@radiomoon04 Havaye Do nafare.mp3
زمان:
حجم:
4.16M
🎧 قصه صوتی هوای دو نفره
🎼 قسمت چهارم
نوشته #مصطفی_زیرکی
با صدای #علی_زکریائی
📚 @dastan_o_roman
🇮🇷 @amoomolla
#قصه_صوتی #هوای_دو_نفره
🐈 داستان تخیلی پسر گربه ای 🐈
🐈 🐈 قسمت ۳۰ 🐈 🐈 🐈
🇮🇷 فرامرز ، با اذان صبح ، دوباره انسان شد .
🇮🇷 از قفس بیرون آمد .
🇮🇷 آرام به طرف اتاق مادو رفت .
🇮🇷 اما فقط فهد آنجا خوابیده بود .
🇮🇷 فرامرز ، با زبان عربی دست و پا شکسته ،
🇮🇷 به فهد فهماند ،
🇮🇷 که دنبال مادو ، شکارچی هندی می گردد .
🇮🇷 اما او چیزی نمی گفت .
🇮🇷 فرامرز او را تهدید کرد که اگر حرف نزند
🇮🇷 به خشونت متوسل می شود .
🇮🇷 باز فهد چیزی نگفت .
🇮🇷 فرامرز ، او را به باد کتک گرفت .
🇮🇷 فهد تسلیم شد و آدرس خانه ای که ،
🇮🇷 مادو در آن کار می کند را ، نوشت .
🇮🇷 سپس فرامرز گفت :
🐈 ممنون که حرف زدی
🐈 حالا بگو قضیه دختر حسن علی چیه ؟!
🇮🇷 فهد با وحشت گفت :
🌟 من چی می دونم ، به من چه ربطی داره .
🇮🇷 فرامرز ، گردن او را فشار داد و گفت :
🐈 من می دونم که شماها اونو کشتید
🐈 به نفع خودته بهم بگی چی شده
🐈 تا هم وجدانت راحت بشه
🐈 و هم قول میدم
🐈 اگر همه چی رو بهم بگی
🐈 به کسی در مورد تو چیزی نمیگم
🇮🇷 فهد ، باز نمی خواست چیزی بگوید
🇮🇷 تا اینکه فرامرز دوباره او را کتک زد
🇮🇷 فهد گفت :
🌟 نزن باشه میگم
🌟 مادو ، خدمتکار هندی حسن علی ،
🌟 آدمی بدذات ، قاچاقچی ، خلافکار ،
🌟 و اهل دزدی و خیانت بود .
🌟 و گاهی کار قاچاق گربه هم انجام می داد .
🌟 اما حسن علی ، خیلی به او اعتماد داشت
🌟 و از کارهای کثیفش ، هیچ خبری نداشت .
🌟 حسن علی ، گاهی به مادو ،
🌟 پول و مواد غذایی و کالا می داد ،
🌟 تا به دست فقرا برسونه .
🌟 اما اون ، اونا رو برای خودش می برد .
🌟 یا اونا رو می فروخت
🌟 و پولش رو برای خودش خرج می کرد .
🌟 پنج شش سال پیش هم ،
🌟 طلا و جواهرات و چیزای قیمتی ،
🌟 برای حسن علی آوردن .
🌟 تا اونارو بفروشه و خرج مسجد کنه
🌟 اون موقع ، من تازه به کویت اومده بودم
🌟 و چیزی هم نداشتم
🌟 مادو بهم گفت که بیام کمکش کنم
🌟 در عوضش ، سهم خوبی بهم میده
🌟 اولش مخالفت کردم
🌟 و حتی بهش گفتم :
🌟 که اگر حسن علی یا پلیسها بفهمن ،
🌟 هم از تو کارت اخراج میشی
🌟 هم من بدبخت میشم
🌟 هم زندانیمون می کنن ...
