eitaa logo
حماسه جنوب،خاطرات
5.3هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
2.2هزار ویدیو
72 فایل
سرزمین عشق، جایی جز وادی پر جریان دشت عاشقی نیست بشنویم این قصه ناگفته ی انسان های نام آشنای غریب را ------------------ ادمین: @Jahanimoghadam @defae_moghadas2 (کانال‌دوم (شهدا 🔸️انتقال مطالب با لینک بلااشکال است.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 زمین‌خواری رضاشاه ۲ زهرا سعیدی ┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ 🔸 طبق نقشه‌ای که سفارت آمریکا در سال ۱۹۵۴ برای نمایش پراکندگی «املاک پهلوی» و بررسی فروش آنها از سال 1952 به بعد تهیه کرد، «رضاشاه نواحی وسیعی از شمال و غرب کشور (عملا همه لرستان و بخش اعظمی از شمال خوزستان) را به تملک خود درآورده بود که متعاقبا به پسرش رسید. طبق آماری دیگر، «رضاشاه در طول شانزده سال سلطنت خویش از همین راه‌ها طبق آماری ۲۱۶۷ ده و طبق آمار دیگری ۲۴۰۰ ده را به تصرف خود درآورده بود و به یک فئودال نوظهور تبدیل شده بود و برخی از مالکان را هم به شرط اطاعت از او آزاد گذاشت تا کماکان شوکت‌الملک منطقه خود باقی بمانند» 🔸 روش رضاشاه در غصب زمین‌ها از راه زور و اجبار بود. ظاهرا او این کار را از طریق مأموران دولتی و نیز اداره‌ای با عنوان اداره املاک پهلوی انجام می‌داد. اداره املاک پهلوی چند سال بعد از روی کار آمدن رضاشاه و استقرار حکومت پهلوی تأسیس شد. «از اولین روزهای شروع به فعالیت اداره املاک، مزدوران آن دست‌اندازی و تجاوز به املاک و زمین‌های مزروعی کشاورزان، مالکان، خرده‌مالکان و زارعین صاحب نسق را آغاز نمودند و با تهدید و ارعاب آنان و تصاحب همه زمین‌ها و املاک در حال کشت محصولاتی چون شالی، گندم، جو، حبوبات و صیفی‌جات توسط عوامل و قره‌نوکران رضاخان و تبدیل آن زمین‌ها به مزرعه کشت توتون و تنباکو و ساخت کارگاهی جهت خشک کردن توتون در محل مرتع و چراگاه احشام تعدادی از دامداران چندین روستا و آبادی همه دام‌های آنها را از بین بردند و خانواده‌های زراعین را به زور همان قره‌نوکران برای بیگاری در مزارع کشت توتون و کارگاه آن می‌بردند.» ◇ نشر همگانی در راستای جهاد تبیین◇ ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ ادامه دارد @defae_moghadas 👈لینک عضویت ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂‌
🍂 چرا انقلاب کردیم عکسی قابل تامل از.. 🔹 خانم فقیری که کفش ندارد و با لباسی کهنه در فقروفلاکت غرق شده باحسرت به ملکه ثریا و شاه نگاه می‌کند؛ ملکه ای که در مقابل، کیف و کفش ایتالیایی به تن دارد و حتی نگاهی به این خانم ندارد؛ اوج عزت و احترام به زنان این سرزمین و فاصله شاه و مردم در این عکس کاملا نمایان است. ◇ نشر همگانی در راستای جهاد تبیین◇ ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ @defae_moghadas 👈لینک عضویت ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂‌
🍂 حال و هوای مشهد در دوران دفاع مقدس شب های چهارشنبه اطراف ضریح امام رضا (ع) قرق مجروحان جنگ می شد. حتی افرادی که سرتاپایشان را گچ گرفته بودند با تخت و ویلچر به حرم منتقل می‌شدند. برگزاری مراسم سینه زنی گروهی به سبک بوشهری و جمع شدن زوار برای تماشا و دیدن اشک‌های روان بچه‌های جبهه هم در نوع خود جالب بود و به یادماندنی. جمع آنها معنویت و نورانیت خاصی داشت که تکرار ناشدنی‌ست. ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ @defae_moghadas 👈لینک عضویت ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 خورشید مجنون ۲۵ حاج عباس هواشمی                •┈••✾❀🔹❀✾••┈•  روز بعد که به احتمال زیاد روز هشتم تیرماه بود نعیم الهایی را که در این روزها مسئول اطلاعات ما شده بود، همراه خود بردم. اول صبح به گلف (قرارگاه کربلا)، که در اهواز واقع بود رسیدیم. در آنجا عده‌ای از فرماندهان، از جمله نبی رودکی، فرمانده لشکر ۱۹ فجر و چند تن از فرماندهان دیگر یگان‌ها و فرمانده گردان قائم آبادان هم حضور داشتند. ابتدا به اتاق علی شمخانی رفتم مرا که دید سراغ علی هاشمی را گرفت. جوابی نداشتم بدهم. برادر شمخانی گفت: «امروز شما باید گزارش بدهید! و اضافه کرد: «مواظب باشید؛ حال آقای رفسنجانی خوب نیست!» به اتفاق وارد اتاق جلسه شدیم. آقا محسن هم حضور داشت. علی شمخانی کنار آقای هاشمی رفسنجانی نشست و من هم کنار علی نشستم. حدود پانزده نفر در این جلسه حضور داشتند. ابتدا همه ساکت بودند. بعضی به من نگاه می کردند. همه می‌دانستند علی هاشمی را از دست داده ام. همه از دوستی و رفاقتم با او اطلاع داشتند. با دلسوزی به من نگاه می‌کردند. آقای هاشمی رفسنجانی هم سرش را پایین انداخته بود و چیزی نمی گفت. بعد از حدود پنج دقیقه علی شمخانی گفت: کسی قرآن بخواند. چند آیه قرآن تلاوت شد. بعد علی شمخانی چند جمله ای را به عنوان مقدمه و خیلی کوتاه بیان کرد خطاب به آقای هاشمی رفسنجانی گفت: آقای هواشمی گزارش می‌دهند. مجدداً سکوت کوتاهی بر جلسه حاکم شد. خودم را کمی جمع و جور کردم؛ «بسم الله الرحمن الرحیم گفتم و شروع کردم به صحبت. کمی از تجمع نیروی دشمن در جنوب و غرب هور گفتم و اینکه دشمن سه سپاه را برای تهاجم به ر آماده کرده بود و ما پس از طغیان آب و سیل زمستان و بهار امسال وضعیت هورا خوبی نداشتیم؛ ضمن اینکه شاهد نارساییهای زیادی از هر حیث بودیم؛ عقبه و پشتیبانی هم نداشتیم دشمن این ضعفها را میدانست زمان تهاجم نیز به طور بی سابقه ای روی منطقه آتش ریخت و همزمان با شلیک اولین گلوله های توپ بمباران شیمیایی را شروع کرد؛ به نحوی که بعضی از خدمه توپخانه، بعد از شلیک فقط دو یا سه گلوله شیمیایی و شهید یا مصدوم شدند. نیروهای ما منطقه به خصوص در جزایر واقعاً مظلوم بودند و جنگ نابرابری بود. همه حضور داشتند، همه پای کار بودند،" اما فشار بسیار زیاد بود. بعد اضافه کردم: «فرمانده سپاه ششم تا زمانی که هلیکوپترهای دشمن در قرارگاه تاکتیکی فرود آمدند پای بیسیم بود ولی حالا ما از سرنوشت ایشان و بسیاری از برادران دیگر بی اطلاع هستیم. پس از این صحبت در حالی که قصد داشتم باز هم ادامه بدهم، آقای هاشمی رفسنجانی زدند زیر گریه چنان گریه کردند که برادر شمخانی به من گفت: «دیگر ادامه ندهید؛ حال ایشان خوب نیست! با گریه آقای هاشمی رفسنجانی همه به گریه افتادند و جلسه حالت عزا به خود گرفت! چند دقیقه این وضع به همین صورت ادامه داشت. بعد قدری سکوت حاکم شد...             •┈••✾❀🏵❀✾••┈• ادامه دارد از کتاب قرارگاه سری نصرت      کانال حماسه جنوب @defae_moghadas 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🔻 مردی که خواب نمی‌دید/ ۸۳ خاطرات مهندس اسداله خالدی نوشته داود بختیاری ┄┅┅┅┅❀🧿❀┅┅┅┅┄ تاریکی در سطح زمین غلیظ تر شده بود که چند نفر پریدند تو دانشکده. کسی دیوار را به رگبار بست. مردها چسبیدند به زمین. رو زمین را نشانه رفتم. همه از جا کنده شدند و دویدند تو محوطه پشت درخت‌ها. یکهو در و دیوار و ساختمان‌های دانشکده گلوله باران شد. چسبیدم رو پشت بام. تمام هیکل‌ام یخ بست. سرما تو جانم چنگ انداخت. رو آرنج هایم بلند شدم. تیری سوت کشان هوای بالای سرم را جر داد. با یک خیز جا عوض کردم. چشمم افتاد به علی اکبر گل آور. در آن هوای سرد خیس عرق شده بود. صورت سیاهش را نمی‌شد دید. فکر نمی‌کردم این قدر جلو بیایند ... معلوم است با برنامه‌اند. در جوابش فقط سر تکان دادم. انگار می‌ترسیدم منافق‌ها صدایم را بشنوند. فریاد نامجو را شنیدم. نیم خیز شدم به طرف صدا. علی اصغر و حسن هم خیز برداشتند. سرهنگ دیده نمی‌شد. برای چند دقیقه گلوله ای شلیک نشد. نفس‌ام را تو سینه حبس کردم و زل زدم به محوطه دانشکده. احساس می‌کردم منافق‌ها همه جا سنگر گرفته اند. سکوت طولانی شد. ترس آور و لزج، انگار تو تله افتاده بودیم. تله ای به بزرگی تمام دانشکده و خانه ما. به سرم زد تیر در کنم تا از آن وحشت زجرکش رها شویم. انگشتم رو ماشه خشکیده ماند. رمق چکاندن ماشه را نداشت. سکوت مثل کسی که قرص خواب آور خورده باشد بیدار نمی‌شد. مانده بودم چرا کسی نمی‌شکندش. کافی بود کسی فریاد بکشد. موتورسیکلتی از تو خیابان رد شد و صدای خش خش در محوطه دانشکده بلند شد. چند نفر داشتند آهسته قدم برمی داشتند. یکهو تیری شلیک شد. بعد کسی با تمام صدایش فریاد کشید - با تیر زدندش . حسن بود که گفت. انگار دیده بود مرد افتاده بود رو زمین. چند نفر دویدند تو ردیف درختها. بعد جسمی روی زمین کشیده شد. صدای ناله‌های مرد به گوش می‌رسید. یکهو ردیف درخت‌ها به گلوله بسته شد. فریاد نامجو را از میان انفجارها شنیدم. در دانشکده به شدت به هم کوبیده شد. نورافکن‌های بالای در روشن شدند. در زیر نور نقره‌ای گم شد. چند نفر تو خیابان دویدند. خیابان را نگاه کردم. دسته ای مرد مسلح حلقه زده بودند دور لاستیک شعله وری. تیپ چریکی زده بودند. نورافکن‌های بالای در خاموش شدند. حیرت زده به دانشکده زل زدم. مانده بودم چه خبر شده. صدای کوبیده شدن پوتین به در ورودی دانشکده بلند شد. چند نفر به در آویزان شده بودند. با علی اکبر و حسن در را به گلوله بستیم. مردها بین زمین هوا نیست شدند. نگاه کردم به ساعت مچی‌ام. سه نیمه شب را رد کرده بود. از تصور این که آن همه ساعت را با منافق‌ها درگیر بوده ایم قند تو دلم آب شد. مقاومت جانانه ای کرده بودیم. باد صدای فریاد با خود می آورد. آسمان پرشده بود از ستاره های ریز و درشت نقره ای رنگ. خمیده خمیده دویدم داخل ساختمان. •┈••✾○✾••┈• ادامه دارد کانال حماسه جنوب/ ایتا @defae_moghadas ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Mahmoud Karimi - Shab Aval Muharram (128).mp3
5M
🍂 با نوای حاج محمود کریمی شب اول محرم‌ سینه زنت آرزوشه شب اول محرم‌ سینه زنت آرزوشه با دستای یه پیر غلامت پیرهن سیاه بپوشه شب‌ اول‌ محرم‌‌ سینه زنت آرزوشه با دستای یه پیر غلامت پیرهن سیاه بپوشه شب‌ اول‌ محرم‌‌ سینه زنت آرزوشه با دستای یه پیر غلامت پیرهن سیاه بپوشه تو کوچه‌ها با پرچمت امید به زندگی میاد دوباره بوی نذری از روضه‌های خونگی میاد سلام بر پرچم و علم سلام بر شعر محتشم سلام بر محرم سلام بر پرچم و علم سلام بر شعر محتشم سلام بر محرم سلام بر پرچم و علم سلام بر شعر محتشم سلام بر محرم سلام بر پرچم و علم سلام بر