌رسد ولی از دومی نه!! 📍سفر آسمانی معراج، مزد یک عمر بندگی کردن بود که برای همین هم، هر ساله اتفاق می‌افتاد و در آخرین سال حیات پیغمبر، این مزد آسمانی دو بار انجام گرفت، و ماه رمضان هم ماه تمرین بندگی است. https://eitaa.com/damghan220
هدایت شده از دیار تدین و تمدن
❇️ در میانه‌ی راه شبهای باعظمت قدر اگرچه به پایان آمده، اما انسان راهرو در مسیر بندگی، تازه به میانه‌ی راه رسیده است، چون جاده‌ی رسیدن تا به خدا دو بخشی است: بخش اول آن، مِهر و محبت است و شور و شوق و اشک و بخش دیگر آن، قهر و نفرت است و خشم و خشونت و حماسه؛ اولی در برابر خداوند و دوستان او و دومی در برابر دشمنان و بدخواهانش؛ درست مثل آنچه بر حاجیان و میهمانان خداوند واجب گشته که در روز عرفه -روز نهم ماه ذی‌حجه- دست به دعا برمی‌دارند و پای کوه عرفات، یک دل سیر با خدا عاشقانه نجوا می‌کنند، ولی فردای همان روز - روز دهم ماه ذی‌حجه- در سرزمین منا چاقو به دست گرفته و خون گوسفندی را بر زمین می‌ریزند. و حالا حکایت میهمان ماه خدا هم، چنین است؛ با دلی لبریز از خوف خدا و با چشمانی نمناک از اشک سحرگاهی در لیالی قدر، حالا آنچه از غیظ و غضبی که نسبت به رژیم جعلی کودک‌کش در سینه دارد را در مشتهای گره‌خورده‌اش جمع می‌کند تا نوایِ "بکَ یا الله"ِ شب قدرش را با آوای "مرگ بر اسرائیل"ِ روز قدسش تکمیل کند. 📍راستی همین و خشم و خشیت، جلوه زیبایی دین‌داری است. تک‌بعدی زیستن، سرمشق دین خدا نیست! https://eitaa.com/damghan220