شفا خانه طیبات *مشاوره*فروش*
#شـهـیدشـنـاسـے❤️🍃
💞🌸💞🌸💞🌸💞🌸💞🌸💞🌸💞
#علےاڪبرفاطمـیـّون😞💔
مهدی توی وصیت نامه اش نوشته بود: رسیـدن به سن سے سال برایـم ننگ است.💔
آخرین بار ڪہ از سوریه برگشت
با هم رفتیم مشهـد💕
بعد از زیارت دیدم مهدے ڪنار سقاخونه ایستاده میخنده...ازش پرسیدم چیـه مادر چرا می خنـدے؟؟؟😕
گفت:مادر امضای شهادتم رو امروز از امام رضا علیه السلام گرفتم. بهش گفتم اگه تو شهید بشے من دیگه ڪسی رو ندارم.😞
مهدی دستش رو به آسمون ڪرد و گفت:
(مادر خدا هست...)💗
💞🌸💞🌸💞🌸💞🌸💞🌸💞🌸💞
تـولـّد: ۱۳۶۸/۱/۱۴ ❣
شـهـادت: ۱۳۹۳/۱۲/۱۳ 💔
#فـرماندهگردانحضـرتعـلےاڪبر(ع)💔
#تیـپفاطمـیـّونـ✌️
💞🌸💞🌸💞🌸💞🌸💞🌸💞🌸💞
#شـهـیـدمـهدےصـابـرے❤️
شـهـید #اِربـاً_اِربــا💔
💞🌸 @Beit_l_shohada 🌸💞
شفا خانه طیبات *مشاوره*فروش*
#وصـیّتـعـشـقـ💔 من براے شهـادت ، بہ اینجا (سوریه) نیامده ام من وظیـفہ ام، ڪہ جهاد در راه خداست ر
#شـهیدشـنـاسـے❣
💞🌸💞🌸💞🌸💞🌸💞🌸💞
#شـهیدابـوالفضـلے❤️🍃
میگفت:
(میخواهم جوری شهید شوم که نیاز به کفن نداشته باشم‼️)
عاشق روضه حضرت عباس(ع) بود..😍
میگفت:
(آدم تو خونش روضه بگیره ، روضه عباس(ع) حتی اکر فقط پنج نفر شرکت کنند💔😞)
روضه حضرت عباس(ع) دیوانه اش
می کرد..❤️🍃
جورے التماس ڪرد ڪه در محرم سال گذشته بعد از انفجار ماشینش در حلب سوریه بی دست ، اربا اربا به شهادت رسید...عاشقِ عباس باید هم کوه غیرت باشد ، باید فدایی زینب باشد، باید فانی در حسین باشد ، شهیدِ ابالفضلی ، در محضر ارباب یاد ما هم باش...💞
#شـهید❤️ #اِرباًاِرباً
#روحاللهقـربـانے♥️🕊
💞🌸💞🌸💞🌸💞🌸💞🌸💞
ولادت:۱۳۶۸/۳/۱💗تـهران ، دولاب
شهادت:۱۳۹۴/۸/۱۳💔سوریه ، حلب
آرامگاه:بهشت زهرا ، قطعہ ۵۳🌹
❤️🍃 @Beit_l_shohada 🍃❤️
شفا خانه طیبات *مشاوره*فروش*
#شـهـیدشـنـاسے❤️🍃
💞🌸💞🌸💞🌸💞🌸💞🌸💞
این قسمت:
#ایـثـار💔 #مـهربانے❤️
یک روز ما از سمت واحدمون به ماموریت اعزام شدیم....
بخاطر طولانی شدن زمان که با یک شب زمستونی سرد همزمان شده بود❄️😥
مجبور شدیم که هنگام برگشت از ماموریت برای نماز و گرسنگی به یگان خدمتیه بابک بریم....❣
به پادگان رسیدیم و بعده پارک کردن ماشین به سمت ساختمان رفتیم و چندین بار در زدیم...
طبق معمول باید یک سرباز در ساختمان رو باز می کرد ، اما انگار کسی نبود...
بعد از ده دقیقه دیدیم
صدای پا می آید!
یه نفر در رو باز کرد...
بابک آن شب نگهبان بود...💕
با خشم گفتیم:
(بابا کجا بودی ، آخه یخ کردیم پشت در)
لبخندی زد و ما رو به داخل ساختمان راهنمایی کرد....🏢
وارد اتاقش که شدیم ، با سجاده ای رو به رو شدیم...
به سمت قبله و روی اون کلام الله مجید و زیارت عاشورا بود...🌸
تعجب کردم گفتم بابک
نماز می خوندی؟🙁💫
با خنده گفت:
(همینجوری میگن)
یه نگاهی که به روی تختش انداختیم
با کتاب های مذهبی و درسی زیادی رو به رو شدیم....📚
من هم از سر کنجکاوی در
حال ورق زدن آن کتاب ها بودم📖
که احساس کردم بابک نیست...!
