🔹🔹🔹🔹🔹
«چهاردهم»
رفتی و بهار خیمه را دِی کردی
تمرین شهامت و وفا کی کردی؟
ای غیرت مردی و شرف می بینم
شش ماهه تمام راه را طی کردی
#محمدجواد_غفورزاده
#کربلا
#ناب
🔹🔹🔹🔹🔹
🏴🏴🏴🔹🔹🏴🏴🏴
«پانزدهم»
در گلوی تشنه اش وقتی عطش جان میگرفت
رود از شرمندگی راه بیابان میگرفت
او خودش باب الحوائج بود مانند عمو
لب اگر آن روز تر می کرد، باران میگرفت
#مسعود_یوسف_پور
#کربلا
#ناب
🏴🏴🏴🔹🔹🏴🏴🏴
🏴🏴🏴🔹🔹🔹🏴🏴🏴
«شانزدهم»
گفت: ای گروه! هر که ندارد هوای ما
سر گیرد و برون رود از کربلای ما...
تا دست و رو نشُست به خون، مینیافت کس
راه طواف بر حرم کبریای ما
این عرصه نیست جلوهگه روبه و گراز
شیرافکن است بادیهٔ ابتلای ما
همراز بزم ما نبوَد طالبان جاه
بیگانه باید از دو جهان آشنای ما
برگردد آنکه با هَوَس کشور آمده
سر ناورد به افسر شاهی، گدای ما
ما را هوای سلطنت مُلک دیگر است
کاین عرصه نیست در خور فرّ همای ما
یزدان ذوالجلال به خلوتسرای قدس
آراستهست بزم ضیافت برای ما...
#نیر_تبریزی
#کربلا
#ناب
🏴🏴🏴🔹🔹🔹🏴🏴🏴
🔹🔹🔹🏴🏴🔹🔹🔹
«هجدهم»
ـ........................................
دو بیتی هم دو دست از دست داده ست
دلم تنگ است یا باب الحوائج
ـ........................................
#سید_حبیب_نظاری
#کربلا
🔹🔹🔹🏴🏴🔹🔹🔹
🔹🏴🏴🔹🏴🏴🔹
«نوزدهم»
فضایل یل ام البنین ببین به دو چشم
که امتحان خدا داده است پس به دو دست
ببین که یوسف آل علی به حب ولی
رقم زده ست چه سان احسن القصص به دو دست
#محمدرضا_طهماسبی
#کربلا
#ناب
🔹🏴🏴🔹🏴🏴🔹
🔹🏴🏴🏴🔹🏴🏴🏴🔹
«بیستم»
شاید امسال به این بادیه باران برود
شاید امسال به این دشت، بهاران برود
شاید امسال خدا را تو چه دیدی، شاید
یوسف گمشده اینبار به کنعان برود
شاید امسال حسین از سفر کربوبلا
منصرف گردد و شاید به خراسان برود...
#مهدی_جهاندار
#کربلا
🔹🏴🏴🏴🔹🏴🏴🏴🔹
🏴🏴🏴🔹🔹🏴🏴🏴
«بیست و یکم»
سری مجرد تنها سری که مستقل است
سری که از ازل از تن جدا و منفصل است
سری سرشته ز نور حریق و نوش رحیق
سری که شانش اجل از حجاب آب و گل است
سری که بسته دو عالم به تاری از مویش
سری که نیت قدقامتش به قد قتل است
سری که در پی او می دوند انس و ملک
سری که قافله سالار کاروان دل است
سری مقدس و بشکوه همچو قرص قمر
مهی چنین نه به ابر اندر است و مضمحل است
سری که سرزده آمد به خواب ابراهیم
سری که دشنه برای بریدنش دودل است
سری عظیم سرآمد سری ذبیح الله
سری که خود سر یحیی ز دیدنش خجل است
آهای راهب نصرانی این سر عیسی است
که دشت شب ز دمش چون تنور مشتعل است
گلاب و مشک و هل آور بشوی این سر را
خود این سر ارچه معطرتر از گلاب و هل است
به ذلت این سر گردن نمی نهد هیهات
به اوج نی نزند سر سری که منفعل است
ز سر گذر کن و سر نه به دامنش دل من
که سر نباشد آنکه به شانه متصل است
شنید تاک خماری ز خیزرانی مست
که چل شفای لبش روحبخش و غم گسل است
به اربعین فقط انگور می شود مبعوث
ز خم بپرس چه رازی نهفته در چهل است
#محمدرضا_طهماسبی
#کربلا
#ناب
🏴🏴🏴🔹🔹🏴🏴🏴
هدایت شده از شعر هیأت
💠 تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