🌟 اما اون گفت :
🔥 نترس نمیذارم کسی بفهمه
🌟 آخرش منم قبول کردم .
🌟 کار ، خوب داشت پیش می رفت .
🌟 اما یه دفعه ، دختر حسن علی ،
🌟 که حدود ده سالش بود ، سر رسید .
🐈 ادامه دارد ... 🐈
📚 نویسنده : حامد طرفی
🎼 @dastan_o_roman
🇮🇷 @amoomolla
#پسر_گربه_ای #داستان_بلند
18.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 قصه صوتی طوطی نارگیلی
💿 قسمت ششم
🎼 خودتو دوست داشته باش
🦀 چنگالی خرچنگ مهربانی است
🦀 که همیشه احساس میکند
🦀 چنگالهایش ،
🦀 مزاحم کارهایش هستند
🦀 و استفاده خاصی ندارند،
🦀 تا اینکه یک روز …
📚 @dastan_o_roman
🇮🇷 @amoomolla
#قصه_صوتی
#طوطی_نارگیلی
#خودتو_دوست_داشته_باش
🐈 داستان تخیلی پسر گربه ای 🐈
🐈 🐈 🐈 قسمت ۳۱ 🐈 🐈 🐈
⚜ فهد گفت :
🌟 دزدی ما ، خوب داشت پیش می رفت .
🌟 اما یه دفعه ، دختر حسن علی ،
🌟 که حدود ده سالش بود ، سر رسید .
🌟 من خیلی ترسیده بودم .
🌟 اما مادو ، دهان دختره رو گرفت
🌟 و اونو به زیر زمین برد .
🌟 اما بعد از چند لحظه ، تنها برگشت
🌟 هر چی ازش پرسیدم چی شد ، جواب نداد
🌟 فقط گفت ، با پول و شکلات ساکتش کردم .
🌟 چند روز بعد ، فهمیدم که دختر حسن علی ،
🌟 از شب دزدی تا الآن گم شده .
🌟 و پلیسا دارن دنبال دزد و دختره می گرده
🌟 هر چی به مادو گفتم :
🌟 چه بلایی سر بچه آوردی ؟!
🌟 چیزی نمی گفت .
🌟 تا اینکه تصمیم گرفتم برم پیش پلیس ،
🌟 و به همه چی اعتراف کنم .
🌟 اما مادو جلوم رو گرفت و گفت :
🔥 اگه بری ، به جرم قتل اعدامت می کنن
🌟 گفتم منظورت چیه ؟!
🔥 گفت : من دختره رو کشتم
🔥 اگه بری پیش پلیس ، به جرم شریک قتل ،
🔥 اعدامت می کنن .
🔥 پس بهتره دهنتو ببندی و چیزی نگی .
🇮🇷 فرامرز گفت :
🐈 با جنازه دختره ، چکار کردید ؟
🇮🇷 فهد گفت :
🌟 نمی دونم ، یعنی خودش بهم نگفت .
🌟 خیلی هم اصرارش کردم که بهم بگه
🌟 اما نگفت که جنازه رو کجا برده
🌟 و باهاش چکار کرده ،
🌟 فقط می گفت که دفنش کردم
🌟 اما باز نگفت کجا .
🇮🇷 فرامرز گفت :
🐈 اون هندی لعنتی ، دیگه چه گناه هایی کرده ؟
🐈 چه غلطهایی مرتکب شده ؟!
🇮🇷 فهد گفت :
🌟 من فقط تو دزدی ها ، شکار گربه ها ،
🌟 و در فروش گربه ها ،
🌟 باهاش همکاری می کنم .
