📚 روزه خوار
«می خوام طوری برقش بندازی که عکس خودت هم بتونی روش ببینی!»
پسرک خوشحال از اینکه پس از چند ساعت بیکاری، یک مشتری پولدار نصیبش شده، فرچه هایش را برداشت و شروع به واکس زدن کرد.
«اگه کارت خوب باشه یه پنج تومنی هم پیش من انعام داری! شنیدی کوچولو؟»
برق خوشحالی توی چشمهای پسرک دوید و حرکت دستهایش روی کفش مرد جوان سرعت گرفت.
مرد جوان دست توی جیبش کرد و یک حبه از بسته آدامس olips را در آورد و توی دهانش گذاشت.چشمهای پسرک به صورت مرد خیره شد و به آرامی دست از کار کشید.
«پدر سوخته! چرا وایسادی! آدامس می خوای؟ بیا بگیرش...مال تو! فقط زودباش که عجله دارم!»
«من کفش شما را واکس نمی زنم آقا!».
ساعتی بعد صدای «ربنا» در خیابانهای شهر پیچیده بود و پسرکی سیاه چرده با چشمهایی خیس، مواظب بود که مبادا خون توی دهانش را قورت بدهد!!
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
📚 @dastanak_ir
10.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 سکانسی ماندگار از فیلم سینمایی ۲۳ نفر درباره «آزادسازی خرمشهر»
🎬 آثار سینمایی و تلویزیونی متعددی که به ماجرای حصر و آزادسازی خرمشهر در جریان جنگ تحمل پرداختند
🔸 روزم سوم که درباره شکست مقاومت و شروع حصر خرمشهر بود و محمدحسین لطیفی در سال ۸۵ ساخت.
🔸بلمی به سوی ساحل که راوی یک عملیات چریکی برای ایستادگی رزمندگان در مقابل نیروهای متجاوز رژیم بعث عراق بود و رسول ملاقلیپور در سال ۶۴ ساخت.
🔸کیمیا ساخته احمدرضا درویش در سال ۶۸ و سریال خاک سرخ ساخته ابراهیم حاتمیکیا هم در سال ۸۰، درباره تبعات انسانی و خانوادگی حصر خرمشهر بودند.
🔸 در چشم باد سریال مسعود جعفری جوزانی محصول سال ۸۲ هم در سکانس پایانی، تصویر معروف شادی رزمندهها پس از آزادسازی خرمشهر در مقابل مسجد جامع رو بازسازی کرده بود.
🔸 فیلم سینمایی ۲۳ نفر هم که برای اولین بار به ماجرای اسارت ۸ ساله ۲۳ نوجوان ایرانی پرداخته بود هم از دریچهای متفاوت به ماجرای آزادسازی خرمشهر پرداخت.
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
📚 @dastanak_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥یادی کنیم از این عیدی تاریخی آقای روحانی به مردم ایران😆
عيد فطر مبارك🌹
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
📚 @dastanak_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ امسال تو نبودی، رهبر هم نبود
امسال تو نبودی، عید برامون شیرین نبود
این عیدها بدون تو برایمان لذتی ندارد، نفس تازه کن و برگرد که ظهور گل نرگس نزدیک است.
#اللهم_عجل_لوليك_الفرج
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
📚 @dastanak_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینم یه عیدی دیگه از رئیس جمهور عزیزمون به مردم😂😂
#سلطان_عیدی_دادن!!
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
📚 @dastanak_ir
🔴 هتک حرمت امام هادی علیه السلام در عید فطر توسط متوکل عباسی ملعون..
🖋متوکل عباسی که از او در کلام امیرالمومنین علیه السلام تعبیر شده به «کافرترین بنی العباس» در دوران خلافتش از هیچ گونه هتک حرمتی نسبت به خاندان نبوت و امامت فروگذار نکرد از جمله این جسارت ها موردی است که در روز عید فطر سال ۲۴۷ ق مرتکب شد. مرحوم علامه مجلسی جریان این هتک حرمت را چنین نقل میکنند:
🖋متوکل در روز عید فطر دستور داد تا هنگام نماز عید، بنی هاشم با پای پیاده در جلوی مرکب او حرکت کنند تا ضمن این دستور، امام هادی علیه السلام را نیز مجبور به این عمل کند از قضا امام علیه السلام حال مساعدی نداشتند و بر شانه یکی از موالیانشان تکیه زده و به سختی حرکت میکردند ...
هاشمیان از دیدن این حالت امام علیه السلام طاقت از دست دادند و به محضر امام عرضه داشتند: ای مولای ما در این عالم کسی جز ما نیست که مستجاب الدعوه باشد آیا دعا نمیفرمایید تا خداوند شر او را از شما کم کند؟ امام علیه السلام فرمودند:
✨فِی هَذَا الْعَالَمِ مَنْ قُلَامَةُ ظُفُرِهِ أَکْرَمُ عَلَی اللَّهِ مِنْ نَاقَةِ ثَمُودَ لَمَّا عُقِرَتِ النَّاقَةُ صَاحَ الْفَصِیلُ إِلَی اللَّهِ تَعَالَی فَقَالَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ «تَمَتَّعُوا فِی دارِکُمْ ثَلاثَةَ أَیَّامٍ ذلِکَ وَعْدٌ غَیْرُ مَکْذُوبٍ»
✨در این عالم کسی هست که ریزه های ناخن او نزد خدا محترم تر از ناقه قوم ثمود است، وقتی ناقه کشته شد صیحه ای به سمت خدا زد و خداوند فرمود سه روز!! مهلت داده میشوید و این وعده ای است که دروغ در آن نیست!!!