«تفألی به مرثیه #امام_سجاد علیهالسلام در اشعار حافظ»
🔹همواره این سؤال برای حافظپژوهان مطرح بوده است که آیا حافظ در مورد معصومین علیهمالسلام شعری سروده و اساساً به حوزه شعر ولایی ورود پیدا کرده است یا خیر؟
ابیاتی را میتوان مثال زد که حافظ در آنها به تصریح یا تلویح اشارهای به اهلبیت علیهمالسلام داشته است. بهعنوان نمونه در بیت زیر صراحتاً به این موضوع پرداخته است:
حافظ اگر قدم زنی در ره خاندان به صدق
بدرقه رهت شود همت شحنه نجف
و در مثال بعدی اینگونه برداشت میشود که تلویحاً نگاهی به ماجرای عاشورا داشته است:
رندان تشنهلب را آبی نمیدهد کس
گویی ولیشناسان رفتند از این ولایت
در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کآنجا
سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت
🔸ایهامی که در شعر حافظ حکمفرماست، باعث شده است تا اشعار او جنبه چندوجهی و رازآلود پیدا کند و میتوان برای ابیات او تأویلهای مختلفی ارائه کرد. تفأل به شعر حافظ نیز نتیجه همین چندوجهی بودن و تأویلپذیری شعر او است.
وجود چنین ظرفیتی در اشعار حافظ و شعرایی مانند او، باعث میشود که از نگاه یک ستایشگر، اشعار ایشان در زمره اشعار «کاربردی» قرار بگیرد تا بتوان از آنها در محافل اهلبیت علیهمالسلام بهره برد. چرا که شعر «کاربردی» شعری است که ناظر به شخص، زمان و مکان خاصی نیست و قابلیت این را دارد که بر حال افراد مختلفی منطبق شود. در اشعار کاربردی باید دید فضای کلی شعر و کلمات به کار رفته در آن، با حالات کدامیک از معصومین علیهمالسلام تناسب دارد تا بتوان آن شعر را در مجلس مورد نظر استفاده کرد.
به این دو نمونه دقت کنید:
در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم
بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم...
سعدی
آیا این بیت عاشقانه و ابیات بعدش نمیتواند خطاب به مثلاً امیرالمؤمنین علیهالسلام خوانده شود؟
یا این شعر عاشقانه نمیتواند زبان حال حضرت مسلم علیهالسلام در کوفه باشد؟
بيدل و خسته در اين شهرم و دلدارى نيست
غم دل با كه توان گفت كه غمخوارى نيست...
هُمای شیرازی
🔹نمونههای فراوانی را میتوان بهعنوان شاهد مثال آورد که یک شعر با رویکرد عاشقانه، قابلیت این را دارد تا در محافل اهلبیت علیهمالسلام مورد استفاده قرار بگیرد.
طبق آنچه بیان شد به این غزل حافظ دقت کنید:
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده گزند مباد
سلامت همه آفاق در سلامت توست
به هیچ عارضه شخص تو دردمند مباد
جمال صورت و معنی ز امن صحت توست
که ظاهرت دژم و باطنت نژند مباد
در این چمن چو درآید خزان به یغمایی
رهش به سرو سهی قامت بلند مباد
در آن بساط که حسن تو جلوه آغازد
مجال طعنه بدبین و بدپسند مباد
هر آن که روی چو ماهت به چشم بد بیند
بر آتش تو به جز جان او سپند مباد
شفا ز گفته شکرفشان حافظ جوی
که حاجتت به علاج گلاب و قند مباد
آیا این شعر عاشقانه نمیتواند با حال و هوای امام سجاد علیهالسلام در شام غریبان منطبق باشد؟ پیشنهاد میکنم یک بار دیگر شعر را مرور کنید.
