┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۵۶ 🔅•✾••┈
☀️هشدار درباره خطر بنیامیه
🔸روزی به عمر گفتم:
آیا بگویم که چه آیهای از قرآن درباره بنیامیه نازل شده است؟
🔹پاسخ داد: بگو
🔸گفتم:
آیه(درخت نفرین شده که در قرآن ذکر کردم) درباره بنیامیه نازل شده است.
عمر از شنیدن این آیه عصبانی شد و گفت: #بنیامیه از تو بهتر هستند و نسبت خویشاوندی را نیکوتر مراعات میکنند.
☀️راهنمایی در مسائل قضایی
▪️انتظار عدالت از خلیفه
در مجلس عمر نشسته بودیم که #مردی از #دست_من به وی شکایت آورد و خواست عمر #قضاوت کند. عمر به من رو کرد و گفت: ای ابوالحسن، برخیز و در کنار شاکی خود بنشین تا قضاوت کنم. من برخاستم و در کنار شاکی نشستم و قضاوت انجام شد. سپس برگشتم و در جای قبلی خود نشستم؛ اما عمر از چهرهام #ناخشنودی مرا احساس کرد و گفت: ای ابالحسن، احساس میکنم که ناراحت شدی. آیا از آنچه اتفاق افتاد دلگیر شدی؟
🔸من دلیل ناراحتی خویش را چنین توضیح دادم:
دلیل ناراحتی من این است که تو در حضور شامی مرا احترام نکردی و #با_کینه_صدایم_زدی که ای ابالحسن، برخیز و در کنار شاکی بنشین. #چرا_نگفتی_ای_علی، برخیز و در کنار #خصم خود بنشین؟!
عمر از جای خود برخاست و سر مرا در دست گرفت و #پیشانی و بین دو چشم مرا #بوسید و گفت: پدرم فدای شما باد که «خداوند ما را به وسیله شما هدایت کرد و از تاریکی ها خارج ساخت و به نور رسانید.»
☀️جلوگیری از مجازات زنی بیگناه
زنی که پس از ششماه زندگی در کنار همسر خود، فرزندی به دنیا آورده بود، به جرم #ارتکاب_فحشا نزد خلیفه دوم آورده شد و خلیفه به خیال اینکه این زن مرتکب فحشا شده است؛ تصمیم گرفت وی را مجازات کند.
من مانع مجازات آن زن شدم و توضیح دادم:
اگر بخواهی، از کتاب خدا دلیل میآورم که این زن بیگناه است و نباید مجازات شود.
📍خداوند متعال میفرماید:
و دوران حمل و از شیر باز گرفتن کودک سی ماه است.
📍و در آیه دیگر میفرماید:
مادران، فرزندان خود را دو سال تمام شیر میدهند. [این] برای کسی است که بخواهد دوران شیرخوارگی را تکمیل کند.
در آیه نخست، دوران حاملگی و شیردهی 30 ماه دانسته شده و در آیه دوم، دوران شیردهی 24 ماه معرفی شده است. حال اگر 24 از 30 کسر شود، 6 ماه باقی میماند که کمترین زمان دوران حاملگی است.
عمر با شنیدن این استدلال، زن را آزاد کرد و از آن پس این حکم قطعی شد.
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
☀️ مَن کُنتُ مَولا فَهذا عَلیٌ مَولا
🔹روزی راهبی با جمعی از مسیحیان به مسجدالنبی(ص) آمدند، در حالیکه طلا و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه داشتند
پس #راهب رو کرد به #جماعتی که در آنجا حضور داشتند (أبوبکر نیز در بین جماعت بود) و سوال کرد:
"خلیفهی نبی و امین او چه کسیست؟"
❓پس جمعیت حاضر، #ابوبکر را نشان دادند، پس راهب رو به ابوبکر کرده و پرسید نامت چیست؟
🔹ابوبکر گفت، نامم "عتیق" است
❓راهب پرسید نام دیگرت چیست؟
🔹ابوبکر گفت نام دیگرم "صدیق" است
❓راهب سوال کرد نام دیگری هم داری؟
🔹ابوبکر گفت "نه هرگز"
▫️پس راهب گفت گمان کنم آنکه در پی او هستم شخص دیگریست.
