هدایت شده از سیدمحمدمهدی شفیعی
به غربت مدام، حضرت مجتبی علیه السلام:
کیست او؟ آن که بین خانه ی خود مکر دشمن مجاورش بوده ست
او که انگار در تمام قرون هرچه غربت معاصرش بوده ست
او که از روزهای کودکی اش شعله در خانه دلش افتاد
دم به دم داغ ظهر عاشورا در نفس های آخرش بوده ست
نه فقط شد مدینه مدیونش، کربلا میوه داد از خونش
"آن شهیدی که سیدالشهدا هر شب جمعه زائرش بوده ست" 1
صلح او تیغ در نیام علی است، کربلا جلوه ی قیام علی است
باطن تیغ مرتضی است یکی، فرق قصه به ظاهرش بوده ست
آن زمان که مسافری خسته لب گشوده به طعنه و توهین
میزبان در عوض فقط فکر آب و نان مسافرش بوده ست
"دوستان را کجا کند محروم او که با دشمنان نظر دارد" 2
دشمنش میهمان سفره ی اوست چه رسد آن که شاعرش بوده ست
سیدمحمدمهدی شفیعی
1_ الامام الباقر علیه السلام:
ان الحسین بن علی کان یزور قبر الحسن علیه السلام فی کل عشیه جمعه(میزان الحکمه، ج 4، باب زیاره الامام الحسن علیه السلام)
۲_ سعدی:
دوستان را کجا کنی محروم
تو که با دشمنان نظر داری
کانال شخصی سیدمحمدمهدی شفیعی:
https://eitaa.com/joinchat/344064018Ce1550fc303
🔹🔹🔹🔹
شعر برای امام حسن علیه السلام و شفای وصال
از ماندگارترین شعرهایی که برای امام حسن(ع) سروده شده میتوان به شعر وصال شیرازی اشاره کرد که در جریان نابینا شدنش بر اثر آب آوردن چشمش، برای آن حضرت غزلی میسراید. او پس از نابینا شدن شبی متوسل به حضرت محمد(ص) می شود و از آن حضرت شفای چشمانش را می خواهد. آن حضرت به خواب وصال میآیند و به او میگویند شعری برای امام حسن(ع) یا امام حسین(ع) بسراید. در همان حال حضرت فاطمه زهرا(س) حاضر میشوند و به او میگویند که اگر شعر مصیبت گفتی اوّل از حسنم شروع کن؛ زیرا او خیلی مظلوم است. و این راز سرودن شعر «از تاب رفت و طشت طلب کرد و ناله کرد/ آن طشت راز خون جگر باغ لاله کرد ... » در فردای دیدن آن رؤیا در عالم خواب است.
#شاعر
🔹🔹🔹🔹
سایت شهرستان ادب
🔹◼️🔹◼️🔹◼️🔹
#یا_امام_حسن
شعری که باعث شفای چشمان وصال شد...
از تاب رفت و طشت طلب کرد و ناله کرد
آن طشت را ز خون جگر باغ لاله کرد
خونی که خورد در همه عمر، از گلو بریخت
دل را تهی زخون دل چند ساله کرد
نبود عجب که خون جگر گر شدش بجام
عمریش روزگار همین در پیاله کرد
نتوان نوشت قصه درد و مصیبتش
ور می توان ز غصه هزاران رساله کرد
زینب درید معجر و آه از جگر کشید
کلثوم زد به سینه و از درد ناله کرد
هر خواهری که بود روان کرد سیل خون
هر دختری که بود پریشان کُلاله کرد
یا رب به اهل بیت ندانم چه سان گذشت
آن روز شد عیان که رسول از جهان گذشت ...
وصال شیرازی
🔹◼️🔹◼️🔹◼️🔹
سایت شهرستان ادب
🔹◼️🔹◼️🔹◼️🔹
#یا_امام_حسن
خاک درش به فرق شهان تاج افتخار
گوید تبارک اللَّه از این خلق، کردگار
چون روی او بدیدم و آن زلف تابدار
"آمَنْتُ بِالَّذي خَلَقَ اللَيلَ وَ النَّهار"
سيّد، زَكِيّ، تقی، امین، مجتبی، حسن
🔹◼️🔹◼️🔹◼️🔹
امیرحسین کمال زارع
🔹◼️🔹◼️🔹◼️🔹
#یا_امام_حسن
مهرش کنار چشمه ی چشمش روان شده
کوه کرم، اَريكه ی آتش فشان شده
"حکمش مدار دایره کُنْ، فَكانْ" شده
خِجلت زده سپهر، کران تا کران شده
بر سفره اش نشسته امیر و گدا، حسن
🔹◼️🔹◼️🔹◼️🔹
امیرحسین کمال زارع
🔹◼️🔹◼️🔹◼️🔹
#یا_امام_حسن
افتاده دل به دام سیه زلفِ در شکن
کز عطر او رسیده نصیبی به هر خُتَن
ما را چه جای صحبت از آن شاه پُر مِحَن
کو بر دلش نشسته دو صد داغ در وطن
وِرد لب غریب به هر کوی یا حسن!
