eitaa logo
دانایی مقدمه توانایی(آتش به اختیار)
467 دنبال‌کننده
34.9هزار عکس
27.9هزار ویدیو
110 فایل
#دانایی_مقدمه_توانایی، خود را به موضوعی خاص از مسایل اجتماعی محدود نمی کند. هدف آن روشنگری وانتقال مفاهیم اسلامی_انسانی و انقلابی است و شعر و ادبیات سوگلی این کانال است. ارتباط با مدیر @malh1380
مشاهده در ایتا
دانلود
. با آغاز دور دوم اعتراضات مردمی در عراق از جمعه گذشته و نیز تداوم اعتراضات مشابهی در لبنان، اکنون برخی معتقدند که تلاش هایی برای تحت الشعاع قرار دادن این اعتراضات و سمت و سودهی به آن از جانب برخی بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای به منظور حمله به نیروهای محور مقاومت و جمهوری اسلامی ایران در دستور کار است. دیپلماسی ایرانی برای بررسی دقیق تر این مسئله، گفت وگویی را با امیر موسوی، مدیر مرکز تحقیقات استراتژیک و روابط بین‌الملل ایران، کارشناس مسائل خاورمیانه و پژوهشگر تحولات جهان عرب صورت داده است که در ادامه می خوانید: با آغاز دور دوم اعتراضات مردمی عراق از جمعه گذشته به نظر می رسد که اقدامات دولت عادل عبدالمهدی تاکنون پاسخگوی مطالبات مردمی نبوده است. از آن سو فشارهای شخصیت ها، احزاب و جریان های عراقی پیرامون برکناری و استعفای نخست وزیر و برگزاری انتخابات زودهنگام فشار مضاعفی بر عادل عبدالمهدی داشته است. از نگاه شما مجموعه شرایط چه آینده‌ای برای دولت بغداد رقم می زند؟ نکته مهمی که نباید از نگاه دور داشت این است که تمام اقدامات دولت عادل عبدالمهدی تاکنون اقداماتی سطحی و روبنایی و تنها برای رفع خطر و تهدید برکناریش از قدرت و کسب رضایت نسبی مردم صورت گرفته است. لذا کارهای صورت گرفته دولت عراق در این مدت، آن مطالبات و خواست مردمی عراق نیست که به واسطه اعتراضاتشان در ماه اکتبر فریاد زده اند. چرا که ما باید بپذیریم که تمام شعارهای مردمی عراق در خصوص چالش های این کشور تنها به دولت عادل عبدالمهدی باز نمی گردد، بلکه نتیجه سال ها فساد گسترده و سیستماتیک، عدم رسیدگی به وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم عراق، عدم توجه به رونق کسب و کار، نبود خدمات شهری و نظار آن است. از این رو مجموعه این اقداماتی که در کمتر از یک ماه توسط دولت انجام شده نمی تواند به کسب رضایت جامعه عراق بینجامد. از آن سو چنان که شما گفتید اکنون شخصیت ها و احزاب عراقی با موج سواری بر اعتراضات مردم خواستار برکناری عادل عبدالمهدی هستند که شرایط را برای دولت سخت تر کرده است، اما مجموعه این شرایط لزوماً به معنای ساقط شدن دولت کنونی عراق نیست، اگر چه اکنون وضعیت مساعدی برای عادل عبدالمهدی تصور نمی‌شود. از طرف دیگر ما باید این نکته را هم در نظر داشته باشیم که اساساً ساختار سیاسی کنونی در عراق ساختار عادلانه ای نیست چون برمبنای بافت فرهنگی، قومیT دینی و مذهبی چیده شده است که در آن عدالت دموکراتیک دیده نمی شود. لذا بستر برای تبعیض و فساد گسترده وجود دارد. برای مثال ما شاهد هستیم که اقلیم کردستان عراق که ساختار فدرالی و نیمه مستقل از دولت عراق دارد نزدیک به ۱۶ درصد بودجه این کشور را دریافت می کند، در صورتی که عملاً شاهد هیچ گونه دریافت نفتی از مناطق کردنشین نیستیم، به موازات آن احزاب کردی در پارلمان عراق حضور گسترده و فعالی دارند و تصمیمات و قوانینی را برای کشور عراق اتخاذ می‌کنند، ولیکن به واسطه ساختار فدرالی، خود از انجام و تعهد به آن شانه خالی می کنند؛ کما این که برای مناطق اهل سنت نیز نظیر همین مسئله را شاهد هستیم. البته در مناطق شیعه نشین نیز ما طی ۱۶ سال گذشته بعد از سقوط رژیم بعث شاهد حضور تعداد معدودی از شخصیت ها و احزاب سیاسی عراقی بوده ایم که نشان از این دارد قدرت در چنبره آنها است. یعنی عملاً جایی برای چرخش قدرت و حضور جوانان دیده نمی شود. در کنار آن بودجه عراق که یک بودجه قابل توجهی است عملاً بین احزاب و شخصیت های عراقی حاضر در دولت تقسیم شده است و چیزی از آن برای اشتغال، مسئله بهداشت و درمان، افزایش بهره وری اقتصادی، رونق تولید، بازسازی عراق و انجام پروژه‌های مهمی مانند تولید برق هزینه نمی‌شود. بنابراین اساساً ساختار و چینش قدرت در عراق که محصول تجاوز آمریکایی هاست نمی تواند به یک ساختاری بدل شود که به رضایت مردم بینجامد. پس تا زمانی که این ساختار تغییر نکند دولت بغداد هر کاری بکند نمی تواند افکار عمومی عراقی را از خود راضی نگاه دارد. به دولت سهمیه عادل عبدالمهدی اشاره داشتید. در این راستا سیطره بسیار سنگین و جدی دو جریان سائرون با محوریت مقتدی صدر و جریان فتح با محوریت هادی عامری بیش از همه خود نمایی می کند. اما سوال اینجا است که اگر دولت کنونی عادل عبدالمهدی به نوعی دولت مقتدی صدر به شمار می‌رود، چرا وی اکنون تلاش های جدی برای انحلال پارلمان و دولت دارد. در این راستا مقتدی صدر به صراحت از عادل عبدالمهدی خواسته که از سمت نخست وزیری استعفا بدهد و حتی طی حکمی از نمایندگان وابسته به جریان صدر و سائرون خواسته است که از حضور در پارلمان عراق خودداری کنند. ___ ! وارد شوید! 👇 @daneshvadanestan‌
دانایی مقدمه توانایی(آتش به اختیار)
. #دیپلماسی_ایرانی #قسمت_اول با آغاز دور دوم اعتراضات مردمی در عراق از جمعه گذشته و نیز تداوم اعت
