شهید امیر علم ساعاتی قبل از شهادت- عملیات طریق القدس_بستان سال ۶٠
در تصویر بالا چهره مرحوم حاج آقا شریف نیا نیز مشاهده میشود روحشان شاد.
@defae_moghadas
🍂
🔻 محرم در اردوگاه
دکترحمیدرضاقنبری
#اردوگاه_الانبار
بعثی ها، هر سال
بعد اذان صبح عاشورا
در بلندگوهای اردوگاه الانبار
مقتل خوانی
به زبان عربی می گذاشتند
۱۰شب تمام
هر شب،
مراسم عزاداری دهه ی عاشورا
در آسایشگاه ها
شامل سخنرانی، روضه خوانی و سینه زنی
داشتیم
خیلی دلمان می خواست
صبح عاشورا برای سیدالشهدا(ع)
در حد توانمان سنگ تمام بگذاریم
ولی افسوس که شرایط اجازه نمی داد
آخر، روزها
درهای آسایشگاه ها باز بودند و
بعثی ها داخل اردوگاه بودند
و اجرای مراسم مذهبی
در نظر بعثی ها ممنوع بود
با این اوصاف
پخش مقتل خوانی از بلندگوها
که برنامه ی روتین خود بعثی ها بود
برای دلهای بی قرار اسرا
در عزاداری سیدالشهدا(ع)
فرصت را مغتنم می کرد
👇👇👇
در آن ۳-۴ساعتی که مقتل خوانی
پخش می شد
یک ساعت اول آن را که،
در داخل آسایشگاه های در بسته بودیم
ولی بلافاصله پس از باز شدن درها،
۲-۳ ساعت بقیه اش را می رفتیم
و در محوطه ی خاکی جلوی قاطع
پراکنده می شدیم.
قلم من عاجز است از
توصیف صحنه های بی بدیلی که
در صبح های عاشورا ی قاطع٢
توسط بچه ها خلق می شد!!
صبح عاشورا
بعد از باز شدن در آسایشگاه ها
دیگر مثل بقیه ی روزهای سال،
کسی رغبت نداشت
به سمت سرویس های بهداشتی برود!
مسؤلین غذای آسایشگاه ها هم
برای رفتن و گرفتن صبحانه
شوقی نداشتند!
درها که باز می شدند برای شنیدن بهتر مقتل خوانی
در محوطه ی خاکی پخش می شدیم
هر کدام از ما،
یک گوشه ای را انتخاب می کردیم،
روی خاک ها می نشستیم،
زانوهای غم را بغل می کردیم
و همراه با کلمه کلمه ی مقتل،
گریه می کردیم...
@defae_moghadas
🍂
🏴🏴
🏴 روضه شبانه کانال
حماسه جنوب
مرحوم
شیخ رمضان علی قوچانی از علمای معروف و ائمه جماعت مسجد گوهرشاد بودند
ایشان مریض و مشرف به مرگ شدند. جمعی از اقوام و دوستان و آشنایان برای
تشییع جنازه ایشان آمدند.
ناگهان
می بینند که ایشان حرکت کرده و چشم ها را باز می کند و با صدای ضعیف همه
را فرا می خواند و می گوید می خواهم برایتان روضه بخوانم همه تعجب کردند
چون ایشان منبریِ روضه خوان نبودند.
فرمودند
همین الان صحرای محشر را دیدم و هاتفی با صدای بلند اعلام کردند که حاج
رمضانعلی قوچانی، اهل بهشت است، به سوی بهشت برود، من دیدم دری به سوی بهشت
باز است و جماعتی بسیار در صف طولانی ایستاده که به نوبت بروند. گفتند صف علما می باشد و در اواخر صف بودم دیدم تا نوبت به من برسد، هلاک می شوم، به
عقب نگاه کردم دیدم درِ دیگر به سوی بهشت باز است، ولی این در خلوت است. به
خود گفتم من که اهل بهشتم از این در نشد از آن در می روم، سپس سوی آن در
رفتم دیدم دربان جلوی من را گرفت و گفت نمی شود این در مخصوص اهل منبر و روضه خوان های امام حسین (علیه السّلام) است. تو که روضه خوان نیستی،
متحیر
بودم دیدم حاجی میرزا عربی خوان معروف به ناظم سوار بر اسب از بهشت بیرون
آمد جلوی در سلام کردم و گفتم مرا کمک کن و به بهشت ببر گفت نمی توانم چون
این در مخصوص روضه خوان های حسین است اصرار کردم گفت یک راه دارد، تو روضه
بخوانی و من مستمع شوم شاید بتوانم به این وسیله تو را ببرم، آن گاه پیاده
شد و نشست و من برای او روضه خواندم، پس برای شما هم روضه می خوانم چند
کلمه ای روضه خواند و از دنیا رفت.
السلام علیک یا حسین
...... تو این شبهاافتخارمون اینه که مستمع خوبی برا روضه خونهای شما هستیم آقا جان!😭
اصلا..... اصلا اگه مستمع نباشه که روضه خون، روضه خون نمیشه و مجلس عزا به پا نمیشه....... پس 😔 دست ما رو هم بگیرید و گوشه ای از بهشت روضه خونها رو هم نصیب ما کنید که خیییبلی آقایید.... 😭🙌....و ما خیییبلی محتاج عنایت شما
@defae_moghadas
🏴🏴
🏴
میتپد قلبم به عشق
روضههایت یا حسین
افتخارم این بود هستم
گدایت یا حسین
ریزه خوار سفرهی ماه
محرم هستم و
پایه هر مجلس و بزم و عزایت
❣یا حسین❣
هر کجا پرچم به نامت خورده باشد میروم
میکنم تا پای جان گریه برایت
❣ یا حسین❣
🏴