بعد از چند دقیقه با سفره ، نان و
مقداری غذا اومد🍛 و گفت:
(شما خیلی خسته اید تا یکم شام میخورید منم نمازم رو تمام میکنم)
ما به خوردن شام مشغول شدیم و بابک هم به ما ملحق شد اما شام نمی خورد!
خلاصه شام که تمام شد نماز رو
خوندیم و آماده ی رفتن به ادامه
مسیر شدیم که چشممون به آشپزخونه افتاد....🍖
و با خنده گفتیم:
(کلک خان برای خودت چی
کنار گذاشتی که شام نمیخوری؟😂)
بابک خنده ی آرومی کرد و میخواست مانع رفتن ما به آشپزخونه بشه....
ما هم که اصرار اونو دیدیم ، بیشتر
برای رفتن به آشپزخونه تحریک
می شدیم😍
خلاصه نتوانست جلوی ما رو بگیره و ما وارد شدیم...!
دیدیم که تو آشپزخونه و کابینت چیزی نیست😐
در یخچال رو باز کردیم و چیزی
جز بطری آب پیدا نکردیم☹️
نگاهمون به سمت بابک رفت که
گونه و گوشهاش سرخ شده بود و خندهاش رو از ما می دزدید...😟
این جا بود که متوجه شدیم
بابک همون شامی رو که سهمیه
خودش بود برای ما حاضر کرده بود...😞
الحق ڪه خیلے به دلمون چسبید و
عاشقش شدیم💔
#راوے:همرزم شهید🌹
💞🌸💞🌸💞🌸💞🌸💞🌸💞
ولادت:۲۱ مهر ماه سال ۱۳۷۱❤️
شهادت:۲۸ آبان ماه سال ۱۳۹۶❤️
از خوش چهره ترین شهداے
مدافع حرم خانوم حضرت زینب(س)❤️
#شـهـیدمـدافعحـرمـ💔
#بـابڪنـورےهـریـ❤️🍃
💞🌸 @Beit_l_shohada 🌸💞
شفا خانه طیبات *مشاوره*فروش*
#شـهـیـدشنـاسے❤️🍃
💞🌸💞🌸💞🌸💞🌸💞🌸💞🌸
این قسـمت:👌👇
#شــهــیــدِغـیـرتـ❣
شاید خیلیا بدونین..😕
شاید ندونین..☹️
یه روز یه پسر 19ساله ...💕
که خیلیم پاک ️ بوده...😍
ساعت دوازده شب
باموتور توی تهران پارس بوده..😟
داشته راه خودشو میرفته....👌
که یهو میبینه یه ماشین
با چندتا پسر....😀
دارن دوتا دخترو به زور
سوار ماشین میکنن...💔😭
تو ذهنش فقط یه ️
چیز اومد......💯
#نـامـوســ🌹
#نـاموس ڪشورش ایران...💞
میاد پایین...❣
تنهاس..💔
درگیر میشه..💘
چند نفر به یه نفر..😔
توی درگیری دخترا سریع
فرار میکنن و دور میشن.....👌💕
میمونه علی و هرزه های شهر....💘
تو اوج درگیری بود که یه چاقو
صاف میشینه رو شاهرگ گردنش..💔😞
میوفته زمین...💔
پسرا درمیرن....🙁
#خیابون خلوت..💔
#شـاهـــرگــ.......💔
#دوازده شب..💔
#تـنــهـــا......💔
پیرهن سفیدش سرخ سرخه..❤️
مگه انسان چقد خون داره..😞
ریش قشنگش هم سرخه..❤️
سرخ و خیس..💦💔
اما خدا رحیمه..🙏🍃
یکی علی رو میبره بیمارستان...💕
الحمـدالله زنده میمونه...❤️
اما فقط دوسال بعد
از اون قضیه....😭😔💔
دوسال با زجر...
بیمارستان...خونه..💔
بیمارستان...خونه..💔
میمونه تا تعریف کنه
چه اتفاقی افتاده...🌹
سرانجام #شـهـیدروحانـے🌹
#عـــــــلــــےخــــلـــیـــلـــے💔
در روز سوّم فروردین ماه سال ۱۳۹۳
پس از تحـمّل بیمارے و درد زیاد💔
به فیض عظیم #شهادتـ🌹 رسید💞
💞🌸💞🌸💞🌸💞🌸💞🌸💞
ولادت:سال ۱۳۷۱ ، تهران
شهادت:سال ۱۳۹۳ ، پس از سه سال از واقعه غیرت آمیز وے ، تهران
مـلـقـّب بہ #شـهـیدغیـرتـ❤️
❤️🍃 @Beit_l_shohada 🍃❤️