. مضافا از دیروز یکشنبه نیز نمایندگان پارلمانی وابسته به ائتلاف سائرون درمجلس دست به تحصن نامحدود زمانی تا تحقق مطالبات مردمی عراق زده اند.این پارادوکس سیاسی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ هیچ پارادوکسی وجود ندارد.چون واقعیت این است که اکنون میزان نارضایتی عمومی وجدیت مردم عراق در تحقق مطالبات برجای مانده خود در طول۱۶سال گذشته کار را بجایی رسانده است که اگر شخصیتها،احزاب وجریانات سیاسی که خودنیز از چالش های عراق بشمار میروند، همراهی و همسویی باجریان اعتراضات مردم نداشته باشند و ازآن حمایت نکنند، عملاً در آتش خشم جامعه عراق خواهندسوخت.یعنی اگر این احزاب دربرابر مردم قرارگیرند دست به خودکشی سیاسی زده اند. پس منطقی است که اکنون مقتدی صدر خواستاراستعفای دولت باشد. با این وصف من معتقدم که جریانی مانند جریان صدر و ائتلاف سائرون وبخصوص شخص مقتدی صدر نمی‌تواند با این دست اقدامات،خود را ازفساد دولتی، کم کاری و مشکلات جدی که در طول۱۶ سال گذشته به نوبه خودبرای مردم عراق ایجادکرده است، مبرا کند.ما نبایدسایه سنگین جریان صدر رافقط بردولت عادل عبدالمهدی ببینیم.وی در طول ۱۶ سال گذشته به انحاء مختلف،چه مستقیم وچه غیرمستقیم در دولت های گذشته حضورداشته است و پیرو آن قدرت سیاسی و حتی نظامی جدی را دراختیار دارد. اکنون شاخه نظامی جریان صدر که حضورگسترده ای در سامراء و حتی بغداد دارد برای خود یک قدرت امنیتی بشمار می رود. اگر دقت کرده باشید درجریان اعتراضات مردمی،هم در دور اول وهم در دور دوم که حملاتی به دفاتر تقریباتمامی احزاب عراقی و حتی حشدالشعبی و نظایر آن صورت گرفت، هیچگونه تعرضی به دفاترجریان صدر بوقوع نپیوست.این نشان می‌دهد که احتمالاً خودجریان صدر در تداوم، تشدید اعتراضات مردمی و سمت و سودهی به آن دخیل بوده است. درکنار آن باید این واقعیت را هم بپذیریم که جریان صدر به نسبت ازیک مقبولیت عمومی در برخی از شهرهای جنوبی ومرکزی شیعه نشین عراق برخوردار است و این مسئله به عنوان اهرم بازی سیاسی مقتدی صدردر جریان اعتراضات مردمی عراق بدل شده است. باتوجه به میزان بالای خشونت ها به خصوص دردور دوم اعتراضات و نیز وقوع برخی اقدامات مشکوک مانندحمله به شخصیتها و مقامات وابسته به جریان های نظامی محور مقاومت و کشتارهای مشکوک درجریان اعتراضات مردمی این ظن را ایجاد کرده که تلاشهایی برای برافروخته شدن جنگ داخلی درعراق در حال انجام است؛اساسا آیا امکان دارد درعراق جنگ داخلی روی دهد؟ اکنون شرایط برای هر گونه سناریوسازی ازطرف برخی جریانات داخلی در عراق و حمایتهای بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای وجود دارد. در این رابطه بازماندگان رژیم بعث و جریان داعش اکنون یک جریانسازی گسترده رسانه‌ای و مجازی رابرای تحریک افکار عمومی وبه آشوب کشیدن عراق را در دستور کار قرار داده اند. پیرو آن ما به وضوح شاهد آن هستیم که هر جریان وشخصیتی که در در طول مبارزه با داعش اقدامات موثری انجام داده است امروز به طرز مشکوکی در سایه اعتراضات مردمی کشته می شود و در کنار آن نیز حملات گسترده ای به دفاتر و مقرهای جریان مقاومت صورت می‌گیرد و آنها را به آتش می کشند. این مسائل نشان می‌دهد که اگر چه اعتراضات مردمی عراق در بستر مطالبات به حق صورت گرفته است، اما دست هایی به دنبال سمت و سو دهی به اعتراضات مطابق با اهداف خود و تغییر دادن مطالبات از خواسته های اقتصادی به سمت برخی مطالبات امنیتی، نظامی و سیاسی هستند. در کنار آن تحولات میدانی معناداری در عراق در حال انجام است. پیرو این نکته ایالات متحده آمریکا بعد از عقب‌نشینی از مناطق کردنشین سوریه نیروهای خود را وارد خاک عراق کرده است. به موازات آن اکنون عربستان سعودی، امارات متحده عربی و به‌خصوص ایالت متحده آمریکا با برنامه ریزی صهیونیست‌ها در حال حمایت و تسلیح نزدیک به ۱۱ هزار داعشی در خاک عراق هستند. علاوه بر ۱۰ هزار داعشی نیز که در پایگاه های عین الاسد حضور دارند و در کنار آن تلاش هایی برای مسلح کردن جوان های قبایل و عشایر الأنبار به تسلیحات پیشرفته آمریکایی تحت عنوان نیروهای "بیداری" در دستور کار است. لذا در مجموع نزدیک به ۳۰ تا ۴۰ هزار نیروی نظامی برای ایجاد جنگ داخلی در عراق در دستور کار است و منتظر هستند تا آشوب های خیابانی در عراق به اوج خود برسد که زمینه برای ایجاد جنگ فراهم شود. در خصوص برخی جریان سازی ها علیه ایران نیز همین نظر را دارید؟ قطعا. اگر چه حملاتی علیه شخصیت‌ها و مقامات جمهوری اسلامی ایران و توهین به آنها، البته به صورت بسیار محدود انجام گرفته، اما همین توهین ها و اعتراضات محدود و مقطعی نیز نتیجه جریان سازی‌های رسانه‌ای و مجازی بازیگران چون عربستان سعودی، امارات متحده عربی، ایالات متحده آمریکا و رژیم صهیونیستی است. ___ ! وارد شوید! 👇 @daneshvadanestan‌
دانایی مقدمه توانایی(آتش به اختیار)
. #دیپلماسی_ایرانی #قسمت_دوم مضافا از دیروز یکشنبه نیز نمایندگان پارلمانی وابسته به ائتلاف سائرون
. من معتقدم اکنون تلاش های جدی برای بدنام کردن یک مثلث از عوامل موثر درنابودی داعش در حال انجام است که یک ضلع آن مرجعیت عالیقدرعراق است که توانست باهوشمندی و نکته سنجی مانع از رشد وگسترش این تفکرات در مردم عراق شود که اکنون متاسفانه جریاناتی درصدد توهین و حمله به مرجعیت عالیقدر عراق است. محوردوم نیروهای نظامی محورمقاومت مانند حشدالشعبی و فرماندهان آن است که اکنون به طور جدی مورد حمله و آزار و اذیت قرارمیگیرند ومهمترین ضلع جمهوری اسلامی ایران است که اکنون کانون وآماج اتهامات و دروغ پراکنی درعراق و لبنان قرار گرفته است. در صورتی که این جریانات اکنون درصدد به حاشیه بردن نقش منفی ایالات متحده آمریکا درخاورمیانه هستند. برای مثال آمریکا به واسطه اقدامات خود طی سال های گذشته نزدیک به یک میلیون عراقی را به کام مرگ کشانده است.در کنار آن امریکایی ها اکنون پایگاه های گسترده نظامی در کل عراق دارند که حتی ارتش ونیروی هوایی عراق حق پرواز بر روی آن را ندارد. در آن سو تلاش های عربستان سعودی وامارات متحده عربی برای حمایت ازگروه‌های تکفیری به منظور نابودی عراق نیز به فراموشی سپرده شده و اکنون جمهوری اسلامی ایران که صادقانه برای نجات عراق تلاش کرده است آماج توهین قرارمیگیرد. این نشان ازیک برنامه سازمان یافته دارد. پیرو نکته شما دولت عراق فعالیت دو شبکه‌ خبری عربستان سعودی را در عراق متوقف کرد. آیا با این دست اقدامات می توان شاهد کاهش دخالتها و نفوذهای این بازیگران در سمت وسودهی به جریان اعتراضات مردمی عراق باشیم؟ اگر چه این دست اقدامات موثر است،اما همانگونه که پیشتر اشاره کردم تلاشها تنها در حوزه رسانه و شبکه خبری،اعزام برخی خبرنگاران و تحلیل های برخی روزنامه نگاران نیست. متاسفانه اکنون هزینه های بسیارگزافی از جانب عربستان سعودی وامارات متحده عربی به خصوص در حوزه مجازی و سایبری و علی الخصوص توئیتر برای تحریک احساسات جوانان و نوجوانان عراقی صورت گرفته است. دراین رابطه ریاض و ابوظبی باایجاد برخی شائبه ها، دروغ پراکنی ها و موج اتهامات به دنبال برافروختن آتش خشم مردم هستند. متاسفانه باید اذعان کرد که ما نیز در حوزه تنویر افکار عمومی جامعه عراق و تبیین تلاش ها و دستاوردهای خودبرای روشن کردن برخی شائبه ها، کم کاری داشته وداریم که نتیجه آن شرایط کنونی است.ما اگر به موازات تلاش های میدانی برای مبارزه و نابودی تروریسم در خاورمیانه در حوزه جنگ نرم،جنگ رسانه‌ای و سایبری نیز فعالیت جدی می‌داشتیم، اکنون این گسل، خلاء و فضا برای بازیگری موذیانه عربستان سعودی،امارات متحده عربی، رژیم صهیونیستی و ایالات متحده آمریکا وجود نداشت. مشابه همین شرایط برای اعتراضات مردمی لبنان نیز صورت گرفته و به نظر می رسد که اکنون مطالبات اقتصادی مردم در لبنان کم کم رنگ و بوی سیاسی و امنیتی پیداکرده است. آیا تلاش هایی برای تحت الشعاع قرار دادن ایران درمنطقه وجود دارد؟ درطول حیات جمهوری اسلامی ایران مجموعه بازیگرانی با محوریت عربستان سعودی، امارات متحده عربی، رژیم صهیونیستی، ایالات متحده آمریکا وبرخی کشورهای اروپایی طرح ها و برنامه جدی رادر سه مرحله برای تحت الشعاع قرار دادن ایران در منطقه در دستور کارقرارداند؛ اول جنگ تحمیلی هشت ساله بود که عملاً باعث تقویت و افزایش نیروهای نظامی وامنیتی جمهوری اسلامی ایران شد؛ دوم مسئله تحریم و محاصره اقتصادی و به تبع آن محاصره سیاسی و امنیتی ایران و درنهایت ایجاد برخی جریان های تکفیری و تروریستی مانند داعش برای از میان بردن جریان مقاومت بود که عملا هیچ کدام از آنها به نتیجه نرسید. چرا که تمامی این اقدامات به افزایش نفوذ ایران در منطقه از فلسطین تا لبنان، عراق، سوریه، یمن و دیگر مناطق انجامید و در کنار آن شاهد افزایش قدرت نظامی حزب الله لبنان، حماس، انصارالله یمن، ارتش سوریه و نظایر آن هستیم. به موازات آن نیروهای دیگری مانند حشد الشعبی عراق نیز به وجود آمدند. بنابراین اکنون یک برنامه جدی در فاز جدید برای تحت الشعاع قرار دادن ایران و محور مقاومت از طریق مردم این کشورها در لبنان و عراق در جریان است. چون به هر حال مسئله نابرابری های اقتصادی، فساد گسترده و سیستماتیک و نظایر آن، مطالبات بسیار مهمی است که می تواند فضا و بستر لازم را برای این کشورها به منظور حمله به ایران و محور مقاومت قراردهد.دراین راستاشاهدیم که حتی جریان اعتراضات به قدری سازماندهی شد که به کشته شدن یکی از فرماندهان ارشدعصائب اهل حق که مهره مهمی در نابودی داعش بود، انجامید.یعنی اکنون با شناسایی اشخاص مهم جریان مقاومت تلاش هایی براش حذف و کشتن آنها درسایه اعتراضات مردمی وشعله ورتر کردن آتش خشم جماعه در عراق و لبنان به نام قیام گرسنگان هستیم. ___ ! وارد شوید! 👇 @daneshvadanestan‌
. چند ملاحظه درباره تحولات عراق 🔴 1- عراق از مشکلاتی چند رنج می‌برد. «بهانه» اعتراض‌های این روزهای عراق نیز «اقتصادی» است. اینکه می‌گوییم «بهانه» دلیل دارد. وقتی پس از چند روز اعتراض، مطالبات دیگر اقتصادی نیست و مقابله هر چند جدیِ با «فساد» نیز گروهی از معترضان را مجاب نمی‌کند یعنی، اقتصاد دیگر «بهانه» است یا شاید هم، کنترل اعتراض‌ها از دست آغازکننده اعتراض‌ها خارج شده و به‌دست بدخواهان افتاده است. طبق خبرهایی که طی روزهای گذشته از این کشور منتشر شده، بسیاری از معترضانی که به اقتصاد و فساد و بیکاری در این کشور معترض بودند، پس از مشاهده «انحراف»، راه خود را جدا کرده‌اند. امروز دیگر به ضرس قاطع می‌توان گفت، اعتراض‌های این کشور با هدایت چند سفارتخانه و پول‌های امارات و عربستان کنترل می‌شود و بخشی از باقی‌ماندگان در خیابان‌ها به دنبال اصلاحات اقتصادی نیستند! 2- ممکن است گفته شود، اعتراض‌ها در عراق ریشه در یکسری مشکلات بنیادین دارد، و فساد اقتصادی و بیکاری در این کشور، یکی از این مشکلات بنیادین است و برای تحلیل درست اوضاع این روزهای عراق، نمی‌توان این مسئله را نادیده گرفت. در پاسخ به این نکته سؤالی می‌پرسیم: «ریشه این مشکلات بنیادین کجاست؟» به عبارت دیگر، «چرا این کشور دچار چنین معضلات بنیادینی شده است؟» پاسخ این سؤال در تاریخ نه چندان دور این کشور نهفته است. این کشور قبل از روی کار آمدن صدام هم درگیر جنگ‌های داخلی بود و رهبران آن غالبا با کودتا به قدرت می‌رسیدند. هم «عبدالکریم قاسم» و هم «حسن البکر» با کودتا به قدرت رسیدند. خود صدام هم با کودتا و خونریزی به قدرت رسید. عراق بیش از دو دهه نیز تحت سیطره دیکتاتور خونریزی مثل صدام حسین زیسته است. پس از صدام نیز این کشور تحت ‌اشغال آمریکایی‌ها در آمد و آن اندک امنیت حاصل از وحشت که تحت سیطره صدام بر این کشور حاکم بود فروپاشید. این کشور جنگ‌زده و مردم مظلومش فقط داعش را کم داشتند که آن هم، با طراحی همین کشورهای غربی و صهیونیستی ظاهر شد و این کشور را تبدیل کرد به چیزی که امروز به آن می‌گویند «کشوری با مشکلات بنیادین»!  3- جامعه‌شناسان می‌گویند، اگر به رهبر یا رهبران یک گروه، جامعه یا کشور فشار وارد شود و این فشارها از حد مشخصی فراتر روند، رهبر آن گروه به سمتی حرکت می‌کند که از آن فشار کاسته شود. مثلا اگر فشارها «امنیتی» و شدید باشند، رهبر گروه، به سمت تقویت سیستم‌های امنیتی حرکت می‌کند. اگر اقتصادی باشند، سیاست‌هایی را اتخاذ می‌کند که نتیجه آن، تقویت و نجات اقتصاد باشد. خلاصه اینکه، بسته به نوع، میزان و جنس فشارها، قربانی، سیستم دفاعی خود را تنظیم کرده و برای حفظ خود و جامعه، بیشتر امکاناتش را به همان سمت بسیج می‌کند... این یعنی، پیامدِ «توزیع نامتوازن امکانات» در یک کشور یا گروه، «رشد نامتوازن» آن کشور یا گروه است. کره شمالی یکی از این نمونه‌هاست که تحت فشارهای آمریکا، به یک رشد نامتوازن رسیده آن هم در بخش «دفاعی و نظامی». رهبران این کشور برای حفظ امنیت، تقریبا تمام امکانات را به سمت تقویت