💠امام کاظم علیهالسلام:
لَا تَجْلِسُوا عِنْدَ کُلِّ عَالِمٍ إِلَّا عَالِمٍ یَدْعُوکُمْ مِنَ الْخَمْسِ إِلَی الْخَمْسِ مِنَ الشَّکِّ إِلَی الْیَقِینِ وَ مِنَ الْکِبْرِ إِلَی التَّوَاضُعِ وَ مِنَ الرِّیَاءِ إِلَی الْإِخْلَاصِ وَ مِنَ الْعَدَاوَةِ إِلَی النَّصِیحَةِ وَ مِنَ الرَّغْبَةِ إِلَی الزُّهْدِ
نزد هر عالِمی ننشینید، جز عالمی که شما را از پنج چیز به سوی پنج چیز سوق دهد: از شک به یقین، از تکبّر به تواضع، از ریا به اخلاص، از دشمنی به نصیحت، و از رغبت به دنیا به بی اعتنایی نسبت به آن.
📚بحارالانوار ج۱ ص۲۰۵
«اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»
می توان گفت اساساً در نگاه دین و روایات معصومان، تعریف عالم همین است. کسی که واجد این اوصاف باشد عالم حقیقی مورد قبول دین است. وگرنه حقیقتا جاهل است
#حدیث
https://eitaa.com/darseostadnikzad
باسمه تعالی
پاسخ به یک پرسش دقیق توحیدی
مهمترین دلیل توحید و یگانگی خداوند چیست؟
می دانیم که متکلمین و فیلسوفان ادله متعددی در این رابطه اقامه کرده اند.
به نظر حقیر مهمترین و اصلی ترین دلیل برای اثبات توحید، این است که در نامحدود و کامل مطلق، فرض اثنینیت و تعدد ، فرض معقولی نیست.
(البته این دلیل برای اثبات توحید مبتنی بر اثبات وجود واجب الوجود و نیز اثبات نامحدود و کامل مطلق بودن واجب الوجود است.)
اولاً به این دلیل که اثنینیت و تعدد، اقتضای تغایر دارد یعنی هرکدام غیر از دیگری است بنابراین احتیاج به وجود ما به الاختلاف است.
به تعبیر دیگر هر یک از این دو دارای وصف ویژهای می باشند. با توجه به اینکه هر دو کامل مطلق هستند باید این وصف ویژه، وصف کمال باشد لازمه ی آن این است که کامل مطلق فاقد این وصف کمالی باشد. این امر با فرض کامل مطلق بودن آن دو در تناقض است.
ثانیا کامل مطلق، جا برای موجود دیگری چه محدود و چه نامحدود در عرض او باقی نمی گذارد.
مراد از موجود در عرض او موجودی است که معلول و وابسته و عین ربط و فقر به او نباشد.
دلیل این امر این است که وجود موجودی در عرض واجب الوجود معنایش این است این موجود کمال وجودیش را از واجب الوجود نگرفته است. به تعبیر دیگر مستقل از واجب الوجود و منعزل از کامل مطلق است.
لازمه این امر این است که کامل مطلق، احاطه و قیومیت و اشراف وجودی بر او نداشته باشد.
معلوم است که این امر در تضاد با کامل بودن مطلق بودن اوست.
