#اطلاعات_مهدوی
#امام_زمان کیست؟؟؟🤔
🔖نام: #م ح م د
💜نام پدر: امام #حسن_عسكرى(ع)
💚نام مادر: #نرجس ( نرگس )
❤️القاب:
حجت ، خاتم ، صاحب الزّمان ، قائم ، منتظَر ، و از همه مشهورتر #مهدى
💛شكل:
چون #ستاره درخشان نورانى ، و داراى خالى #سياه بر گونه راست
💖زاد روز: شب #نيمه_شعبان 255 ، هنگام طلوع #فجر
💙زادگاه: شهر #سامراء
غيبت صغرى: از سنّ #پنج سالگى به مدّت 69 سال
💜غيبت كبرى: با در گذشت #چهارمين نماينده و #سفير آن حضرت از سال 329 آغاز گرديد؛ و تا به هنگام #فرمان_الهى مبنى بر اجازه #ظهور و قيام آن بزرگوار ، همچنان #ادامه خواهد داشت.
💚محل ظهور: #مكه معظّمه.
❤️محل بيعت: #مسجدالحرام ، ميان ركن و مقام.
💛يادگار أنبياء: انگشتر #سليمان در انگشت او ،
عصاى #موسى در دستش ،
و بطور خلاصه آنچه #خوبان همه دارند او تنها دارد.
💙ياران: #سيصد و #سيزده نفر ( به عدد اصحاب بدر ) ، افرادى باشند كه #هسته مركزى زمامدارى او را تشكيل دهند؛
و در حقيقت كارگردانان اصلى #قيام مهدى(ع) ، و كارگزاران درجه اوّل #انقلاب_جهانى اسلام خواهند بود
كه از اطراف #جهان به دور حضرتش گرد آيند.
💖مركز حكومت: #مسجد_كوفه ، ــ مركز خلافت و حكومت جدّ بزرگوارش #على(ع)
💚وزير و معاون: #عيسى(ع) از آسمان فرود آيد و به عنوان #وزير
با حضرتش همكارى نماید🌹
💜محل زندگی پس از ظهور: #مسجد_سهله
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
🔺در #ثواب نشر این #مطلب شریک شوید.
#نشر_حداکثری
🌸الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
2⃣ #ادامه #داستان_معراج_پیامبر(ص) چیست و ایشان(ص) در معراج چه دید⁉️
#جبرئیل در آن شب بر آن حضرت نازل شد و مرکبی را که نامش «#براق»(2) بود برای او آورد و #رسول_خدا(ص) بر آن سوار شده و به سوی #بیتالمقدس حرکت کرد و در راه در چند نقطه ایستاد و نماز گزارد، یکی در #مدینه و هجرتگاهی که سالهای بعد رسول خدا(ص) بدانجا #هجرت فرمود، یکی هم #مسجد_کوفه، دیگر در طور_سینا و #بیتاللحم - زادگاه حضرت #عیسی(ع) - و سپس وارد مسجد اقصی شد و در آنجا نماز گزارده و از آنجا به آسمان رفت.
🍀و بر طبق روایاتی که #صدوق(ره) و دیگران نقل کرده اند از جمله جاهایی را که آن حضرت در هنگام سیر بر بالای زمین مشاهده فرمود #سرزمین #قم بود که به صورت 🔆بقعهای 🔅میدرخشید و چون از #جبرئیل نام آن نقطه را پرسید پاسخ داد: اینجا سرزمین #قم است که بندگان مؤمن و شیعیان اهل بیت تو در اینجا گرد میآیند و انتظار فرج دارند و سختیها و اندوهها بر آنها وارد خواهد شد.
🍀و نیز در روایات آمده که در آن شب #دنیا به صورت زنی زیبا و آرایش کرده خود را بر آن حضرت عرضه کرد ولی رسول خدا(ص) بدو توجهی نکرده و از وی درگذشت.
👈سپس به آسمان دنیا صعود کرد و در آنجا #آدم #ابوالبشر را دید، آنگاه #فرشتگان دسته دسته به استقبال آمده و با روی خندان بر آن حضرت سلام کرده و تهنیت و تبریک گفتند، و بر طبق روایتی که #علی_بن_ابراهیم در تفسیر خود از امام #جعفرصادق(ع) روایت کرده رسول خدا(ص) فرمود:🔻
#فرشته ای را در آنجا دیدم که بزرگتر از او ندیده بودم و(بر خلاف دیگران) 😡چهرهای درهم و 😡خشمناک داشت و مانند دیگران تبریک گفت و خنده بر لب نداشت و چون نامش را از #جبرئیل پرسیدم 🔶گفت: این مالک،🔥 خازن دوزخ است🔥 و هرگز نخندیده است و پیوسته 😡خشمش بر دشمنان خدا و 🔥🔥گنهکاران افزوده میشود. بر او سلام کردم و پس از اینکه جواب سلام مرا داد از #جبرئیل 🔷خواستم دستور دهد تا #دوزخ را به من نشان دهد و چون سرپوش را برداشت🔥🔥🔥 لهیبی از آن برخاست که فضا را فرا گرفت و من گمان کردم ما را فرا خواهد گرفت، پس از وی خواستم آن را به حال خود برگرداند.(3)
🍀و بر طبق همین روایت در آن جا #ملک_الموت را نیز مشاهده کرد که لوحی از نور در دست او بود و پس از گفتگویی که با آن حضرت داشت عرض کرد: همگی 🌍 دنیا در دست من همچون درهم💰(و سکهای) است که در دست مردی باشد و آن را پشت و رو کند، و هیچ خانهای نیست جز آنکه من #در_هر_روز_پنج_بار بدان سرکشی میکنم و چون بر مرده ای گریه میکنند بدانها میگویم: 🔹گریه نکنید که من باز هم پیش شما خواهم آمد و پس از آن نیز بارها می آیم تا آنکه یکی از شما باقی نماند، در اینجا بود که #رسول_خدا(ص) فرمود: براستی که #مرگ بالاترین مصیبت و #سخت_ترین_حادثه است وجبرئیل در پاسخ 🔶گفت: #حوادث پس از مرگ سختتر از آن است.