🔹ابوبکر گفت دنبال چه هستی؟
▫️راهب پاسخ داد من بهمراه جمعی از مسیحیان از روم آمدیم و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه آوردیم و هدف ما این است که از #خلیفهی_مسلمین چند سوال بپرسیم، پس اگر #توانست به سوالات ما #پاسخ دهد تمام این #هدایای ارزنده را به او #میبخشیم تا #بین_مسلمانان_قسمت_کند و اگر نتوانست سوالات ما را پاسخ دهد اینجا را ترک کرده و به سرزمین خود باز میگردیم
🔹ابوبکر گفت سوالاتت را بپرس
▫️راهب گفت باید بمن #اماننامه_بدهی تا آزادانه سوالاتم را مطرح کنم
🔹و ابوبکر گفت در امانی، پس سوالاتت را بپرس
▫️راهب سه سوالش را مطرح کرد:
1⃣ ما هو الشئ الذی لیس لله؟
چه چیزاست که از آن خدا نیست؟
2⃣ ما هو شئ لیس عندالله؟
چه چیز است که در نزد خدا نیست؟
3⃣ ما هو الشئ الذی لا یعلمه الله؟
آن چیست که خدا آن را نمیداند؟
پس #ابوبکر پس از #مکثی_طولانی گفت باید از #عمر کمک بخواهم، پس بدنبال عمر فرستاد و راهب سوالاتش را مطرح کرد، #عمر که از پاسخ #عاجز_ماند پس بدنبال #عثمان فرستاد و عثمان نیز از این سوالات جا خورد، و جمعیت گفتند این چه چه سوالیست که میپرسی؟
🔺خدا همه چیز دارد و همه چیز را میداند
▫️راهب خطاب به آن سه نفر(ابوبکر و عمر و عثمان) گفت اینها #شیوخ و #مردان_بزرگی هستند اما #متأسفانه به خود #مغرور شدند و قصد بازگشت به روم کرد
#سلمان_فارسی که شاهد ماجرا بود بسرعت خود را به #امام_علی(ع) رسانده و ماجرا را تعریف کرد و از امام خواست که به سرعت خودش را به آنجا برساند.
پس امام علی ع بهمراه پسرانش امام حسن(ع ) و امام حسین (ع ) میان جمعیت حاضر و با احترام و تکبیر جماعت حاضر مواجه شدند.
🔹ابوبکر خطاب به راهب گفت، آنکه در #جست و #جویش هستی #آمد، پس #هرسوالی_داری از علی (ع) #بپرس!
▫️راهب رو به امام علی(ع) کرده و پرسید نامت چیست؟
🔸امام علی(ع) فرمودند:
☀️نامم #نزد_یهودیان #الیا
☀️ #نزد_مسیحیان #ایلیا
☀️ #نزد_پدرم #علی
☀️ و #نزد_مادرم #حیدر است
▫️پس راهب گفت: نسبتت با نبی(ص) چیست؟
🔸امام(ع ) فرمود: او #برادر و #پسرعموى من است و من نیز #داماد_او هستم
▫️پس راهب گفت: به #عیسیبنمریم قسم که #مقصود و #گمشدهی _من_تو_بودی
▫️پس به سوالاتم پاسخ بده و دوباره سوالاتش را مطرح کرد
☀️امام علی(ع) پاسخ دادند:
🔆 آنچه خدا ندارد، زن و فرزند است
🔆 آنچه نزد خدا نیست، ظلم است
🔆 و آنچه خدا نمیداند، شریک و همتا برای خود است
🌏 فإن الله تعالی أحد لیس له صاحبة و لا ولدا
فلیس من الله ظلم لأحد
و فإن الله لا یعلم شریکا فی الملک 🌕
پس #راهب با شنیدن این پاسخها، کمربندش را باز کرده و روی زمین انداخت، امام علی ع را به #سینه_فشرد و بین دو چشم مبارکش را #بوسید و گفت:
✋🤚 "أشهد أن لا اله إلا الله و أن محمدرسول الله و أشهد أنک وصیه و خلیفته و أمین هذه الامة و معدن الحکمة"
به درستی که نامت در #تورات إلیا و در #انجیل ایلیا و در #قرآن علی و در #کتابهای_پیشین حیدر است
پس براستی تو #خلیفهی بر حق #پیامبری
پس ماجرای تو با این قوم چیست؟
سپس تمام هدایا را به امام علی ع تقدیم کرد و امام در همانجا اموال را بین مسلمین قسمت کرد
✍ عزيزان کپی فضائل أمیرالمؤمنین (ع) توفيقيست كه نصيب هركسي نميشود.
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist