🔻پسرم مرا نشناخت!
🔹 خاطرات حضرت آیتالله خامنهای از مبارزات دوران طاغوت و پیروزی انقلاب اسلامی
🔹در سال ۱۳۴۶ مجددا توسط ساواک بازداشت و زندانی شدم. یک روز پسرم مصطفی را که دو ساله بود به زندان آوردند. یکی از سربازان دواندوان آمد و گفت پسر شما را آوردهاند.
🔹به درِ زندان نگاه انداختم دیدم یکی از افسران، مصطفی را بغل گرفته و به سوی من میآید. مصطفی را گرفتم و بوسیدم. کودک بهعلت اینکه مدتی طولانی از او دور بودم، مرا نشناخت؛ لذا با چهرهای گرفته و اخمکرده به من نگریست. سپس زد زیر گریه.
🔹بهشدت میگریست. نتوانستم او را آرام کنم. لذا او را دوباره به افسر دادم تا به همسرم و بقیه ـ که اجازۀ دیدار با من را نداشتند ـ بازگرداند. این امر به قدری مرا متاثّر ساخت که تا چند روز بعد نیز همچنان دلآزرده بودم.
📚 @DasTanaK_ir | داناب 👈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
واکنش متفاوت ایرانیِ خودتحقیر و ایتالیاییها به یک اتفاق مشابه
🆔 @Shobhe_ShenaSi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶 ازدواج شما به کجا رسید!!!😊
📚 @DasTanak_ir
امروز کنار مزار شهید عبداللهی بودم. بنری مزین به عکس شهدا در کنار مزار شهید، مشاهده میشد که گویا برای همسر شهید سرشار از خاطره بود!
تصویر شهیدابراهیم جعفریان و همسرش طیبه واعظی که قبل از انقلاب عضو گروه مهدویون و از مبارزین و همرزمان شهید عبداللهی بودند که هر دو توسط ساواک به شهادت رسیدند.
شهید عبداللهی خاطرات فراوانی از همرزمش شهید جعفریان که مسئول گروه مهدویون بود، تعریف میکردند.
در پایین عکس این دو شهید، ۴عکس کوچک وجود دارد که همه آنها هم شهید شدند؛ خواهر شهیدجعفریان، شوهر خواهر شهید و و دو برادر شهید.
دو برادر، در جبهه شهید شدند اما خواهر و شوهرخواهر او توسط ساواک شهید شدند.
همسر شهیدعبدالهی تعریف میکند:
خواهر شهید را درحالی که ۵ ماهه بارداربود به شهادت رساندند
آخرین بارخواهرشهیدبا همین چادری که در عکس است به دیدنم آمد و چند کتاب انقلابی به او دادم پس از آن شهید جعفریان و همسرش دستگیر و ۲۸روز تحت شدیدترین شکنجههای ساواک بودند.
نقل میکنند سخن شهیده طیبه واعظی زیر شکنجهها این بوده:
«مرا بکشید ولی چادر را از سرم برندارید»
نهایتاً چون این دو نفرحاضر نمیشوند دوستان دیگرشان را لو دهند، آنها را در آبگرمکنهای مخصوص زندان اوین قرار داده و با سوزاندن در آب جوش، آنها را به شهادت میرسانند😭
در عکس کوچکی که در کنار عکس اصلی میبینید، در آغوش شهید جعفریان، نوزادی است که تنها بازمانده این خانواده شهید پرور است؛ دکتر مهدی جعفریان
گروه شهید عبداللهی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/451346677Cba9588e090
50.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قصه ی زیبای سلیمان و ملکه صبـــــــــــا😍😍😍
🦋داستانی جذاب برای بچه ها😘😘
🎵تولیدگر: گروه تبلیغی هنری تارینو🎵
تولیدگر: جناب آقای محمود باغـــــــی
راوی داستان: سرکار خانم آمنه خلیـــــــلی
📚 @DasTanak_ir
تا حالا به معنی اسمت فکر کردی؟🧐
میدونستی بعضی از اسم ها چه معنی های عجیبی دارن؟😱
میدونستی لقب خانم چه معنی بدی داره؟😬
میدونستی اسم در شخصیت و خلق و خوی اثر داره؟🤭
میدونستی اسم و حتی معنیش چقدر توی زندگیت اثرداره؟🤫
با عضویت در این کانال میتونی از راز اسمها با خبر شی😳👇
https://eitaa.com/joinchat/1840120206C8b995792a6
اگر عضو بشی ورق زندگیت بر میگرده پس بزن رو لینک بالا☝️
⁉️اگه بهتون گفتن نسل کشی یعنی چی....