نیکزاد
https://t.me/kazimustadi/20572
AUD-20220325-WA0007.opus
5.41M
👆درس خارج فقه تشریح و کالبدشکافی(۱) از آیت الله نیکزاد
#فقه
🆑 @darseostadnikzad
باسمه تعالی
كامل مطلق در متون ديني
همه موحدان بر اين باورند كه خداوند موجودي است مبرّاي از هر عيب و نقص و ضعف و كاستي. او كامل مطلق و هستي لايتناهي است. اين عقيده از بنيادىترين باورهاي موحدان، و به ويژه مسلمانان است. بسياري از آیات و روایات و اوراد و ادعيه ما به تصريح يا تلويح ناظر بر اين باورند. سبوح و قدوس بودن ذات حق، به اين معناست كه او از هر نقص و عيب و كاستي منزّه و مبرّاست. هر جا از تسبيح و تقديس او سخن به ميان می آيد همين موضوع در نظر است. از اين گذشته، برخي تعابير كه درباره حمد و ستايش او آمده است، بر همين امر دلالت دارند:
مانند :
«حمدا لامنتهي لحدّه و لاحساب لعدده و لامبلغ لغايته و لا انقطاع لأمده «خداوند را سپاس و ستايش می كنيم به گونه اي كه حد آن را انتها، و عددش را شمارش، و پايانش در دسترس، و مدت آن تمام شدني نيست.»(صحیفه سجادیه/ دعای اول/ بند۲۹)
حمد و ثنا در برابر كمال و جمال است، و حمد بی پايان و مطلق بدون كمال و جمال مطلق، مفهوم ندارد. در نهج البلاغه آمده است: الحمدلله الذي لايبلغ مدحته القائلون و لايحصي نعمائه العادّون و لايؤدّي حقّه المجتهدون الذي لايدركه بُعد الهمم و لايناله غوص الفطن الذي ليس لصفته حدّ محدود و لانعت موجود و لاوقت معدود و لااجل ممدود» «سپاس خدايي را كه سخنوران در ستودن او بمانند و شمارگان نعمتهاي او ندانند و كوشندگان حق او را گزاردن نتوانند؛ خدايي كه پاي انديشه تيزگام در راه شناسايي او لنگ است و سر فكرت ژرف، به درياي معرفتش بر سنگ، صفتهاي او تعريف ناشدني است و به وصف درنيامدني و در وقت ناگنجيدني و به زماني مخصوص نابودني.»(نهج البلاغه، خطبه۱)
اين عبارت نيز بر كمال بودن ذات حق دلالت دارد.
امام چهارم عليه السلام به ابوحمزه می فرمايد: «اي اباحمزه، همانا خدا به هيچ محدوديتي وصف نشود. پروردگار ما بزرگتر از وصف است. چگونه به محدوديت وصف شود آن كه حدي ندارد؟»(کافی، ترجمه مصطفوی،ج۵ ، ص۱۰۰)
در روايتي از امام كاظم عليه السلام آمده است: «منزه است آن خدايي كه حدي ندارد، و به وصف در نيايد، و چيزي مانند او نيست، و او به چيزي نماند، و او شنوا و بيناست.»(همان،۱۰۲)
در روايتي ديگر آمده است كه راوي می گويد: «به امام موسي عليه السلام نوشتم و درباره اين جمله دعا كه سپاس خداي راست تا نهايت علمش، از او نظر خواستم. حضرت به من نوشت: نگو نهايتِ علمش؛ زيرا علمش را نهايت و حدي نيست. بگو نهايت رضايش.»(همان،۱۰۷)
قرآن كريم نيز بر نامتناهي بودن صفات خداوند تكيه و تأكيد فراوان كرده است؛ جملاتي مانند: «ان الله علي كل شىء قدير»(آل عمران/۱۶۵)«ان الله بكل شىء عليم»(عنکبوت/۶۲) «ربنا وسعت كل شىء رحمة و علما»(غافر/۷) و همه آیاتی که دال بر تسبیح مطلق خداست بر اين امر دلالت دارند.
به هر روي، اعتقاد ما مسلمانان اين است كه خداوند واجب الوجود و علت هستي بخش و خالق همه جهان است. بلكه او كامل مطلق و غني من جميع الجهات است. ذات و صفات او در مرتبه اطلاق و لاحدّي است. او دارای هستي، علم، قدرت و حيات بی پايان و نامتناهي است.
حکما و متکلمین ادله متعددی بر اثبات وجود کامل مطلق آورده اند.
دو دلیل روان و کوتاه ذیر را می توان بر این مدعا اقامه کرد:
۱-كامل مطلق بالضروره در خارج وجود دارد؛ زيرا اگر معدوم باشد به دليل قاعده «الشىء ما لم يمتنع لم يعدم» ممتنع خواهد بود؛ ممتنع بالذات يا ممتنع بالغير. با توجه به اينكه نه امتناع بالذات درباره كامل مطلق معقول است و نه امتناع بالغير، نتيجه می گيريم كامل مطلق معدوم نيست.
دليل ممتنع بالذات نبودن كامل مطلق اين است كه وجود كامل مطلق متضمن يا مستلزم تناقض نيست ، و دليل ممتنع بالغير نبودن آن اين است كه امتناع بالغير درباره چيزي قابل فرض است كه اگر بخواهد وجود يابد نيازمند علت و پديد آورنده است؛ زيرا در صورت وجود علت، معلول وجوب بالغير پيدا می كند و در صورت عدم وجود علت، معلول امتناع بالغير می يابد؛ در حالي كه فرض نيازمند بودن كامل مطلق به علت يا به تعبير ديگر، فرض معلوليت كامل مطلق فرضي نامعقول است؛ زيرا معلوليت مساوق است با ضعف و فقر و تأخر مرتبه وجودي، و اين اوصاف با كامل مطلق بودن منافات دارد.