👈🔷و سپس فرمود: و از آنجا به گروهی گذشتم که پیش روی آنها ظرفهایی از گوشت پاک و گوشت ناپاک بود و آنها ناپاک را میخوردند و پاک را میگذاردند،
📚 . فقه السیرۀ، صص 151 - 150.
#ادامه دارد.....
@daneshgahevelyat
#انتشار_بدون_لینک_جایز_نمیباشد
🏴 #اولین_قیام_بعد_از_عاشورا
اولین کسی که بعداز وقایع #عاشورا علیه #عبیدالله_زیاد و آنچه که در #کربلا گذشت قیام کرد پیرمردی بود به اسم #عبدالله_بن_عفیف_اَزدی.
همه او را می شناختن. او سابقه ی خیلی خوبی داشت و قهرمان جنگ های #جمل و #صفین بود.
چشم چپش را در جنگ جمل و چشم راستش را در جنگ صفین در رکاب #حضرت_علی(ع) از دست داده بود.
وقتی #اهل_بیت(ع) را در کوفه زندانی کردند، #عبیدالله برای فریب دادن مردم آنها را در #مسجد_کوفه جمع کرد.
وقتی همه در مسجد جمع شدند به منبر رفت و گفت:
سپاس خدایی را که حق را آشکار کرد و امیرمومنان(یزید) و سپاهش را یاری کرد و دروغ گو فرزند دروغ گو و پیروان او را کشت.
از صحبت های عبیدالله زیاد همه وحشت کرده بودند.
در همین لحظه ها، صدای پیرمردی سکوت جماعت را درهم شکست:
🔻 ای پسر مرجانه! دروغ پرداز و دروغ پراکن تو و پدرت هستید و آن کسی که تو را فرمانروای این مردم گردانید و پدرش(یزید و معاویه).
آیا فرزند پیامبران را می کشید و به زبان راستان و درست گویان سخن می گویید؟
همه برگشتند سمت صدا....
این فرد کیست ، اینقدر جسارت دارد که در مقابل جلاد کوفه(عبیدالله زیاد) اینگونه حرف می زند؟!
عبیدالله فریاد زد این غرددکه بود که جرات کرد اینگونه حرف بزند؟
عبدالله عفیف جواب داد:
ای دشمن خدا، گوینده منم!
آیا فرزندان پاک #پیامبر را که خداوند ناپاکی را از آن ها دور کرده است می کشی و گمان می کنی بر دین اسلامی و ادعای مسلمانی می کنی؟!
آه و فریاد! کجایند فرزندان مهاجر و انصار تا از طاغوت و سرکش منفور_عبیدالله زیاد_ انتقام بگیرند.
عبیدالله خیلی عصبانی شد و دستور داد دستگیرش کنند.
خبر به بیرون مجلس پخش شد و هم قبیله ای های عبدالله بن عفیف یعنی قبیله ی اَزد و قبیله ی یمن او را همراهی کردند.
هم قبیله ای هاش که حدود ۷۰۰ نفر بودند عبدالله را از دست ماموران گرفتند و به منزلش بردند...
بعصی ها هم عبدالله را سرزنش می کردند که با این حرف ها خودت و قبیله ات رو نابود کردی ولی عبدالله عفیف هیچ ترسی نداشت.
عبیدالله از اینکه عبدالله عفیف از دست مامورانش نجات پیدا کرده بود خیلی عصبانی شد.
دوست و همراه عبدالله عفیف، کسی بود به اسم #عبد_الرحمن_بن_مخنف_ازدی.
ماموران او را دستگیر کردند و گفتند تا عبدالله بن عفیف را تحویل ندهید عبدالرحمن را آزاد نمی کنیم.
از طرف دیگه، عبیدالله، به یکی از جنایتکاران کوفه به اسم #محمد_بن_اشعث دستور داد تا عبدالله عفیف را دستگیر کنند.
هم قبیله ای های عبدالله عفیف همه جمع شدند تا در مقابل محمدبن اشعث از عبدالله بندعفیف دفاع کنند و موفق شدند ابن اشعث را شکست بدهند.
تعداد زیادی از یاران محمدبن اشعث کشته شدند ولی او خودش را به منزل عبدالله عفیف رساند در خانه را شکست و وارد خانه شد.
دختر عبدالله عفیف شمشیر را دست پدرش داد و عبدالله بااینکه نابینا بود با راهنمایی های دخترش با آنها مبارزه کرد و تعداد زیادی از از انها را از پا درآورد.
ولی بالاخره دستگیر شد و او را بردند دارالاماره نـزد ابن زیاد.
نوشته اند در دارالاماره قصیده ای بلند در وصف #امام_حسین(ع)، نکوهش #بنی_امیه و تشویق مردم به خونخواهی #اباعبدالله سرود که گیرایی سروده و خواننده همه رو میخکوب کرد.
به دستور عبیدالله زیاد، عبدالله عفیف را در کنار مسجد به دار آویختند.
🛑 شهادت #عبدالله_عفیف، آغاز قیام ها و حرکت های بعدی در #کوفه شد.
📗آیینه در کربلاست/ ص ۵۸۹ تا ۵۹۲