❇️ قصه روایت انسان
📄قسمت دوم
برای ما پنج معلم جوان، انگار یک حلقه مفقوده دیگری هم بود، چیزی که در کنار هویت، نوجوان را مصون بکند. بعد از ماجرای علی، حالا میدانستیم که باید بیشتر رفتارهای شاگردانمان را واکاوی کنیم.
توجهمان به پسری جلب شد که پدربزرگش شهید شده بود، او هم هرجایی نمیرفت، با هرکسی نمیجوشید و رفتارهای حسابشده داشت، لازم نبود که با خودش حرف بزنیم تا از علت مصونیت او سردربیاوریم.
هویت او به گذشتهاش گره خورده بود، به پدربزرگش، به حرمت نام آن شهید. ما او را نه یک نوجوان پانزدهشانزده ساله، که یک انسان دستکم شصت ساله میدیدیم، انسانی که شادابی جوانیاش را داشت، اما پختگی رفتارهایش قابل چشمپوشی نبود.
حالا تکههای پازل کنار هم جا گرفته بودند. هویت و پیشینه. خودت را بشناس و گذشتهات را.
ما دیگر به یکدو نسل اکتفا نمیکردیم. گمشده ما انسان هفت هزار و پانصد سالهای بود که شنیدن روایت این انسان برای هرکس، در هر سن و سالی مصونیت میآورد.
ادامه دارد . . .
#قصه_روایت_انسان
#معلم_تمدن_ساز
#قسمت_دوم
📚هر روز یک پارت داستان و معرفی کتب مشهور
در کانال داستانکده
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@dastankadeh
مهربانم♡
آرامش امروزم را به
اقیانوس الهی گره میزنم
تا در طوفانیترین ایام روزگار
سوار امواج باشم نه در مقابل آن
🌷به نام پروردگار بی همتا🌷
خالق هستی
🌸 الهـی بـه امیـد تـو 🌸
سلام بر آفتاب که هر صبح
زیباترین لبخند و مهربانترین نگاه را
از فرشتگان خدا به ودیعه میگیرد
تا امید راستین را در رگ هستی جاری کند
سلام بر نگاههائی که صداقت زینتشان است
سلام بر مهر آدمی که بالاترین سرمایه است
سلام به شما یاران پر مهر،صبحتون سرشار از زیبائی
هر روزتون مزین به نگاه خـ♡ـدا
✅جهت سفارش #تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛
@teacherschool
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@tadriis_yar
♦️سلام امام زمانم
🔹السلام علیک يَا ابْنَ الْعُلُومِ الْكَامِلَةِ
السلام علیک يَا ابْنَ السُّنَنِ الْمَشْهُورَةِ
🔹سلام بر تواى فرزند علوم كامل الهى
سلام بر تواى فرزند سنن و قوانين معروف آسمانمولای من!
خوشا به حالِ کسی که
خلوتش را شما پُر کرده اید..
صاحبِ دلهای بیقرار...
⏰کانال پرورشی ایران
حاوی مطالب آموزشی و فرهنگی 🧑💻
@Schoolteacher401
↔️↔️↔️↔️↔️↔️↔️↔️
@madrese_yar
5.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#تقویم_روز_چهارشنبه
#چهارم_مهر_۱۴۰۳
#اکرمبهدانه
#التماسدعا
✅جهت سفارش تبلیغات در مجموعه کانالهای پانزده گانه تدریس یار ؛
@teacherschool
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@tadriis_yar4
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: چهارشنبه - ۰۴ مهر ۱۴۰۳
میلادی: Wednesday - 25 September 2024
قمری: الأربعاء، 21 ربيع أول 1446
🌹 امروز متعلق است به:
🔸امام موسي بن جعفر حضرت كاظم عليه السّلام
🔸السلطان ابالحسن حضرت علي بن موسي الرضا عليه السّلام
🔸جواد الائمه حضرت محمد بن علي التقي عليه السّلام
🔸امام هادي حضرت علي بن محمد النقي عليه السّلام
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹امروز مناسبتی نداریم
📆 روزشمار:
🌺13 روز تا ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام
🌺17 روز تا ولادت امام حسن عسکری علیه السلام
▪️19 روز تا وفات حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
🌺43 روز تا ولادت حضرت زینب سلام الله علیها
▪️51 روز تا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها (روایت 75روز)
✅جهت سفارش تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛
@teacherschool
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@tadriis_yar6
قصه روایت انسان:
📄قسمت سوم:
تصور کن یک روز پدرت تو را بخواند، صندوقی را پیش چشمانت بگشاید و دفتر دستنویس خاک خوردهای را از آن دربیاورد و به تو بگوید حالا وارث این دفتر تویی.