🌟 اما اون گناهای خیلی زیادی مرتکب شده
🐈 ادامه دارد ... 🐈
📚 نویسنده : حامد طرفی
🎼 @dastan_o_roman
🇮🇷 @amoomolla
#پسر_گربه_ای #داستان_بلند
@radiomoon05 Havaye Do nafare.mp3
زمان:
حجم:
4.36M
🎧 قصه صوتی هوای دو نفره
🎼 قسمت پنجم
نوشته #مصطفی_زیرکی
با صدای #علی_زکریائی
📚 @dastan_o_roman
🇮🇷 @amoomolla
#قصه_صوتی #هوای_دو_نفره
📚 داستان کوتاه
📗 ولادت امام عسکری علیه السلام
🌟 سال ۲۳۲ هجری بود .
🌟 از ماه ربیع الثانی ،
🌟 هشت روز گذشته بود .
🌟 در یکی از خانه های مدینه ،
🌟 پدر و مادری ،
🌟 منتظر تولد فرزند خود بودند .
🌟 آن پدر ، بهترین پدر دنیاست .
🌟 و از نسل پیامبر و امام علی بود
🌟 نام ایشان امام هادی علیه السلام بود .
🌟 و آن مادر ، زنی دانشمند ، با تقوا ،
🌟 پاک ، باحیا ، با حجاب و با خدا بود ؛
🌟 که نام مبارکش ، حُدَیثه بود .
🌟 ناگهان ، صدای نوزادی ،
🌟 در خانه کوچک امام هادی علیه السلام ،
🌟 بلند شد .
🌟 بله بچه ها ، امام یازدهم ما ،
🌟 به دنیا آمد .
🌟 و دنیا را با وجودش ، روشن نمود .
🌟 شکوفه لبخند ،
🌟 روی لبان پدر و مادرش نشست
🌟 و نام او را ، حسن گذاشتند .
🌟 بنابراین ، نام یازدهمین امام ما ،
🌟 مثل نام امام دوم ما شد .
🌟 در این روز زیبا و با برکت ،
🌟 همه به هم شادباش می گفتند
🌟 آسمون به زمین تبریک می گفت
🌟 انسانها ، پرندگان و ماهیان ،
🌟 خوشحال و خندان بودند .
🌟 زمین به خودش افتخار می کرد .
🌟 که بهترین فرزند دنیا ،
🌟 روی به دنیا آمد .
🌟 فرشته ها نیز ،
🌟 بال هاشون رو باز کرده بودند
🌟 و از خوشحالی این تولد ،
🌟 دور تا دور زمین می گشتند .
🌟 و تولد این نوزاد را ،
🌟 به همدیگر تبریک می گفتند .
🌟 وقتی امام حسن عسکری بزرگ شد ؛
🌟 آدم های بد ،
🌟 پدرش امام هادی را شهید کردند
🌟 و خودش بعد از پدرش ، امام شد .
🌟 آدمای بد و شیطان ها ، وقتی دیدند ،
🌟 همه مردم و بچه ها ،
🌟 امام عسکری را دوست دارند ؛
🌟 به ایشان حسودی کردند
🌟 و به خانه ایشان حمله کردند ؛
🌟 و ایشان را دستگیر نمودند ؛
🌟 آنها امام ما را ،
🌟 در پادگان و منطقه نظامی و ارتشی ،
🌟 که به عربی به آن می گفتند عسکریه
🌟 زندانی کردند .
🌟 به خاطر همین ،
🌟 شیعیان لقب امان یازدهم را ،
🌟 عسکری گذاشتند .
🌟 بعدها ،
🌟 امام حسن عسکری علیه السلام ،
🌟 پسری زیبا به دنیا آوردند .
🌟 و نام او را مهدی گذاشت .
🌟 بله بچه ها ، امام حسن عسکری ،
🌟 پدر بزرگوار امام زمان ما هستند .
📚 @dastan_o_roman
🇮🇷 @amoomolla
#امام_حسن_عسکری علیه السلام
#ربیع_الثانی #مقدمه
#طرح_درس #درس_نامه #درسنامه
🐈 داستان تخیلی پسر گربه ای 🐈
🐈 🐈 قسمت ۳۲ 🐈 🐈 🐈
🇮🇷 فهد ، همه کارهای خلاف مادو را لو داد .