🔹◼️🔹◼️🔹◼️🔹
امیرحسین کمال زارع
🔹◼️🔹◼️🔹
جعده کجا؟ رباب کجا؟ فرق فاحش است
کان خون به دل نموده و این خورده خون دل
🔹◼️🔹◼️🔹
هدایت شده از بیسیمچی مدیا 🎬
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مستند "غیر رسمی" تهیه شده توسط دفتر مقام معظم رهبری، امشب ساعت ۱۹:۲۰ از شبکه سوم سیما
روایتی از دیدارهای مقام معظم رهبری با راویان دفاع مقدس
@Bisimchimedia
هدایت شده از آفتابگردانها
#ویژهنامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها
آیینهی جمال و جلال خدا، حسن
مبهوت ذات اقدس حق، زابتدا، حسن
سر تا به پا تجلی نور هُدی، حسن
پا تا به سر حقیقت در حق فنا، حسن
در پاسخ «اَلَستُ» سراسر «بلی»، حسن
مهرش کنار چشمهی چشمش روان شده
کوه کرم، اَريكهی آتشفشان شده
«حکمش مدار دایره کُنْ، فَكانْ»۱ شده
خِجلتزده سپهر، کران تا کران شده
بر سفرهاش نشسته امیر و گدا، حسن
خاک درش به فرق شهان تاج افتخار
گوید تبارکالله از این خلق، کردگار
چون روی او بدیدم و آن زلف تابدار
«آمَنْتُ بِالَّذي خَلَقَ اللَيلَ وَ النَّهار»۲
سيّد، زکی، تقی و امین، مجتبی، حسن
افتاده دل به دام سیهزلفِ در شکن
کز عطر او رسیده نصیبی به هر خُتَن
ما را چه جای صحبت از آن شاه پُر مِحَن
کو بر دلش نشسته دو صد داغ در وطن
وِرد لب غریب به هر کوی «یا حسن!»
نقاش جان! به صفحهی خاکش حرم بکش
دستی برآر و خط عدم روی غم بکش
پشت فلک ز حُسن حرم نیز خم بکش
خیل مَلَک به درب حریمش خَدَم بکش
هرچند ساکن است در اوجِ سما، حسن
مست شراب جامِ ازل، شاه لَمْ يَزَل
نامش هزار مرتبه «احلی مِنَ العَسَل»
شمشیرِ شيرِ معركهی شیر با جمل
خيزَد دوباره بانگِ فَفِرُّوا إلَی الجَبَل
تا پا نَهَد به معرکهی اشقیا، حسن
او را جمال طلعت شمسش زبانزد است
مهرو، کشیدهابرو و گیسو مُجَعّد است
در بُهت رفته عالم و آدم مُردّد است
کاحمد حسن وَ یا حسن آیا محمّد است؟
یا مجتبی محمّد! و یا مصطفی حسن!
ای نور دیدگان علی، فاطمه، نبی!
کز مصطفی و حیدر و زهرا، لبالبی!
گر آفتاب روی تو پیدا شود شبی
جز مهر تو مباد دگر هیچ مذهبی
آیینهای به آیتِ شمسالضّحي، حسن!
محبوس عشق و پادشه فتحِ باب، تو!
سوره به سوره آیهی اُمُّ الكِتاب، تو!
ای رمز و راز ادعیهی مستجاب، تو!
کس را نکردهای پسِ این در، جواب، تو!
دستی ز ما بگیر، شه ذوالعطا! حسن!
عشق تو بود و چشم و شراب طهوریات
ما را گرفت جذبهی آفاق نوریات
با این دلم چهها که نکردهست دوریات
ای کوه صبر! جان به فدای صبوریات
کز صبر توست قائمه، دين خدا، حسن!
آن دم که خصم، گرم به لافِ گزاف بود
صلح تو ذوالفقار برون از غلاف بود
کآنگونه با دورویی و کین در مصاف بود
دین بی تو زخم خوردهی صد انحراف بود
صلح تو بود آینهی كربلا، حسن!
۱و۲ مرحوم آیت الله غروی اصفهانی(مفتقر)
#امیرحسین_کمالزارع
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha