حماسه جنوب،شهدا🚩
🍃🌺🌺💠🌺🌺🍃
💠 #احمداحمداحمد...
🔻 #احمد خیلی با ادب ومهربون بود ادمو با حرف زدنش جذب خود میکرد
درس خون وزیرک بود.....
🔻باهم ارتباط داشتیم موقع امتحان ها بود چند روزی دانشگاه نیومده بودم وخبری هم از #احمد نبود نه پیامی نه زنگی ومنم که پیام یازنگ میزدم میگفت خاموشه...
سرجلسه امتحان هم نیومده بود باخودم گفتم خدایا چرا از #احمد خبری نیست....
🔻بعد امتحان ها برگه های امتحان ولیست حضور غیاب رو برام اوردن دیدم #احمد_حاجیوند_الیاسی رو غیبت زده خیلی نگران شدم
فردا صبح اومدم دانشگاه از رفقا دوستان اشنایان واساتید سراغشو گرفتم که گفتن برا دفاع از حرم #حضرت_زینب_س عازم سوریه شده برا مقابله با داعش و....
🔻داشتم دق میکردم فقط یه چیزی بر لبم اومد که با خودم میگفتم احمد احمد احمد.....
✔️ نقل از:یکی از #اساتید_دانشگاه
#دانشجوی_شهید_مدافع_حرم
#کربلایی_احمد_حاجیوند_الیاسی
@defae_moghadas2
🍂
#شهیدانه
🔻ساعت حدود ۲ بعدازظهر ۱۳ بهمن ۹۴ بود داشتم از درد جراحتی که وارد شده بود به شکمم به خودم میپیچیدم که #ابوصلوات از بچه های دزفول اومد سمت مقر ادوات، خبرهای ضد ونقیضی از آمار واسامی #شهدا اومده بود ودقیق معلوم نبود که کی شهید شده.
از ابوصلوات پرسیدم کیا شهید شدن از بچههای اندیمشک گفت: از گروهان ما که آقای چگله فرمانده بوده مجروح شده و اون پسر لاغره که برامون شبهای جمعه حلوا درست میکرد هم شهید شد. 😔
نفهمیدم کی رو میگفت تا فردا وقتی برگشتیم عقب دیدم بچههای اندیمشک جمع اند دویدم سمتشون از آقای رحیمی پرسیدم اندیمشکی کیه از گروهان آقای چگله شهید شده.
بغض گلوشو گرفت و #اشک تو چشاش حلقه زد وسر رو پایین انداخت با بغض گفت #احمد...
دست انداختیم گردن و....
🔖به نقل از یکی از همرزمان شهید مدافع حرم #احمد_حاجیوند_الیاسی
#اندیمشک
❣«نمیدانم چه شد! هر قدر تلاش کردم خودم را از شر #سیمهای_خاردار خلاص کنم، نتوانستم. وضعیتم لحظه به لحظه بدتر میشد.
میدانستم چه بکنم. موانع در حال تکان خوردن و بسیار خطرناک بود، چون توجه #دشمن را به سمت من جلب میکرد. از همه کس و همه جا ناامید، به ائمه ـ علیهم السلام ـ متوسل شدم.
یکی یکی سراغ آنها رفتم. یک لحظه یادم آمد که ایام #فاطمیه است. دست دعا و نیازم را به طرف حضرت فاطمه(س) دراز کردم و با تمام وجودم از ایشان خواستم که نجاتم بدهند. گریه کردم...دعا کردم.
در همین حال احساس کردم یکی پشت لباسم را گرفت، مرا بلند کرد و در آب #اروند پرتم کرد. آن حالت را در هشیاری کامل احساس کردم.» #احمد این ماجرا را برای دوستش تعریف کرد، او را قسم داده بود که تا زنده است، آن را برای کسی بازگو نکند
#شهید_احمد_جولاییان
📚برگرفته از کتاب مهر مادر
@defae_moghadas2
❣