کلاس هویت تاریخی ما همینطور شکل گرفت. صندوق یادگارهای انسان هفت هزار و پانصد ساله را گشودیم و دفتر روایت او را خطبه خط برای شاگردانمان خواندیم. همان نوجوانان پسر شر و شور که نمیتوانستی آنها را پای حتی یک مفهوم دینی یا تاریخی به اندازه چند دقیقه بنشانی، حالا زمین فوتبال را رها میکردند و با چشمانی پر از اشتیاق با ما این دفتر را ورق میزدند.
اگر کرونا نبود، هنوز هم کانون برپا بود با همان نوجوانان و ما پنج طلبه که حالا تشنگی شاگردانمان را میدیدیم و دلمان میخواست میوه کلاس هویت تاریخی را بچینیم. اما دست روزگار کاری کرد که بذر این میوه در خاکی دیگر ثمر دهد.
ادامه دارد . . .
#معلم_تمدن_ساز
#قصه_روایت_انسان
#قسمت_سوم
📚هر روز یک پارت داستان و معرفی کتب مشهور
در کانال داستانکده
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@dastankadeh
شکار نیروی باد! 🌪
به ظهر گرم تابستانی فکر کنین که خورشید همهی توانش رو جمع کرده و گرما میریزه روی سرتون. برق ندارین و کولر و پنکه کار نمیکنه. واقعا چطور میشه توی چنین شرایطی دووم آورد؟!
مردم شهرهای کویری که آبوهوای گرم و خشکی دارن خیلی از اوقات سال رو در چنین هوایی میگذرونن، بدون کولر و پنکه فقط با استفاده از سیستمی به اسم بادگیر!
🥵🔥☀️🌞
از اسمش معلومه دیگه بادگیرها باد رو گیر مینداختن تا هوای خونه رو تهویه کنه! چجوری؟
در نقطهی مناسبی از بنای خونه، سازهی خشتی آجری پنجرهدار بلندی ساخته میشده تا باد از دریچهی ورودی بیاد داخل، از روی یه حوضچه بگذره و داخل فضای خونه جریان پیدا کنه و هوا رو خنک کنه.
هوای گرم هم از طرفی دیگه خارج بشه.
معمار ساختمون باید تشخیص میداد که کجا و چهجوری اونو بسازه تا بتونه بهترین استفاده رو از بادها کنه. ممکن بوده خطای در ساخت باعث بشه باد گرم وارد خونه بشه.
🌬💨🍃🌬
بادگیرها علاوه بر خونهها، برای خنک نگه داشتن آب داخل آبانبار هم ساخته میشده.
معمارها سعی میکردن نمای بادگیر رو هم با معماری زیبایی بسازن تا جلوهای خاص به شهر بده.
🧱🏛⛲️
با توجه به هوای مناطق مختلف کشور، بادگیرها هم انواع مختلفی داشتن. در بعضی مناطق که باد مطلوب از یک جهت میاد، از بادگیر ساده و یک طرفهای به نام بادگیر اردکانی استفاده میشده که ارتفاع کمتری دارن و ساختش کم خرجه. همین ویژگی این امکان رو میداده تا برای هر اتاق یه بادگیر بسازن.
بادگیرهای دوطرفه یا کرمانی بیشتر برای آبانبارها استفاده میشده و دو دریچه برای استفاده از بادها در دو جهت داشته.
اما بادگیرهای یزدی که پیچیدهتر و زیباتر بودن، ارتفاع بسیار زیادی داشتن و با وجود چهار یا هشت دریچه میتونستن بادهای همهی جهات رو به داخل ساختمون هدایت کنن. این نوع از بادگیر برای عمارتهای بزرگتر استفاده میشده.
🪟🏯
بادگیرها یه سیستم ابتدایی و ساده و البته هوشمندانه بوده که به مردم این امکان رو میداده بتونن در گرمای شهرهای کویری، هوای مطبوع و خنکی رو داخل خونه داشته باشن.
❄️🌫
فکر میکنید بادگیرها چه نکات منفی داشتن؟ یا برای تقویت کردنشون از چه روشهایی استفاده میشده؟ اگر خودتون به نتیجه نرسیدین با یه جستجوی ساده میتونین به جواب برسین و اطلاعات بیشتری بهدست بیارین.