۲-هر شىء مفروض، يا واجب الوجود است، يا ممتنع الوجود و يا ممكن الوجود.
به تعبير ديگر، هر شیئ مفروض يا ضرورت وجود دارد يا ضرورت عدم دارد و يا نه ضرورت وجود و نه ضرورت عدم، باز به تعبير ديگر، يا حتما و ضرورتا در خارج هست، يا حتما و ضرورتا در خارج نيست و يا ممكن است باشد و ممكن است نباشد.
كامل مطلق نيز بنابه فرض عقلي يا واجب الوجود است يا ممتنع الوجود و يا ممكن الوجود.
كامل مطلق ممتنع الوجود نيست؛ زيرا متضمن يا مستلزم نقيضين نيست و ممكن الوجود نيست، زيرا امكان مساوق با معلوليت است و معلوليت مساوق با تأخر و ضعف و وابستگي و نيازمندي وجودي است، كه با كامل مطلق بودن سازگاري ندارد. پس كامل مط
لق واجب الوجود است؛ يعني وجود براي او ضرورت دارد، و به تعبير ديگر، ضرورتا در خارج موجود است.
مطلب مهمي كه در اينجا بايد بدان اشاره كرد اين است كه اعتقاد به وجود كامل مطلق، يا به تعبير ديگر، اعتقاد به كامل مطلق بودن خدا، هر چند از باورهاي اساسي موحدان و به ويژه مسلمانان است، از باورهايي نيست كه انحصارا و لزوما بايد از راه براهين عقلي اثبات شود؛ بلكه می توان از راه تعبد نيز آن را پذيرفت. بر اين اساس، حتي اگر هيچ يك از ادله عقلي اثبات آن، تام و خالي از خدشه نباشد باز می توان از راه تعبد به متون ديني آن را پذيرفت؛ زيرا پس از اثبات وجود خدا و صفات كمالي او، مانند علم و قدرت و حیات و رحمت و حكمت (هر چند نه در حد اطلاق و لاحدي) و پس از اثبات ضرورت وحي و نبوت و نيز پس از اثبات نبوت پيامبر اكرم ص، از راه اعجاز او و اثبات حقانيت قرآن كريم از همين راه، و پس از آن، اثبات امامت و عصمت امامان عليهم السلام، موظفيم به تمام آموزه هاي ديني كه در كتاب و سنت آمده است گردن نهيم. يكي از اين آموزه هاي ديني، كه در كتاب و سنت بدان تصريح شده، كامل مطلق و نامحدود بودن خداست (چنان كه در آغاز اين مقال بدان اشارت رفت). بنابراين، اين گونه نيست كه در صورت عدم دستيابي به دليل عقلي متقن در اين باره، راه ايمان و اعتقاد به آن مسدود باشد.
نیکزاد
https://eitaa.com/darseostadnikzad
AUD-20220327-WA0022.mp3
16.48M
👆درس خارج فقه تشریح و کالبدشکافی(۲) از آیت الله نیکزاد
#فقه
🆑 @darseostadnikzad
باسمه تعالی
پاسخ به اظهارات آقای ملکیان
سخنرانی مصطفی ملکیان ، در کنگره والاپیامبر رحمت
فرض کنید من برای شما اثبات کردم که زیباترین ساختمان در شهر اصفهان فلان بنا است و فرض کنید واقعاَ اثباتم اثبات موفقی باشد؛ چون اطلاعات هنری و معماری من بسیار بالا است. بعد شما برمیگردید و به من میگویید خوب این ساختمان به تو چه ربطی دارد؟ تو چرا مباهات میکنی؟ من چه میتوانم بگویم. من فرض میکنم شما با تمام اصول فلسفی و روانشناختی و عرفانی و اخلاقی، با تمام زرادخانة فکریتان ثابت کردید که اسلام کاملترین دین جهانی است؛ اگر من به شما گفتم این که اسلام کاملترین دین جهان است، چه ربطی به تو دارد؟!
کییر کگور به مسیحیان گفت؛ مسیحیان، اول اثبات کنید خودتان مسیحی هستید، بعد اثبات کنید مسیحیت کاملترین دین است. ما که هنوز اثبات نکردهایم خودمان مسلمانیم، چهطور میخواهیم ثابت کنیم اسلام بهترین دین است؟!