این تصویر رو نشونش بدید
👆اسرائیل تمام افراد حاضر در تصویر رو شهید کرده😭😭
📚 @DasTanaK_ir | داناب 👈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥انیمیشن پیچ تاریخی
🔹باید دستم رو رها نکنی...
📚 @DasTanaK_ir | داناب 👈
هدایت شده از کانال حاج اکبر پاکزاد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#من -رای -میدهم
کانال حاج اکبر پاکزاد
https://eitaa.com/joinchat/3749904589C50f40fea88
#داستانک
«ولی من رای میدم. چون پسرم اتیسم داره.»
همینکه جملهام تمام شد با ترمز محکم و ناگهانی راننده، همه هُل خوردیم سمت جلو. نمیدانم خشونت توی ترمزش به خاطر تعجب بود یا از مخالفت صریح و قاطعم با حرفهایش جا خورد. مسافران در حال نچ نچ داشتند خودشان را به عقب بر میگرداندند که راننده پنجرهاش را پایین کشید تا صدای «گوسفند» گفتنش به ماشین جلویی برسد.
از پنجره باز شده، سوز هوای بهمنماه میخورد توی صورتم و مرا با خودش به بهمن پارسال میبرد؛ وقتی که توی همین تاکسیهای سبز رنگ نشسته بودم و بین انگشتهایمْ کاغذ آدرس داروخانهای در کوچه پس کوچههای شهر را فشار میدادم. یک واسطه بهم اطمینان داده بود که آنجا رسپیریدون دارد؛ قرصی کوچکتر از عدس. اندازه نقطهای که توی زندگی پسرم بین کلمه مرگ و زندگی فاصله میانداخت.
پسر دو ساله من، درکی از ارتفاع نداشت. این یک نوع کمحسی در اتیسم است. بدون آن قرص، ممکن بود خودش را از هر بالا بلندی به پایین پرتاب کند. آن سطح مرتفع میخواست مبل باشد یا قلهی سرسرهای در پارک. میتوانست پشت بام خانهای سه طبقه باشد یا پنجره باز ماشین در حال حرکت.
وقتی به مقصد رسیدیم هوا تاریک شده بود. رفتم توی داروخانه خلوت. ناخودآگاه با صدای پایینتر از معمول از مرد پشت شیشه پرسیدم رسپیریدون دارید؟ مرد چند ثانیهای به من نگاه کرد. انگار میخواست از دزاژ استیصال صورتم شناساییام کند که آیا واقعا کودک اتیستیک دارم یا نه. منتظر جواب دستگاه خیالی دروغسنجیاش نماندم. نسخه را از کیفم بیرون کشیدم و گفتم «آقا بخدا برای همین کاغذ ۳۷۰ تومن پول ویزیت روانپزشک اطفال دادم. ثبت اینترنتی هم هست. میتونید کدملی بچهمو چک کنید.» بغض اگر چهره داشت، در آن لحظه حتما شکل من بود. سراغ رایانهاش نرفت. فقط جوری با احتیاط و آهسته برگه قرص را روی پیشخان گذاشت که انگار داریم کوکائین رد و بدل میکنیم. تشکرکنان قرص را توی دستم فشار دادم. هنوز در خروجی را باز نکرده بودم که صدای مرد توی داروخانه پیچید: «خانم این آخریش بود. دیگه اینجا نیاین.» آنجا به اشکهایم اجازه ریختن ندادم. اما کمتر از یک هفته بعدْ دیگر دلیلی برای اختفای اضطرابم نداشتم و میشد راحت و رها گریه کنم. توی تاکسی بودم. قرصهای تو برگه یا بهتر بگویم، روزهای آرامش خانهمان، تمام شده بود. صبح زود، کاسهی چه کنم را برداشته بودم تا آن را سمت متصدی داروخانه بگیرم. راننده، رادیو را برای اخبار ساعت هفت روشن کرد. گوینده اخبار، اول مطمئنمان کرد که اینجا تهران است؛ و صدا، صدای جمهوری اسلامی ایران. بعد جوری که انگار مخاطبش فقط خود خود من باشم متن اولین خبر را خواند: «دانشمندان ایرانی توانستند قرص رسپیریدون را بومیسازی کنند. ماده اولیه این دارو در لیست جدید تحریمها علیه ایران قرار داشت. این دارو برای درمان و کنترل اتیسم به کار میرود...»