توان نظامی هدایت کرده و در اقتصاد به شدت دچار مشکل شده‌اند... ژاپن و آلمان نیز در ردیف کشورهای با رشد نامتوازن قرار می‌گیرند. این دو کشور به همان اندازه که در صنعت و اقتصاد رشد کرده‌اند، در حوزه سیاست و توان نظامی ناتوانند و صد درصد وابسته به قدرت‌های دیگر...! عراق اما از جمله کشورهایی است که بنا به دلایل متعدد، از جمله آنچه در بند 2 به گوشه‌ای از آنها‌ اشاره شد، رشدی نکرده است، چه متوازن و چه نامتوازن! وقتی جامعه‌ای را این‌طور عقب نگه دارند، طبیعی است از دل آن فساد و بیکاری و مشکلات اقتصادی هم بیرون می‌آید.  4- «امنیت» گم شده امروز کشور عراق است. هر جامعه‌ای برای رشد در هر زمینه‌ای، بیش و پیش از هر چیز به «امنیت» و «آرامش» نیاز دارد. عراق یا هر کشور دیگری اگر به دنبال بهبود شرایط اقتصادی و حل بنیادین مشکلات بنیادینش است، بدون داشتن امنیت ممکن نیست به هدفش برسد. راه‌حل مشکلات عراق به‌هم ریختن آن اندک امنیتی که با شکستن کمر داعش و ریختن خون بهترین جوانان این کشور حاصل شده نیست. راه‌حل برای شروع، در شناسایی عاملان ناامنی و رفع آن است. امروز هیچ تردیدی وجود ندارد که آمریکا، رژیم صهیونیستی، عربستان و امارات به شدت در این کشور مشغولند. عربستان قطعا به دنبال بهبود شرایط اقتصادی عراق نیست. این کشور ماهیتاً «نمی‌تواند»... ___ ! وارد شوید! 👇 @daneshvadanestan‌
. گزارش از مراسم روز در دانشگاه فرهنگیان ◀️ حمیدرضا قائم پناه، دبیر شورای تبیین مواضع بسیج دانشجویی سخنرانی کرد که متن سخنان وی به شرح زیر است:  بسم الله الرحمن الرحیم جناب آقای روحانی ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران و همراهان گرامی سلام علیکم به دانشگاه فرهنگیان، نقطه آموزش و پرورش خوش آمدید. ۶ سال گذشت؛ ۶ سال از عمر دولتی گذشت که ۱۰۰ روزه مشکلات کشور را کند. تقویم دستتان هست؟! بیش از ۲۲۰۰ روز گذشت و هنوز ملت ما ابتدایی شان هستند. قرار بود آنقدر بیاورید که ۴۵ هزار تومان به حساب هم نیاید، نه آنکه امروز خیل مردم باشند. البته خیالتان راحت! ۴۵ هزارتومان برای مردم هیچ شد، ! قرار بود را برگردانید، نه اینکه پاسپورت ایرانی را به ببرید. قرار بود سرلوحه کارتان و مردم محرمتان باشند، نه اینکه با سرکشی از قانون لیست اموال خود و وزرای میلیاردی تان را ارائه ، مگر چه دارید که از ملت می‌دارید؟ آقای روحانی! چه بگوییم از داستان تلخ که قرار بود یک شبه تمامی تحریم‌ها را بردارد و چرخ زندگی مردم را بچرخاند و آب خوردن مردم را حل کند. حل شد، اما این امید مردم بود که در ناامیدی جنابعالی حل شد. در و افسارگسیخته دولت شما حل شد. در صنعت و اقتصاد و سیاست دولتتان حل شد. در ارزش و عدم پذیرش پول ملی حتی درکشور‌های جنگ زده حل شد. در سه برابر شدن بنزین حل شد. در چند برابر شدن قیمت گوشت و برنج و میوه و سبزیجات حل شد. در سه برابر شدن قیمت مسکن و غیر قابل دسترس شدن آن برای مردم، در تدبیر جنابعالی حل شد. آقای رییس جمهور! درخت برجام گل کرد و داد! مردم امروز درحال تناول سیب و گلابی برجامتان هستند. دیگر، تاکی میخواهید خود را در برابر غرب وحشی کنید و التماس آنان را داشته باشید، بجای اتکا وانتظار از غرب به ایران اسلامی کنید. کنید، ، مشکلاتی که پیش روی ماست، قابل حل است. این مشکلات چیزی نیست در برابر اراده‌ی پولادین ملت با شرف ایران. اما چه کنیم از کلید شما؟ که یا ظاهراً است؟ یا اینکه آن را چرخانده اید؟ آقای رئیس جمهور! بدانید که عبرت دوران شدید و تاریخ فراموش نخواهد کرد و آیندگان خواهند دانست، فروش عزت ملت در ژنو و لوزان و کنار رود راین، جز و در برابر دشمن چیزی نداشت. ظاهراً دیگر دانشگاه‌ها، شما را مفتخر به حضور در دانشگاه فرهنگیان نمود. دانشگاهی که ۶ سال است به عنوان رییس هیئت امنایش، بودید در جلسات آن حاضر شوید و آن را به زبان بیاورید. حضورتان را به عنوان ریاست هیئت امنای دانشگاه فرهنگیان ، ولی اگر خداناکرده خواسته اید از فضای نجیبانه و متانت دانشجومعلمان برای خود، ایمنی در برابر مطالبات دانشجویی ایجاد کنید؛ . امروز در برابر نسل نوی نظام تربیت رسمی کشور قرار گرفته اید که برعکس شما به جای التماس بیگانه و اجرای سند برجام صفت ۲۰۳۰، راه برون رفت را در اتکای به اندیشه و فکر و همت خود مبتنی بر می‌دانند. امروز در برابر نسل معلمی هستید که را در هویت خود می‌یابند و نه با طرح ننگین خرید خدمات آموزشی، معلم را، چون کالایی قابل فروش ببیند و تربیت را در بازار به ثمن بخس به آموزش بفروشند. امروز در برابر معلمینی هستید که دستگاه تربیت رسمی را ، بلکه آن را سرمایه گذاری برای شکوفایی آینده ایران زمین می‌دانند. امروز در دانشگاهی هستید که به دلیل جنابعالی و دولت محترمتان، بجای آنکه انرژی خود را صرف تربیت دانشجومعلمانی در تراز انقلاب بکند، صرف تلاش برای حیات خود و عبور از آشنایتان برای این دانشگاه و عبور مشکلات ابتدایی زیرساختی آن می‌کند. امروز در برابر نو معلمانی هستید که صدای گویای تمام معلمین ایران هستند که نه از فقر که از . 🔴 __ ! وارد شوید! 👇 @daneshvadanestan‌
🔴 به گزارش ميزنفت ٬ رابرت اف کندي، وکيل آمريکايي و برادرزاده جان اف کندي، رئيس جمهور اسبق آمريکا در مقاله‌اي که روز پنجشنبه در سايت پليتيکو منتشر شد، نوشته است آمريکا پس از آنکه اسد از پروژه احداث خط لوله گاز دولت قطر حمايت نکرد، تصميم به برکناري وي گرفت. اين پروژه 10 ميليارد دلاري نخستين بار در سال 2000 مطرح شد و سرويس اطلاعاتي آمريکا (سيا) اين طرح را پيگيري کرد تا آنکه 9 سال بعد اسد اعلام کرد که از طرح خط لوله که به موجب آن قطر مي توانست از طريق پايانه‌هاي ترکيه، مستقيما به بازارهاي انرژي اروپا دسترسي داشته باشد حمايت نمي کند. کندي افزود که اين خط لوله همچنين به عربستان سعودي امکان مي داد نفوذ بيشتري را در منطقه عليه ايران اعمال کند. متن زير برگردان گزيده اي از اين مقاله از انگليسي به فارسي است: مردم آمريکا از سابقه مداخله خشونت آميز آمريکا در سوريه اطلاع چنداني ندارند تا زماني که مردم