eitaa logo
حماسه جنوب،خاطرات
5.5هزار دنبال‌کننده
11.8هزار عکس
2.4هزار ویدیو
72 فایل
سرزمین عشق، جایی جز وادی پر جریان دشت عاشقی نیست بشنویم این قصه ناگفته ی انسان های نام آشنای غریب را ------------------ ادمین: @Jahanimoghadam @defae_moghadas2 (کانال‌دوم (شهدا 🔸️انتقال مطالب با لینک بلااشکال است.
مشاهده در ایتا
دانلود
۲۴ بهمن ۱۴۰۲
سلام بر فاطمیون سلام بر صورت‌ها و پهلوها سلام بر بازوهای شکسته و خون‌آلود..... و سلام بر همه جانبازان از جان گذشته صبحتون سرشار از صفا و صمیمیت ┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ @defae_moghadas  👈عضو شوید            ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂
۲۵ بهمن ۱۴۰۲
🍂 🔻 شگفت‌انگیزترین عملیات‌ دفاع مقدس 6⃣ ✦━•··‏​‏​​‏•✧❁✧•‏​‏··•​​‏━✦ نام حضرت زهرا (س) در کلیه بی‌سیم‌ها تا رده گروهان به صدا درمی‌آید. در این زمان، یکی از گروهان‌های غواص توانسته است خود را به پشت کمین و سنگرهای دشمن برساند، این گروهان با شنیدن صدای موتور قایق‌های خودی حامل نفرات گردان‌های پیاده، پی به آغاز حمله می‌برد و به دستور فرمانده خود، بلافاصله حمله را آغاز می‌کند. یکی از فرماندهان رزمندگان غواص درباره چگونگی آغاز درگیری می‌گوید: من خودم توی یکی از سنگرهای اجتماعی دشمن رفتم. در را باز کردم، همه خوابیده بودند. وقتی بیدار شدند، خیال کردند از خودشان هستم، با من عربی صحبت کردند. اصلاً ما متعجب مانده بودیم، زیرا درگیری را که شروع کردیم، هنوز فکر می‌کردند ما از نیروهای خودشان هستیم و ما را نمی‌زدند. البته بسیاری از ما را هم نمی‌دیدند. از ساحل خودی مشاهده انفجار نارنجک در سنگرهای نگهبانی دشمن که یکی پس از دیگری برای چند ثانیه‌ای سنگرها را روشن و سپس منهدم می‌کند، صحنه‌ای تکان‌دهنده و غرورانگیز ایجاد کرده است. در نقاطی که آثاری از آتش و درگیری مشابه وجود ندارد، اجرای آتش از ساحل خودی، حجم زیادی از گلوله‌های تانک و تفنگ ۱۰۶ میلی‌متری و خمپاره و تیربارهای کالیبر بزرگ را روی آن نقاط متمرکز کرده است. ✧✦✧ ✧✦✧ همراه باشید @defae_moghadas  👈عضو شوید            ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂
۲۵ بهمن ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۵ بهمن ۱۴۰۲
🍂 بسیج عشایر و مساجد ۱۶ ▪︎حاج جبار سیاحی ┄┅┅❀┅┅┄ 🔹 جمع آوری نیروها و آموزش دادن آنان و اعزامشان به جبهه ها خیلی سریع انجام می گرفت. در مورد مجروحین که از جبهه‌ها و محورهای مختلف اهواز به بیمارستان با ماشینم منتقل می کردم به صدها تن می‌رسیدند و خوشبختانه تعداد زیادی از این رزمنده های مجروح، از مرگ نجات یافته و پس از بهبودی مجدداً به جبهه های نبرد باز می گشتند. در مسجد النبی (ص) هم سرهنگ خادم رئیس بسیج بود و او فعالیت خوبی انجام می‌داد و همه نیروها را با علاقه مندی سازماندهی می‌نمود. نکته ای که در اینجا باید بگویم و همیشه در خاطره هایم مانده است شوق و اشتیاق جوانان و مردم اهواز برای نبرد با دشمن بود! یکی از کارهایی که پیوسته با دقت انجام می دادم کمک به مجروحان مغز و اعصاب بود که اینها را به هتل فجر، که محل