پاسخ به آقای ملکیان
ایشان متاسفانه مغالطه می کند.
اولا ایشان پروژه عقلانیت و معنویت را بدیل دیانت وحیانی می داند و به دیانت وحیانی اعتقادی ندارد.
ثانیا فهم و درک حقیقت خود مطلوب و کمال است اگر با عناد و لجاج همراه نشود.
ثالثا در این گفتار خوش ظاهر هم علاوه بر این که بکرات بطور ضمنی به عدم امکان اثبات کمال اسلام تعریض می کند، حقیقت را معکوس بیان می کند، چه آنکه نخست باید اثبات کنیم که اسلام بهترین است تا بایستگی و شایستگی مسلمان شدن و بودن اثبات شود.
شیوه درست بحث این است که شخص، اول حقانیت اسلام را ثابت کند بعد همت کند که به آن عمل کند چه بسا تشخیص حقانیت اسلام خود زمینه ساز تعهد عملی نسبت به آن باشد
رابعا مومن و مسلمان بودن دارای مراتب تشکیکی است یعنی دارای درجات و مراتب است بهرهمندی از مسلمانی حتی در درجات پایین تر منوط به اثبات بهترین دین بودن اسلام است
متاسفانه یکی از مغالطات رایج به ویژه در انتقاد به متدینین و دینداری، مغالطه همه یا هیچ است یعنی یا باید مثل پیامبر و ائمه باشی و یا بی دین و لائیک.
خامسا جناب آقای ملکیان در معرفت شناسی گرفتار نسبیت گرایی و شکاکیت است به صراحت میگوید هیچ معرفتی دینی و بلکه هیچ معرفت بشری قابل اثبات نیست یعنی نمیتوان درستی و واقعیت مندی آن را اثبات کرد حداکثر این است که باور کنیم ساختار ذهن ما این است که اینگونه می فهمد و این نمیتواند دلیل کافی بر انطباق بر واقعیات باشد.
نیکزاد
https://eitaa.com/darseostadnikzad
باسمه تعالی
سوال قرآنی
آیا حور العین تنها برای مردان بهشتی است یا هم برای مردان و هم زنان بهشتی است؟
پاسخ
در حقیقت و ماهیت حورالعین دو دیدگاه در میان مفسران شیعه وجود دارد:
الف: دیدگاه مشهور و رایج که حورالعین از جنس مونث و تنها برای مردان بهشتی هستند.
به عنوان نمونه مرحوم علامه طباطبایی(ره) در المیزان،ج١٨، ص١۵٠؛ ج١٩، ص١٢٣ که فرموده است حور از جنس مونث است و ازدواج با حورالعین، برای مردان بهشتی است.
ب: دیدگاه آیت الله مکارم شیرازی در تفسیر نمونه که اعتقاد دارد حور العین اطلاق دارد و فقط از جنس زنان نیست. زیرا حور هم جمع حوری(مونث) است و هم جمع احور (مذکر) است و حور به کسی می گویند که سیاهی چشمش کاملا مشکی و سفیدیش کاملا شفاف است. (تفسیر نمونه، ج٢٣، ص٢١۵)
به نظر می رسد قول صحیح همان قول مشهور است زیرا تمام اوصافی که در آیات و روایات در باره حورالعین آمده است گواه بر این است که آنها از جنس مونث هستند.
وصف حورالعین در آیات و روایات
۱-حوریان بهشتی دارای اخلاق و سیرتی نیکو هستندالرحمن آیات ۷۰ و ۷۲ و صورت زیبا و اخلاق نیک ایشان به گونه ای است که جن وانس از هم نشینی ایشان خسته نمی شود .