🇮🇷 سپس فرامرز گفت :
🐈 الآن کاری باهات ندارم
🐈 ولی اگه به کسی گفتی که منو دیدی ،
🐈 به خدا نابودت می کنم .
🌟 فهد گفت : باشه چیزی نمیگم
🇮🇷 فرامرز ، به سرعت به طرف قفسش رفت .
🇮🇷 و جلوی چشم گربه ها ، تبدیل به گربه شد
🇮🇷 گربه های ایرانی و خارجی ،
🇮🇷 از دیدن این صحنه تعجب کردند
🇮🇷 و بعد از آن ،
🇮🇷 حرف فرامرز را باور کردند که می گفت :
👈 من یک انسانم نه گربه
🇮🇷 یکی از گربه های خارجی گفت :
⚜ من حرفش و قبول ندارم
⚜ اون میگه من انسانم نه گربه
⚜ پس چرا الآن گربه است ؟!
⚜ پس نتیجه می گیریم هم انسانه هم گربه
🇮🇷 فرامرز ، روز بعد ، بر خلاف همشه ،
🇮🇷 باز هم با صدای اذان ، انسان شد .
🇮🇷 فرامرز از این واقعه ، خیلی تعجب کرد .
🇮🇷 اما به فال نیک گرفت
🇮🇷 و قفس گربه ها را باز کرد .
🇮🇷 و با گربه ها ، به طرف خانه حسن علی رفت .
🇮🇷 مستقیم دنبال اتاق مادو گشت .
🇮🇷 وارد اتاق مادو شدند .
🇮🇷 و گربه ها را به جان او انداخت .
🇮🇷 مادو ، داد می زد و درخواست کمک می کرد .
🇮🇷 فرامرز به او گفت :
🐈 هی مادو ، اگه حرف نزنی ، زنده نمی مونی
🔥 مادو گفت : از من چی می خوای ؟!
🇮🇷 فرامرز گفت :
🐈 بگو با دختر حسن علی چکار کردی ؟!
🇮🇷 مادو گفت :
🔥 من که کاریش نکردم آخه .
🔥 دزدا اونو با خودشون بردن .
🇮🇷 فرامرز گفت :
🐈 خر خودتی ، احمق تویی ، بی شرفِ قاتل
🐈 من می دونم که تو ، اون دختره رو کشتی
🐈 به نفعته که حرف بزنی
🐈 وگرنه این گربه ها ، به حسابت می رسن
🐈 ادامه دارد ... 🐈
📚 نویسنده : حامد طرفی
🎼 @dastan_o_roman
🇮🇷 @amoomolla
#پسر_گربه_ای #داستان_بلند
@radiomoon06 Havaye Do nafare.mp3
زمان:
حجم:
5.26M
🎧 قصه صوتی هوای دو نفره
🎼 قسمت ششم
نوشته #مصطفی_زیرکی
با صدای #علی_زکریائی
📚 @dastan_o_roman
🇮🇷 @amoomolla
#قصه_صوتی #هوای_دو_نفره
📙 داستان و رمان 📗
نظر یکی از مادران و مربیان دغدغه مند در مورد کانال های ما
11.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 داستان #بانوی_قم
📼 قسمت اول
🎥 @kartoon_film
🇮🇷 @amoomolla
#حضرت_معصومه #قم #قصه_صوتی
#طرح_درس #درسنامه #درس_نامه
@radiomoon07 Havaye Do nafare.mp3
زمان:
حجم:
4.14M
🎧 قصه صوتی هوای دو نفره
🎼 قسمت هفتم
نوشته #مصطفی_زیرکی
با صدای #علی_زکریائی
📚 @dastan_o_roman
🇮🇷 @amoomolla
#قصه_صوتی #هوای_دو_نفره