بیمارستان امام (ره) شده بود منتقل می کردم و پزشکان متخصص جراحی آنها را تحت عمل قرار می‌دادند. در آغاز جنگ، پزشکان جراح که مانده و شهر را ترک نکرده بودند دکتر عباس زاده و دکتر حسن ساکی و دکتر جاسمی بودند که البته هر کدام از آنان تخصص خودش را داشت. مثلاً دکتر حسن ساکی، جراح زنان و زایمان بود که فارغ التحصیل از دانشگاه اسکاتلند بود و پزشکی متعهد و بسیار فعال بود! در بخش مغز و اعصاب بیمارستانهای اهواز با کمبود پزشک رو به رو بودیم و یکی دو پزشک عمل های سخت را انجام می دادند و اینها خواب و خوراک نداشتند. بعدها عده ای پزشک از تهران و شیراز و اصفهان آمده بودند و کمک‌هایی را می کردند. من هرگز از اهواز خارج نشدم و خانواده ام در کنار من بودند و از این که به همراهی برادرهایم و فرزندانم و فرزندان برادرهایم توانستیم در شهرمان بمانیم و کارهای عمده ای را برای جنگ انجام دهیم خوشحالم. من بخش عمده دارایی و سرمایه ام را صرف جنگ و کمک به هموطنان خود کردم و هشت سال جنگ حتی یک روز از خدمت به جبهه ها کوتاهی نکردم و از کارم راضی بودم که امر امام (ره) را به خوبی انجام دادم. آرزو دارم که اقشار ملت قهرمان مثل روزهای اول جنگ، در کنار هم باشند. با اخلاص روزهای جنگ کشور اسلامی را اداره کنند. ان‌شالله ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ ادامه دارد از کتاب اهواز در ۸ سال دفاع مقدس حمید طرفی @defae_moghadas 👈لینک عضویت ✧✧ ܭߊ‌ࡅ߭ߊ‌ܠܙ حܩߊ‌ܢܚܘ ܥܼࡅ߭ࡐ‌ܢ‌ߺ ✧✧ 🍂
۲۵ بهمن ۱۴۰۲
🍂 چقدر شیرین است دیدار یاران بعد از سالها و چقدر آرامش بخش است نشستن کنار همانانی که سالها دل نگران بودیم برای سلامتی‌شان و رهایی‌شان از زیر جبر جباران. و باز امروز روزیست که روزی چشم انتظارش بودیم. ┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ @defae_moghadas  👈عضو شوید            ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂
۲۵ بهمن ۱۴۰۲
🍂 رفاقت به سبک تانک       ┄═❁❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ امداد غیبی 🍂هی می‌شنیدم که توی جبهه امداد غیبی بیداد می کند و حرف و حدیث های فراوان راجع به این قضیه شنیده بودم. دوست داشتم به جبهه بروم و امداد غیبی را از نزدیک ببینم؛ تا این که پام به جبهه باز شد و مدتی بعد قرار شد راهی عملیات شویم. بچه ها از دستم ذله شده بودند بسکه هی از امداد غیبی پرسیده بودم. یکی از بچه ها عقب ماشین که سوار شده بودیم گفت: «میخواهی بدانی امداد غیبی یعنی چه؟» با خوشحالی گفتم: «خوب معلومه!» ناغافل نمیدانم از کجا قابلمه‌ای در آورد و محکم کرد توی سرم. تا چانه رفتم توی قابلمه. سرم توی قابلمه کیپ کیپ شد. آنها میخندیدن و من گریه میکردم! ناگهان زمین و زمان بهم ریخت و صدای انفجار و شلیک گلوله بلند شد. دیگر باقی اش را یادم نیست. وقتی به خودم آمدم که دیدم سه نفر به زور دارند قابلمه را از سرم بیرون میکنند! لحظه ای بعد قابلمه درآمد و من نفس راحتی کشیدم. یکی از آنها گفت:« پسر عجب شانسی داری؛ تمام آنهایی که در ماشین بودند شهید شدن جز تو. ببین ترکش به قابلمه هم خورده!» آنجا بود که فهمیدم امداد غیبی یعنی چه!!؟🍂       ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ داوود امیریان @defae_moghadas  👈عضو شوید            ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂
۲۵ بهمن ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۵ بهمن ۱۴۰۲
‌🌹؛🍂؛🌹 🍂؛🌹 گردان گم شده / ۱ خاطرات اسیر عراقی سرگرد عزالدین مانع ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ 🔹 عراقی جدید فکر نمی‌کنم نام ستوانیار «عاشور الحلی» را شنیده باشید. او از افراد وفادار حزب بعث و صدام حسین بود و برای خشنود کردن مسؤولان حزب از ارتکاب به جنایتها و زشت ترین کارها اِبایی نداشت. حیوانی بود، رام و مطیع. خرمشهر در اشغال ما بود. گویی که شهر متعلق به نیروهای عراقی است، اقدام به توزیع کتاب و جزوه کردیم؛ جزوه هایی شامل سخنرانی‌ها و پیام های صدام عکس‌های صدام حسین را هم در خیابانهای شهر نصب کرده بودیم. هر ماه یکی از مسؤولان حزبی به واحد ما در خرمشهر می آمد و نشستی با افسران داشت؛ هر ماه منتظر آمدن یک رفیق حزبی بودیم. یکی از رفقای حزبی با عینک مشکی که بر چشم زده بود و یک کیف دستی وارد واحد ما شد. او لباس نظامی شیکی بر تن داشت؛ لباسی که از پارچه مخصوصی دوخته شده بود و تنها در اختیار فرماندهان لشکر قرار می گرفت. در آغاز سخنرانی شعار داد «امت واحد عربی!» و ما طبق عادت در جواب گفتیم: «رسالتی جاودانه دارد!» شعار با ترس و وحشت طرفین از هم بارها تکرار شد، سرها را به زیر افکنده بودیم و شعار را تکرار می‌کردیم. تازه وارد، برگه ها را زیر و رو می‌کرد و ما هم با اشتیاق منتظر شنیدن اخبار جدید بودیم. «در ابتدا به آقایان افسران بعثی این برگزیدگان و پیش آهنگان درود می فرستم. شما بازوان توانا و رسولان حزب بعث هستید. برادران وقتی ما محمره (خرمشهر) را آزاد کردیم، حقوق از دست رفته خود را باز پس گرفتیم. برای بعضی ممکن است این سؤال پیش آید که چرا حالا، یعنی چرا با تأخیر این اقدام انجام گرفت. در پاسخ باید گفت؛ ما انقلاب جدید ایران را ابتدا به فال نیک گرفتیم و چنین پنداشتیم که کلیه حقوق را به ما بر می گرداند؛ زیرا ایرانی‌ها شریعت را به عنوان قانون حاکم برگزیدند. انقلاب جدید ایران می‌خواهد عراق را ببلعد؛ می‌خواهد تمام دستاوردهای انقلاب عراق را به آتش بکشد [!] انقلاب ایران می خواهد امنیت عراق را متزلزل و شیعیان را در جنوب به قیام وادار کند[!] تصميم ما به جنگ تصمیم به دفاع از خود است، ما می‌خواستیم که جنگ را از داخل به خارج بکشانیم. آنها از طریق انفجارها و تخریب ها می‌خواستند جنگ را به درون خانه ما بکشند، اما ما موفق شدیم جنگ را از خود دور سازیم و آن را به مرزها بکشانیم. برادران این جنگ توانست توطئه ای جهانی را که علیه وحدت عراق بود، درهم بشکند. امپریالیسم جهانی در رأس آن امریکا، ایران را به عنوان حربه ای قوی برای ضربه زدن به عراق و وحدت آن انتخاب کرد[!] اما ما با مقاومت و همبستگی توانستیم دشمن را در درون خانه اش تار و مار کنیم. ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ پیگیر باشید @defae_moghadas 👈لینک عضویت ✧✧ ܭߊ‌ࡅ߭ߊ‌ܠܙ حܩߊ‌ܢܚܘ ܥܼࡅ߭ࡐ‌ܢ‌ߺ ✧✧ 🍂
۲۵ بهمن ۱۴۰۲
۲۵ بهمن ۱۴۰۲