۲-همه حوریان بهشتی دارای بدن های سفید و دلربایی هستند . صافات آیات ۴۸ و ۴۹ و نیز دخان آیه ۵۴ و طور آیه ۴۰ و واقعه آیه ۲۲ با این همه زنان بهشتی از حوری ها دارای بکارت و دوشیزگی همیشگی هستند و هرگز با نزدیکی و مقاربت دوشیزگی آنان زایل نمی شود . الرحمن ایه ۵۶ و نیز ۷۲ و ۷۴ و واقعه آیات ۳۴ تا ۳۶
۳-زنان حوری بهشتی زنان پاک دامن و عفیف و با حیا هستند و از این رو همواره در خیام های خویش پنهان و مستور هستند و دیگران آنان را نمی بینند الرحمن ، آیات ۵۶ و ۷۲ و ۷۴
۴-این زنان نورس و نارپستان هستند و شماری از ایشان همسر مردی بهشتی می باشند . از این رو سخن ازکواعب اتراب و دختران نورسیده هم سن و سال معرفی می شوند . نبا ، آیه ۳۳
۵-چنان که گفته شد تمام زیبایی ایشان درچشمان افسون گر ایشان است و از این روست که خداوند ایشان را به زیبایی چشمانشان ستوده و نامگذاری کرده است . صافات، آیات ۴۸ و ۴۹ وآیات دیگر
۶-خماری در چشمان ایشان به گونه ای است که مردان را به سوی خویش می کشاند و چون آهن ربا مجذوب خویش می سازد و این در حالی است که از نگاه بیگانگان مصون هستند و تنها برای شوهران خویش عشوه و دلربایی می کنند . الرحمن، آیه ۵۶
شیفته شوهران بودن وتنها دلبسته به آنان بودن از خصوصیات برجسته ایشان است که خداوند در آیه ۵۶ سوره الرحمن و نیز ۳۴ تا ۳۷ سوره واقعه بدان اشاره و تاکید می ورزد .
۷-طنازی و عشوه گری کار ایشان است و دمی از این هنر دست بر نمی دارند و چنان دلبری و دلربایی می کنند که شوهران خویش را دور خویش چون پروانه نگه می دارند و آرامش خاصی به ایشان می بخشند واقعه، آیات ۳۴ و۳۷
۸-با همه عشوه گری وطنازی و جذابیت های جنسی، زنانی عفیف و چشم پاک هستند و هر گز به بیگانه ای توجه نکرده و بدان نگاهی نمی کنند . الرحمن آیه ۵۶ و ۷۲ و ۷۴ و نیز واقعه آیه ۲۲ و ۲۳در کام دهی یگانه دهر و یکتای عشق بازی هستند و در این میان گوی از همه رقبیان عالم ربوده اند و از این روست که مردان را به خیام خویش می کشند و خیمه های ایشان همواره برای پذیرایی افراشته است و کام دهی به همسران را دمی فرو نمی نگذارند و همواره در جذب و جلب همسران تلاش می کنند . الرحمن آیه ۷۲ امام صادق ( ع ) فرمود : اگر حوریئی از حوریان بهشتی بر اهل دنیا ظاهر شود و یک سر زلف او آشکار گردد تمام مردم دنیا از شدت اشتیاق می میرند ... رسول خدا ( ص ) فرمود : بوی انبیاء بوی به است و بوی حوریان بهشتی بوی گل یاس و بوی ملائکه بوی گل سرخ است.
۹-ایشان از نظر سنی هم سن و سال شوهران خویش هستند ( واقعه آیه ۳۴ و ۳۷ ) بر این اساس می توان گفت که همه بهشتی ها در سن جوانی به سر می برند و رنگ پیری و کهولت را نخواهند دید .
البته برخی با توجه به آیات ۳۴ تا ۳۷ سوره واقعه براین باورند که همه حوریان بهشتی همانند و همسان هم هستند و تفاوتی میان ایشان نیست و هیچ یک بر دیگر برتری ندارند ولی به نظر می رسد که نوعی تفاوت میا ایشان وجود دارد ؛ زیرا هر کسی بر اساس مرتبه و درجه بهشتی از زنان بهشتی بهره مند می شود و تفاوت درجات بی گمان نوعی تفاوت را پدید خواهد آورد . به نظر می رسد که همه در اصل کلی بیان شده یکسان هستند و این امور ویژگی های عمومی ایشان است ولی برای برخی از مومنان از نظر تعداد و نیز کیفیت تفاوت های است که می توان از تفاوت اصحاب یمین و سابقون آن را به دست آورد؛ زیرا مقام و نعمت های ابرار و سابقون بیش تر و بهتر از کسانی است که در مقام اصحاب یمین هستند .
۱۰-حورالعین ، تسبیحات حضرت حق را در زیباترین اصوات و نغمه ها بر مومن می خواند و مومن را مست و محو تماشای جمال خداوند می سازد . حورالعین به مومن شرابی می نوشاند که مستی اش چیزی جز مشاهده جمال ال
AUD-20220327-WA0002.opus
5.94M
👆درس خارج فقه تشریح و کالبدشکافی(۳) از آیت الله نیکزاد
#فقه
🆑 @darseostadnikzad
پاسخ به یکی از مهمترین شبهات جبر
پرسش
در تعریف فعل اختیاری گفته می شود فعلی است که مسبوق به اراده است یعنی فعلی که با اراده انجام می گیرد.