نه صورتم را پوشاندم و نه صدایم را پایین آوردم. اشک شادی که پنهان کردن ندارد. شیرینتر این که تنها بیست روز بعد، همسرم با سه برگه رسپیریدون از داروخانهی محلهمان به خانه آمد.
من رای میدهم چون پسرم اتیسم دارد. چون میدانم اگر با صندوقهای خالی اقتدار و امنیت این مملکت خال بردارد، هزاران مادر نگران مثل من، برای یافتن داروهای سادهای مثل تببر و سرماخوردگی، راهی این مسیر پر رنج میشوند. این تنها جایی است که نمیخواهم هیچ مادری درکم کند.
صدای بوق ممتد راننده مرا به بهمن ۱۴۰۲ و حوالی انتخابات برگرداند. زنی با غیظ داشت راجع به چای دبش و قیمت گوشت و شاسیبلندهای نمایندهها حرف میزد. پسر جوان کنارش که نگاه خیرهی معذبکنندهای به یقهی باز زن داشت، در تایید حرفش گفت: «آدم یه گوسفند توی مراتع سوییس باشه شرف داره به اینکه یه شهروند باشه تو این مملکت خراب شده» خواستم بگویم اتفاقا خیلی از مردمان سرزمینهای جنگزدهی اطرافمان رفتند سوییس؛ منتها مثل گوشت گوسفندی، قلب و چشم و کلیهشان با قاچاق اعضای بدن رفت توی فریزرهای اروپا، نه مراتع سرسبزش! اما نمیشد. چون هم به مقصد رسیده بودم و هم بعید بود پسرک خبری از آمار شهروندان ربوده شده یا مفقود شدهی لیبی و عراق و سوریه، در خلال جنگهای داخلیشان داشته باشد.
در را که برای پیاده شدن باز کردم از راننده پرسیدم: «این عبارت آهسته ببندید که زیر دستگیره نوشته رو خودتون میدید بزنن یا سازمان تاکسیرانی برای همه ماشینا میزنه؟» راننده که انگار سر درد و دلش باز شده باشد گفت: «نه خواهر من! خودم زدم. خون دل خوردم تا این ماشینو خریدم. مردم مراعات نمیکنن که! باید خودم حواسم بهش باشه. به امید این و اون باشیم که کلاهمون پس معرکه است.» با خندهام تاییدی نثارش کردم و گفتم: «چقدر خوبه آدم به چیزی که مال خودش میدونه تعلق و تعصب داشته باشه، حالا چه ماشینش باشه، چه وطنش!»
📚منتظران ظهور
📚 @DasTanaK_ir | داناب 👈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چند سکانس از زندگی ما
📚 @DasTanaK_ir | داناب 👈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از دکتر فریدون جنیدی
عضو امنای بنیاد فردوسی
برای تدریس در دانشگاه ناپل ایتالیا
سال ۱۳۶۵ در دوران جنگ تحمیلی دعوت شده بود.
او در پاسخ گفت:
باید مراقب مادر پيرم باشم
اما مادر او چه کسی است؟
دگرگون خواهید شد!
ببینید...
📚 @DasTanak_ir
چند تا سوالی که براندازها نمیتونن جواب بدن :)
1️⃣ اگر حکومت ایران به قول بعضی دیکتاتوری است، چرا اصلا انتخابات برگزار می کند؟ خوب مثل عربستان عمل کند که در آن هیچ رای گیری انجام نمی شود...؟؟
2️⃣ اگر حکومت ایران اهل ارائه ی آمار دروغ است پس چرا اینقدر سعی می کند مردم را به مشارکت قوی در انتخابات دعوت کند؟ مگر نمی تواند با ارائه یک آمار دروغ میزان مشارکت را بالا اعلام کند؟
3️⃣ اگر آنچه در ایران رخ می دهد انتصابات است، نه انتخابات، پس چرا در هر دور از انتخابات این همه افراد مختلف نامزد می شوند و این هم هزینه تبلیغات می کنند؟!!