و سياستگذاران آمريکا از اين پيشينه آگاهي نداشته باشند، دخالت‌هاي بيشتر تنها به پيچيده‌تر کردن بحران کمک مي‌کند. جنگ ما عليه بشار اسد از اعتراضات صلح آميز مردمي موسوم به بهار عربي در سال 2011 آغاز نشد بلکه از سال 2000 و هنگامي که قطر پيشنهاد احداث خط لوله 10 ميليارد دلاري به طول هزار و 500 کيلومتر را از طريق عربستان سعودي، اردن، سوريه و ترکيه مطرح کرد آغاز شد. ميدان گازي پارس جنوبي (گنبد شمالي)، غني‌ترين ميدان گازي طبيعي در جهان بين ايران و قطر مشترک است. تحريم‌هاي تجارت بين المللي تا همين اواخر ايران را از فروش گاز به کشورهاي خارجي منع مي کرد. در عين حال، گاز قطر تنها در صورتي مي‌تواند به کشورهاي اروپايي برسد که تبديل به مايع و از طريق دريا حمل شود. مسيري که ظرفيت را محدود مي کند و هزينه‌ها را افزايش مي‌دهد. خط لوله پيشنهادي، قطر را از طريق پايانه‌هاي توزيع ترکيه مستقيما به بازارهاي اروپايي متصل مي‌ساخت. ترکيه از اين طريق مي توانست هزينه‌هاي ترانزيت را به جيب بزند. خط لوله مشترک قطر – ترکيه سلطه قطعي کشورهاي عربي حاشيه خليج فارس بر بازارهاي گاز طبيعي را موجب مي‌شد و قطر، نزديکترين متحد آمريکا در جهان عرب را قوي‌تر مي ساخت. دو پايگاه نظامي عظيم آمريکايي و مقر فرماندهي مرکزي آمريکا در خاور ميانه، در کشور قطر واقع شده است. اتحاديه اروپا که 30 درصد گاز خود را از روسيه تأمين مي کند نيز از پيشنهاد خط لوله استقبال کرد چرا که از اين طريق مي توانست به انرژي با قيمت ارزانتر دست يابد و از نفوذ سياسي و اقتصادي پوتين رهايي پيدا کند. ترکيه، که دومين خريدار بزرگ گاز روسيه است، براي پايان دادن به اتکاي خود به رقيب ديرينه و تثبيت خود به عنوان مرکز انتقال پرسود سوخت آسيا به بازارهاي اروپايي، مشتاق بود. خط لوله قطر مي‌توانست براي عربستان سعودي با ايجاد پايگاهي در سوريه سودآور باشد. هدف ژئوپليتيکي عربستان اين است که قدرت سياسي و اقتصادي رقيب اصلي خود و متحد نزديک بشار اسد، يعني ايران را محدود نگه دارد. عربستان سعودي مناطق شيعه نشين تحت سلطه آمريکا در عراق (و اخيرا پايان بخشيدن به تحريم‌هاي اقتصادي عليه ايران) را به عنوان عوامل کاهش قدرت خود در منطقه مي داند و در حال حاضر در جنگي نيابتي عليه تهران در يمن حضور دارد که تحت عنوان نسل کشي عربستان سعودي عليه گروه حوثي يمن (شيعيان اين کشور) که تحت حمايت ايران قرار دارد، از آن ياد مي‌شود. اما در اين ميان روسيه که 70 درصد گاز خود را به اروپا مي‌فروشد، خط لوله قطر – ترکيه را به عنوان تهديدي براي موجوديت خود مي‌ديد. از نظر پوتين، خط لوله قطر توطئه ناتو براي تغيير وضع موجود، محروم کردن روسيه از تنها پايگاه خود در خاور ميانه، رکود اقتصاد روسيه و پايان دادن به قدرت نفوذ اين کشور در بازار انرژي اروپا بوده است. در سال 2009 اسد اعلام کرد امضاي تفاهم نامه مجوز ايجاد خط لوله از طريق سوريه را امضا نمي کند. پس از آن اقدامات اسد بيش از پيش خشم کشورهاي حاشيه خليج فارس را برانگيخت، چرا که او از «خط لوله اسلامي» که مورد تاييد روسيه بود و از ميدان گازي ايران از طريق سوريه به بنادر لبنان کشيده مي‌شد، حمايت کرد. اين خط لوله اسلامي، ايران، و نه قطر را، تبديل به تامين کننده اصلي بازارهاي انرژي اروپا مي‌کرد و نفوذ تهران در خاور ميانه و جهان را به طور چشمگيري افزايش مي‌داد. اسرائيل نيز همان طور که انتظار مي‌رفت مصمم بود تا از ايجاد خط لوله اسلامي که باعث قدرتمند شدن هرچه بيشتر ايران و سوريه و احتمالا حزب الله و حماس مي شد، جلوگيري کند. __ ! وارد شوید! @daneshvadanestan‌
. بررسی فنی احتمالات سقوط بویینگ دکتر (فوق دکتری مهندسی سنجش از دور از دانشگاه تهران) بررسی فنی احتمالات سقوط هواپیمای بویینگ اوکراینی بسم الله الرحمن الرحیم ضمن تسلیت به خانواده های جانباختگان عزیز، بنده به عنوان یکی از سربازان وظیفه سابق در پدافند هوایی ارتش و پسادکتری مهندسی نقشه برداری-سنجش از دور، چند نکته به زبان ساده علمی و بدون هیچ گونه تعصبی در این زمینه مطرح میکنم ... از دید تجربه نظامی: 1- پدافند هوایی ایران به عنوان یکی از مطمئن ترین و بی نقص ترین و دقیقترین پدافندهای جهان به شمار میرود... وقتی تابستان 93، پدافند هوایی ایران یک پهپاد اسراییلی رادارگریز (هرمس) رو بالای نظنز میزند و یا در همین تابستان 98، یک پهپاد رادار گریز (گلوبال هاوک) را در جنوب کشور میزند و حتی هواپیمای کنار آن که حاوی سربازان امریکایی است را نمیزند و تشخیص میدهد ... پس این دقت بالای پدافند هوایی کشورمان را میرساند ... اما بررسی از دید نقشه¬برداری و سنجش از دوری (علمی): 2- هر شی متحرک یا باصطلاح پرنده دارای یک سیستم ناوبری (GNSS) است. یعنی چی؟ به زبان ساده، یعنی دارای یک سیستم تعیین موقعیت است... برای چی؟ برای اینکه هرلحظه موقعیت خودش در فضا در مسیر مدنظرش را توجیه کند (پیدا کند). 3- سازندگان اکثر پرنده ها و پهپادها و هواپیماها و ماهواره های سنجش از دوری و غیره، بر اساس سیستم تعیین موقعیت جهانی (WGS) آنها را توجیه میکنند. 4- ماهواره های GPS یکی از راههای ردیابی یا تعیین موقعیت برای این پرنده هاست... یعنی بین پرنده و ایستگاه های GPS به طور مداوم کدهایی رد و بدل میشود تا موقعیت پرنده در مسیر مدنظرش توجیه (یافت) شود. 5- خب! حالا به قول معروف پیچ این ماهواره های GPS دست کیست؟ ناسا. یعنی کجا؟ سازمان فضایی ایالات متحده... یعنی به راحتی این سازمان به کل مسیرهای پرنده ها دسترسی دارد. به راحتی میتواند موقعیت آنها را ردیابی کند! و به راحتی میتواند موقعیت آنها را حتی تغییر دهد! یعنی چگونه؟ بدین صورت که در حین ارسال کد، برای لحظاتی گیرنده GPS خاموش شود یا کدهای اشتباه برای پرنده ارسال شود تا پرنده در تعیین موقعیت خودش دچار اشتباه شود.. مثالی در این زمینه ربط میدم به حمله امریکا به عراق در زمان صدام. در همان روزهای اول جنگ، امریکا از طریق سیستم ناوبری GPS، تمام ارتباطات اعم از رادیویی و مخابراتی بین پایگاه های مرزی و مرکزی عراق را قطع میکند. پایگاه های مرکزی به گمان اینکه، پایگاه¬های مرزی دچار سقوط شده و پایگاههای مرزی به گمان اینکه، پایگاه مرکزی دچار حادثه شده است و این باعث شد تا عراق صدام سقوط کند! البته یکی از مهمترین دلایل بود.. 6- خب! براساس همین داستانی که خدمتتون عرض کردم، اکثر کشورها به خصوص ایران از چندین سال قبل درصدد این برآمدند تا لااقل برای پرنده ها و موشکهای نظامی خودشان یک سیستم تعیین موقعیت محلی اتخاذ کنند که مستقل از GPS باشد... (شما فرض کنید اگر موشکی با سیستم موقعیت جهانی از یک مبدا به سمت مقصد شلیک شود آنگاه با دستکاری موقعیت آن، میتوان مسیر آن را تغییر داد یا حتی به سمت خود مبدا هدایتش کرد!) البته ابتدا در صدد این بودند که از سیستم تعیین موقعیت سایر کشورها مثل روسیه-که بعنوان رقیب اصلی امریکاست- استفاده کنند (سیستم تعیین موقعیت گلوناس Glonas) که باز ممکن بود همین داستان پیش بیاید! چون باز به هر تقدیر، پیچ این سیستم هم دست خودمان نبود! به همین منظور در همان قضیه سیستم تعیین موقعیت محلی با جدیت پیش رفت و الحق و الانصاف به پیشرفتهای قابل توجهی دست یافته است ... به گونه ای که در همین جنگ با داعش، نظامیان روسی خواستار شدید استفاده از تکنولوژی پهپادهای ما شدند.. چرا که پهپادهای ما به گونه ای بود که پهپادهای امریکایی را رصد میکرد درحالی که آنها اصلاً متوجه پهپادهای ما نمیشدند.. همچنین، شاید یکی از دلایلی که موشکهای ما توسط پدافندهای امریکا ردیابی نشد براساس همین سیستم موقعیت محلی موشکهای ما بوده است. 7- هواپیمای بویینگ ساخت کجاست؟ ایالات متحده آمریکا. خب! و سیستم ناوبری یا همان تعیین موقعیتش هم براساس موقعیت جهانی اخذشده از GPS است.. خب حالا برگردیم به قضیه پیش آمده: 8- یک نکته مشکوک در این حادثه هست! و آن هم این هست که همگی اذعان میکنن که هواپیما اندکی پس از بلند شدن از فرودگاه امام که بسمت اکراین در حرکت بوده، بلافاصله حالت چرخش به سمت.... __ ! وارد شوید! @daneshvadanestan‌
جلیلی یا قالیباف؛ قبای ریاست جمهوری به تن کدامیک برازنده تر است!؟ شاید شما از جمله کسانی باشید که برای انتخاب نامزد مورد نظر برای انتخابات ریاست جمهوری بین دو گزینه و مردد باشید. پاسخ به این سوال که کدام نامزد می تواند مناسب تری برای کشور باشد به اندکی مطالعه و بررسی حول چهار متغیر بستگی دارد: 1_نگرش سیاسی، اقتصادی و فرهنگی هر کدام از این دو نامزد 2_طیف حامیان و طرفدارانی که قاعدتاً دولت بعدی را تشکیل می دهند 3_کیفیت شخصیت هر نامزد 4_تناسب شخصی فرد با نظام مسائل و بحران های پیش روی ج.ا. _ ! وارد شوید! @daneshvadanestan
یا ؛ قبای ریاست جمهوری به تن کدامیک برازنده تر است!؟ الف) شخصیت سياسی، فرهنگی دو نامزد 1_سعید جلیلی آقای جلیلی در دسته بندی های سیاسی در طیف دسته بندی می شوند. این طیف از جریان اصولگرایی چند ویژگی دارد: 🔹رویکردهای محکم تر به موضوعات اساسی انقلابی و ایدئولوژیک 🔹توجه بیشتر به ایجاد تحول در رویکردها و ساختارهای حاکمیتی و اجرایی کشور 🔹نگاه منتقدانه به نسل قبلی جریان انقلابی و نقد آنها در مواردی همچون محافظه کاری، عبور از آرمان‌ها و ارزش‌ها و کوتاه آمدن در برابر جریانات فاسد و مسأله دار سیاسی و اقتصادی 🔹 اصرار بر نگاه انقلابی تر در مسائل سیاست داخلی و خارجی و آشتی ناپذیری بیشتر در برابر نظام سلطه 🔹مشی اقتصادی و اجتماعی مردمی تر 🔹توجه به نخبه گرایی، جوانگرایی و تحول گرایی در بدنه نیروی انسانی و مدیران کشور 2_محمدباقر قالیباف آقای قالیباف به طیف اصولگرایان تحول خواه تعلق دارد. این طیف از جریان اصولگرایی شاخص های زیر را در خود دارد: تعلق خاطر بیشتر به حفظ افراد و نظامات بروکراتیک حاکم بر کشور تعامل نزدیک تر با نیروهای نسل قدیم انقلاب و توجه بیشتر به انتخاب مدیران از آنها رویکردهای محافظه کارانه تر به مسائل سیاسی و اجتماعی کشور و اصول و آرمان‌های انقلابی تلاش برای حفظ وضع موجود نظامات کشوری و اصرار بر رفتار در قالب قوانین و مقررات جاری به جای تحول و تغییر نگاه سنتی به سیاست خارجی و ارتباطات با همسایگان و سایر کشورها _ ! وارد شوید! @daneshvadanestan
. 💥 شعر آرش کمانگیر ✍سیاوش کسرایی 👈 برف می بارد؛ برف می بارد به روی خار و خاراسنگ کوه‌ها خاموش، دره ها دلتنگ؛ راه‌ها چشم انتظار کاروانی با صدای زنگ برنمی‌شد گر زبام کلبه‌ها دودی، یا که سوسوی چراغی گر پیامی‌مان نمی‌آورد، ردپاها گرنمی‌افتاد روی جاده‌ها لغزان، ما چه می‌کردیم در کولاک دل آشفته‌ی دمسرد؟ آنک،آنک کلبه‌ای روشن، روی تپه‌، روبروی من درگشودندم مهربانی‌ها نمودندم زود دانستم،که دور از این داستانِ خشم برف و سوز، در کنار شعله‌ی آتش، قصه می‌گوید برای بچه های خود عمو نوروز: گفته بودم زندگی زیباست گفته و ناگفته، ای بس نکته ها کاینجاست آسمانِ باز؛ آفتابِ زر؛ باغ‌های گل؛ دشت‌های بی در و پیکر؛ سر برون آوردن گل از درون برف؛ تاب نرم رقص ماهی در بلور آب؛ بوی خاک عطر باران خورده در کهسار؛ خواب گندمزار در چشمه‌ی مهتاب؛ آمدن،رفتن،دویدن؛ عشق وزیدن؛ در غم انسان نشستن ؛ پابه پای شادمانی‌های مردم پای کوبیدن؛ کار کردن،کارکردن؛ آرمیدن؛ چشم انداز بیابان‌های خشک و تشنه را دیدن ؛ جرعه‌هایی از سبوی تازه آب پاک نوشیدن ؛ گوسفندان را سحرگاهان به سوی کوه راندن؛ همنفس با بلبلان کوهی ِ آواره خواندن؛ در تله افتاده آهوبچگان را شیر دادن؛ و رهانیدن، نیمروز خستگی را در پناه دره ماندن؛ گاه گاهی ، زیر سقف سقف این سفالین بام‌های مه گرفته، قصه‌های در هم غم را ز نم نم های باران شنیدن، بی تکان گهواره‌ی رنگین کمان را در کنار بام دیدن ؛ یا شب برفی، پیش آتش‌ها نشستن، دل به رویاهای دامنگیر و گرم شعله بستن آری، آری، زندگی زیباست زندگی آتشگهی دیرنده پا برجاست گربیفروزیش، رقص شعله‌اش در هر کران پیداست ورنه، خاموش است و خاموشی گناه ماست» پیرمرد، آرام و با لبخند، کنده‌ای در کوره‌ی افسرده جان افکند چشم‌هایش را در سیاهی‌های کومه جست و جو می کرد؛ زیر لب آهسته با خود گفت و گو می‌کرد ؛ « زندگی را شعله باید برفروزنده، شعله‌ها را هیمه سوزنده جنگلی هستی تو، ای انسان! جنگل، ای روئیده آزاده، بی دریغ افکنده روی کوه‌ها دامن، آشیان‌ها بر سرانگشتان تو جاوید، چشمه‌ها در سایبان‌های تو جوشنده، آفتاب و باد و باران بر سرت افشان، جان تو خدمتگر آتش سربلند و سبز باش، ای جنگلِ انسان!» «زندگانی شعله می‌خواهد»، صدا سر داد عمو نوروز، « شعله هارا هیمه باید روشنی افروز کودکانم، داستان ما ز آرش بود او به جان خدمتگزار باغ آتش بود روزگاری بود؛ روزگار تلخ و تاری بود بخت ما چون روی بدخواهان ما تیره دشمنان بر جان ما چیره شهر سیلی خورده هذیان داشت؛ بر زبان بس داستان‌های پریشان داشت زندگی سرد و سیه چون سنگ، روز بدنامی، روزگار ننگ غیرت اندر بندهای بندگی پیچان؛ عشق در بیماریِ دلمردگی بیجان فصل‌ها فصل زمستان شد، صحنه‌ی گلگشت‌ها گم شد، نشستن در شبستان شد در شبستان های خاموشی، می تراوید از گل اندیشه‌ها عطر فراموشی ترسی بود و بال‌های مرگ؛ کس نمی‌جنبید، چون بر شاخه برگ از برگ سنگر آزادگان خاموش؛ خیمه‌گاه دشمنان پرجوش مرزهای مْلک، همچو سرحدّات دامنگستراندیشه، بی‌سامان برج های شهر، همچو باروهای دل، بشکسته و ویران دشمنان بگذشته از سرحدّ و از بارو هیچ سینه کینه‌ای در بر نمی اندوخت هیچ دل مهری نمی‌ورزید هیچ کس دستی به سوی کس نمی‌آورد هیچ کس در روی دیگر کس نمی‌خندید باغ های آرزو بی برگ؛ آسمان اشک ها پربار گرمرو آزادگان در بند؛ روسپی نامردمان در کار انجمن‌ها کرد دشمن، رایزن‌ها گرد هم آورد دشمن؛ تا به تدبیری که در ناپاک ْدل دارند، هم به دست ما شکست ما براندیشند نازک اندیشانشان ،بی شرم، _ که مباداشان دگر روزِ بهی در چشم _ یافتند آخر فسونی را که می‌جستند چشم‌ها با وحشتی در چشمخانه هر طرف را جستجو میکرد؛ وین خبر را هر دهانی زیر گوشی بازگو میکرد: « آخرین فرمان، آخرین تحقیر مرز را پرواز تیری می‌دهد سامان! گر به نزدیکی فرود آید ، خانه هامان تنگ، آرزومان کور، ور بپرد دور، تا کجا؟ تاچند؟ آه ! کوبازوی پولادین و کو سرپنجه‌ی ایمان؟» هر دهانی این خبر را بازگو می‌کرد؛ چشم‌ها ، بی گفت و گویی ، هر طرف را جست و جو می‌کرد» پیرمرد، اندوهگین دستی به دیگر دست می‌سایید از میان دره ّهای دور، گرگی خسته می‌نالید برف روی برف می‌بارید باد بالش را به پشت شیشه می‌مالید «صبح می‌آمد-پیرمرد آرام کرد آغاز- «پیش روی لشکر دشمن سپاه دوست؛ دشت نه، دریایی از سرباز آسمان الماسِ اخترهای خود را داده بود از دست بی نفس می‌شد سیاهی در دهان صبح؛ باد پر می‌ریخت روی دشت باز دامن البرز لشکر ایرانیان در اضطرابی سخت دردآور، دودو و سه سه به پچپچ گرد یکدیگر؛ کودکان بربام؛ دختران بنشسته بر روزن، مادران غمگین کنار در کم کمک در اوج آمد پچپچ خفته 🔴 . و _ ! وارد شوید! @daneshvadanestan
. شعر آرش کمانگیر ✍سیاوش کسرایی 👈 خلق، چون بحری برآشفته، به جوش آمد؛ خروشان شد؛ به موج افتاد؛ بّرش بگرفت و مردی چون صدف از سینه بیرون داد» «منم آرش، - چنین آغاز کرد آن مرد با دشمن - منم آرش، سپاهی مردی آزاده، به تنها تیر ترکش آزمون تلختان را اینک آماده مجوییدم نسب، فرزند رنج و کار؛ گریزان چون شهاب از شب ، چو صبح آماده‌ی دیدار مبارک باد آن جامه که اندر رزم پوشندش؛ گوارا باد آن باده که اندر فتح نوشندش شما را باده و جامه گوارا و مبارک باد! دلم را در میان دست می‌گیرم و می افشارمش در چنگ ، دل، این جام پر از کین پر از خون را؛ دل، این بیتاب خشم آهنگ که تا نوشم به نام فتحتان در بزم؛ که تا کوبم به جام قلبتان در رزم ! که جام کینه از سنگ است به بزم ما و رزم ما، سبو و سنگ را جنگ است در این پیکار، در این کار، دل خلقی است در مشتم؛ امید مردمی خاموش هم پشتم کمان کهکشان در دست، کمانداری کمانگیرم شهاب تیزرو تیرم؛ ستیغ سربلند کوه مأوایم؛ به چشم آفتاب تازه رس جایم مرا تیر است آتش پر؛ مرا باد است فرمانبر ولیکن چاره را امروز زور پهلوانی نیست رهایی با تن پولاد و نیروی جوانی نیست در این میدان، بر این پیکان هستی سوز سامان ساز، پری از جان بباید تا فرو ننشیند از پرواز» پس آنگه سر به سوی آسمان برکرد، به آهنگی دگر گفتار دیگر کرد: « درود، ای واپسین صبح، ای سحر بدرود! که با آرش تو را این آخرین دیدار خواهد بود به صبح راستین سوگند! به پنهان آفتاب مهربار پاک ْبین سوگند! که آرش جان خود در تیر خواهد کرد، پس آنگه، بی درنگی خواهدش افکند زمین می‌داند این را، آسمان‌ها نیز، که تن بی عیب و جان پاک است نه نیرنگی به کار من، نه افسونی؛ نه ترسی در سرم، نه در دلم باک است» درنگ آورد و یک دم شد به لب، خاموش نَفَس در سینه‌ها بیتاب می‌زد جوش «از پیشم مرگ، نقابی سهمگین بر چهره، می‌آید به هر گام هراس افکن، مرا با دیده‌ی خونبار می‌پاید به بال کرکسان گرد سرم پرواز می‌گیرد، به راهم می‌نشیند، راه می‌بندد؛ به رویم سرد می‌خندد؛ به کوه و در ّه می‌ریزد طنین زهرخندش را؛ و بازش باز می‌گیرد دلم از مرگ بیزار است؛ که مرگ اهرمن خو، آدمی خوار است ولی، آن دم که ز اندوهان روانِ زندگی تار است؛ ولی، آن دم که نیکی و بدی را گاهِ پیکار است؛ فرو رفتن به کام مرگ شیرین است همان بایسته‌ی آزادگی این است هزاران چشم گویا و لبِ خاموش مرا پیک امید خویش می‌داند هزاران دست لرزان و دل پرجوش گهی می‌گیردم، گه پیش می‌راند پیش می‌آیم دل و جان را به زیورهای انسانی می‌آرایم به نیرویی که دارد زندگی در چشم و در لبخند، نقاب از چهره‌ی ترس آفرین مرگ خواهم کند» نیایش را ، دو زانو بر زمین بنهاد به سوی قلّه‌ها دستان ز هم بگشاد: « بر آ، ای آفتاب، ای توشه‌ی امید! برآ، ای خوشه‌ی خورشید! تو جوشان چشمه‌ای، من تشنه‌ای بیتاب برآ، سرریز کن، تا جان شود سیراب چو پا در کام مرگی تندخو دارم، چو در دل جنگ با اهریمنی پرخاش جو دارم، به موج روشنایی شست و شو خواهم، ز گلبرگ تو، ای زر ّینه گل، من رنگ و بو خواهم شما، ای قلّه‌های سرکش خاموش، که پیشانی به تندرهای سهم انگیز می‌سایید، که بر ایوان شب دارید چشم انداز رویایی، که سیمین پایه‌های روز زرِِین را به روی شانه می‌کوبید، که ابر آتشین را در پناه خویش می‌گیرید؛ غرور و سربلندی هم شما را باد! امیدم را برافرازید، چو پرچم‌ها که از باد سحرگاهان به سر دارید غرورم را نگه دارید، به سان آن پلنگانی که در کوه و کمر دارید» « زمین خاموش بود و آسمان خاموش تو گویی این جهان را بود با گفتار آرش گوش به یال کوهها لغزید کم کم پنجه‌ی خورشید هزاران نیزه‌ی زرین به چشم آسمان پاشید « نظر افکند آرش سوی شهر، آرام کودکان بر بام؛ دختران بنشسته بر روزن؛ مادران غمگین کنار در؛ مردها در راه سرود بی کلامی، با غمی جانکاه، ز چشمان بر همی‌شد با نسیم صبحدم همراه کدامین نغمه می‌ریزد، کدام آهنگ آیا می‌تواند ساخت، طنین گام‌های استواری را که سوی نیستی مردانه می‌رفتند؟ طنین گام‌هایی را که آگاهانه می‌رفتند؟ دشمنانش، در سکوتی ریشخند آمیز، راه واکردند کودکان از بام ها او را صدا کردند مادران او را دعا کردند پیرمردان چشم گرداندند دختران، بفشرده گردن بندها در مشت، همرهِ او قدرت عشق و وفا کردند آرش، اما همچنان خاموش، از شکاف دامن البرز بالا رفت وز پی او، پرده‌های اشک پی در پی فرود آمد » بست یک دم چشم‌هایش را عمو نوروز، خنده بر لب، غرقه در رویا کودکان، با دیدگان خسته و پی جو، در شگفت از پهلوانی‌ها شعله‌های کوره در پرواز، باد در غوغا « شامگاهان ، راه جویانی که می‌جستند آرش را به روی قلّه‌ها، پی گیر، باز گردیدند، بی نشان از پیکر آرش، با کمان و ترکشی بی تیر 🔴 . و _ ! وارد شوید! @daneshvadanestan
. 🔴 سفاهت سیاسی 👈 سفاهت در لفت به معنی بلاهت و بی عقلی است، لکن در حقوق به معنی فقدان عقل معاش به جهت نقص یا ضعف عقل در تشخیص منافع و مضار معامله حقوقی است. سفیه قدرت اداره اموال معقولانه خود را ندارد و اعمال حقوقی وی به تنهایی موجب ضرر ایشان است. بر همین مبنا، مقنن در جهت حمایت از سفیه، ضمیمه شدن اذن یا اجازه شخص با صلاحیت در قالب ولی را نیازمند صحت معاملات حقوقی وی قرار داده است که به حجر حمایتی نیز تعبیر می شود. سفاهت نه تنها از جنبه حقوقی بلکه می تواند در حوزه های مختلف از جمله امور سیاسی هم صادق باشد. سفیه سیاسی، فاقد عقل معاش در حوزه دیپلماسی است و نمی تواند به درستی مسائل و امور سیاسی را به ویژه در شرایط خاص که نیازمند تصمیم گیری درست و خردمندانه است، تشخیص و مآلاً انجام دهد. تشخیص سفیه مانند مجنون به سادگی امکان پذیر نیست. زیرا سفیه تنها فاقد عقل معاش است ولی وضعیت های دیگر ایشان دچار نقص عقل نیست ولذا سفیه ممکن است نویسنده یا سخنران خوبی باشد که حتی با صحبت های مقطعی و البته زودگذر، احساسات مستمعین خود را به قلیان و هیجان درآورد. بنابراین نباید فرض کرد سفیه مانند مجنون از عمده توانایی عقلی بی بهره است. نمونه های متعدد از این نوع سفاهت سیاسی بعضاً توسط برخی که متصدی پست های حساس و سیاسی مهم مانند وزارت، نمایندگی مجلس، قضاوت یا ریاست جمهوری قابل مشاهده است. اگر اعمال سفهی از مسئولی به طور مکرر سر زند، بی تردید، دیگر صلاحیت تصدی به پست مرتبط را ندارد. اما سوال مهم این است سفاهت سیاسی چگونه قابل شناسایی است تا از تصدی به امور فوق توسط مراجع نظارتی باز داشته شود؟ در امور حقوقی ضرر فاحش ملاک تقریباً مناسبی برای تشخیص عمل سفاهتی است. یعنی اگر در داد وستد تجاری، آنچه که داده می شود با آنچه که ستانده می شود، تفاوت فاحشی داشته باشد، این عمل سفهی است. در امور سیاسی، منافع ملی می تواند شاخصه قابل قبولی برای ارزیابی اعمال سفاهتی باشد. تشخیص، حفظ و ارتقا منافع ملی نیازمند دانش، تدبیر و عمل به موقع است و از مسئولان انتظار می رود در این جهت گام بردارند. لکن برخی اوقات چنین نیست و اعمال معارض منافع ملی به طور مکرر استمرار می یابد. برای مثال، مبرهن است، اعتماد و اتکال به دشمن، مصداق بارز نادیده گرفتن منافع ملی کشور است. صرفنظر از اینکه نباید به دشمن اعتماد می شد و تجربه نیز به طور مکرر گویای بدعهدی آمریکا است، توافقی به نام برجام انجام شد، ولی نه در متن توافق و نه پس از آن، منافع ملی در نظر گرفته نشد. توافق برجام شباهت زیادی به قرارداد الحاقی در حقوق دارد که تنها منافع طرف مقابل در آن درج شده و به عکس، تمام حقوق یا امتیاز ایران، معطوف به پیوستن به آن است آنهم به تصور واهی رفع سایه جنگ از کشور! با یک جستجو ساده در فضای مجازی، گزاف گویی برخی از مسولان ارشد وقت نظام مبنی لغو بالمره تمام تحریم ها با امضای برجام یا رفع سایه جنگ علیه ایران یا ترجمه کذب تعلیق به جای لغو و .... مصداق بارز نادیده گرفتن منافع ملی کشور است. حال این سوال مطرح است که بنظر شما این اعمال مصداق عمل سفاهتی نیست؟ پس از توافق برجام، به خاطر دارم در نشست شورای راهبردی روابط خارجی آقای دکتر ایزدی استاد دانشگاه تهران از دکتر ظریف پرسشی مطرح می کند که شخصی به نام ترامپ وارد کارزار انتخاباتی ریاست جمهوری شده و اعلام کرده است در صورت پیروزی، قرارداد برجام را پاره خواهد کرد. آیا شما برای این وضعیت فکری کرده اید؟ به جای پاسخی متقن به سوال هوشمندانه این استاد دانشگاه مبنی بر اتخاذ راهکارهای احتمالی متقابل، بنظر شما پاسخ مسئول وقت که الان هم بسیاری از سیاست خارجی دولت فعلی تحت شعاع ایشان است، چه بود؟ یک کلام، هیچ کس نمی تواند این توافق را برهم زند! حال سوال من این است: بنظر شما این عمل می تواند مصداق عمل سفاهتی تلقی گردد؟ بسیاری از آحاد مردم جامعه هنوز متوجه نشده اند که سوگلی برجام چه بوده است؟ که هنوز هم بر احیای لاشه متعفن آن اصرار می شود؟! اما توافق، و ما ادراک توافق! تو چه دانی که چه نعمت هایی توافق به همراه خواهد داشت؟! توافق ممکن است برای رفع نیازی از نیازهای کشور منعقد شود. لذا سوال مهم این است که توافق برای چی؟ موضوع توافق چیست؟ طرف توافق کیست؟ هنوز هم مشخص نیست موضوع توافق با آمریکا که در دولت فعلی شروع شده، چیست؟ آیا توافق برای توافق است! در خصوص موضوع توافق بسیار صحبت شده است ولذا در فرصت اندک، شاید اشاره به اطراف توافق شنیدنی تر باشد. توافق دو طرف دارد: ایران و آمریکا. 🔴 . _ ! وارد شوید! @daneshvadanestan