پرسش این است آیا خود اراده مسبوق به اراده است یعنی آیا اراده ؛ خود یک فعل ارادی است و یا فعل غیر ارادی؟ اگر غیر ارادی است پس افعال ما اختیاری نخواهد بود چون مقدمه آن که اراده است خود غیر ارادی است.
و اگر خود اراده ؛ ارادی باشد یعنی مسبوق به اراده دیگر باشد سوال میکنیم آیا خود همان اراده دیگر ؛ ارادی است و یا غیر ارادی؟ اگر غیر ارادی است دوباره همان محذور سابق پیش می آید و اگر ارادی است یعنی مسبوق به اراده دیگر است باز هم این سوال را در مورد آن اراده مطرح می کنیم و چون تسلسل تا بی نهایت ؛ محال است به ناچار در نهایت باید به اراده ای ختم شود که خود ؛ ارادی نیست یعنی مسبوق به اراده دیگر نیست. بنابراین افعال به ظاهر اختیاری ما در واقع اختیاری نخواهد بود چون در نهایت به اراده ای بر می گردند که خود ارادی نیست.
پاسخ
پاسخهای متعددی به این پرسش داده اند که بسیاری از آنها ناتمام است.
بهترین پاسخ این است که اراده ؛ فعل اختیاری است نه فعل ارادی. ممکن است فعلی اختیاری باشد ولی ارادی نباشد. میان فعل اختیاری و فعل ارادی ؛ عموم و خصوص مطلق است یعنی هر فعل ارادی ؛ فعل اختیاری است ولی این گونه نیست که هر فعل اختیاری فعل ارادی باشد.
اراده به معنای تصمیم است و فعل نفس می باشد هر فعلی که با تصمیم گیری انجام می شود آن فعل ؛ فعل ارادی است.
اما اختیار به معنای انجام فعل با گزینش رضایتمندانه و آگاهانه است. هر فعلی که با گزینش رضایتمندانه و آگاهانه انجام گیرد فعل اختیاری خواهد بود.
اراده و تصمیم که فعل نفس است هرچند مسبوق به اراده و تصمیم دیگر نیست ولی فعلی است که نفس انسان آن را با رضایتمندی و آگاهی انجام می دهد.
توضیح بیشتر این است که وقتی انسان بخواهد فعلی از افعال اختیاری جوارحی را انجام دهد نفس انسان با آگاهی و رضایتمندی برای انجام فعل جوارحی ؛ اراده می کند چون بدون اراده و تصمیم ؛ آن فعل جوارحی انجام یافتنی نیست . روی این حساب ؛ فعل جوارحی انسان فعل ارادی است ؛ اما خود اراده ؛ فعل اختیاری است نه فعل ارادی. یعنی نفس انسان با آگاهی و رضایتمندی اراده می کند که فعل جوارحی را انجام دهد.
پس در جواب پرسش پیشین باید گفت تعریفی که برای فعل اختیاری داده شد تعریف نادرستی است.
فعل اختیاری آن فعلی نیست که مسبوق به اراده است بلکه فعلی است که با رضایتمندی و آگاهی انجام می گیرد .
جالب این است که حکمای اسلامی در عین اینکه خدا را فاعل مختار می دانند فاعل مرید نمی دانند به تعبیر واضح تر معتقدند که خداوند افعال خود را از روی آگاهی و رضایتمندی کامل انجام می دهد بدونی که اراده به معنای تصمیم در ساحت ربوبی راه داشته باشد زیرا اراده به معنای تصمیم از ویژگی های نفوس انسانی و حیوانی است.
تاکید می شود که منظور از اینکه خدا فاعل مرید نیست این است که فاعلی نیست که فعل خود را از روی تصمیم انجام دهد البته گاهی فاعل مرید مترادف با فاعل مختار به کار می رود که در این صورت می توان گفت که خداوند فاعل مرید به معنای فاعل مختار است.
https://eitaa.com/darseostadnikzad
AUD-20220328-WA0012.opus
5.3M
👆درس خارج فقه تشریح و کالبدشکافی(۴) از آیت الله نیکزاد
#فقه
🆑 @darseostadnikzad