eitaa logo
روایت پیشرفت ایران
278 دنبال‌کننده
260 عکس
15 ویدیو
0 فایل
🌱 خانه هنر و رسانه پیشرفت 🌱مجله دانشمند (دوره فروردین ۱۴۰۱ تا خرداد ۱۴۰۳) 🌱کتاب‌ها: 🔻از اتم تا بی‌نهایت 🔻دانش‌ورزی حاصلخیز 🔻مدیر شریف 🔻ترش شیرین ✍️ارتباط با ما: @pezhmanarab
مشاهده در ایتا
دانلود
روایت پیشرفت ایران
بهیار، رؤیای پرواز دارد روایت دیدار از یک شرکت واقعاً دانش‌بنیان 💠بخشی از متن⬇️
بهیار، رؤیای پرواز دارد روایت دیدار از یک شرکت واقعاً دانش‌بنیان 💠بخشی از متن: 🔸گاهی می‌شد حقوق پرسنل چند ماه عقب می‌افتاد. برای یک مرد متأهل که بچه‌دار است و پنج ماه می‌شود که هر شب آهسته کلید در قفل درِ خانه می‌اندازد تا صاحبخانه از خواب بیدار نشود و طلب کرایه‌ خانه نکند و در دل زن و بچه‌اش شور نیافتد؛ چه‌طور می‌شد قصه سرهم کرد تا بماند و جای دیگر سراغ کار نرود؟! 🔸 بهیار چه قلّابی در جان حدود ۷۰۰ نفر نیروی خودش انداخته بود که ماندنی شده بودند؟ وقتی فهمیدم استخدام در بهیار کمتر از نصف روز طول می‌کشد؛ اما بسیاری در این سال‌ها از شرکت رفته بودند، فهمیدم اصلاً سؤال را غلط پرسیده‌ام! بهیار افراد را ماندنی نمی‌کرد. چیزی داشت که ماندنی‌ها را به خود جذب کرده بود. آن‌هایی که در گوشه‌ای زیر این پرچم به دنبال اضافه‌کردن یک خط به صفحه تاریخ بودند، مرکب بهیار را پررنگ‌تر از بقیه‌ی گزینه‌هایشان دیده بودند. صفحه تقویم به روی سال ۹۶ باز شده بود. 🔸بهیار هدفش شده بود حل مسائل حل‌‌نشدنی. تیترش قشنگ بود؛ اما برای نیروهایش آب‌ونان نمی‌شد. حل یک مسئله مثل پرتودرمانی نهایتاً با ساخت تعدادی دستگاه در سطح کشور حل می‌شد. بعدش چه؟! مزیت بهیار در این بود که دانش فنی ساخت مال خودش بود. برای همین می‌توانست در محصولاتش هر تنوع دل‌بخواهی را بدهد. برای همین دوربین چشمی‌اش را برداشت و آن دورها چشم دواند تا مشکل جدید صید کند. 🔸جایی آن دور دورها، در آخرین نقطه از نقشه ایران، اژدهایی هزاران ساله با نفسش هوای کشور را تیره کرده بود و نفس مردم را تنگ کرده بود. «قاچاق» موضوعی بود که حکومت در میدان‌های مختلف در چنگال‌هایش پنجه انداخته بود و زورآزمایی می‌کرد؛ اما حریفش نمی‌شد. 🌐 خرید اینترنتی مجله: ketabir.com 📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند
جزیره رؤیاها نگاهی به انیمیشن «باد بر می‌خیزد» 💠بخشی از متن⬇️
جزیره رؤیاها نگاهی به انیمیشن «باد بر می‌خیزد» 💠بخشی از متن: 🔸ما در این فیلم با دوران اوج مشکلات ژاپن مواجه هستیم. از جنگ و بلایای طبیعی تا فقر و بیماری‌های واگیردار. اما با ناامیدی؟ اصلاً. حتی نام اثر هم رسالتی در جهت امیدبخشی‌اش ایفا می‌کند. عنوان، از شعر کوتاهی اثر پاول والری وام‌گرفته شده است: «باد برمی‌خیزد. برای زیستن، کوششی باید...» این عبارت مانند ترجیع‌بند نویدبخشی تا پایان اثر در رؤیاهای جیرو تکرار می‌شود. 