...
هدایت شده از شعر هیأت
🔸حال نشانههای به کار رفته در شعر و فضای حاکم در شعر را با هم بررسی میکنیم.
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده گزند مباد
بیت اول میتواند اشارهای شاعرانه به بیمار بودن امام سجاد علیهالسلام در شام غریبان داشته باشد.
سلامت همه آفاق در سلامت توست
به هیچ عارضه شخص تو دردمند مباد
بیت دوم میتواند دعا برای سلامتی حضرت باشد. علاوه بر اینکه اشارهای به مقام امامت دارد که طبق آنچه در روایت آمده اگر لحظهای امام بر روی زمین نباشد زمین اهلش را در خود فرو میبرد و هستی از بین میرود.
جمال صورت و معنی ز امن صحت توست
که ظاهرت دژم و باطنت نژند مباد
بیت سوم نیز حرف از صحت است که با بیماری حضرت مرتبط است. هرچند بهخاطر حضور واژههای دژم و نژند قابل استفاده در هیأت نباشد.
در این چمن چو درآید خزان به یغمایی
رهش به سرو سهی قامت بلند مباد
در بیت چهارم کلمه خزان این ظرفیت را دارد که استعاره از قاتلان سیدالشهدا علیهالسلام باشد که پس از شهادت حضرت، دست به غارت خیمهها زدند و هرچه در خیمهها بود را به یغما بردند. در مصرع بعد دعا میکند که آسیبی از این آشوب به جان امام نرسد که جان عالم فدای او باد.
در آن بساط که حسن تو جلوه آغازد
مجال طعنه بدبین و بدپسند مباد
با توجه به زندگینامه حضرت، بیت پنجم میتواند اشاره به طعنههایی باشد که حضرت در کوفه و شام از دشمنان میشنیدند.
هر آن که روی چو ماهت به چشم بد بیند
بر آتش تو به جز جان او سپند مباد
در بیت ششم نیز واژه آتش، به تب داشتن حضرت در شام غریبان میتواند اشاره داشته باشد، علاوه بر اینکه شاید، تصویر در آتش بودن خیمهها را هم به نوعی برای مخاطب تداعی کند. شاعر دعا میکند دود این آتشی که دشمنان به راه انداختهاند در چشم خودشان رود و نتیجه این سوء رفتار به خودشان بازگردد.
🔹پیداست که نشانههای «طبیبان، سلامت، صحت، خزان، یغما، طعنه و آتش» به همراه فضای کلی شعر، حال و هوای شام غریبان را در شعر حاکم کردهاند. مضاف بر این مطلب، سیر شعر که با مدح آغاز میشود و به مرثیه ختم میشود، کاملا با فضای شعر مناسب اجرا در هیأت همخوانی دارد.
مهم نیست که حافظ هنگام سرودن این شعر نیمنگاهی به ماجرای شام غریبان و امام سجاد علیهالسلام داشته است یا نه، مهم این است که یک ستایشگر با کمی دقت میتواند شعر را در مرثیه ایشان اجرا کند. بیشک اجرای شعر عاشقانه حافظ در مرثیه این امام بزرگوار، برای مخاطب بسیار جذاب خواهد بود و احساس او را به شدت تحت تأثیر قرار خواهد داد.
✍🏻 #عباس_همتی
🌐 shereheyat.ir/node/5176
✅ @ShereHeyat
🔹🔹🏴🏴🔹🔹🏴🏴🔹🔹
«بیست و دوم»
ای قوم در این عزا بگریید
بر کشتهٔ کربلا بگریید
با این دل مرده خنده تا چند؟
امروز در این عزا بگریید
دلخستهٔ ماتم حسینید
ای خسته دلان، هلا! بگریید
در ماتم او خَمُش مباشید
یا نعره زنید یا بگریید
در گریه سخن نکو نیاید
من میگویم، شما بگریید
اشک از پی چیست؟ تا بریزید!
چشم از پی چیست؟ تا بگریید! ...
#سیف_فرغانی
#کربلا
#گزیده
#ناب
🔹🔹🏴🏴🔹🔹🏴🏴🔹🔹