#دانستنی
📚هر روز یک پارت داستان و معرفی کتب مشهور
در کانال داستانکده
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@dastankadeh
سلام
من مرسانا پهلوان هستم. کلاس پنجم. 👩🎓
با یه معرفی کتاب دیگه اومدم! 🫶📚
اگه یه روز توی راهروهای تنگ و تاریک زیرزمین یه عمارت باشکوه، مرد شنلپوشی رو ببینی که داره با قدرت جادویی و فراطبیعی خودش یه دختر رو توی شنل سیاهش تسخیر میکنه، چی کار می کنی؟
فرار میکنی و به کسی چیزی نمیگی یا تصمیم می گیری پرده از راز مرد شنلپوش برداری؟
😲🤐🤔
خب سرافینا راه دوم رو انتخاب میکنه، دختری که هشت تا انگشت پا داره، و دقیقاً همین حادثه براش اتفاق میافته. اون هم توی عمارتی که جورج وندربیلت، مرد ثروتمند آمریکایی، توی کوههای اشویل ساخته.
💶🫢
سرافینا نمیدونه که توی این مسیر، بزرگترین راز زندگیش برملا میشه. رازی که هیچوقت نمیدونست چرا با بقیه فرق داره، مادرش کجاست، و چرا باید با پدرش توی زیرزمین یه عمارت بزرگ زندگی کنه.
توی این راه یه دوست خوب پیدا میکنه و اتفاقهای خیلی جذاب و جالبی براشون میافته...
📚📚📚
کتاب سرافینا و شنل سیاه رو رابرت بیتی نوشته. اونم با قلم جذاب و فوقالعادهش.
این کتاب رو انتشارات پرتقال چاپ کرده و خانم شبنم حیدری پور اون رو ترجمه کرده.
این کتاب ۳ جلد دیگه به نام های سرافینا و عصای مارپیچ، سرافینا و روح سرگردان و سرافینا و هفت ستاره داره که مثل این کتاب فانتزی و باحالن.
راستی این کتاب رو در آمریکا انتشارات دیزنی چاپ کرده و شرکت دیزنی ازش فیلم هم ساخته. البته این فیلم هنوز تو ایران منتشر نشده.
بخونین و لذت ببرین. 📚📖
🖋 نوشته: مرسانا پهلوان
#معرفی_کتاب
📚هر روز یک پارت داستان و معرفی کتب مشهور
در کانال داستانکده
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@dastankadeh
« فیلم بازگشت بچههای راهآهن»
تصور کنید، یه گروه از بچههای شجاع که مجبور میشن از خونه و شهرشون دور بشن و برن به یه روستای عجیب، جایی که کلی ماجرا و دوستای جدید منتظرشونه! به نظرتون چه اتفاقاتی در انتظارشونه؟
😍💑
فیلم« بازگشت بچههای راهآهن» داستان یه گروه از بچههاست که توی زمان جنگ جهانی دوم، مجبور میشن از شهرشون دور بشن و به یه روستای کوچک و سرسبز برن. توی این سفرشون، کلی ماجراهای بامزه و بعضی وقتا حتی ترسناک براشون پیش میاد!
🤯🏞
این بچهها وقتی به اون روستا میرسن، با یه سرباز جوان آشنا میشن که اونم از خونهاش دور شده و با مشکلات خودش دستوپنجه نرم میکنه. ولی این بچههای شجاع دست به دست هم میدن تا به هم کمک کنن و توی این راه کلی ماجراجویی میکنن!
🧑🤝🧑🎯
یکی از جذابیتهای فیلم، اینه که خیلی خوب نشون میده چطور بچهها با شجاعت و دوستی میتونن بر هر مشکلی غلبه کنن. توی داستان،یاد میگیرین که حتی وقتی دلتنگ خونه و خانواده هستی، با دوستانت میتونی دنیای جدیدی بسازی و به آدمهای دیگه کمک کنی.
😇🌍
فیلم «بازگشت بچههای راهآهن» پر از لحظات بامزه، اما گاهی هم احساسی و آموزنده است که باعث میشه هم از تماشاش لذت ببرید و هم کلی چیز یاد بگیرید.