🔸هر جا ممکن است تصور شود امید ازدست‌رفته است کاپرونی او را با این سؤال مواجه می‌کند: «هنوزم باد می‌وزه؟» درست در صحنه‌ای که زلزله عظیمی رخ‌داده و مردم وحشت‌زده و پریشان هستند، جیرو در بیرون کتابخانه‌ای نیم‌سوخته به طور اتفاقی عکس کاپرونی را می‌بیند که از وسط کتابی جدا شده بود. او در حال خاموش‌کردن آتش، دوباره در خیالش او را ملاقات می‌کند که در ساخت یکی از طرح‌هایش دچار مشکل شده است. اما امیدوارانه فریاد می‌زند: اکنون باید زیست. جیرو نیز همین را می‌گوید و با تلاش بیشتری کار خاموش‌کردن آتش را ادامه می‌دهد و این‌گونه صحنه‌ای پر التهاب که شاید باید سراسر یأس و دلهره باشد، با جمله‌ای امیدبخش به پایان می‌رسد. 🔸از نقاط برجسته این فیلم این است که درعین‌حال که توسعه‌یافتگی دیگران و عقب‌ماندگی خود را نفی نمی‌کند، اما خودتحقیری و خودناتوان‌پنداری را نیز القا نمی‌کند. شوق‌مندانه هواپیمای ساخت آلمان را می‌بیند و می‌گوید این نمادی از پیشرفت و تکنولوژی آلمان است. ولی از آن طرف می‌گوید: «ما مثل خرگوشی هستیم که بیست سال دیرتر از لاک‌پشت شروع به دویدن کرده است.» 🌐 خرید اینترنتی مجله: ketabir.com 📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند
اتاق تاریک جهان و فیل رم‌کرده حقیقت فرصت غزه برای جهان نعمت‌الله سعیدی 💠بخشی از متن⬇️
روایت پیشرفت ایران
اتاق تاریک جهان و فیل رم‌کرده حقیقت فرصت غزه برای جهان نعمت‌الله سعیدی 💠بخشی از متن⬇️
اتاق تاریک جهان و فیل رم‌کرده حقیقت فرصت غزه برای جهان نعمت‌الله سعیدی 💠بخشی از متن: 🔸 این روزها همه می‌توانند هر موضعی بگیرند و همه چیز را به نفع خود تفسیر و تحویل کنند. در این‌ بین انگار یک چیز قطعی و مشترک است: این ماجرا همان‌قدر مخاطره‌آمیز و بحرانی است که فرصت‌ساز. تمام دنیا تبدیل به یک اتاق تاریک شده و فیل واقعیت، رم کرده است! هر جا پا می‌گذارد، می‌تواند ویرانی و بحران ایجاد کند. توده مردم در تمام دنیا متوجه نیستند که چقدر فاصله‌شان با مرز فروپاشی تمام ساختارهای اجتماعی اندک شده است. 🔸تبدیل‌شدن نماز به تمرینات یوگا، مراسم کلیسا به اپرا، روزه به رژیم کاهش وزن، یکسان پنداشتن یوفوها با اجنه و شیاطین و حتی فرشتگان، بی‌اعتبار شدن برق‌آسای دلار، قدرت‌گرفتن اراذل‌ و اوباش به‌ صورت گروه‌های شبه‌نظامی (بدون هیچ مرام و مسلک سیاسی!) فروپاشی ناگهانی ارزش‌های سنتی مثل قبح همجنس‌گرایی و بی‌حجابی و سگ‌بازی در خانواده‌های مسلمان و مشروب خوردن و مست‌ کردن زنان در محافل زنانه، قلیان کشیدن کودکان مقابل چشم پدران و... غارت‌ شدن امکانات و تجهیزات دولتی توسط خود کارمندان نهادها و سازمان‌ها و... حاکم شدن آنارشیسم در ماهیت قدرت‌های جهانی! 