شعر محتشم سلام بر محرم شب‌ اول‌ محرم‌‌ سینه زنت آرزوشه با دستای یه پیر غلامت پیرهن سیاه بپوشه شب‌ اول‌ محرم‌‌ سینه زنت آرزوشه با دستای یه پیر غلامت پیرهن سیاه بپوشه سلام بر شعر محتشم سلام بر بیرق و علم سلام بر محرم سلام بر پرچم و علم سلام بر شعر محتشم سلام بر محرم سلام بر پرچم و علم سلام بر شعر محتشم سلام بر محرم •┈••✾○✾••┈• کانال حماسه جنوب/ ایتا @defae_moghadas ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 اعزام به جبهه ۱ با نوای گرم نوحه خوان اصفهان در دفاع مقدس ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ @defae_moghadas 👈لینک عضویت ◇◇ کانال حماسه جنوب ◇◇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 زمین‌خواری رضاشاه ۳ زهرا سعیدی ┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ 🔸 دست‌اندازی رضاشاه به زمین‌های مردم و غصب آنها به حدی بود که صدای اعتراض بسیاری از روزنامه‌های خارجی نیز درآمد؛ چنان‌که یکی از روزنامه‌های فرانسوی با پرداختن به موضوع زمین‌خواری در ایران نوشت: «در ایران جانور عجیبی پیدا شده که مثل شته عمل می‌کند؛ با این تفاوت که شته برگ درختان را می‌خورد، ولی این جانور تاجدار زمین‌خوار است و هرچقدر هم املاک مردم را می‌خورد، باز هم سیر نمی‌شود». البته پیش از آن حسن تقی‌زاده، وزیر مالیه رضاخان، نیز در سال ۱۳۱۴ از لقب گرگ زمین‌خوار برای رضاشاه استفاده کرده بود. رضاخان تا آخرین روزهای سلطنتش، همچنان مالک بخش مهمی از زمین‌های حاصلخیز ایران بود، اما بعد از سقوطش از قدرت، زمین‌های غصب‌شده توسط او، به مردم بازگردانده شد. البته او بسیاری از املاک دولتی را به فرزندش محمدرضا واگذار کرده بود، اما پهلوی دوم مجبور شد طی سندی دیگر، تمامی اموال غصب‌شده توسط پدرش را به دولت پس دهد. او واگذاری املاک به دولت را طی نطقی این‌گونه بیان کرد: «چون منظور اصلى اعلیحضرت پدر بزرگوار ما در واگذارى اموال خودشان به ما این بود که به مصارف خیریه برسد و ما هم از هر حیث فراهم مى‌آوریم؛ بنابراین چنین تصمیم نمودند اموالى که از قبیل املاک و مستغلات و کارخانجات به ما واگذار شده است به منظور ترقى کشاورزى و بهبودى حال کارگران، ترقى فرهنگو بهدارى دولت و بر‌حسب اقتضا و براى انجام منظورهاى بالا یا املاک را به فروش برساند و یا با حفظ و توسعه آبادى آنها در ملک دولت نگاه دارند». ◇ نشر همگانی در راستای جهاد تبیین◇ ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ ادامه دارد @defae_moghadas 👈لینک عضویت ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂‌
🍂 زمین‌خواری فرزندان رضا شاه 🔹 اشرف یکی از این افراد بود که با اعتراف به سودجویی کلان خود از طریق زمین‌خواری می‌نویسد: «در این فضای اقتصادی بازار مستغلات نیز رونق گرفت و قیمت زمین گاه چند صد برابر ترقی کرد. مثل بسیاری دیگر از ایرانیان من نیز توانستم از طریق چند معامله ملکی از جمله یک پروژه خانه‌سازی به مقیاس هزار ویلا بر ثروت شخصی خود بیفزایم» ◇ نشر همگانی در راستای جهاد تبیین◇ ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ @defae_moghadas 👈لینک عضویت ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 خورشید مجنون ۲۶ حاج عباس هواشمی                •┈••✾❀🔹❀✾••┈• پس از آن، آقای رفسنجانی شروع به صحبت کرد. صحبت ایشان بیان واقعیت‌ها و حقایق بود. ایشان فرمود: "ما از ابتدا مظلوم بودیم. دنیا می‌داند عراقی ها جنگ را بر ما تحمیل کردند و ما فقط دفاع کردیم. چیزی از انقلاب ما نگذشته بود که با ما وارد جنگ شدند. ما در طول جنگ نارسایی داشتیم و تنها بودیم، اما همۀ دنیا به بعثی ها کمک می کردند. ما مجبور بودیم با خون رزمندگانمان این کشور اسلامی را حفظ کنیم. آنها دنبال ساقط کردن این کشور و این انقلاب بودند. من می‌دانم، مگر می شود در جایی مثل هور و جزایر، بدون عقبه ایستاد و مقاومت کرد. ما متکی به دو سه جاده بودیم. هر کدام از آنها با یک بمباران بسته می‌شد. ما مظلوم می‌جنگیدیم و تکلیف داشتیم حتی با دست خالی در برابر مستکبران و جهان خواران بایستیم." در این چند سال جنگ، چند بار آقای هاشمی رفسنجانی را دیده بودم. بارها در جلساتی که ایشان حضور داشت حضور داشتم، اما تا آن روز ایشان را این طور ندیده بودم. ایشان مرد بزرگی بود و انصافا از جنگ و امور مربوط به جنگ خیلی می‌دانست و به خوبی تحلیل می‌کرد. اطلاعاتی که داشت همیشه به روز بود و زمانی که در نماز جمعه تهران خطبه می‌خواند و در میان خطبه ها مطالبی از اوضاع دنیا می‌گفت رادیوهای بیگانه بعد از آن، صحبت‌های ایشان را تفسیر و تحلیل می‌کردند. ایشان در هرجا که لازم بود از خود قاطعیت نشان می داد، اما آن روز طور دیگری بود. ایشان همه کاره حضرت امام در جنگ بود. حضرت امام (ره) به ایشان اطمینان زیادی داشتند. فرماندهان بدون استثنا از ایشان حساب می‌بردند. آن روز وقتی ایشان را با این وضعیت دیدم قلبم به درد آمد. پس از این صحبت ها آقای هاشمی رفسنجانی سفارش‌هایی در رابطه با وضعیت جدید داشت و از جمع خواست محکم پای کار باشند و این را هم اضافه کرد که: «ممکن است فشار وارد بر ما بیشتر از این هم بشود!             •┈••✾❀🏵❀✾••┈• ادامه دارد از کتاب قرارگاه سری نصرت      کانال حماسه جنوب @defae_moghadas 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
╭─┅🌿◇🌺◇◇🌺◇🌿┅─╮ 🍂 روزشمار سالهای دفاع مقدس دوشنبــــــــــــــــــه ۲۸ تیــــــــــــر ۱۳۶۱ ۲۷ رمضـــــان ۱۴۰۲ 19 ژوئــــیه 1982 ┄❅✾❅┄ در چنین روزی 👇 🔸از اولين ساعات امروز عراق پاتك‌های سنگينی را با دو تيپ زرهی و يك تيـپ مكـانيزه در مناطق مختلف عملياتی انجام داد كه با توجه به آمـادگی و مقاومـت نيروهـای خـودی، ايـن پاتك‌ها به شكست انجاميد. از جمله مهمترين اين پاتـك‌هـا، پاتـك سـاعت ۴:۳۰ بامـداد در محور عملياتی تيپ ۱۷ قم با چهار گردان تانك و پياده بود كه پس از چندين ساعت مقاومت نيروهای خودی، دشمن بـا تحمـل ۵۰۰ كشـته و زخمـی و از دسـت دادن ۱۰ تانـك ناچـارا عقب‌نشينی كرد. 🔸 امروز در منطقه دهلران ۱۵۰ تن از نيروهای دشمن قصد نفوذ به مواضع خودی را داشـتند‌كه با هوشياری رزمندگان اين اقدام آنها ناكام ماند. 🔸 شهرهای ايلام و خرم‌آباد را امروز در چند نوبـت جنگنـده‌هـای عراقـی بمبـاران كردنـد. در این بمباران مناطق مسكونی ايلام ۶ تن شهيد و ۵۸ تن مجروح شدند و ۲۵ منـزل مسـكونی نیز ویران گردیدند. 🔸 در ادامه كمك‌های دولت‌های عربی منطقه به حكومت عراق، ديروز و امروز ۴۸ تريلر حامل مهمات و ملزومات نظامی از منطقه مرزی "عبدلی" كويت وارد عراق شدند. 