🥳💡
🔻لینک تماشا:
https://l.shad.ir/9kz
📚هر روز یک پارت داستان و معرفی کتب مشهور
در کانال داستانکده
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@dastankadeh
سکانس مدرسه 1.mp3
3.33M
🔸چند روز بیشتر به اول مهر نمونده و میخوایم یکم خاطره بازی کنیم با حال و هوای اون روزهای خاطره انگیز...😉😉😉
💪آماده ای؟
🔹️پس این سکانس رو با ما همراه باش...😎
📚هر روز یک پارت داستان و معرفی کتب مشهور
در کانال داستانکده
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@dastankadeh
روستاگردی -darekhazine.mp3
3.51M
🚞 با هم ایران رو بگردیم
🏞 با "روستاگردی" سفری خواهیم کرد از آمریکا به قلب ایران به دره خزینه لرستان
🔹 جایی که نمونه ش فقط در آمریکا پیدا میشه
🎙 الهام وحدت
#روستاگردی
📚هر روز یک پارت داستان و معرفی کتب مشهور
در کانال داستانکده
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@dastankadeh
#داستانک
#طبس
💠 نصیحت زاهد
● گرمی هوای تابستان شدت كرده بود. آفتاب بر مدینه و باغها و مزارع اطراف مدینه به شدت میتابید. در این حال مردی به نام محمد بن منكدر - كه خود را از زهّاد و عبّاد و تارك دنیا می دانست - تصادفا به نواحی بیرون مدینه آمد، ناگهان چشمش به مرد فربه و درشت اندامی افتاد كه معلوم بود در این وقت برای سركشی و رسیدگی به مزارع خود بیرون آمده و به واسطهی فربهی و خستگی به كمک چند نفر كه اطرافش هستند و معلوم است كس و كارهای خود او هستند راه میرود.
● با خود اندیشید: این مرد كیست كه در این هوای گرم خود را به دنیا مشغول ساخته است؟! نزدیکتر شد، عجب! این مرد محمد بن علی بن الحسین (امام باقر علیهالسلام) است! این مرد شریف، دیگر چرا دنیا را پی جویی میكند؟! لازم شد نصیحتی بكنم و او را از این روش باز دارم.
● نزدیک آمد و سلام داد. امام باقر علیهالسلام نفسزنان و عرقریزان جواب سلام داد.
● «آیا سزاوار است مرد شریفی مثل شما در طلب دنیا بیرون بیاید، آنهم در چنین وقتی و در چنین گرمایی، خصوصا با این اندام فربه كه حتما باید متحمل رنج فراوان بشوید؟!»
● «چه كسی از مرگ خبر دارد؟ كی میداند كه چه وقت میمیرد؟ شاید همین الآن مرگ شما رسید. اگر خدای نخواسته در همچو حالی مرگ شما فرارسد، چه وضعی برای شما پدید خواهد آمد؟! شایستهی شما نیست كه دنبال دنیا بروید و با این تن فربه در این روزهای گرم این مقدار متحمل رنج و زحمت بشوید؛ خیر، خیر، شایستهی شما نیست».
❖ امام باقر علیهالسلام دستها را از دوش كسان خود برداشت و به دیوار تكیه كرد و گفت: «اگر مرگ من در همین حال برسد و من بمیرم، در حال عبادت و انجام وظیفه از دنیا رفتهام، زیرا این كار عین طاعت و بندگی خداست. تو خیال كردهای كه عبادت منحصر به ذكر و نماز و دعاست. من زندگی و خرج دارم، اگر كار نكنم و زحمت نكشم، باید دست حاجت به سوی تو و امثال تو دراز كنم. من در طلب رزق میروم كه احتیاج خود را از كس و ناكس سلب كنم. وقتی باید از فرارسیدن مرگ ترسان باشم كه در حال معصیت و خلافكاری و تخلف از فرمان الهی باشم، نه در چنین حالی كه در حال اطاعت امر حق هستم كه مرا موظف كرده بار دوش دیگران نباشم و رزق خود را خودم تحصیل كنم».
● زاهد: «عجب اشتباهی كرده بودم! من پیش خود خیال كردم كه دیگری را نصیحت كنم، اكنون متوجه شدم كه خودم در اشتباه بودهام و روش غلطی را می.پیمودهام و احتیاج كاملی به نصیحت داشتهام».¹
1⃣ بحارالانوار؛ ج ۱۱ ص ۸۲
📚هر روز یک پارت داستان و معرفی کتب مشهور
در کانال داستانکده
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@dastankadeh