🔸اما در این فضای متشنج دوقطبی‌زدگی‌ها، تنها تفکراتی می‌توانند تبدیل به یک قطب شوند که یا واقعاً آن قدر از نور حقیقت برخوردار هستند که حداقل زیر پای‌شان را نشان دهند و به سمت یکدیگر جذب شوند، یا تاریکی مطلق می‌تواند چنان محصور و محاصره‌شان کند که نتوانند به هیچ سمت دیگری گام بردارند. 🔸مثلاً صدها حزب و گروه مخالف که هیچ ربطی به هم ندارند، به نفع اسرائیل موضع‌گیری می‌کنند؛ و از این طرف شیعه و اهل‌سنت و حتی باقیمانده احزاب سوسیالیستی و کمونیستی سابق در جهان عرب برعکس! الغرض، نسبی‌گرایانه هم نگاه کنیم، آنهایی که واقعا گرایش به حقیقت‌طلبی دارند به سمت یکدیگر جذب می‌شوند و آنهایی که حقیقت‌ستیزی در وجودشان غلبه یافته بیشتر درهم می‌پیچند. خودِ هرج‌ومرجی که در این تحرکات وجود دارد، مثل موج یا سیلاب‌هایی عمل می‌کند که کم‌وزن‌ها را به سطح می‌آورد و به ناکجاآباد سرازیرشان می‌کند. هرکس ریشه نداشته باشد، یا از ریشه خود جدا شود، دیگر دست خودش نیست که به کدام سمت رانده خواهد شد. 🌐 خرید اینترنتی مجله: ketabir.com 📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند
به جای شتابنده خطی، دستگاه تولید ماسک ساختند روایت دیدار از یک شرکت دانش‌بنیان اصفهانی
روایت پیشرفت ایران
به جای شتابنده خطی، دستگاه تولید ماسک ساختند روایت دیدار از یک شرکت دانش‌بنیان اصفهانی
به جای شتابدهنده خطی، دستگاه تولید ماسک ساختند. روایت دیدار از یک شرکت دانش‌بنیان اصفهانی 💠بخشی از متن: 🔸سال ۹۸ ته راه رسیده است. دلش نمی‌آید بدون یادگاری برود. «کرونا» وارد می‌شود. ماه‌های آخر سال است. در هر مغازه‌ای که بروی، اگر معجزه شود و داشته باشد ماسک خداتومن و باز اگر دعای خیر مادر پشت سرت باشد، مایع ضدعفونی‌کننده را از آن پشت مشت‌ها برایت می‌آورد با قیمت بیداد تومن. «همه چیز فعلاً تعطیل» صدای مهندس نجات‌بخش است که در اسفندماه در بهیار صنعت هنوز در گوش دیوارها یادگار مانده. مأموریت جدید خودخواسته بهیار صنعتی که دستگاه پیشرفته "شتابدهنده خطی" را برای پرتودهی بیماران سرطانی ساخته، الان ساخت دستگاه تولید ماسک است. 🔸فقط چین و آلمان در دنیا از این دستگاه‌ها می‌سازند. سختی کار این بود که دستگاه ساخت ماسک با دستگاه وصل کردن کش از هم سوا بودند و ست‌کردن قسمت مکانیک و الکترونیک دستگاه‌ها خودش مثنوی هفتاد من بود. در اصفهان یک نفر بود که سه تا از این دستگاه‌ها داشت. یک دستگاهش خراب بود و دوتای دیگر طوری مشغول پول‌سازی بودند که صاحبشان روزی به خوابش هم نمی‌دید. بهیاری‌ها دستگاه خراب را با عزوالتماس رضایت گرفتند که از ۹ صبح تا پنج بعدازظهر که قرار بود تحویل تعمیرکار بشود، در اختیار داشته باشند و سر از چم و خمش دربیاورند. دل و روده دستگاه را در می‌آوردند، فیلم می‌گیرند و بحث می‌کنند. دستگاه را پس می‌دهند و بعدش به یک واقعیت مهم می‌رسند: هیچ‌ چیز ازش نفهمیدند! 