🔸 به گزارش خبرگزاری فرانسه "طه ياسين رمضان" عضو شورای فرماندهی انقلـاب عـراق، از مواضع ابرقدرتها در جنگ ايران و عراق، انتقاد كرد. وی كه در يك مصاحبه سخن می‌گفته، با منفی خواندن روش برخورد دو ابرقدرت در جنگ، مدعی شده است: «آمريكـا مـي‌دانـد كـه اسرائيل به ايران اسلحه مي‌فروشد و شوروی هم از اينكه سوريه و ليبی قسمتی از سلاحهـای ساخت شوروی خود را به ايران واگذار مي‌كنند، بي اطلاع نيست.» @defae_moghadas ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ ╰─┅🍂◇•🌺•◇•🌺◇🍂┅─╯ ‎‌‌‌‌‌‎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 افشاگری رهبرمعظم‌انقلاب از علت اصلی مجبور شدن حضرت امام(ره) به پذیرش و نوشیدن جام زهر خرداد ۱۳۶۷: قبول قطعنامه توسط امام، بخاطر هجوم دشمن و تهدید آمریکا و ترس نبود؛ امام مجبور به پذیرش شد بخاطر مشکلاتی که مسئولین وقت در مقابل روی امام گذاشتند و اینطور نشان دادند که کشور نمی‌کشد و نمی‌تواند... تحمیل قطعنامه۵۹۸ به امامی که تا چندروز قبل می‌فرمود «امروز بدون شک سرنوشت همه امت‌ها و کشورهای اسلامی به سرنوشت ما در جنگ گره خورده است.» و معتقد بود که «تب جنگ در کشور ما جز به سقوط صدام فرو نخواهد نشست و ان‌شاءالله تا رسیدن به این هدف فاصله چندانی نمانده است»، موجب فروپاشی انسجام و سستی نیروها شد و صدام چندروز بعد از طریق منافقین دست به یک حمله‌ی گسترده‌تری زد و نیروهای خودش را نیز مجددا به جبهه جنوب گسیل داد! که نتیجه‌ی آن اسارت حدود ۲۰هزار رزمنده‌ی ایرانی بود؛ درواقع طبق آمار در ۸سال جنگ فقط ۱۲هزار اسیر ایرانی داشتیم که به یکباره و در عرض چندروز به ۳۲هزار نفر افزایش یافت! به بیان دیگر، پیش از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ تعداد اسرای عراقی حدود ۲۰هزار نفر بیشتر از تعداد اسرای ایرانی بود که عراق با حمله به جنوب کشور توانست تعداد اسراء را برابر سازد و قدرت چانه‌زنی خود را در مذاکرات بالاتر ببرد! این اتفاق تلخی بود که هاشمی‌رفسنجانی بارها بخاطرش به خود بالیده!!! 🖋محمد جوانی منابع: ۲۷تیرماه، سالروز پذيرش قطعنامه از سوی ایران، ۲۹تیرماه سالروز صدور نامه‌ تاریخی جام‌زهر از سوی حضرت امام(ره) ❅✾❅ @defae_moghadas 👈لینک عضویت ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 تفکر واداده غربی تفکر مقاوم انقلابی ┄❅✾❅┄ 🔸 این کلیپ مربوط به اوائل حمله داعش به پشتیبانی آمریکا به سوریه است. در آن زمان همه دنیا از جمله غربگرایان ایران با ترس و ابهت دادن به هیمنه آمریکا می گفتند دیگر کار تمام است. بترسید از مشکلات بعدی که کشور بعدی ما هستیم. 🔹 گذر زمان روشنگر حقانیت است و قاضی تاریخ والعاقبه للمتقین ┄ ┄❅✾❅┄┄ @defae_moghadas 👈لینک عضویت ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂‌
8cb6f37c1be59f5e69864f5d4efd96d7.mp3
16.09M
🍂 من به عشق تو اسیر این جاده شدم با نوای حاج حسین سیب سرخی شب دوم محرم من به عشق تو اسیر این جاده شدم با چه احترامی امروز پیاده شدم ببین غم داره از جا قلبم و میکنه کاش میشد بریم دلم خیلی شور میزنه پنجاه ساله ازت دوری نکردم بوی جدایی میاد دورت بگردم ببر ما رو از اینجا جون مادرت زهرا نزار بمونه تنها خواهرت تو این صحرا به سقا بگو که مشک ها بی آب نمونه به سقا بگو که بچه ها تشنه شونه یه فکری بکن که قافله خسته شده یه کاری بکن رقیه بی خواب نمونه آشفته ام بابت تعبیر خوابم خیلی دلواپس طفل ربابم حق بده که حیرون شم حال من پریشون شه نذار اینجا تنهاشم حق بده دلم خونشه •┈••✾○✾••┈• کانال حماسه جنوب/ ایتا @defae_moghadas ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