بعد از این واقعه، فرمایش امام هادی علیه السلام به وقوع پیوست و متوکل پس از این هتک حرمت عظیم که به امام هادی علیه السلام نمود سه روز بیشتر زنده نماند و بعد از سه روز به قتل رسید و به خالدینِ در جهنم پیوست.
📚 بحارالانوار، ج۵۰، ص۲۰۷
#احادیث_امام_هادی علیهالسلام
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
📚 @dastanak_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای قربان این خنده شیرین😍😍
خنده شیرین تو، عیدی امروز ماست
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
📚 @dastanak_ir
📜 در روایت است مردی از پیامبر اکرم (ص) سوال میکند:
✍آیا شما گمان میکنید که بهشتیان میخورند و میآشامند؟ حضرت می فرماید: بله قسم به خدا هر فردی در بهشت قوه و قدرت صد مرد را دارد و به اندازه صد نفر غذا می خورد و نوشیدنی می نوشد.
✅بعد او سوال می کند: بهشت که جای پاک و پاکیزه است و جای کثافات و آلودگی نیست٬ پس اینها پس از این همه خوردن و نوشیدن احتیاج به دفع پیدا کنند چیکار می کنند؟ حضرت می فرماید : آنچه را که خورده اید به صورت عرق خوشبو که بوی مشک و عنبر می دهد از بدنشان خارج می گردد
📚بحار جلد ۸ صفحه ۱۴۹
🔹 پینوشت
در روایتی، امکان این امر (خوردن بدون دفع) با خوردن جنین در شکم مادر تشبیه شده که دفع ندارد
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
📚 @dastanak_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 لحظه زیبای بازگشایی درهای حرم امام رضا(ع) و شوق و اشتیاق زائران برای زیارت
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
📚 @dastanak_ir
چمدونش را بسته بودیم،با خانه سالمندان هم هماهنگ شده بود
کلا یک ساک داشت ،کمی نون روغنی، آبنات، کشمش ،چیزهایی شیرین، برای شروع آشنایی …
گفت: "مادر جون، من که چیز زیادی نمیخورم یک گوشه هم که نشستم نمیشه بمونم، دلم واسه نوه هام تنگ میشه!”
گفتم: "مادر من دیر میشه، چادرتون هم آماده ست، منتظرن.”
گفت: "کیا منتظرن؟ اونا که اصلا منو نمیشناسن! آخه اون جا مادرجون، آدم دق میکنه ها، من که اینجا به کسی کار ندارم اصلا، اوم، دیگه حرف نمی زنم. خوبه؟ حالا میشه بمونم؟”
گفتم: "آخه مادر من، شما داری آلزایمر می گیری همه چیزو فراموش می کنی!”
گفت: "مادر جون، این چیزی که اسمش سخته رو من گرفتم، قبول! اما تو چی؟ تو چرا همه چیزو فراموش کردی پسرم؟!”
خجالت کشیدم …!
حقیقت داشت، همه کودکی و جوونیم و تمام عشق و مهری را که نثارم کرده بود، فراموش کرده بودم.اون بخشی از هویت و ریشه و هستیم بود،راست می گفت، من همه رو فراموش کرده بودم!
زنگ زدم خانه سالمندان و گفتم که نمی ریم
توان نگاه کردن به خنده نشسته برلب های چروکیده اش رو نداشتم، ساکش رو باز کردم
نون روغنی و … همه چیزهای شیرین دوباره تو خونه بودند!
آبنات رو برداشت
گفت: "بخور مادر جون، خسته شدی هی بستی و باز کردی.”
دست های چروکیدشو بوسیدم و گفتم:
"مادر جون ببخش، فراموش کن.”
اشکش را با گوشه رو سری اش پاک کرد و گفت:
"چی رو ببخشم مادر، من که چیزی یادم نمی یاد، شاید فراموش میکنم! گفتی چی گرفتم؟ آلمیزر؟!”
در حالی که با دستای لرزونش، موهای دخترم را شونه میکرد زیر لب می گفت: "گاهی چه نعمتیه این آلمیزر…!”
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
📚 @dastanak_ir
6.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥ببینید
#تظاهرات_خانگی_درهند
✅تظاهرات خانگی و انتشار آن در شبکههای مجازی؛ ابتکار جالب یک خانواده انقلابی در کارگیل هندوستان برای روز قدس کرونایی👏
🔹 به شعارها هم دقت کنید!
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
📚 @dastanak_ir