🔸 مأموریت این بود که ساخت دستگاه اول تا یک جای معقولی جلو برود و همزمان ساخت دستگاه‌های بعدی آغاز شود. عقربه‌های زمان در صورت بهیاری‌ها خنج می‌انداخت. هر اتفاقی که برای دستگاه اول می‌افتد، سر بقیه دستگاه‌ها هم می‌آمد. بالاخره انتظار ندارید بنویسم شرکتی که شاخ ساختن دستگاه‌های هایتک دنیا را شکست، سر چهار ماه نتوانست خط تولید ۸۰تایی ماسک را راه بیاندازد؟! همین وسط‌ها یک روز تلفن مهندس نجات‌بخش زنگ می‌خورد. مدیرعامل شرکت فلان است. اعتراض می‌کند که چرا بند چند تا از ماسک‌ها کنده شده است. تصویر بهیاری‌هایی که در زمان فرار، قرار را ترجیح دادند و جانشان را کف دست گرفته و پای ساخت دستگاه ماسک ایستادند، خونش را به جوش آورد. - کل بسته را دور بندازید. یه کامیون براتون ماسک می‌فرستم. 🔸برای بهیار بعد از آن‌ همه بخشیدن ماسک به آموزش‌ و پرورش و باقی نهاد‌ها به‌خاطر جان مردم، این کارها آب‌ خوردن بود. همزمان واحد بهیار زیست به بهانه تولید ضدعفونی کننده‌ها متولد می‌شود. شنیده‌ام این اواخر نوجوانی شده در سودای پیش‌بینی و آمادگی برای ساخت واکسن‌های مقابله با خطرات احتمالی جهانگیر آینده. 🌐 خرید اینترنتی مجله: ketabir.com 📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند
سفرهای علمی در سرزمین رویان گفت‌وگو با خانم دکتر سحر کیانی مسئول مرکز آموزش‌های دانش‌آموزی پژوهشکده رویان 💠بخشی از متن⬇️
روایت پیشرفت ایران
سفرهای علمی در سرزمین رویان گفت‌وگو با خانم دکتر سحر کیانی مسئول مرکز آموزش‌های دانش‌آموزی پژوهشکده
سفرهای علمی در سرزمین رویان گفت‌وگو با خانم دکتر سحر کیانی مسئول مرکز آموزش‌های دانش‌آموزی پژوهشکده رویان 💠بخشی از متن: 🔸بچه‌ها از نزدیک بانک خون بندناف و تانک‌های نیتروژنی مربوط به ذخیره سلول‌ها را مشاهده می‌کنند و تا حد امکان سعی می‌کنیم آن چه که دانش‌آموز در کتاب‌ خوانده است، برایش ملموس‌تر و در ذهنش کاربردی‌تر شود. متأسفانه معمولاً در کتاب‌های زیست‌شناسی مدارس، گزارش دستاوردهای مراکز تحقیقاتی داخلی را ارائه نمی‌کنند. مگر اینکه یک دبیری خودش اهل مطالعه باشد و این را سر کلاس توضیح دهد. 🔸 دستاوردهای داخلی خیلی برای بچه‌ها عجیب است. اصلاً تصور نمی‌کنند که در کشورمان به چنین پیشرفت‌هایی رسیدیم چون نمی‌دانند، تصورشان هم این است که خب ما کاری اینجا نمی‌کنیم. وقتی از بانک خون و تانک‌های نیتروژن بزرگ بازدید می‌کنند یا از توانمندی‌مان در درمان بیماری‌های غضروف و استخوان مطلع می‌شوند یا محصولاتی را می‌بینند که در قسمت مهندسی سلول ما تولید شده است، مثل انواع داربست‌ها و ساختارهای پلیمری، متعجب می‌شوند که ما هم در کشور اینها را داریم و استفاده می‌کنیم. 🔸امثال این بازدیدها این دید را به دانش‌آموز می‌دهد که درست است که در سطح جهانی خیلی کارها انجام می‌شود؛ اما ما هم داریم به موازات پیش می‌رویم و می‌توانیم روزی جایگاهی برای خودمان در سطح جهانی داشته باشیم. کما اینکه همین الان هم ایران به عنوان کشوری که روی سلول‌های بنیادی کار می‌کند و مراکز سلول‌درمانی دارد، جزء 10 کشور اول دنیاست و رده‌بندی‌های جهانی نشان‌دهنده این است که تا الان خداروشکر موفق پیش رفته‌ایم. 🌐 خرید اینترنتی مجله: ketabir.com 📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند
شیمی، اقتصاد و زندگی در گفت‌وگو با دکتر عبدالرضا حاجی‌پور دانشمند برجسته ایرانی
روایت پیشرفت ایران
شیمی، اقتصاد و زندگی در گفت‌وگو با دکتر عبدالرضا حاجی‌پور دانشمند برجسته ایرانی
شیمی، اقتصاد و زندگی در گفت‌وگو با دکتر عبدالرضا حاجی‌پور دانشمند برجسته ایرانی 💠بخشی از متن⬇️ 🔹من موقعی که در ایران بودم شاید بعضی از سال‌ها بود که من هفتاد تا مقاله چاپ می‌کردم یکی از تولیدکننده‌های بالای مقاله بودم در ایران. ولی موقعی که به امریکا رفتم و روی تغذیه دام کار می‌کردم. یک آقایی بود به من گفت که شما که دارید روی این همه مقاله کار می‌کنید چرا در زمینه اقتصادی کاری نمی‌کنید؟ من جواب دادم من اصلاً اعتقاد ندارم؛ چون می‌ترسیدم یک مقداری، می‌گفتم خب اگر وارد اقتصاد بشوم فرض کن من تولید کردم بعد چه می‌شود؟ به کی بفروشم؟ خلاصه این‌طوری فکر می‌کردم. همان موقع شروع کردیم با ایشان در نمایشگاه‌های مختلف رفت‌وآمد کردن. می‌دیدم یک‌سری مسائل ساده به‌عنوان خوراک دارند عرضه می‌کنند گفتم خب چرا من این کار را نکنم و جرقه‌اش آنجا زده شد و شروع کردم به کار کردن. 🔹در امریکا اگر من بخواهم علم را به مراحل مختلف تقسیم بکنم یک مرحله آموزش است که ما در مرحله آموزش فوق‌العاده قوی هستیم یک مرحله دیگر پژوهش است که خب بعد از انقلاب واقعاً در زمینه پژوهش خیلی موفق بودیم و یک مورد که تبدیل علم به ثروت است که به نظر من آخرین مرحله علم همین مرحله است که ما بتوانیم این علمی را که داریم در جهت رفع کمبودهای جامعه و مردم به کار بگیریم. 🔹در اینجا ما واقعاً اساتیدمان در زمینه پژوهشی بسیار قوی کار می‌کنند؛ ولی خیلی می‌ترسند وارد بازار بشوند دانشجوها هم همین‌طور بار آمده‌اند به نظر من دانشجویی که فارغ‌التحصیل شده است نباید در این مملکت بااین‌همه منابع بیکار باشد. یک مقداری هم ما تبلیغاتمان کم است؛ مثلاً فرض کنید شهرک علمی تحقیقاتی اصفهان نمی‌دانم چند درصد از دانشجویان ما با این شهرک علمی تحقیقاتی آشنایی دارند درحالی‌که در این شهرک‌ها امکانات خیلی خوبی است پول‌های خیلی خوبی می‌دهند حالا زیاد نیست؛ ولی برای شروع خیلی خوب است؛ یعنی حداقل ترس کسانی که می‌خواهند کارهای اقتصادی بکنند می‌ریزد. 🌐 خرید اینترنتی مجله: ketabir.com 📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند
مادربزرگم با این سلول‌ها درمان می‌شود؟ گفت‌وگو با خانم دکتر سحر کیانی مسئول مرکز آموزش‌های دانش‌آموزی پژوهشکده رویان 💠بخشی از متن⬇️