4️⃣ اگر وجود مشکلات در کشور باید دلیلی برای عدم مشارکت مردم در انتخابات باشد، چنانچه مشکلی در کشور وجود نداشته باشد پس افراد منتخب قرار است چه فعالیت مثبتی انجام دهند و کدام گره را از کار مردم بگشایند؟
5️⃣ اگر مسئولان در جهت حل مشکلات مردم فعالیت نمی کنند، پس اینهمه مراجعه حضوری مردم به مسئولان با چه امیدی است؟ اعتراض هایی که گاهی به برخی تصمیم گیری ها انجام می شود، با چه نیتی است؟!!
6️⃣ اگر ایران در مسیر پیشرفت حرکت نمی کند پس این همه تحریم برای چیست؟ مگر قطاری که حرکت نمی کند را کسی سنگ می زند؟!
7️⃣ اگر انقلاب اسلامی در مسیر فروپاشی پیش می رود، پس راه اندازی این همه کانال ماهواره ای فارسی زبان توسط تحریم کنندگان ایران و هزینه کردن برای آنها چه توجیهی دارد؟!!
8️⃣ اگر نخبگان از ایران فراری اند، پس این همه موشک و پهپاد فوق پیشرفته را چه کسی می سازد؟ انرژی هسته ای را چطور؟! پیشرفت های حیرت آور در سلولهای بنیادی، فناوری نانو، لیزر، هوافضا، واکسن، رباتیک، جنگ سایبری و ... توسط چه کسانی انجام شده؟!!
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
دانابی شو؛ دانا شو!👇👇
📚 @dastanak_ir
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
« آینده حتمی و نزدیک جهان »
✍️ کم کم باید آماده شویم برای جورِ دیگری زیستن!
از نحوهی اداره خانوادهها!
تا نحوهی اداره دولتها!
تا نحوهی اداره جهان!
زیستن در جهانِ آینده، مبانی خودش را دارد، و به تعبیر قرآن در حکومت صالحان، انسانها بر اساس وزن باطنیشان صاحب اعتبار خواهند بود.
• معیارهای جهان به سرعت بسمت تغییر در حال حرکتند، و این را کسانی میفهمند که قابلیت ادراک تحولات جهان را داشته باشند.
√ تصویر قرآن از آینده جهان چیست؟
√ این تغییر چگونه رخ خواهد داد؟
√ تفاوت جهانِ آینده با جهانِ امروز در چیست؟
√ تکلیف ما در آینده جهان چه میشود؟
√ چگونه وقوع این آینده را قطعی و نزدیک میدانید؟
√ چگونه میتوان در این آینده نقش داشت و در آن صاحب اعتبار بود؟
※ برای یافتن پاسخ سوالات بالا به صفحهی «آینده حتمی و نزدیک جهان» در وب سایت منتظر مراجعه فرمایید:👇
🌐 montazer.ir/la56
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بزن قدش ۴۵ ساله شدیم😂😂😂
📚 @DasTanaK_ir | داناب 👈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅#طنز
کلیپ خدمات رضاخانی : راه آهن
📚 @DasTanak_ir
💠 فهماندن مطلبی به دیگران هنگام نماز
💬 اگر كلمه ای را با قصد ذكر بگويد، مانند اینکه بگويد: «الله اكبر» و موقع گفتن آن، صدا را بلند كند تا مطلبی را به ديگری بفهماند، اشكال ندارد ولی چنانچه به قصد اینکه مطلبی را به كسی بفهماند ذکری بگويد؛ اگرچه قصد ذكر هم داشته باشد، نماز باطل می شود.
❇️ نکته:
حرکت دادن دست یا چشم و ابرو اگر مختصر و به نحوی باشد که با استقرار و آرامش و یا صورت نماز منافات نداشته باشد، موجب بطلان نماز نمی گردد.
📚 رساله نماز و روزه آیت الله خامنه ای مسأله ٣٢٨
📚 @DasTanaK_ir | داناب 👈